✨ از حمام آوردنت بیرون و با پارچه روی بدن پارهپاره و پر از زخم و سوختگیات، آب و نمک ریختند. آخرین نالههای جانسوزت، آرام، راه شان را به آسمان باز میکردند. عدنان که از مقاومت و سرسختی تو به ستوه آمده بود، فریاد زد: «تمامت میکنم!»آنگاه پیکر تو را به داخل حمام کشیدند. قالب صابونی را در دهانت گذاشتند و با پوتینهایشان آن را در حلقت فرو کردند. از حمام بیرون آوردنت و روی زمین خاکی اردوگاه انداختنت. بعد رفتند سراغ یکی از بچههای اردوگاه که از امداد و کمکهای اولیه سررشته داشت. او نبضت را گرفت. چهار، پنجبار در دقیقه بیشتر نمیزد. ضربان قلبت به حدی کند و ضعیف شده بود که شهادتت قطعی بود. صدایی که از گلویت بیرون میآمد، صدای نفس کشیدن نبود. صدای خُرخُر کردن بود. یک استخوان سالم در بدنت نمانده بود. هرطور دست و پایت را تکان میدادند به همان شکل باقی میماند. آخرین خُرخُر را که از گلو بیرون دادی، گفتند: «ماتَ.»؛ یعنی تمام کرد. یعنی شهید شدی! بعد پیکر بیجانت را روی سیم خاردارها انداختند و از آن عکس گرفتند تا بگویند تو در حال فرار بودهای و آنها مجبور شدهاند تو را بزنند! تاخت و تازهای عدنان شروع شد. عربده میکشید و به سربازها دستور میداد. تمام اردوگاه به حالت آمادهباش درآمده بود. چند نفر دویدند و پتویی را از یکی از آسایشگاهها بیرون آوردند. یک پتوی راهراهِ سبز و سفید. از همان پتوهای زِبر اسرا. آسایشگاه به آسایشگاه میدویدند و دستور میدادند: «همه کف آسایشگاه دراز بکشند. سرها روی زمین. بلند کردن سر، ممنوع . نگاه کردن، ممنوع. صحبت کردن، ممنوع.»
هرچند درهای آسایشگاهها قفل بود، ولی میخواستند با این کارشان حصار در حصار ایجاد کنند. این دستورات که از آسایشگاهی به آسایشگاه دیگر ابلاغ میشد، همه را متوجه این کرد که یا اتفاقی افتاده یا قرار است حادثهی مهمی رخ دهد. کنجکاوی عدهای، تحریک شده بود. خوب که نگاه میکردی، سرهایی را میدیدی که از پشت پنجرهی آسایشگاهها، چشم در حیاط اردوگاه میگرداندند تا آنچه که از آن منع شده بودند را ببینند. آنگاه تو افق نگاهشان میشدی؛ آن پتوی زِبر را دور تو پیچیده بودند و با سیمخاردار دورش را بسته بودند. سپس ماشینی آمد و تو را به نقطهی نامعلومی برد.
بعد چند نفر از اسرا را به زور کتک و شکنجه، مجبور به امضای برگهای کردند تا طی گزارشی صوری به صلیب سرخ ادعا کنند؛ تو در حال فرار بودهای و آنها مجبور شدهاند تو را با گلوله بزنند! تعدادی از بچهها را هم به حمام فرستادند تا آثار جنایت شان را که به در و دیوار حمام مانده بود، پاک کنند....✨ مرداد 81 بود. آن روز مشهدالرضا(ع) میزبان 22 شهید بود. یکی از آنها هم تو بودی. بالاخره بعد از پانزده سال به خانه برگشتی. پدرت آمده بود معراجالشهدا. 21 شهید آنجا بودند، ولی تو نبودی. ✨حاجرمضانعلی پرسید: محمد رضایی کجاست؟✨ پاسخ شنید: پدر جان! پیکر محمدت سالمِ سالم است. او را در سردخانه گذاشتهایم. حاجرمضانعلی، بین شهرهای فاروج و شیروان، درست در کنار جاده، مسجد امام سجاد(ع) را ساخته بود و جلوی مسجد برای خودش مزاری تهیه کرده بود. تو که آمدی، آن را داد به تو.✨روز تشییع پیکرت، مردم زیر تابوتت را گرفته بودند و تو را تا مزارت همراهی کردند. تشییع تمام شد؛ جمعیت تازه متوجهی خونابههایی شدند که از تابوتت گذشته و بر شانهی آنها چکیده بود!
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
منبع: سایت امتداد، به قلم سمیه مهربان جاهد وبلاگ اردوگاه تکریت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر حلقوم بعضی مفسدین رو این جور بگیرند همینطور اقرار میکنند...
نظر شما چیه؟!
چه شود اگر شود 😂😂😂😂
#جهاد_تبیین بر همه ما واجب است
12.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خبر_خوب از سوی دشمنان جمهوری اسلامی ایران!؟
21.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای #خامنه_ای در طوفانی ترین برهه از زمان، ایران را با #کمترین_هزینه 👈 به #سواحل_امنیت رساند👇
#امام_خمینی
#پشتیبان_ولایت_فقیه_باشید،
#تا_آسیبی_به_مملکت_نرسد.
ارادتمند #ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تروریستای پاکستانی که بتازگی به شمال افغانستان اعزام شدند!
💢 پژوهش خبر
:
✍کرامات شهدای گلزار کرمان
🌹شهیدی که در قبر خندید سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🌹شهیدی که سر مزار خودش فاتحه می خواند سردار شهید حمیدرضا جعفر زاده
🌹شهیدی که هنگام دفن قرآن خواند سوره ی کوثر را تلاوت نمود و از کفن او صدای اذان بلند شد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🌹پیدا شدن مفقود شده در صحرای طبس با توسل به سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🌹تکه ای از بهشت شهیدی که نشانی از حرم حضرت عباس علیه السلام دارد شهید عجب گل غلامی
🌹شهیدی که بدنش بعد از تفحص سالم بود شهید سید رضا صمدانی
🌹کارگری که بیماران را شفا می دهد و اعدامی را نجات می بخشد شهید حاج علی محمدی
🌹شهیدی که در اثر برق گرفتگی فوت شده بود و با توسل به امام رضا به دنیا بازگشت تا در سوریه به شهادت رسید شهید غلامرضا لنگری زاده
🌹شفای بانوی معلول زرندی با توسل به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان
🌹مادر شهیدی که بر شانه های پسرش نشست و به کربلا رفت ننه سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی
🌹شهیدی که چشم برزخی داشت و پیکرش هنگام دفن شهید حاج قاسم سلیمانی کنار او سالم بود سردار شهید محمد حسین یوسف الهی
🌹سگی که هنگام نماز خواندن پشت سر شهید حاج یونس زنگی آبادی می نشست و محافظ او بود.
🌹شهید گمنامی که آدرس مزارش را داد شهید حسین عرب نژاد
🌹شهیدی که مستجاب الدعوه بود سردار شهید علی ماهانی
🌹شهیدی که به مادر بی سوادش شعر آموخت او شاعر شد و کتاب چاپ کرد شهید سید حسن موسوی
🌹شهیدی که شب های جمعه بالای مزارش نوری مثل لامپ روشن می شد و بیماران را هم شفا دادند شهید ایرج بهرامی
🌹شهیدی که با ریختن تربت امام حسین علیه السلام از ساکی که به سوریه برده بود بیمار را شفا داد شهید مدافع حرم علیزاده حسینی
🌹شهیدی که کرامت داشتن و بیمار شفا دادن شهید قاسم خواجویی
🌹شهیدی که پیراهنش توسط گروه کوهنوردی در سیرچ سه سال بعد از سقوط هواپیمای شب عید غدیر سالم پیدا شد شهید مقداد معین الدینی
🌹حاجت گرفتن از شهید منوچهر رستمی
🌹شهیدی که در بیداری دیده شد شهید محمد علی دیندار
🌹شهیدی که باب الحوائج و امامزاده و مزارش دارالشفاست سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🌹شهیدی که امام رضا جواب سلام او را داد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🌹شهیدی که شهادتش توسط آیت الله بهجت پیش بینی شده بود شهید مدافع حرم غلامرضا لنگری زاده
🌹شهیدی که در کودکی سخت بیمار شد و آقا ابوالفضل علیه السلام او را شفا داد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🌹شهیدی که شب جمعه از مزارش نوری به سمت آسمان سیطره داشت شهید سید حسن موسوی
🌹شهیدی که بیمار را شفا داد شهید سید علی اکبر صابری
🌹شهیدی که بخاری خراب بچه هایش را درست کرد شهید غلامعباس امانی
🌹شهیدی که دخترش را برای امتحان از خواب بیدار کرد سردار شهید محمد شیخ بیگ
🌹شهیدی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از او مدد می گرفت سردار شهید حاج قاسم میر حسینی
🌹شهیدی که در روز مادر برای مادرش پول فرستاده بود شهید مدافع حرم ابوالفضل مرادی
🌹ماری که هنگام تلاوت قرآن شهید مظهری صفات قرآن گوش می داد.
🌹مادر شهیدی که سردار شهید علی شفیعی را در بیداری دید مادر شهید مهدی باقری کارگر
🌹شهیدی که حضرت زینب سلام الله را در بیداری دید شهید مدافع حرم محمد علی حسینی
🌹شهیدی که در سردخانه زنده شد و همراه شهید حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید سردار شهید حاج حسین پورجعفری
🌹شهیدی که بعد از دفن پیکرش سالم بود و بوی گلاب می داد شهید سید حمید میر افضلی سید پابرهنه
🌹دختر شهیدی که جایگاه پدرش را در خواب دید خادم شهدا سردار شهید محمد شیخ بیگ
🌹شهیدی که به افرادی که بچه ندارند نظر خاص و توجه ویژه دارند سردار شهید محمد شیخ شعاعی
🌹شهیدی که تاریخ شهادت خودش را گفته بود چهل روز بعد از رحلت امام شهید حسین خورشیدی
🌹شهیدی که بعد از یک هفته از شهادتش از پیکرش خون تازه جوشید شهید رضا دادبین
🌹عنایت شهید رضا دادبین به فرد اصفهانی قبولی در دانشگاه و سفر مکه
🌹معجزه ی حقیقی دعای شهدا در شانزده قسمت
🌹شهیدان سید رضا و سید رضی جاوید موسوی که سردار شهید حاج حسین بادپا و شهید محمد جمالی از آن دو حاجات خود را می گرفتند.
🌹شهیدی که نحوه ی شهادت خود را در دست نوشته اش اعلام کرده شهید مجید انجم شعاع
🌹شهیدی که با مادرش همزمان محضر امام رضا رسید شهید چراغعلی زید آبادی
🌹شهیدی که آیت الله جوادی آملی بشارت بازگشت پیکرش را به مادر شهید داد شهید احمد بختیاری
🌹مادر شهیدی که فوت شد و از آن دنیا بازگشته مادر سردار شهید حاج حسین بادپا
🌹شهیدی که از بعضی اتفاقات آینده خبر داشت شهید حمیدرضا سلطانی پور
🌹شهیدی که سراسر زندگی اش عطر و بوی حضرت عباس علیه السلام را داشت شهید عباس عباسی
🌹ارتباط با عالم برزخ شهید محمد رضا کاظمی و شهید محمد حسین یوسف الهی دو روز قبل از شهادت
✅شادی روح ملکوتی و مطهر شهدا
14.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هوش_مصنوعی (۴۲)
هنوز از راه نرسیده، دارند با استفاده از هوش مصنوعی، کلاهبرداری می کنند.
#مردم_هوشیار_باشید
ارادتمند: #ناصرکاوه
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جهاد_تبیین (۴۲)
در #جهاد_تبیین هر نفر میتواند کارهای بزرگی را انجام دهد، هیچکس خودش را دست کم نگیرید👈 و هیچ کس را کوچک نشماریم، این کلیپ را با دقت تماشا کنید👌
ارادتمند: #ناصرکاوه
18.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️لطفا این کلیپ را همه تماشا کنند، ولی خانم ها که در خانه آشپزی می کنند ، چندین بار تماشا کنند👇
#هرگز_برای_خاموش_کردن
#تابه_روغن از #آب استفاده نکنید
التماس دعا، #ناصرکاوه