eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
885 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
15.4هزار ویدیو
520 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 درصد مرگ و میر ناشی از تزریق واکسن کرونا از مرگ و میر خود کرونا جلو زد‼️ درصد مرگ و میر ۴.۱ درصد... 🔸 وقتی می گفتیم مرگ و میر ناشی از واکسن با مرگ و میر کرونا رقابت می کند خیلی ها باور نمی کردن!!! منبع: https://vaers.hhs.gov/data.html ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
✊ مثل حاج قاسم، پای انقلاب می‌مانیم. ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
💥 شهدای امام زمانی(2) 👈 توصیه مرحوم آیت الله بهجت  به شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی: 🌹 عبدالمهدی یک بار یک خوابی دیده بود. بعد از آن رفت پیش یکی از علمای اصفهان و خواب را تعریف کرد. آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی. همسرم به محضر آیت الله بهجت شرفیاب می شود تا خوابش را به ایشان بگوید. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گویند جوان شغل شما چیست؟!👈 همسرم گفته بود طلبه هستم. ایشان فرموده بودند: باید به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. آیت الله بهجت در ادامه پرسیده بودند اسم شما چیست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ایشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض کن. اسم تان را یا عبدالصالح یا عبدالمهدی بگذارید. 🌹آیت الله بهجت فرموده بودند: شما در روز امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهید رسید. شما یکی از سربازان امام زمان (عج) هستید و هنگام ظهور امام زمان (عج) با ایشان رجوع می کنید. وقتی عبدالمهدی از قم برگشت خیلی سریع اقدام به تعویض اسمش کرد. باهم رفتیم گلستان شهدا و سرمزار شهید جلال افشار گفت می خواهم یک مسئله ای را با شما در میان بگذارم که تازنده ام برای کسی بازگو نکنید بین خودم، خودت و خدا بماند. 🌹عبدالمهدی گفت شما در جوانی من را از دست می دهید. من شهید می شوم. گفتم با چه سندی این حرف را می زنید. گفت که من خواب دیدم و رفتم پیش آیت الله بهجت و باقی ماجرا را برایم تعریف کرد. من خودم را این گونه دلداری می دادم که ان شاءالله امام زمان (عج) ظهور می کند. ایشان در رکاب امام زمان (عج) خواهند بود. امروز که جنگی نیست که شهادتی باشد. این حرف ها را با خود مرور می کردم تا اینکه عبدالمهدی کاظمی بالباس سبز سپاه به جمع مدافعان حرم پیوست... به گزارش مشرق 🌷عنایت به همسر و فرزند خود :👇 💟فرزند کوچکم ریحانه خانم (2 ساله) حدود 15روز بعد از شهادت بود که بسیار تب کرد و مریض شد. هرچه انجام دادیم خوب نشد (دارو-دکتر) و ... هیچ اثر نمی کرد و تب ریحانه همچنان بالا میرفت. 💟تب بچم اون قـدر زیادشـده بـود که نمی دانستم چه کنم و ترسیدم که بلایی بر سر بچه ام بیاد. کلافه بودم. غم شهادت عبدالمهدی از یک طرف و بیماری و تب ریحانه نیز از یک طرف. هردو بردلم سنگینی می کرد. 💟ترسیده بودم. با خودم می گفتم نکنه خدا بلایی بر سر بچه ام بیاد و مردم بگند که نتوانست بعد از عبدالمهدی بچه هاشو نگه داره. این فکرها و کلافگی و سردگمی حالم رو دائم بدتر میکرد. 💟 بود. به ابا عبدالله (ع) توسل کردم. خواندم. رو کردم به حرم اباعبدالله(ع) و صحبت کردن با سالار شهیدان با گریه گفتم یا امام حسین(ع)💗 من میدونم امشب شما با همه تو کربلا دور هم جمع هستید. من میدونم الان پیش شماست خودتون به عبدالمهدی بگید بیاد بچه اش رو . 💟✨چشمام رو بستم گریه می کردم و صلوات می فرستادم و همچنان مضطر بودم. درهمین حالات بود که  یک خوش💕 در کل خانه ام  پیچید. بیشتر از همه جا و لباس هاش این عطر رو گرفته بودند. تمام خانه یک طرف ولی بچه ام بسیار این بوی💕 خوش را میدادبه طوری که او را به آغوش می کشیدم و از ته دل می بوییدمش... 💟✨چیزی نگذشت که دیدم داره تب ریحانه پایین میاد. هر لحظه بهتر می شد تا این که کلا تبش پایین اومد و همون شب خوب شد. فردا تماس گرفتم خدمت  یکی از  (آیت الله طبسی) و این ماجرا را گفتم و از علت این خوش سوال کردم. 💟✨پاسخ این بود که چون شهدا در کربلا هستند و پیش اربابشون بودن عطر آنجا را با خودشون به همراه آوردند. برشی از زندگی
❇ روز 1 فروردین 1364 همه در حال عید دیدنی بودن..جنگنده های دشمن آمدن تا عید مردم را عزا کنند، اما شیرمردی برخاست، خود را نیز فدا کرد اما نگذاشت این اتفاق بیفتد. او خلبان بود در حالی که همسر و فرزندانش در کنار سفره هفت سین چشم انتظارش بودند اما او هرگز بازنگشت ... 😞 یادش تا ابد در دلها جاریست
مداحی آنلاین - باز تو سینه دل نمیشه بند - مجتبی رمضانی.mp3
3.64M
🌷 🍃باز تو سینه دل نمیشه بند 🍃رفته تا شلمچه و اروند 🎤 👌بسیار دلنشین 🔴گلچین بهترین های روز ♨️
💥شهدای امام زمانی (3) شهید وزوائی و داستان گم شدن گردان حبیب در👈 عملیات فتح المبین در دوم فروردین سال 61 📣مقارن ساعت 10 صبح روز یكشنبه اول فروردین ماه 1361، حاج‏ احمد متوسلیان فرماندهان سه گردان سلمان، حبیب و حمزه را به قرارگاه فرعى نصر 2 احضار كرد تا براى آخرین بار، آنان را نسبت به جزییات مأموریت فوق‏العاده خطیرشان توجیه كند. از آنچه در این دیدار معنوى میان حاج احمد و شهیدان چراغى، قجه‏اى و وزوایى گذشت، هیچ نمى‏دانیم. 🌼مقارن ساعت 3 بعدازظهر، نیروهاى گردان حبیب، سوار بر نفربرها، به محل تجمع منتقل شدند. در آنجا شهید وزوایى، طى سخنانى كوتاه، سرخط هاى اصلى مأموریت محوله به گردان حبیب را براى نیروهاى این گردان شرح داد و پس از توجیه كامل آنان، همگى سوار بر نفربرها، روانه خط اول جبهه شدند. فرماندهان گردان‏هاى سلمان و حمزه نیز، یگان‏هاى خود را توجیه و پشت خط مقدم مستقر كرده بودند. ساعت 7 بعدازظهر، گردان حبیب به دامنه محور «بلتا» رسید و رزمندگان پس از اداى نماز مغرب و عشاء، مشتاق و ملتهب، به انتظار صدور دستور پیشروى نشستند. 🌼ساعت 10/30 دقیقه شب، صداى پرصلابت حاج احمد از بى‏سیم قرارگاه شنیده شد كه به رزم‏آوران حبیب، و دو گردان حمزه و سلمان دستور آغاز پیشروى را ابلاغ كرد. محسن وزوایى، خود پیش‏تر به همراه عناصر اطلاعات تیپ، مسیر ستون‏ كشى شبانه را چند بار طى كرده بود، اما تردد یك اكیپ كوچك شناسایى كجا و حركت یك ستون 1200 نفرى كجا؟! حتى اگر سر و صداى ناشى از برخورد اسلحه و تجهیزات نیروها را هم در نظر نگیریم، تنها صداى سر قدم‏هاى بلند یكهزار و دویست جفت پاى پوتین‏ پوش رزم‏آوران بر بستر شنى رودخانه فصلى، خود غوغایى به پا مى‏كرد كه در آن خاموشى ظلمانى دشت شب‏زده، از مسافت چند كیلومترى به خوبى شنیده مى‏شد. 🌼در همین اثناء ستون نیروها به سنگرهاى كمین دشمن نزدیك شد. حوالى ساعت 11 شب، گردان حبیب از خط اول دشمن با موفقیت عبور كرد. به صلاح دید حاج احمد، نقطه كمكى براى جهت‏ یابى و ادامه پیشروى گردان حبیب در عمق 8 كیلومترى دشت، تپه‏ اى تعیین شده بود كه آن را تپه تانك نامگذارى كرده بودند. این در حالى بود كه گردان‏هاى سلمان و حمزه در دو سوى تپه تانك و تپه پیاده مستقر شده ومنتظر رسیدن گردان حبیب و ادامه پیشروى بودند. پس از یك ساعت پیشروى در دل دشت، براساس محاسبات قبلى، ستون نیروهاى حبیب قاعدتاً بایستى به تپه تانك مى‏رسید، اما... 🌼«... هنوز دشت را به نیمه نرسانده بودیم كه بلدچى گردان آمد و گفت:👈 راه را گم كرده‏ ایم! وسط آن دشت بزرگ كه هیچ طرف آن معلوم نبود، سرگردان شدیم. ولوله عجیبى در بچه‏ هاى گردان افتاد...» گردان حبیب، ساعتى پیش از آغاز عملیات سراسرى، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتى اعزام تیم‏هاى شناسایى به اطراف نیز، گرهى از این كار فرو بسته باز نكرد. لحظات به سختى سپرى مى‏شدند. به ناچار محسن وزوایى جهت كسب تكلیف از حاج احمد، با قرارگاه فرعى نصر 2 تماس گرفت. 🌼«... بعدها حاج احمد مى‏گفت: ما پشت بى‏سیم منتظر بودیم كه گردان حبیب به منطقه برسد و نتیجه را به ما اعلام كند. یك وقت شنیدیم محسن مى‏گوید؛ حاجى! ما هدف را گم كرده‏ ایم، تپه تانك را پیدا نمى‏كنیم. حالا هم نمى‏دانیم كجا هستیم تا موقعیت خودمان را به شما اعلام كنیم.» به فاصله طرفةالعینى، خبر گم شدن گردان حبیب، به بالاترین رده‏ هاى فرماندهى عملیات رسید. به روایت یكى از فرماندهان ارشد سپاه: «... این، خیلى خطرناك بود كه نیرویى به این استعداد 1200 نفر، در شرایطى كه از خط اول دشمن هم گذشته و در وسط نیروهاى دشمن قرار گرفته، حالا به هدف نرسد. 🌼 قرارگاه فرماندهى جبهه نصر و به تبع آن، قرارگاه كربلا، مركز فرماندهى مشترك سپاه و ارتش، با نگرانى به صورت مستمر این مسأله را پى‏گیرى مى‏كردند. در آن دل شب، بى‏سیم‏ هاى قرارگاه فرعى نصر 2 حتى یك لحظه هم خاموش نبودند. همه از حاج احمد مى‏پرسیدند: بالاخره نتیجه چه شد؟... در آن شرایط مضطرب كننده، حاج احمد فقط یك جواب كوتاه براى این پرسش‏ها داشت. او مى‏گفت: ان‏شاءاللَّه به هدف مى‏رسند. به زودى ما خبرش را به شما مى‏دهیم.» 🌼با گم شدن گردان حبیب، سرنوشت كل عملیات به خطر افتاده بود. در اوج نگرانى رزم‏ آوران، محسن وزوایى به گوشه‏ اى رفت، تكبیرةالاحرام گفت و به نماز ایستاد. دو ركعت نیایش، دو ركعت حضور... پس از سلام نماز، دست نیاز به درگاه بنده‏ نواز كارساز دراز كرد و با نهایت تضرع، مناجاتى خالصانا به محضر خیرالناصرین عرضه داشت. 🌼یكى از خبرنگاران مجله امید انقلاب كه خود در جمع رزمندگان گردان حبیب حضور داشت، در گزارش این واقعه نوشته است:«... برادر محسن دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! الان تمام مردم ایران چشم انتظارند. مادران و پدران شهدا در التهابند. قلب امام،
نگران این حمله است. در این حمله، نه آبروى ما بندگان حقیرت، كه آبروى اسلام در میان است.... خدایا! اگر مى‏دانى كه نیت‏ هاى ما خالص و فقط براى توست، یارى‏مان كن، راه را نشانمان بده. خدایا! تو براى موسى‏ دریا را شكافتى و راهش دادى. تو براى محمد غارى را قرار دادى و به امر تو عنكبوت بر درگاه آن تار تنید. خدایا! ما كوچكتر از آنیم كه درخواست كنیم براى ما كارى انجام بدهى. "خداوندا! تو را به حق امام زمان(عج)،" تو را به حق نایبش خمینى، تو را به حق حسین‏ كه ما به خونخواهى او قیام كرده‏ ایم، قسمت مى‏دهم ما بندگان حقیر و ضعیف را از این درماندگى نجات ببخش!». 🌼این حالت دعا و تضرع در قرارگاه فرعى نصر 2 نیز به وجود آمده بود. حاج احمد خود بعدها از آن لحظات معنوى، براى یكى از رزمندگان تیپ 27 سخن گفته بود: «... بعد حاجى گفت: داخل قرارگاه برادرها دل‏شكسته شدند. رفتند گوشه‏اى دنبال دعا و تضرع به درگاه خداى متعال، تا شاید فرجى حاصل بشود. من هم به خدا عرض كردم؛ خدایا! آیا تو رضا مى‏دهى كه فردا بر بستر این رود فصلى رودى سرخ از خون بچه‏ ها جارى بشود؟ تو كه این را نمى‏خواهى، پس خودت این گره را از كار ما باز كن!». محسن وزوایى، پس از سجده شكر بر خاك دشت شب‏ زده، قد راست كرد و به سوى نیروهاى گردان بازگشت. شهید بزرگوار عمران پُستى در خاطرات خود از آن شب گفته است:«... بعد از مدتى برادر وزوایى آمد و گفت: برادرها...! ستون را عقب، جلو كنید. یك مسیرى را مشخص كرد و گفت: از این طرف حركت كنید. ما راه افتادیم و به همان مسیر ادامه دادیم. دشت وسیعى جلوى روى ما قرار داشت. نمى‏دانستیم به كدام طرف مى‏رویم؛ اما گویى یك هاتف غیبى به ما مى‏گفت؛ به راهى كه مى‏روید مطمئن باشید.» 🌼پس از یك ساعت پیشروى ستون نیروها، به ناگاه از دل سیاهى شب، شَبَحِ بزرگى نمایان شد...«تپه تانك» بود! «... در قرارگاه فرعى نصر 2، صداى پرطنین محسن وزوایى را از پشت بى‏سیم شنیدیم كه خطاب به حاج احمد مى‏گوید: حاج آقا!... راه را پیدا كردیم... رسیدیم به تپه تانك! همه از خوشحالى بال درآورده بودیم. بى‏اختیار همدیگر را بغل مى‏كردیم و از شوق اشك مى‏ریختیم، اما حاج احمد خیلى آرام بود. چه آن وقت كه خبر گم شدن گردان را دریافت كرد، و چه حالا كه به یارى خدا بچه‏ ها راه را پیدا كرده بودند، سر سوزنى مستأصل نشده بود. فقط یك نفس عمیقى كشید و با یك تبسم ملیحى زیر لب گفت:👈 خدایا، شكرت!»... این گردان و نیروهای دیگر به لطف خدا و عنایت امام زمان (عج) توانستند توپخانه عراق را به تصرف خود درآورند و ده ها قبضه توپ را سالم به غنیمت گرفتند💪 🌼به جرأت مى‏توان گفت كه در طول دفاع مقدس، یكى از بارزترین جلوه‏ هاى امداد الهى به رزمندگان اسلام در آن شب تجلى یافت. حقیقتى كه موجب شد تا سردار شهید حاج همت در تحلیل خود در مورد مجموعه عملیات دفاع مقدس بگوید:👈 «... اصلاً اسم فتح‏ المبین را نباید عملیات نظامى گذاشت. این حمله با آن شوق روحانى و آن عظمت معنوى‏اش در آینده به هیچ‏وجه نباید به عنوان یك عملیات نظامى محسوب شود!». تجلى عینى این شوق روحانى و عظمت معنوى نبرد فتح‏ المبین، تنها در این واقعه شگفت خلاصه نمى‏شود. این ماجرا حكمت باطنى دیگرى هم داشت. به گفته یكى از عناصر اطلاعات تیپ 27:«... این گم كردن راه، چندان هم بى‏حكمت نبود. از آنجایى كه این عملیات را خداوند هدایت مى‏كرد، دیدیم كه با گم شدن بچه‏ هاى گردان حبیب، عملاً مسافت مسیر پیش‏ بینى شده به آنچه كه باید طى مى‏شد تقلیل پیدا كرد. نیروهاى محسن وزوایى از یك جاهایى مى‏روند كه اصلاً براى همه ناآشنا بود و خیلى زودتر از زمان پیش‏بینى شده، به پاى تپه‏ هاى على گره زد رسیدند!». منبع: کتاب آذرخش مهاجر
هر چه آب و غذا مانده بود را به ابراهیم تحویل دادیم. او به هر پنج نفر یک قمقمه آب و کمی غذا داد. به آن پنج اسیر عراقی هم هر کدام یک قمقمه آب داد! برخی از بچه ها از این کار ناراحت شدند اما ابراهیم گفت: آنها مهمان ما هستند. 🌼در روز ولادت علمدار کربلا به یاد علمدار کمیل🌼
| 🔻بیانات امام خامنه ای در یادمان شهدای عملیات فتح المبین 🔅 در ایام محنت جنگ، قبل از عملیات  فتح‌المبین، بنده از این منطقه‌ی شمالىِ مشرف بر این دشت، این چشم‌انداز وسیع را دیده بودم؛ این خاطره از یاد من نمیرود که نیروهای دشمن در این سرزمین پهناور با چندین لشکر در اینجا متفرق بودند؛ زمین شما را، خاک شما را با چکمه‌های خودشان میکوبیدند و ملت ایران را تحقیر میکردند. آن کسی که کشور شما را نجات داد، همین جوانهای فداکار و مبارز بودند؛ همین بسیج، همین ارتش، همین سپاه، همین رزمندگان فداکار که امروز هم بازماندگان آنها در مناطق گوناگونی از کشور حضور دارند؛ بعضی از آنها هم به شهادت رسیده‌اند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا» ▫️ بیانات در یادمان شهدای عملیات فتح‌المبین  ۱۳۸۹/۱/۱۱ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| 🔻 إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِينا 🌟 سلام بر اسطوره‌های یقین غیوران زهـرا نسـب مردان فتح‌المبین ... 📆 دوم فروردین یادآور فتحی مبین است، که کام ملت ایران را شیرین کرد بطوریکه امام(ره) آن‌را فتح‌ الفتوح دانست و بر بازوان رزمندگان بوسه زد ... 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| 🌟 او ایستاد پای امام زمان خویش ... 📍سالروز شهادت سردار شهید مدافع حرم "حاج حسین اسداللهی" گرامی باد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
❌ جهانگیری گفته عده‌ای عادت کردند فضای کشور را تیره و تار ببینند پراید رو ۱۴۰ میلیون کردن دلار رو به ۳۰ هزار تومن رسوندن ۶۰۰ درصد تورم ایجاد کردن بورس رو به فنا دادن قیمت مسکن رو ده برابر کردن گوشت و مرغ و میوه رو از سفره مردم حذف کردن ماشین و خونه خریدن برای جوونا شده افسانه بله واقعا ملت عادت کردند همه چیز رو تیره و تار ببینند، چون کارنامه‌ی شما تیره و تاره ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
⭕️ آقای رئیسی این چه کاریه که روز دوم عید میری بازدید سرزده از منطقه ویژه اقتصادی دوغارون تو مرز افغانستان؟ 🔻نمیگید پرزیدنت که یکسال بیشتره نشسته خونه ناراحت میشه از دستت؟ نا سلامتی قرار بود دیوار بکشین تو پیاده رو😏! ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴افشاگری دکتر حسن عباسی از پشت پرده ماجرای سراوان، گرانی مرغ و سایر اتفاقات این روزها: اصلاح‌طلبان میگن دیگی که برای ما نجوشه، سر سگ توش بجوشه! اگه کلمه مذاکره رو از لیبرال‌ها بگیری هیچی ندارن... حتما ببینید👌 کانال عݪــــمدآرآݩ ــعشق🇮🇷 @Shahid_Alamdar