❓چرا عده ای خطای یک مسئول را بپای اصل نظام می نویسند؟!
امام خامنه ای مد ظله :
▪️این درست است که تا در یک گوشه، مختصر نابسامانیای به عقیده و سلیقه کسی پیدا شود ... تا یک مشکل در ادارهای برایش پیدا شد، یا یک مأمور دولتی، چپ نگاهش کرد، یاوه بسراید که: حالا هم مثل زمان فلان است!؟ این ناشی از #نفهمیدن آنچه که واقع شده است نیست!؟ این، ناشی از عدم معرفتِ نعمتِ خدا نیست!؟ یا خدای ناکرده، ناشی از #انکار_نعمت خداست؟ «یعرفون نعمتالله ثم ینکرونها» این جفا نیست به این حرکتِ به این عظمت!؟
▪️ مگر وقتی حکومت درست شد، صحیح شد، موازین حکومت موازین کاملی شد؛ در سراسر این حکومت همهی کارها درست خواهد بود!؟ از کجا چنین چیزی ثابت شده است!؟ در زمان امیرالمؤمنین (ع) که مثال عدل و تقواست دیگر شما از امیرالمؤمنین که کسی را عادل تر و با تقواتر سراغ ندارید مگر حُکّامی که بر ولایات مسلّط بودند و خودِ امیرالمؤمنین (ع) فرستاده بود، همه «ابوذر» و «سلمان» بودند!؟
▪️ این، تاریخ است. یکی از استانداران امیرالمؤمنین «زیادابن ابیه» بر منطقهی وسیعی حاکم بود. بسیاری از این قبیل، در اطراف و اکناف بلاد اسلامی بودند. امام حسن مجتبی (ع)، سردار بزرگ جنگش «عبیدالله بن عباس» بود که میدانید چه کار کرد. شبانه رفت با «معاویه» که آن طرف بود، مذاکره کرد. پول گرفت، لشکرگاه خودش را ترک کرد و به دشمن پناهنده شد! امروز اگر یک سرباز شما به دشمن پناهنده میشود، چگونه دربارهاش قضاوت میکنید؟
▪️ این چه توقّع بیجایی است که اگر یک رئیس، یک مرؤوس، یک قاضی، یا مسؤول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به #اصل_نظام_اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اصل حکومت اسلامی اهانت کردن! ... این ناشی از چیست؟ ناشی از نشناختن #قدر_جمهوری_اسلامی است.
👌 امروز هر کس با جمهوری اسلامی سرسنگین باشد، #کافر به نعمت الله است. البته کافر به نعمت الله، به معنای کافر بالله نیست. کافر نعمت است و کفر نعمت در مقابل ذات مقدّس باریتعالی، یکی از #گناهان_بزرگ است.
📚 بیانات معظم له در ۱۳۷۲/۰۵/۰۵
🇮🇷 @faannoos
🍂
🔻 نبض یک خمپاره
نوشته : عزت الله نصاری
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
🔻 قسمت چهارم
آوارگی مردم مظلوم
نعمت از فوتبالیستهای درجه یک کفیشه است خودش و فاضل قیطانی همیشه کنار هم بازی میکنن. حالا هم با همدیگه توی خرمشهر با برنو کوتاهشون حسابی از خجالت دشمن دراومدن.
محمد در حالیکه صورت حسین را میبوسه بهش گفت بیا بریم، شاید هم برنگشتیم ولی حضرت عباسی رسمش این نیست.
رئیس جمهور و مسئولین توی تهران زیر کولر بنشینن و حرف مفت بزنن، صدام هر روز جلوتر بیاد و شهری که ما و پدران ما با هزار زحمت ساختن را نابود کنه.
۸۰ نفریم چند تا برنو و چند تا M1 و ۴ تا G3 و یه دونه آرپی جی بدون موشک با ۴ تا وانت بی بنزین داریم.
ماشین نداریم بنزین نداریم تفنگ و فشنگ نداریم وضع خرمشهر خراب شده به من میگن نخند، لامصبا اینکه جنگ نیست مسخره بازیه منم خنده ام میگیره.
بیا حسین، بیا با هم بریم و با هم به این مسخره بازی بخندیم.
۴ تا وانت تویوتا و لندرور باید حدود ۸۰ نفر آدم را ببرن خرمشهر، بچه ها مجبور شدن تو بغل همدیگه بنشینن باز هم جا نشد.
با دیدن این اوضاع با سرعت بیشتری بطرف مسجدامیرالمومنین حرکت کردم.
سلام و احوالپرسی میکنم، مسئول مسجد اسمش ابراهیم نوری است وخیلی با محبت و گرم یه معاون هم داره خیلی کم حرف و خشک، اسمش نصرالله نوروزی است.
چنددقیقه بعد نفرات دیگه ایی هم وارد مسجد شدن. توی شبستان دور هم نشستیم و برادر نوری خیلی خلاصه و سریع توضیح میده که عراقیها به کوی طالقانی خرمشهر نزدیک شدن و باید به کمک مدافعین خرمشهری برویم، چون اسلحه به تعداد کافی نداریم میریم مسجد جامع خرمشهر تا توسط پاسداران و مدافعان خرمشهری مسلح بشیم.
یه وانت پیکان اومد و برادر نوری دستور سوار شدن داد.
این دفعه هم به من اجازه ندادن به جبهه بروم.
برادر نوری، من و چند نفر دیگه را موظف کرد با یه تفنگ M1 توی سنگری که دم مسجد هست نگهبانی بدیم چون ممکنه ستون پنجم به مسجد حمله کنه و اسلحه و مهمات را بدزده.
نمیدونم توی این بلبشو ستون پنجم دیگه چه کوفتیه، مگه ما چقدر توان داریم که برای شکست دادن مون احتیاج به ستون پنجم هم باشه.
نزدیک ظهر بچه ها برگشتن و اخبار درگیری و عقب راندن عراقیها را دادن، با خوشحالی مسجد را بسمت خونه ترک میکنم.
سرسفره ناهار برای پدرومادرم تعریف کردم که بچه ها توی مرز خرمشهر عراقیها را عقب راندن.
سعید (برادر بزرگترم) وقتی میشنوه من عضو مسجد شدم و ممکنه به جبهه اعزام شوم درخواست کرد او را به مسجد معرفی کنم.
انگاری مسجد فاطمیه او را هم قبول نکرده با وجود اینکه سعید ۲ سال از من بزرگتره و قدش هم از من بلندتره بعلت اینکه آموزش ندیده بوده و سربازی نرفته قبولش نکردن.
سعید تنها نبود، چندتا از دوستان و هم سن و سالهای ما را قبول نکرده اند.
ننه ام خیلی بی تابی میکنه آخه چندتا بچه ی کوچک توی خانه داریم، پدربزرگم و خانواده شون هم شهر را ترک کردن. حالا دیگه مادرم جایی را نداره که ترس و تنهائیش را تخفیف بده.
در حال جمع کردن سفره هستیم که گلوله باران دشمن شروع میشه، یه گلوله ی توپ به خانه ایی در کوچه پشتی یکی هم در کوچه ی جلویی اصابت میکنه. مادرم بسیار ترسیده و آرام و قرار نداره.
بعدازظهر خانه ایی که مورد اصابت توپ قرار گرفته را دیدم، تقریبا ویران شده شانس آوردن که کسی در خانه نبوده وگرنه همگی کشته میشدن.
مسجد کسی نیست، نگهبانها گفتن که بچه ها به جبهه رفتند، فردا صبح زود بیا.
به خونه برگشتم، سر کوچه مون گاراژ تی بی تی است و جمعیت زیادی از زن و بچه و پیر وجوان برای سوار شدن به اتوبوس جمع شدن.
یک دستگاه اتوبوس ایستاده و چند نفر دم درب اتوبوس ایستادن و فریاد میزنند فقط زن و بچه ها سوار شوند هیچ مردی اجازه نداره سوار بشه.
لابلای جمعیت مادرم را دیدم خواهر کوچکم را بغل گرفته و تلاش میکنه سوار بشه.
خواهر و برادرهای دیگه هم هستن ولی لابلای جمعیت گم شدن، هادی کوچکترین برادرم را بغل کردم و از پنجره فرستادم داخل.
مادرم از داخل اتوبوس فریاد میزنه و بچه ها را میخواد، بسرعت جمعیت را شکافتم و یکی دوتایی که جا مونده بودن را فرستادم بالا.
این آخرین دیدار من و خانواده است.
پدرم و حجت الله که یکسال از من کوچکتره نیستن. اتوبوس حرکت کرد و رفت، دوان دوان خودم را به خونه میرسونم.
حجت الله و مادربزرگم که زمین گیر است و توان راه رفتن نداره خونه هستن، پدرم نیستش ظاهرا برای تهیه چیزی از خونه رفته بیرون.
شب با وجود خطراتی که داره توی حیاط میخوابیم.
صبح روز بعد با تعدادی از بچه های مسجد امیرالمومنین بوسیله ی یه وانت به جبهه اعزام شدیم.
راننده وانت یه پیره مرد به اسم غلام است.
سیگار هما را میگذاره لای انگشتاش و دستش را مشت میکنه و از توی مشتش به سیگار پک میزنه. مکررا زیرلب فحش به صدام میده و گاهگاهی هم با صدای بلند ما را تشویق به دفاع میکنه.
حدود ۵۰ -۶۰ سال سن داره، میگه توانایی جنگیدن نداره
🍂
🔻 نبض یک خمپاره
نوشته : عزت الله نصاری
┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
🔻 قسمت پنجم
اولین شب پاسداری در جبهه
ما را به کمیته انقلاب اسلامی آبادان تحویل داد.
یه نفر به اسم محمد پورمند ما را برد لب شط توی یه ساختمان که خوابگاه پرستاران بیمارستان شرکت نفت بوده و الان تبدیل به مقری برای تجمع نیروهای مدافع شده.
شرکت نفت آبادان یه دانشکده پرستاری داره و تعداد زیادی دانشجوی دختر و پسر از سراسر کشور در این دانشکده مشغول تحصیل.
جهت اسکان این دانشجویان ۳ تا ساختمان ۲ طبقه که تعداد زیادی اتاقِ مجهز داره ساخته شده.
دانشجویانی که از این دانشکده فارغ التحصیل میشوند در سراسر کشور نمونه هستن.
فاصله ساختمان با لب شط ۲۰ متر و عرض شط در این نقطه حدود ۳۰۰ متر. یعنی ما در فاصله ۳۰۰ متری عراقیها هستیم. مسئول مقر ابراهیم اسحاقی است، پاسدار کمیته و عرب زبان.
ما آبادانیها به رودخانه اروند میگیم شط، چون خیلی بزرگه.
چند تا سنگر پشت شمشادها کنده شده. نفرات بنحوی تقسیم شدن که در هر سنگر ۳ نفر با ۱ تفنگ مستقر شدیم.
امشب اولین بار در عمرم است که بیرون از خونه و توی سنگر و جبهه نگهبانی میدم. نمیدونم باید چکار کنم اصلا هیچ چیزی نمیدونم. بهمون گفتن دونفر بخوابند ۱ نفر بیدار باشه و ۳ ساعت نگهبانی بده بعد نفر بعدی را بیدار کنه. گفتن ۲ نفر بخوابند ولی نگفتن کجا بخوابیم. سنگری که توش هستیم خیلی کوچک و کم عمقِ، در حالت نشسته فقط کمرمون داخل سنگر و سینه و سر از سنگر بیرون است.
تازه اگر پاهامون را دراز کنیم تمام طول سنگر را میگیره.
البته نمیتونیم بخوابیم، هم هیجان داریم هم ترس. ترس از اینکه هر لحظه یه عراقی بیاد بالای سرمون و سرمون را ببره. به ما گفتن که غواصهای عراقی مکررا از شط عبور میکنند و به مدافعان حمله میکنند.
از ترس مون هر ۳ نفری تا صبح بیدار موندیم.
صبح غلام با وانتش اومد دنبالمون و برگشتیم مسجد از مسجد هم رفتم خونه.
وقتی بابام شنید شب گذشته مرز بودم و نگهبانی دادم خیلی خوشحال شد. سفارشهایی در مورد هوشیاری و مراقبت میکنه.
خیلی خسته ام، چند ساعتی میخوابم.
ظهر به امید اینکه ببرندم جبهه خرمشهر خودم را به مسجد میرسونم.
بغیر از نگهبانها کسی نیست، برگشتم خونه و با یه لقمه غذا شکمم را سیر میکنم.
بعد از ظهر بهمراه سعید برادر بزرگترم و سعید یازع و فرید خنافری میریم مسجد امیرالمومنین.
چند نفر دیگه هم اومدن.
یه مرد ریشو که دیروز هم توی مسجد بود و شب هم همراهمون اومده بود کمیته و از دیروز بطرز عجیبی به دلم نشسته بود، او هم اومده.
باهاش دست دادم و احوالپرسی میکنم، طنین صداش هم قشنگه، نمیدونم چطور شده که از دیروز تا حالا بهش علاقمند شدم.
اسمش محمد است ریش انبوه و حنایی رنگی داره و حدود ۲۱ ساله. برادرم و بقیه بچه ها را بهش معرفی کردم.
عمو غلام با وانت پیکانش اومد و سوار شدیم.
قسمتی از مسیر حرکتمان بطول تقریبا ۵۰۰ متر بدون هیچ حفاظ و پوششی از جلوی چشم عراقیها میگذره.
این خیابون در کناره اروند رود است و از جلوی درب اصلی پالایشگاه میگذره، بعلت پیچ تندی که در این قسمت از جاده وجود داره، از قدیم به پیچ خطرناک معروفه.
عراقیها چندتا تیربار را روی همین نقطه آماده شلیک گذاشتن.
عمو غلام نعره کشید و پا را روی پدال گاز فشار داد. تیربارها به غرش دراومدن، ده ها گلوله بسمت وانت اومد ولی اصابت نکرد و بسلامت میگذریم.
محمد پورمند، مسئول عملیات کمیته اومد و نیروها را بین سنگرها تقسیم کرد.
من و سعید یازع و فرید خنافری توی یه سنگر سعید برادرم هم سنگر بعدی با چندنفر دیگه.
در حین اینکه وارد سنگرها میشیم اطلاع دادن که حدود نیمساعت دیگه کسی میاد و شام میاره یه وقت بهش شلیک نکنید.
شام همبرگر آوردن!!!
•⊰┅┅❀•❀┅┅⊰•
دنباله دارد
#نبض_یک_خمپاره
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 غرور
حسین موتور میراند و من پشت سرش نشسته بودم.
ناگهان وسط «تپههای ذلیجان» ایستاد.
پرسیدم: چی شد؟ چرا ایستادی؟
از موتور پیاده شد و گفت: تو بنشین جلو و رانندگی کن.
گفتم: چرا؟
گفت: احساس میکنم دچار غرور شدهام.
تعجب کردم، وسط دشت و تپههای ذلیجان، جایی که کسی ما را نمیدید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟
وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره میکرد، گفت: وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم. معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛ در حالی که به خاطر خدا سوار موتور شدهایم.
تا مدتها سوار موتور نمیشد ...
سردار شهید غلامحسین خزاعی
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
مستی نبود غایت تأثیر تو باید
دیوانه شود هر که شراب تو بنوشید
مستوری و مست تو به یک جامه نگنجد
عریان شود از خویش
تو را هر که بپوشد
#منزوی
#هفته_دفاع_مقدس
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 حماسه
ذوالفقاری
#نکات_تاریخی_جنگ
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔻 ناموفق بودن ارتش عراق در مراحل بعد از عبور از بهمن شیر، این مطلب را تداعی می کند که نقش اصلی در دفاع از جزیره آبادان و خرمشهر بر دوش نیروهای مردمی بوده است و لذا آنجایی که اهمیت حرکت عراق در عبور از بهمن شیر را درک می کنند، با تمامی توان به آن هجوم می برند اما در عبور عراق از کارون چنین حرکتی مشاهده نمی گردد، در صورتی که حداقل بخشی از نیروهای ارتش مستقر در آبادان که با بینش نظامی خود می توانستند به اهمیت مطلب پی ببرند، ضرورت داشت علیه این سر پل وارد عمل کردند.
البته عامل کمبود نیرو در این عدم موفقیت کاملا مؤثر بوده است چرا که عراق با تفکر حفظ امنیت منطقه سرپل در شرق کارون، به ناچار قسمتی از نیروهای خود را در این منطقه به کار برده بود. در باره شکست عراق در عبور از بهمن شیر گفتنی است که فرمانده تیپ ۶ زرهی که امکان عبور از بهمن شیر را با توجه به استعداد موجود غیر ممکن میدید، به دستور فرماندهی ارتش عراق مسئول تاخیر در عملیات شناخته شد و از سمت خود عزل گردید.
علل توقف ارتش عراق در شرق کارون
نیروهای عراقی در حقیقت هیچ گاه خواهان توقف در شمال رودخانه بهمن شیر نبودند، اما اوضاع به گونه ای می گردد که آنان مجبور به این توقف شدند و در حدود یک سال به حفظ سرپل شرق کارون ادامه دادند و همواره در انتظار به وجود آمدن وضعیت مناسب برای ادامه آفند و تکمیل هدف مورد نظر خود بودند چرا که اصولا برای یک نیروی نظامی قابل قبول نیست که تا نزدیکی هدف برسد اما به ناگاه توقف کند.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 امام خمینی(ره) حصر آبادان باید شکسته شود.
شکست حصر آبادان کلید و آغاز پیروزی دفاع مقدس بر ارتش کفار بعثی بود
سالروز شکست حصر آبادان ، بر حماسه آفرینان و مردان بی ادعا گرامیباد.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
❀ ﴾﷽﴿ ❀
📓فراز دوم از خطبه ی ۱۰۶نهج البلاغه
🔻اسلام
💠اسلام براى آنها که تصديقش کنند، مايه نجات است
💠 و براى آنها که بر آن توکّل و تکيه نمايند، وسيله اطمينان;
💠 و براى کسانى که کار خود را به آن واگذارند، موجب راحت و آسايش;
💠و براى آنها که (در راهش) صبر و استقامت به خرج دهند، سپرى است (محکم.)
💠 راه هايش واضحترين راهها، ورودى هايش آشکارترين ورودى ها، نشانه هايش مرتفع، و جاده هايش روشن، و چراغ هايش پر نور است.
💠 ميدان تمرين اسلام پاک و پاکيزه;
💠نقطه پايانى مسابقه، بلند و رفيع;
💠اسب هاى اين ميدان، اصيل و آماده;
💠 جايزه مسابقه دهندگان، بسيار عالى; و سوار کاران آن، مردمى شريفند.
💠تصديق و يقين، راه رسيدن به اسلام است; و نشانه آن، اعمال صالح.
💠پايان اين مسابقه، مرگ است و دنيا ميدان تمرين و قيامت ميدان مسابقه; و بهشت جايزه آن است!
🗓 سه شنبه
۵ مهر ۱۴۰۱
۳۰ صفر ۱۴۴۴
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🎨 #لوح | #شهید_حاج_امینی
🔻شهید امیر حاج امینی: ای شفیع لبیک گویان!
ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم.
💠فرازی از وصیت نامه شهید
📍کاری از مرکز طراحان راهیان نور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🎨 #لوح | #تحصیل
🔻شهید بهرام گل آور: یادتون باشه یک بعدی نباشید. بهتره دکترِپاسدار یا مهندسِ پاسدار باشید تا اینکه بخواید فقط پاسدار باشید. نگذارید ایران بعد از پیروزی از قلمرو علمی عقب بمونه.
📍کاری از مرکز طراحان راهیان نور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
مرواریدهای بی نشان - ناصر کاوه.pdf
23.42M
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
🌸🍃انتشار رایگان pdf #کتاب تمام رنگی، «#مرواریدهای_بی_نشان»، بمناسبت هفته دفاع مقدس، «کتاب شهدای زنان» پرافتخار کشورم، جمهوری اسلامی، که به دست #ساواک_شاه #حزب_بعث_صدام #استکبارجهانی_آمریکا #منافقین #کومله #دمکرات و... به شهادت رسیدند... این کتاب را بخوانید و برای اینکه در ثواب آن شریک باشید، آنرا منتشر کنید.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍بی ریا و خالصانه مثل ابراهیم
🔻سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد.
اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #گزارش | #نشانی
🔻رفتیم تو خیابون و از مردم نشانی یک شهید رو پرسیدیم... شهید فکوری
📍کاری ازقرارگاه راهیان نور آجا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#توئیت
ببـــــین!
ما فقــــط یه جا میذاریم این پرچم(🇮🇷) بیفته
اونم روی تابــــوت شهــــــداست...
#پرچم_ما_هویت_ما
🇮🇷 طلبهی تحلیلگر:
@m_zade
#ایران
لوح|آیت الله ناصری
❇️ عاشقانی که مدام از فرجت می گفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامــــــد خبری
⭕️کپی بدون حذف لوگو مشکلی ندارد
فایل با کیفیت در پست بعد👇
📱@Ghaem_graphic
1401.05.11_1.mp3
20.49M
🔻 #گزارش_صوتے
🎤حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی
🔊 مناجات ابتدایی
📆روز چهارم محرم الحرام ۱۴۴۴
🕌هیئت کف العباس قم
•@mirzamohamadii_ir
ـــــــــــــــــــــــــحائرالحسینـــــــــــــــــــــــــ
🌷بسیجی شهید حسین تقی پور🌷
این شهید بزرگوار دیشب برای دفعه فتنه و مقابله با آشوبگران مورد حادثه توسط عناصر فتنه گر شده و به درجه رفیع شهادت نائل گشتند.
راهت پر رهرو.....
༺| @aboohamze277 |༻
🌷بسیجی شهید حسین تقی پور🌷
این شهید بزرگوار دیشب برای دفعه فتنه و مقابله با آشوبگران مورد حادثه توسط عناصر فتنه گر شده و به درجه رفیع شهادت نائل گشتند.
راهت پر رهرو.....
༺| @aboohamze277 |༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥حتما ببینید
پشت پرده ماجرای مهسا امینی
و اغتشاشات اخیر
فوت مهسا امینی با برنامه قبلی؟
افشای اسپانسر های علی کریمی در…
رد پای تجزیه طلب ها در...
اگرچه ششم مهر ماه هر سال، هفته دفاع مقدس به پایان می رسد؛ اما هفتم مهر ماه هم روزی جاودانه در تاریخ فرهنگ حماسه و مقاومت است.تقویم را که ورق می زنیم، هفتم مهر ماه را با این نامگذاری مشاهده می کنیم: «روز بزرگداشت فرماندهان شهید دفاع مقدس؛ شهادت سرداران اسلام فلاحی، فکوری، نامجو، کلاهدوز و جهان آرا (۱۳۶۰).»عملیات غرورآفرین ثامن الائمه (ع) که به پایان رسید و حصر آبادان با فرمان تاریخی حضرت امام، شکسته شد؛ جمعی از فرماندهان ارشد جنگ برای تقدیم گزارش عملیات خدمت حضرت امام، با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ عازم تهران شدند. این هواپیما عصر روز هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی با ۹۹ مسافر شامل ۴۰ نفر از فرماندهان و رزمندگان، ۲۷ نفر از مجروحان جنگ و همچنین پیکر مطهر ۳۲ شهید عملیات ثامن الائمه (ع) پرواز کرد.هواپیما به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشد که ناگهان هر چهار موتور هواپیما از کار افتاد و خلبان مجبور شد تا هواپیما را برای فرودی اضطراری در زمینی ناهموار آماده کند. این مهم محقق شد، اما پس از طی مسافتی کوتاه، بال چپ هواپیما به زمین برخورد کرد و شعله های آتش از هواپیما زبانه کشید.
این حادثه سبب شد تا از ۶۷ نفر مسافر این پرواز، ۴۹ سرنشین به فیض عظیم شهادت نائل آیند که از این تعداد، ۵ فرمانده ارشد دفاع مقدس یعنی ولی الله فلاحی (رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران)، یوسف کلاهدوز (قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، سید موسی نامجو (وزیر دفاع دولت وقت)، جواد فکوری (مشاور جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش ج. ا. ا.) و محمد جهان آرا (فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان)، در بین شهدای این سانحه تلخ بودند؛ فرماندهانی که هر کدام، سابقه ای طولانی و درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از خود به جای گذاشته بودند
☑️پیدا و پنهان فتنه لمپنهای خارج نشین
🌺یادداشت سیاسی روزنامه جوان مورخ پنجشنبه ۷مهرماه ۱۴۰۱ به قلم سید عبداله متولیان
با حذف غربگرایان از سپهر سیاسی کشور و روی کارآمدن انقلابیون و حرکت پرشتاب برای ترمیم خسارات مادی و معنوی ناشی از سوءمدیریت و ناکارآمدی غربگرایان و بازگشت امید و اعتماد و تقویت باورها و ایمان مردم، «ائتلاف غربی، عبری، وهابی» به شدت احساس خطر کرده و با استفاده از تجربهی فتنههای پیشین، برنامه فتنه ای چند وجهی بر بستر جنگ هیبریدی و ترکیبی را برای درگیر کردن دولت آیتالله رئیسی در حاشیههای دروغین و تصنعی در دستور کار خود قرار داد. اما از آنجا که دولت سیزدهم فارغ از حاشیهها، برای بازگرداندن امید، آرامش و اعتماد به مردم، عزم خود را جزم کرده بود، گام نخست برای موفقیت فتنه جدید، با بهره گیری از ظرفیت نفوذیها و رسانههای جریان سیاسی بازنده، تولید حاشیههای رنگارنگ با تمرکز بر موضوع حجاب و گشت ارشاد نظیر «جنجال بر سر ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه درمشهد»، «شایعه پلمپ رستورانها و کسبه ای که مانع از ورود زنان بدحجاب نمیشوند»، «پخش گسترده کلیپ های تولید شده درباره نزاع گشت ارشاد با زنان بدحجاب»، «شایعه اخذ جریمه از زنان بدحجاب»، «پخش کلیپ بیرون انداختن زن محجبه از اتوبوس»، «پخش کلیپهای مهندسی شده از مواضع برخی ائمه جمعه» و... طراحی و به اجرا گذاشته شد.
بالاخره روز موعود فرا رسید و با تولید یک دروغ بزرگ در باره مرگ مهسا امینی (قبل از اظهار نظر مراجع رسمی نظیر گزارش پلیس، پزشکی قانونی و...) فتنه کلید خورد و با شتابزدگی عجیبی توسط رسانه های جریان غربگرا ضریب خورده و دروغ تولیدی به پروپاگاندا تبدیل شده و آشوبگری با فتنه لمپنهای بیسر متفاوت از فتنه های پیشین در کف خیابان شکل گرفت: فتنه ۷۸ بر بستر فرهنگی، فتنه ۸۸ بر بستر سیاسی و انتخاباتی و فتنه ۹۸ بر بستر اقتصادی شکل گرفته بود اما فتنه جدید هیچ ماهیتی نداشته و برخلاف فتنه های پیشین که از یک واقعیت (نظیر بستن روزنامه سلام، باخت غربگرایان در انتخابات ۸۸ و افزایش قیمت بنزین) تبعیت میکردند این فتنه صرفاً از یک توهم و خیالبافی رسانه ای تبعیت کرده است. همچنین در حالیکه فتنه های قبلی دارای ساختار اجتماعی و دارای سر بودند فتنه جدید با اهدافی نظیر: «مردمی نشان دادن فتنه»، «عدم وابستگی به جناح خاص و مدیریت همه سلائق»، «عدم امکان دستگیری سران فتنه»، «فراجناحی معرفی کردن فتنه گران و عدم وابستگی به جناحهای داخلی»، «ایجاد امکان جلب و جذب حمایتهای فرامنطقه ای و بینالمللی» و... بی سر وارد میدان اغتشاش و تخریب اموال عمومی و... شد.
فتنه لمپنها که از آن تحت عنوان جنگ احزاب نیز یاد میشود و حاصل پیوند خوردن تمامی معاندین، محاربان، مخالفین، منافقین، سلطنتطلبان، عناصر واداده و فراری، بهاییها و... بوده و از حمایتهای علنی رسانههای بیگانه و سرویسهای جاسوسی دشمنان انقلاب و اغلب کشورهای اروپایی برخوردار و فاقد هویت واقعی بوده و صرفاً با فراخوان در دنیای مجازی شکل گرفته و از ویژگیهایی نظیر: «غیر حقیقی»، «بر بستر دنیای مجازی»، «بهره گیری از هیجانات روحی»، «مبتنی بر تحریک احساسات»، «فاقد هویت صنفی و قشری»، «استفاده از جوانان و نوجوانان» و «مدیریت و میدان داری زنان» برخوردار است. این فتنه که از اساس بر پایه دروغ رسانه ای شکل گرفت در تحریک پذیری و دامن زدن به اغتشاشات نیز با دروغهای گوبلزی که توسط مرکز سایبری منافقین و مرکز سایبری صهیونیستها و مرکز سایبری تعادل وهابیون سعودی و سایر لمپنهای خارج نشین نظیر مصی علینژاد تولید و توسط هنرمندان و ورزشکاران مشهور (سلبریتیها) فراری و داخلی منتشر و دامن زده شده و توسط رسانه های و شخصیتهای جریان غربگرای داخلی ضریب خورده است، در واقع در دنیای رسانه تصویرگری شده و در کف خیابان توسط جمعیتی به شدت محدود و فاقد پشتوانه مردمی رویدادسازی شده است. و جریان تجزیه طلب نیز بخش تکمیلی این جنگ هیبریدی و ترکیبی را تشکیل داده است.
فتنه لمپنها حرکتی آشوبطلبانه اما بی مایه و فاقد هر گونه عمق اجتماعی و حمایت مردمی است که صرفاً بر رویدادسازی و پروپاگاندای رسانه ای با حرکت پینک پنکی استوار است که برای اجتماعی و فراگیر معرفی کردن خود از مدلی تحت عنوان فرش نمودن سطح جامعه (Astroturfing) استفاده کرده و با حضور پراکنده در نقاط مختلف جامعه خود را بهعنوان مردم جا میزنند. فتنه لمپنها برای آنکه خود را بعنوان جنبش فراگیر مردمی نشان بدهد از یکطرف بر آشوبهای نقطهای مبتنی بر جنگ و گریز خیابانی و تغییر دائمی نقاط آشوب و خسته کردن دستگاههای مسئول تأکید دارد و از سوی دیگر به شدت در پی بزرگنمایی آثار تخریبی بوده و بر تخریب و به آتش کشیدن نمادهای هویت ملی و