eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
1.1هزار دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
20.9هزار ویدیو
756 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥گریه_نخواهم_کرد :👇 در یکی از عملیات ها هم‌رزمش مجروحش را به دوش گرفت تا عقب ببرد ولی آنگاه که می‌خواست حرکت کند گلوله‌ای آتش‌زا پیش پایش منفجر شد و او را بر زمین زد. سولدوز سوخت... سوخت...😭😰 حالا فقط از سرش قابل شناسائی بود. مسئول تعاون بنیاد شهید در حیاط سپاه در حالی که درب تابوت را بست، دید که سولدوز می‌آید. مسئول تعاون همیشه او را خاله صدا می‌کرد. با دنیایی درد، گفت خاله لزومی ندارد که... چشمان مادر سولدوز پر از شده بود. "خاله لاله‌زار" گفت: "فرزندم به خدا قسم گریه نخواهم کرد. او که از و برتر نیست." درب تابوت را باز کرد و فرزندش را بوسید. فقط از سرش قابل شناسائی بود. بعد خود را کنارکشید گفت گریه_نخواهم_کرد و به این قولش هم عمل کرد... که بود این شیرزن؟ مسئول تعاون با خود گفت از مادری این چنین، فرزندی هم چون سولدوز متولد می‌شود درود بر تو خاله . . . -خاطرات-دردناک-ناصر-کاوه تصویر و درحال بوسیدن جگرگوشه اش...👆 روستای "اسلام‌آباد" از توابع پارس‌آباد دعوتید به کانال کتاب👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com
🔸یکی از بطون معانی ظهور آن است که 🍁 را انجام دهی 🍁و از اجتناب کنی 🍁و حلال داشته باشی 🍁و و انسانی ظاهری در مرد را با و در را با حضرت فاطمه علیها السلام حفظ کنی 🍁 تا به صورت انسانی شوی 🍁 و با محبوبت و مهربان باشی 🍁و مقدس باشی که $سخریه مردم نشوی. 🔹آزاده باش و باش 🍁 باش و باخته باش 🍁با باش و همه باش 🍁 همه باش بیگانه باش 🍁 و باش و $ناظر و باش 🍁در باش و با مباش 🍁 خلق خدا باش در عین حال از آنان ترس داشته باش 🍁که خناس فراوانند که در ظاهر مولایند و تمساح می ریزند ولی بوقتش سامری گوساله پرستند 🔹 لذا آنکه خلق را آفرید به رسولش در دو سوره و از خلق تحذیر نمود چونکه خلق دارد و شر است البته در منظر اعلای اهل توحید از آن جنبه که خلق وجود دارند که وجود مساوق با حق است خیر است که از نکو جز نکویی ناید 🍁پس درست دریاب که و غیبت (عج) به چه معنا است که با همه است ولی بی همه است. 🔹ای عاشق سبیل بدان که قرآن جامع است که بنیه محمدیه (ص) به انزال دفعی یکبارگی گرفت و حاوی همه ۷۳ حرف اسم اعظم الهی است که حضرت صاحب نفس مکتفی ۷۲ حرف آن را برای نفوس شیق به کمال تجلی می دهد پس یکی از بطون معانی انتظار را نشان می دهد که مراد از انتظار ظهور آن حروف عالیات برای است برآن باش که استعداد و پذیرش آن حروف را بدست آوری که دهش و هدایا و تحف ذاتی و اسمایی به اندازه سعه وجودی هر شخصی است که از جدول و سر و حصه وجودی خود می گیرد. پس ای عزیز آب کم جوی تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست. 🔴🔴خلاصه آنکه و و قیام قائم آل محمد (عج) را در 🍁 جستجو کن 🍁و خلاصه ببین کجایی هستی 🍁پس باش و باش 🍁که او هم است و هم 🌿علامه حسن زاده آملی @samad1001
🔻ساعت حدود ۲ بعدازظهر ۱۳ بهمن ۹۴ بود داشتم از درد جراحتی که وارد شده بود به شکمم به خودم میپیچیدم که از بچه های دزفول اومد سمت مقر ادوات، خبرهای ضد ونقیضی از آمار واسامی اومده بود ودقیق معلوم نبود که کی شهید شده. از ابوصلوات پرسیدم کیا شهید شدن از بچه‌های اندیمشک گفت: از گروهان ما که آقای چگله فرمانده بوده مجروح شده و اون پسر لاغره که برامون شبهای جمعه حلوا درست میکرد هم شهید شد. 😔 نفهمیدم کی رو میگفت تا فردا وقتی برگشتیم عقب دیدم بچه‌های اندیمشک جمع اند دویدم سمتشون از آقای رحیمی پرسیدم اندیمشکی کیه از گروهان آقای چگله شهید شده. بغض گلوشو گرفت و تو چشاش حلقه زد وسر رو پایین انداخت با بغض گفت ... دست انداختیم گردن و.... 🔖به نقل از یکی از همرزمان شهید مدافع حرم
شهید شاخص کشوری در سال ۱۴۰۱ شهید شاهرخ ضرغام شهادت هفدهم آذرماه . ماجرای توبه شهید شاهرخ ضرغام در روز عاشورای حسینی: در مراسمی که ظهر عاشورا سال ۵۶ در محله کوکاکولا تهران برگزار شده بود،روحانی در حال موعظه بود و به ماجرای توبه اشاره می‌کند و همین اتفاق باعث ایجاد تحول در شـــــاهـــــــــــرخ می‌شود و درخواست راهنمایی برای تغییر مسیر زندگی خود می‌کند. شاهرخ ضرغام به پیشنهاد این روحانی و شروط سه گانه برای توبه کردن راهی (علیه السلام) می‌شود. برادر شهید میگه شاهرخ بعدازظهر عاشورا با حالت پریشون اومد خونه و به من و مامانم گفت وسایلمون جمع کنید بلیط گرفتم بریم ! مادرم با تعجب گفت: "مشهــــــــــــــــد...؟! آخه بچه تو رو چه به مشهد؟" شاهرخ هم گفت بهت میگم جمع کن بریم! بالاخره رفتیم ترمینال اتوبوس و شبونه حرکت کردیم به سمت مشهد... حاج آقای روحانی به شاهرخ گفته بود باید برای بری مشهد پیش (علیه السلام) ولی ۳ تا شرط داره: ۱_ تا امام رو ندیدی و اجازه نداد وارد نشی! ۲_وارد که شدی تا اجازه نداد حرف نزنی! ۳_اجازه که داد هر غلطی کردی به امام بگو و ازش معذرت بخواه! داداشش میگه صبح رسیدیم مشهد رفتیم تو یه مسافرخونه یه استراحت کردیم و ۳ تایی رفتیم حرم مامانم رفت تو قسمت زنونه من و شاهرخ هم رفتیم مردونه وارد حرم که شدیم انگاری شاهرخ میخ کوب شده بود! همینجوری به نگاه می‌کرد و میریخت یه چند دقیقه ای تو همین حالت بود که گفت بیا بریم داخل رفتیم داخل حرم روبروی وایسادیم دیدم زیر لب داره یه چیزایی به امام رضا (عليه السلام) میگه و اشک میریزه تو حال و هوای خودش بود که یه پیرمرد قد خمیده رو دید که می‌خواست خودش رو به ضریح برسونه ولی جمعیت اجازه نمیدادن شاهرخ صحبت هاش رو قطع کرد رفت زیر یه خم پیرمرده و گذاشتش رو کولش با اون هیکلی که داشت جمعیت رو زد کنار و خودش و پیرمرده چسبیدن به ضریح منم دنبالشون رفتم شاهرخ هم گریه میگرد و میگفت امام رضا غلط کردم! بعد۱۰ دقیقه پیرمرده زد به شونه شاهرخ و گفت جوون بسه دیگه "خدا عاقبتت رو ختم به خیر کنه...!" بریم دیگه! تا آخرش شد! به کانال کنگره شهدا بپیوندید
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️آیا می‌دانستید کسی که برابیعبدالله علیه السلام ریخت بود و مجلس عزابگیر، لعین بود... 👈مبادا مانیزاینگونه عمل کنیم والان برسرو سینه بزنیم و بعد محرم با گران‌فروشی و گرفتن مراسمات و ارتباطات نامشروع ، روبروی امام زمانمان بایستیم و عملا بروی ایشان ....😔 .
مقام معظم رهبری در بیانی فرمودند «یکی از خصوصیات انقلاب اسلامی ایران، مطرح شدن مکرر نام حضرت زهراء(س) است، طوری که نه امام خمینی(ره) و نه فردی دیگر هرگز نگفتند که رزمندگان سربند یا زهراء ببندند و یا نام عملیات خود را یا زهراء بگذارند، این رفتار برگرفته از ایمان، عاطفه و دلهای آنان بوده که به سوی حضرت زهراء (س) کشیده می‌شده» سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» خطاب به مادران شهدا گفته بود: من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور، غرب کانال ماهی و وسط میدان مین دیدم؛ وقتی شما مادرها نبودید و فرزندان‌تان در خون دست‌وپا می‌زدند، من حضرت زهرا (س) را دیدم. و یادتان نرود، ما هر چه داریم از و و و است. التماس دعا
شهید شاخص کشوری در سال ۱۴۰۱ شهید شاهرخ ضرغام شهادت هفدهم آذرماه . ماجرای توبه شهید شاهرخ ضرغام در روز عاشورای حسینی: در مراسمی که ظهر عاشورا سال ۵۶ در محله کوکاکولا تهران برگزار شده بود،روحانی در حال موعظه بود و به ماجرای توبه اشاره می‌کند و همین اتفاق باعث ایجاد تحول در شـــــاهـــــــــــرخ می‌شود و درخواست راهنمایی برای تغییر مسیر زندگی خود می‌کند. شاهرخ ضرغام به پیشنهاد این روحانی و شروط سه گانه برای توبه کردن راهی (علیه السلام) می‌شود. برادر شهید میگه شاهرخ بعدازظهر عاشورا با حالت پریشون اومد خونه و به من و مامانم گفت وسایلمون جمع کنید بلیط گرفتم بریم ! مادرم با تعجب گفت: "مشهــــــــــــــــد...؟! آخه بچه تو رو چه به مشهد؟" شاهرخ هم گفت بهت میگم جمع کن بریم! بالاخره رفتیم ترمینال اتوبوس و شبونه حرکت کردیم به سمت مشهد... حاج آقای روحانی به شاهرخ گفته بود باید برای بری مشهد پیش (علیه السلام) ولی ۳ تا شرط داره: ۱_ تا امام رو ندیدی و اجازه نداد وارد نشی! ۲_وارد که شدی تا اجازه نداد حرف نزنی! ۳_اجازه که داد هر غلطی کردی به امام بگو و ازش معذرت بخواه! داداشش میگه صبح رسیدیم مشهد رفتیم تو یه مسافرخونه یه استراحت کردیم و ۳ تایی رفتیم حرم مامانم رفت تو قسمت زنونه من و شاهرخ هم رفتیم مردونه وارد حرم که شدیم انگاری شاهرخ میخ کوب شده بود! همینجوری به نگاه می‌کرد و میریخت یه چند دقیقه ای تو همین حالت بود که گفت بیا بریم داخل رفتیم داخل حرم روبروی وایسادیم دیدم زیر لب داره یه چیزایی به امام رضا (عليه السلام) میگه و اشک میریزه تو حال و هوای خودش بود که یه پیرمرد قد خمیده رو دید که می‌خواست خودش رو به ضریح برسونه ولی جمعیت اجازه نمیدادن شاهرخ صحبت هاش رو قطع کرد رفت زیر یه خم پیرمرده و گذاشتش رو کولش با اون هیکلی که داشت جمعیت رو زد کنار و خودش و پیرمرده چسبیدن به ضریح منم دنبالشون رفتم شاهرخ هم گریه میگرد و میگفت امام رضا غلط کردم! بعد۱۰ دقیقه پیرمرده زد به شونه شاهرخ و گفت جوون بسه دیگه "خدا عاقبتت رو ختم به خیر کنه...!" بریم دیگه! تا آخرش شد! به کانال کنگره شهدا بپیوندید