فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 واقعا دنیا بی ارزش است و فانی است. چیزی که میماند 👈 مهر ومحبت و رفاقت و دوستی و عشق و.... خداست.
🔊 شکر خدا که نام علی در اذان ماست
🔹مدح حضرت علی علیه السلام - شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان
🎤حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
💐 کشکول (99/58):👇
🚩در شب قدر آیا کسی هست که بخشیده نشود؟ 👈 ✅ بله
🌼امام رضا(ع) فرمودند: در ماه رمضان، در هر شبی، هفتاد هزار نفر آمرزیده میشوند و در شب قدر، خداوند به اندازهای که در ماه رجب و شعبان و رمضان آمرزیده است، بندههایش را میآمرزد؛ مگر کسی را که میان او و برادرش، دشمنی و کینهای باشد. در این صورت ، خداوند عزّوجلّ میفرماید: اینها را تا زمانی که با هم آشتی نکنند نخواهم بخشید!... 📙بحار الأنوار، ج ۷۵، ص۱۸۸
💥یک وقت میگوییم: علی(ع) را "که" کُشت؛ و یک وقت میگوییم: "چه" کُشت؟
اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟!!
البته عبد الرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت؛!!!!
📣باید بگوییم: "جمود"، "خشک مغزی" و "خشکه مقدسی"؛ همین هایی که آمده بودند؛ علی را بکشند؛ از سر شب تا صبح عبادت می کردند, واقعاً خیلی تأثرآور است...😰 علی به جهالت و نادانی اینها ترحم میکرد؛ تا آخر هم حقوق اینها را از بیت المال میداد؛ و به اینها آزادی فکری میداد... ابن ابی الحدید میگوید؛ اگر میخواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست؛؟... به این نکته توجه کنید؛ که اینها وقتی که قرار گذاشتند؛ این کار را بکنند؛ مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند؛ و گفتند: ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم؛ و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم؛ پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم؛ که اجر بیشتری ببریم...
📚از کتاب اسلام و نیازهای زمان، ج١|نوشتهی شهید مرتضی مطهری
🚩آقاامیرالمومنین(ع)👈 یکی از شبها نزدیکیهای سحر سید ساجدی با چشمانی گریان به سراغ من آمد،او پس از اینکه مقداری اشک ریخت،گفت: "الان خوابی دیدم که می خواهم برای شما تعریف کنم... گفت، در عالم خواب به پشت بام آسایشگاه رفتم دیدم که در شب تاریک و سرمای زمستان یک انسان بزرگواری در حال قدم زدن میباشد، ازهمان ابتدا به قلبم الهام شد که او آقاعلی(ع) است، جلو رفتم وسلام کردم وآقا با مهربانی و تبسم، جوابم رادادند، افتادم و دست و پای شان را بوسیدم، پس ازاین چند لحضهای کنار آقا بودم، عرض کردم، یاامیرالمومنین (ع) در این سرمای سخت و شب تاریک در اینجا چه میکنید؟ "آقا فرمودند: شما بروید بخوابید، از روزی که شما را اسیر کردند من شما را مهمان خود میدانم واز شما نگهبانی میکنم، با شنیدن این جمله گریهام گرفت واز خواب بیدار شدم."
#کتاب_شهدا_و_اهل_بیت
#ناصر_کاوه... خاطرهای ازمرحوم حجت الاسلام علی اکبر ابوترابی
سلام: قبل از شروع مراسم احیای شب قدر حتما. حتما این سخنرانی کوتاه 5 دقیقه را گوش کنید...
🙏التماس دعا
🌷 #محمد_رضا_شفیعی:👇
🌷مجروح که شد، به اسارت دشمن درآمد و در آنجا به شهادت رسید. او را دفن کردند و شانزده سال بعد هنگام تبادل جنازه شهدا با اجساد عراقی، جنازه «محمدرضا شفیعی» و دیگر شهدای دفن شده را بیرون می آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمدرضا سالم است ، سالمِ سالم...
🌷بعد از تبادل اسرا، حالا نوبت جنازه ها بود. قرار شد حتی استخوان های شهدا را تحویل بدهند. عراقی ها رفتند سراغ قبرها. یكی شان هم قبر محمدرضا بود. مشغول شدند و با بیل و كلنگ خاك ها را كنار زدند، اما بيچاره ها، بیچاره بودند در كفرشان، بیچاره تر شدند...
🌷دشمن به یقین رسید در كفر و جهنم رفتنش. خبر به گوش صدام رسید. دستور داد جنازه را تحویل ندهند... آبرو كه نداشت ولى محمدرضا رسواترش می كرد. سه ماه محمدرضا را به دستور صدام سه ماه زیر آفتاب داغ عراق گذاشتند...
🌷....پودر تجزیه روی بدن و صورت محمدرضا ریختند. اما تفاوتی نمی کند. هیچ اتفاقی نیفتاد....نه سوخت و نه پودر شد. فقط كمی تغییر كرد. سفید بود رنگش. سبزه بامزه شد. بدبختی و شقاوت شده بود خوره و به جانشان افتاده بود. صلیب سرخ در جریان بود و ایران هم مدرك داشت. مجبور شدند كه محمدرضا را تحویل بدهند؛ «و مكروا مكروالله والله خیر الماكرین»
🌷محمدرضا صحیح و سالم بود. به فكر چهار تكه استخوان بودند و حالا بدن محمدرضا سالم بود. موهایش، پوستش، مژه اش، زخم تنش...، انگار محمدرضا همين چند دقیقه پیش شهید شده! عكس ها و مدارك را مطابقت كردند اما قبر، قبر محمدرضا بود و جناره سالم سالم...
🌷مادر شهید می گوید: موقع دفن محمدرضا، حاج حسین کاجی به من گفت: شما می دانید چرا بدن او سالم است؟ گفتم: چرا؟ گفت: راز سالم ماندن ایشان چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی شد؛ دائماً با وضو بود، هیچ وقت زیارت عاشورایش ترک نمی شد. مداومت بر غسل جمعه داشت.
🌷....آخر مجلس همه اشکاشون رو با چفیه پاک می کردند ولی محمد رضا اشکاشو می مالید به صورتش دلیل تازگی بدنش بعد از ١٦ سال همین بود اثر اشک امام حسین(ع)!... مادرش می گوید: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می آمد، رفتن به جمکران را ترک نمی کرد...
🌷.... شهید محمد رضا شفیعی در سال ١٣٤٦ در قم به دنیا آمد. این شهید یکی از رزمنده های گردان تخریب لشگر ١٧ علی ابن ابی طالب قم بود. در عمليات کربلای ٤ مجروح و اسير شد. در ٤ دی سال ١٣٦٥ در سن ١٩ سالگی در بيمارستان بغداد به شهادت رسید... پیکر او به همراه شهدای دیگری در ١٤ مرداد ١٣٨١ به کشور بازگشت. بعد از ١٦ سال خودم تو گلزار شهدای قم دفنش کردم...
#کتاب_شهدا_و_اهل_بیت
#ناصر_کاوه
راوی: حسین علی کاجی