eitaa logo
نسرا گیلان
433 دنبال‌کننده
850 عکس
236 ویدیو
10 فایل
نسرا (نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔎 هشتگ سازی، واکاوی راهبردی و آسیب شناسی بدون مقدمه تاملاتی در باب پیامدسنجی هشتگ سازی تقدیم می‌کنم: 1️⃣روانشناسی هشتگ سازی و تولیدخشم: محور کنترل افکارعمومی در عصر امپراطوری رسانه، است. هشتگ سازی نیز بعنوان ابتکار سایبری، در خدمت جلب توجه و تمرکز به یک موضوع و از مسائل هم عرض یا موازی به کار می‌رود. سوای از اقتصاد توجه و حواس پرتی، طبق اذعان مطالعات ارتباطی و فرهنگی، معماری و طراحی توییتر بر مبنای صورت گرفته و اینستاگرام برمبنای خودنمایی و شهوت است. هرچقدر کاراکترها کوتاه می‌شود، فرکانس استدلال پایین می‌آید و هیجان افزایش می‌یابد. 2️⃣جامعه شناسی هشتگ سازی: از آنجایی که هشتگ به یک زبان نو در عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای تبدیل شده، این فقره اگر در خدمت نظام حاکم باشد، زبان انسجام و تولید و تخلیه انتقادات و پیشنهادات است، اما اگر علیه نظام حاکم باشد، و تولید گسل و تهدید با ایجاد کمپین های اپوزیسیونی به شمار خواهد رفت. فارغ از این ماجرا، هشتگ سازی توان فرقه سازی و جامعه را هم فراهم می‌کند. 3️⃣هشتگ سازی، سیاست و دمکراسی کنترل شده: ادعای دولت های مدرن امروزی، سیاست ورزی دمکراتیک است. نقش و مشارکت مردم در پیشبرد ارزان و سریع اهداف دولتی و حاکمیتی پررنگ شده است. فضای سایبر را هم بدلیل حضور پررنگ مردمی‌اش، ذیل توسعه دمکراسی تعریف می‌کنند. اما نکته اینجاست که هشتگ سازی با ژست دمکراتیک، معادلات بازی را تغییر می‌دهد و یک را رقم ‌می‌زند. وقتی بیش از یک سوم اکانت های توییتر جعلی باشد بطوری که صدای CNN  و دویچه وله آلمانی و...هم درمی‌آید، یعنی هشتگ سازی با لشگر رباتیک، صرفا یک و صدای مردم است نه یک ! 4️⃣هشتگ سازی و مارپیچ سکوت: وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و صورت می‌گیرد، اتفاق پیچیده ای بنام (وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد. دلیل این رویداد رسانه‌ای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و ساخته می‌شود که حتی شبکه سعودی‌نشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر می‌کند. در صدد تحقق مارپیچ سکوت، تحمیل عقیده و سرکوب هرگونه مخالفت با گفتمان هشتگی است. 5️⃣هشتگ سازی و فلسفه: موضوع و مساله مرکزی فلسفه از ارسطو تا به امروز، واقعیت و هستی شناسی است. ژان بودریار اندیشمند فرانسوی، تکنولوژی را عاملی برای تغییر مناسبات هستی شناختی تعریف می‌کند. فراواقعیتی که بودریار از آن سخن گفت، مصداق امروزی اش را در همین هشتگ سازی می‌توان‌ یافت. موقعیتی که واقعیت، نه بازنمایی که می‌شود. او وقتی واقعیت جنگ خلیج فارس را دستپخت CNN بدون شلیک حتی یک گلوله می‌داند، در قبال حادواقعیتی که توییتر با مدد و محقق می‌کند، چه خواهد گفت!؟ 6️⃣هشتگ سازی و خطای استراتژیک: فراموش نکنیم که راهبردها در پی حل مسائل و واقعیت های میدانی با نگاه به آینده نوشته می‌شوند. وقتی که واقعیت توسط هشتگ سازی، و خلق شد، طبیعتا برای اتاق های فکر و تصمیم سازان و دولتمردان کشورها، و اختلال راهبردی رخ خواهد داد. تصویرسازی و داده‌کاوی وقتی مهندسی می‌شود، پردازش و عقلانیت استراتژیک را هم دچار خطا و گمراهی خواهد کرد. تصمیمات غلط برای آینده‌ مطلوب به دلیل داده ها و تصاویر غلطی است که از وضعیت موجود، رصد می‌شود. 7️⃣ژئوپلیتیک هشتگ سازی: وقتی رسانه با توسل به هشتگ سازی، تصویری فیک و ناامن از وضعیت جامعه به صحنه ملی و بین‌المللی منعکس می‌کند، ریسک سرمایه‌گذاری را بالابرده و را از بازارهای کشور به دنبال خواهد داشت. از طرفی همراهی و اجماع جامعه جهانی برای و تهدید علیه کشور را نیز می‌تواند در پی داشته باشد. شرکای استراتژیک منطقه ای و جهانی هم چه بسا همکاری‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی را به حالت تعلیق درآورند و برخی محورهای ایدئولوژیک نیز دچار و ناامیدی خواهند شد. 8️⃣هشتگ سازی و ابتذال فرهنگ: نبض جامعه دیروز ما، فرهنگ بود و فرهنگ هم مقوله ای معرفت پایه به شمار می‌رفت. مکانیزم رشد و تعالی اش، کتاب و منبر و دیالوگ و انتقال معرفت و تثبیت عقلانیت بود. نبض جامعه شبکه ای و پلتفرمی امروز، است. افکار عمومی یک پله نازل از فرهنگ است و شاید فرهنگ در موقعیت و ، تعریف نامناسبی نباشد. افکار عمومی هم برخلاف فرهنگ که معرفت پایه بود، است. هشتگ‌ها بصورت ویروسی، افکارعمومی را مسموم می‌کنند و با افزایش هیجانات، عقلانیت را کاهش داده و فرهنگ را به و سرگردانی نزدیک‌تر می‌کنند. ✅ با ما باسواد شوید 🌐 @nasra_guilan
🔴 تا ۱۵ دقیقه قبل سقوط همه چیز طبیعی به نظر می‌رسد! ■دیده اید وقتی تمایل به خریدن چیزی پیدا می‌کنیم، چقدر از آن چیز در دور و برمان می‌بینیم؟ □مثلا کسی دوست دارد ماشین خاصی بخرد؛ هر جاکه در فضای مجازی و حقیقی می‌رود از آن ماشین می‌بیند؛ طوری که احساس می‌کند بیشتر مردم از آن ماشین دارند و حتما این ماشین خیلی خوب است که مردم این همه از آن دارند! ●ولی مشخص است که این اتفاق فقط در ذهن و مغز ماست و در بیرون این‌طوری نیست. یعنی یک رخداد سابجکتیو است، نه آبجکتیو. انفسی است، نه آفاقی. یکجور کارکرد مغزی برای قوت قلب گرفتن و ادامه دادن به زندگی است. ○این تمرکز بیش از حد بر موضوع مورد علاقه، گرچه یک در حوزه‌ی توجه است، اما ریشه‌ی تکاملی دارد. به این معنا که در هزاران‌ها سال تکامل بشر ما برای زنده ماندن و تولید مثل نیاز داشتیم که بر موضوعات خاصی که به زنده ماندن و تولیدمثل شخص ما یا خویشان نزدیکمان سود یا زیان می‌رسانده‌اند تمرکز داشته باشیم. ■خیلی از اختلافات آدم‌ها و اقوام و ملل و فرهنگها به همین برمی‌گردد که در هر جایی منابعِ سود و زیان برای بقا و تولیدمثل متفاوت بوده است. اما این خطای توجهی در کنار سودمندی‌اش، خاستگاه اشتباهات ومغالطات بسیاری هم می‌شود. 🔴 یکی از این خطاها چیزی‌ست که به آن می‌گوییم خطای اکثریت یا مغالطه‌ی اکثریت که هم یک فرد و هم یک جامعه یا حزب و حاکمیت به آن مبتلا می‌شوند و گاهی مصیبت‌های فراوان پدید می‌آورند. ●مغالطه‌ی اکثریت در حوزه‌ی فردی این گونه است که وقتی به چیزی تمایل داریم دلایل بسیاری در تایید آن می‌بینیم و شواهد مخالف را یا نمی‌بینیم یا مهم نمی‌دانیم و چشم می‌پوشیم. ○حتی در موضوع محبوبیت هم این‌گونه است. وقتی چهارنفر برایمان کف می‌زنند، حسِ خودخفن پنداری افراطی بر ما چیره می‌شود. ■در حوزه‌ی اجتماعی نیز ممکن است یک گروه و حزب و دولت و حاکمیت با دیدن چند نفر از طرفدارانشان، آنها را اکثریت بپندارند و با کاشته شدن بذر توهم در ذهنشان، باد نخوت برآرند و چشم بر واقعیات مخالف ببندند. □یک جمله‌ی معروفی هانا آرنت در مورد سقوط حکومتها در طول تاریخ دارد که بسیار زیباست: "تا ۱۵ دقیقه قبل سقوط همه چیز طبیعی به نظر می‌رسد!" ●این قابلیت مغز ما برای چنین خطای شناختی از گذشته مورد توجه بوده است. برای همین است که در اخلاق سنتی، که بیشتر بر حوزه‌ی فردی متمرکز است، گفته می‌شود حتما در هر کار و تصمیمی: "با صاحبان خِرَد که در آن موضوع نفع و ضرر اشتراکی ندارند و می‌توانند از بیرون به مساله‌ی شما نگاه کنند (باصطلاح: عقل منفصل هستند)، مشورت کنید. ○یا با منتقدان دلسوز هم‌نشینی داشته باشید. و حتی به حرف منتقدان غرض‌ورز یا حتی دشمنانتان نیز هشیارانه توجه نمایید؛ چراکه گاهی در کلام آنها پنجره‌هایی از حقیقت هست، که در توجهات خودتان و دوستانتان نیست. ■جالب است که حتی در روانشناسی تجارت و بازرگانی گفته میشود هر وقت برای خریدن چیزی هزار دلیل پیدا کردید و در خودتان احساس فشار و اجبار برای خریدنش دیدید و توهم زدید که فقط با داشتن آن است که زندگیتان بهتر میشود؛ کافی‌ست فقط هفت روز دست نگه دارید. بعد از هفت روز خیلی از آن دلایل پوچ می‌شوند و باد فشار درونی‌تان هم تنظیم می‌گردد و به تعادل می‌رسید، و خرید بهتری میکنید. □و یا در اخلاق سیاسی جدید گفته می‌شود که آزادی مطبوعات و آزادی احزاب جزو فضیلت‌های اجتماعی هستند و محال است بدون وجود آنها یک جامعه رشد خاصی بکند. ●به قول والتر لیپمن، جایی که همه یک‌جور می‌اندیشند، در واقع هیچ‌کس فکر نمی‌کند. ○اما اگر این آزادی تامین نباشد و فقط چاپلوسان و یا منفعت‌طلب آزاد باشند، نه تنها به خطاها و ریسک‌های اجتماعی بی‌توجهی می‌شود؛ بلکه نوعی حالت جهل مرکب پدید می‌آید که خطرناکترین پدیده‌ی بشری است. یعنی هم نمی‌دانیم؛ و هم نمی‌دانیم که نمی‌دانیم. به قول معروف: آنکس که نداند و بخواهد که بداند. جان و تن خود را ز جهالت برهاند. آنکس که نداند و نداند که نداند. در جهل مرکب ابدالدهر بماند. ■ما گاهی نیازمند همنشینی با افرادی هستیم که خطاهای ما را ببینند و دلسوزانه یا غیر دلسوزانه به ما تذکر دهند. رشد ما نیازمند چشیدن تلخی انتقادات سازنده و حتی غیرسازنده است. گاهی پنجره‌های گشوده بر حقیقت که در نقدها هست، بسیار فراختر از روزنه‌های تعریف و تمجید است. گاهی تیغ نقد مانند هرس‌های باغبان باعث رشد می‌شود و تمجید مداحان آفت رشد می‌گردد. □در چنین جاهایی‌ست که بزرگان گفته‌اند بر دهان چاپلوسان خاک بپاشید. اینان دانسته و نادانسته دارند برای شما چاه می‌کنند. ✅ با ما باسواد شوید 🚩 نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی استان گیلان 🌐 @nasra_guilan