eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
941 دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
17.1هزار ویدیو
548 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷درد آور است برای هر مسلمانی که صحبت های این مرد فلسطینی رو بشنود و هیچ کاری نکند. 🔹دقیقا صحبت های این مسلمان خطاب به همه ی ماست عرب و عجم از چهارتا تجمع و فوروارد اخبار در شبکه های اجتماعی اقناع نشیم فکر کنیم کاری کردیم. 🔹نمی دانم بهانه های ما برای یاری نکردن می تواند جواب مواخذه های پیامبر امت (ص) باشد یا سرافکنده خواهیم بود. ـــــــــــــــــــــــ
هر ده دقیقه رژیم اشغالگر اسرائیل ، یک کودک را می کشد. طرح : لطیف فتیانی هنر در خدمت و
این داستان: دختر مترو و کفتارهای دنبال خون تولید : مهر ۱۴۰۲ پی‌نوشت: خدارحمتش کنه. میریم که بعد این مدت علائم حیاتی ببینیم از لاشخورا
📸 خدا رحمتش کنه، ولی بااینکه چندمرتبه مصاحبه با دوستان همراهش و پدرومادرش، و حتی فیلم‌های دوربین مداربسته‌ی مترو رو پخش کردن؛ ضدانقلابِ پلید و دروغگو، هنوز پیگیر تحمیق مردم عزیز کشورمون هست 👈 باز هم برای توجیه دروغ‌پراکنی و بازی با احساسات مردم، متوسل به عکس دروغ شدن و توی روز روشن به شعور مخاطب‌شون توهین می‌کنن! ‌‌‌
این روزها افراد زیادی را میبینم که از ته دل دوست دارند برای فلسطین کاری انجام دهند اما نمیدانند دقیقا باید چه کار کنند؟ واقعیت این است که به لحاظ میدانی و حضور در غزه، کاری نمیشود انجام داد اما در داخل خود ایران کارهای زیادی میشود انجام داد که مهمترینش "رشد و ارتقای افکار عمومی" است. یعنی سطح سواد و آگاهی مردم باید نسبت به این مساله خیلی بیشتر باشد. منظور از افکار عمومی هم فقط مردم عادی یا کسانی که شبهه و سوال دارند نیست، حتی بخشهای زیادی از نیروهای انقلابی هم جز شعار و حرفهای کلیشه ای اطلاعات خاصی از این مساله ندارند. لذا در قدم اول پیشنهاد میکنم مستند دیدنی "وداع با اسلحه" را برای هر جمع و گروهی که دستتان میرسد به صورت عمومی اکران کنید. مستندی تحقیقی با داستانی جذاب که بخشی از تاریخ فلسطین و بلایی که گفتمان سازش بر سر فلسطینی ها آورد را به خوبی روایت میکند. پیشنهاد میکنم از همین هفته در دانشگاه، مسجد، هیات، کانونهای فرهنگی، محافل خانوادگی و هرجای دیگری که میتوانید این مستند را اکران کنید. این قدم اول است. جهت دانلود مستند به صورت رایگان از طریق این لینک اقدام کنید 👇 https://tamasha.safirfilm.ir/product/%d9%88%d8%af%d8%a7%d8%b9-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%ad%d9%87/ ارادتمند: ناصرکاوه
🔴..هشدار🔴 * قابل توجه هم گروهی های محترم فیلم زلزله 8.5  ریشتری بانکوک در حال انتشار در گروههای مجازی هست این فیلم را باز نکنید . فورا آن را حذف کنید. این یک ویروس باج افزار است. مخصوصاً برای دسترسی به برنامه‌های بانکی شما در تلفن همراه شما. لطفاً این پیام را به هر یک از گروه‌های خود  فوروارد کنید گول نخورید که حساب بانکی تان را خالی نکنند .
کتاب-شهدای-نوجوانان-135-ص-1-1.pdf
29M
«کتاب_شهدای_نوجوان» هشتم آبان روز شهادت حسین فهمیده و روز بسیج دانش آموزی، گرامیباد 🌷بر مشامم می‌رسد عطر شهیدان بسیج مرغ دل پر می‌زند سوی گلستان بسیج یا حسین بن علی، ای سرور آزادگان روز محشر کن شفاعت از جوانان بسیج🌷 👌 🌷سلام خدمت دوستان و سروران گرامی: بمناسبت فرارسیدن کتاب تالیف 👈 که نسخه pdf آن آماده شده جهت مطالعه و نشر در فضای مجازی، خدمت شما سروران گرامی تقدیم میگردد 👌 با نشر دوباره این کتاب در کانال و گروه های دیگر، ما را در راه بازسازی معنوی و نشر اهداف و آرمانهای امام خمینی، شهدا و انقلاب اسلامی یاری فرمائید. ارادتمند: ناصر کاوه
:👇👇 🕋 را کفایت می کند‌. 📚حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکيل وُ نِعمَ المَولی وَنِعمَ النَّصِیر خداوند ما را کفایت می‌‌کند و او چه خوب نگهبان و یاورى است. () 🌷در دگر 👈نه آبی، نه برقی، نه سوختی، نه غذایی، نه بیمارستانی، نه امدادگری، نه دارویی، نه خانه ای، نه مدرسه ای، نه مسجدی، نه کلیسایی، نه راهی، نه جاده ای، هیچی نمانده است 😰 قحطی و‌ گرسنگی، گریه و زاری مادران کودک از دست داده و کودکان یتیم در زیر بمباران جنگنده و هلیکوپترهای پیشرفته و آتش توپخانه و تانک و‌خمپاره و تک تیراندازها‌و... 😭 در همین غزه بی چیز وبی کس دیشب یک گردان آمریکایی و اسرائیلی که در غزه وارد عمل شدند، کلا مفقود شدند!؟کل این گردان در...... وهمگی یاکشته شدند ویا زخمی و اسیر شدند آنها را غافلگیر کرد و همه را که نفوذ کرده بود کشت. یک گفت:ما نمی دانیم با چه کسی می جنگیم و از کجا می آیند. یعنی اینکه خدای به حقّ ابوالفضل(علیه السلام ) به داد مردم تنها، غریب و مظلوم، غزه برس 🤲 🤲 لطفاً تا میتوانید نشر دهید
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنده زنده بلعیده شدن یک مرد توسط مار پیتون مار مرد را بلعید! بله درست متوجه شدید مار غول‌پیکر مرد جوانی را که به دلیل داشتن علاقه به این موجودات خطرناک مشهور شده است را بلعید تا یکی از عجیب‌ترین اتفاقات و نوعی تست را خلق کند.
به نقل از CNN حماس نام و سن ۶۷۴۷ شهید فلسطینی را که از ۷ اکتبر تا باحال به شهادت رسیده‌اند را منتشر کرده است.
🌾 روایتی از ۱۳شهید نوجوان جهرمی که روز عاشورای ۶۲ تشنه شهید شدند... 🌷بمناسبت فرارسیدن هشتم آبان، روز بسیج دانش آموزی👇 🌷 اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر  و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود. نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچه‌ها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس  ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند. فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کوموله‌ها هستند، کوموله‌ها هستند.» شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است. آنان تمام وسایل بچه‌ها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم. نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینی‌بوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد. تمام حواسم پیش بچه‌ها بود، خدایا چه بر سر بچه‌ها می‌آورند. جرأت نمی‌کردم از سرنوشت بچه‌ها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم. فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بی‌جان و تیرباران شده 13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشه‌ای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند. ☝ راوی :