eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
928 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
542 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 | 🔻از سنگ که نیست این دل بی تاب! گاهی چنان بهانه گیر میشود که میخواهد از سینه بیرون بیاید و خودش راهی جاده بشود تا دوباره به تو برسد، بی تردید از بهر عشق تو مجنون شده که این چنین بیقراری میکند. 🔅 راستش را بخواهی این روزها حال و احوالم چنان مساعد نیست، حال پرنده ای را دارم با شوق پرواز که اسیر قفسی تنگ شده و کاری هم از دستش بر نمی آید مجبور به تحمل است تا شاید روزی دگر پرواز را تجربه کند. 💠دوباره دیدنت آرزو که نه! بلکه رویای هر شب من است، خود را آرام گرفته بر روی خاکت میبینم چنان آرام که دلم نمی خواهد از خواب بیدار شوم و آن آرامش تبدیل به بیقراری شود، هر شب طی مسیر میکنم تا به تو برسم، و باز با آن لباس خاکی عشق بازی کنم و بار دگر در آغوشت آرامش بگیرم . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 هنگامی که غرق در تماشای تو در اعماق قصه هایی که در خاکت رقم خورده بود پیش میرفتم و پای درد و دل زمین می نشستم،خاکریز ها و نخل های بی سر روایت می کردند و من با همه وجودم نغمه هایشان را می شنیدم انگار من تازه ای از میان جسم زنگار بسته ام جوانه میزد!مگر میشود تو را فراموش کرد وقتی در تمام وجودم جاری هستی. 💠 به محض اینکه اولین قدم را راهی مسیرت کردم انگار در درونم آشوبی به پا میشد، هر ثانیه نگاهم به نقطه ای دوخته میشد انگار درون تو به دنبال گمشده ای می گشتم! آری من خودم را گم کرده بودم و سرگشته و از همه جا رانده خودم را به تو رساندم چرا که شنیده بودم خاکت روح آدم را پاک میکند. 📍حالا با اینکه من از تو دور افتاده ام اما روحم هنوز هم پگدر حوالی تو میزند چرا که طعم شیرین آرامشی را که در هوای تو چشیده است در هیچ جای دیگری پیدا نمیکند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 درست میان کشاکش حق و باطل و در گذران ثانیه ها با نابرابری، همان لحظاتی که رمقی در جان های نیمه جان مردان خدا باقی نمانده بود انگار دستی از غیب به یاریشان آمد و مرحمی بر زخم هایشان شد. 💠 آری خدا جواب تلاش هایشان را داد و به یکبار خستگی از جانشان رخت بر بست، خرمشهر آزاد شد! عشق جوشید و خرمشهر راکد و خموش و خسته نشد،نخل هایش اگرچه خون خورد.ریشه هایش اما به غم بسته نشد و هرگز از امید دست نکشید. 📍سالها از آن روزها گذشته اما هنوز هم نام خرمشهر که می آید چیزی جز ایستادگی در ذهن نمی گنجد و یاد دلیر مردان آن در قلب تمامی ایرانیان زنده است . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 از شدت بیقراری قلبم را به دست بقچه خاطرات امانت میدهم تا اندک آرامشی نصیبش شود و موج پریشانی که در رگهایش به جنون رسیده آرام گیرد . 💠 بی شک در این آشفته بازار روحم، تنها خاطرات شیرینی که در سرزمین نور رقم خورده میتواند تسلی دهنده باشد. همان ایامی که انگار برروی خاک نه بلکه در بهشت برین قدم میزدم و هوایی را استشمام میکردم که سرشار از خدا بود، عجب روزهای پر از نوری بود! 📍این روزها آرزویم کبوتر شدن است تا پر بکشم و خودم را به انجا برسانم، همان سرزمینی که بی اذن صاحبخانه ها اجازه ورود نداری باید حتما تو را صدا بزنند تا قدم بر خاکش نصیبت شود،ای کاش بار دیگر مرا صدا بزنند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 چشمه های عشق از سراسر وجودم لبریز میشود وقتی با خیال رسیدن دوران خادمی لحظه های عمرم را سپری میکنم، تصور خادمی شهدا آب میشود بر آتش دوری ام! و التیام دهنده دردهای قلبم میشود. با اینکه دور شده ام از آن ایام اما هنوز هم طعم شیرین آن روزها، تلخی دوری را باهم میبرد. 💠 تو را میجویم از نسیم صبحگاهی، از عطر آلاله و کبوتری نامه رسان! تمام وجودم را شوق پوشیدن لباس خاکی و قدم زدن در هوایی که مملوء از عطر شهدا است فراگرفته است، ای کاش هیچ وقت تمام نمشد و مجبور به رفتن نمیشدم. 📍منتظر باشی و دیدار قسمتت نشود دوست داری ذره ای خاک شوی شاید باد به همسفر شدن و رساندنت به سرزمین خاک های مقدس تن دهد. انتظار سخت است اما همینکه هر روز به امید اینکه شاید روز وصال باشد چشم باز میکنی خود بسی شیرین است . 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 به محض اینکه چشم گشودم و دیدم کجا قدم برمیدارم شرمی عجیب تمام وجودم را اسیر خود کرد! نگاهم هم مسیر شد با نگاه کسانی که انگار در اعماق نگاهشان خواهشی آرمیده بود و اما غافل تر از آن بودم که به اعماق آن نگاه های معصومانه فرو بروم. 💠 خود را صدا میزنم در میان کسانی که مرا بهتر از خودم می شناختند، همان کسانی که با اینکه پرونده سیاهم را بارها و بارها ورق زده بودند اما بازهم قلب بزرگشان راضی نشده بود جواب گریه هایم را ندهد. 📍نور بود که از زمینش تابیده میشد، هوایش اکنده از بوی بهشت و سراسر آرامش بود، تداعی همه اینها بغض میشود و راه نفسم را بند می آورد، چشم بر هم میگذارم و با خیال راهی تو میشوم دوباره جان میگیرم و باز میگردم و این تکرار هر روز من است. 📩عکس : ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🌟 غم واندوه قلب را جوهر قلم میکنم تا صفحه ای بیفزایم بر کتاب دلتنگی ام ! دلتنگی هایی که همچون توسن، افسار گسیخته و دیگر مرا یارای مهار آن نیست. 💠 گل های باغ امیدم شکوفا میشود انگاه که سخن از تو به میان می آید . من در جهان زنگار فام خویش سرگشته و حیران به دنبال نشانی تو میگردم، اما هرچه بیشتر میپرسم بر بیقراری ام بیشتر افزوده میشود و درخت دلتنگی پر بار تر میشود. 📍خورشید با تمام وجودش در پهنای آسمان خودنمایی میکند اما بر روح سرما بسته من مرهمی نمیشود. من خود خوب میدانم که درمان این بیقراری ها و آرامش روح یخ زده ام تنها زیارت دوباره تو است . 📩 عکس: ارسالی از مخاطبین در پویش ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔅 دل با نجوای نسیم آرام میگیرد، گرمای وجودشان وجود یخ بسته ام را جانی دوباره میبخشد و قلب زنگاربسته ام را جلایی میدهد. آرامش را جز از اینجا طلب نمیکنم، آری در هویزه! اینجا دیگر نیازی نیست سراسیمه به دنبال آرامش بگردی چراکه او خود را به تو میرساند هنگامی که در هوای شهدای هویزه نفس میکشی. 🔸چشمانت را باز کن و تا میتوانی این بهشت را بنگر، چراکه هنگامی که به شهر غبارگرفته ات بازگردی دیگر محال است مشابه اینجا را بیابی. این تابلوی بی نظیر! در هر گوشه اش سری است که سر به مهر مانده است، و منتظر است تا اهلش برسد. 📍 قلبم را در همین حوالی و در کنار یکی از این لاله ها جا میگذارم، اینجا حال و احوال بهتری دارد قلبی که اسیر باتلاق گناه دنیا است، انگار در هویزه آزادتر از همیشه است، و آسان تر از هر زمان از اسارت نفس رهایی مییابد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔆 دلتنگ که میشوم کبوتر دل را راهی سرزمین خاطرات میکنم، دوباره کنج سنگری مینشیم و سر به آن خاک مقدس میگذارم و به قصه های پر از دردش گوش میسپارم، انگار آرامش به درون روحم دمیده میشوم. 💠 اینجا دیگر غم و اندوه معنای خود را از دست میدهد، و تو بی تعلق به این دنیا، آرام آرام هم قدم میشوی با کسانی که در روزگاری اینجا حماسه ها افریدند، درست است که آنان را ندیده ای اما حس غربت نداری و برایت آنان آشنا تر از هر آشنای دیگری هستند. 📍 تمام این سرزمین حرفی برای گفتن دارد کافی است پای حرف دلشان بنشینی و دلت را به آنها بسپاری. آری بدرستی که اینجا آسمانی ترین جای زمین است، خود را به اهل این دیار بسپار تا آرامش را به روحت هدیه نمایند و تو را آسمانی کنند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoir_News
📝 | 🔅 نسیم بوی بهشت را در این حوالی طنین انداز کرده است، دلم میخواهد مهمان ناخوانده باشم و خود را با کوله باری از دلتنگی به این عشق کده برسانم، قلب زنگار بسته ام را در گوشه ای از این بهشت جای بگذارم تا بهشتیان به آن نظر کنند و زنگار را از آن بزدایند. 💠 با دیدن میزبانی آسمانی، میل پرواز در وجودم دوباره جانی میگیرد. چشمان را به آنان دوخته ام و از خود میپرسم چگونه میشود راه زمین تا آسمان را این چنین پیمود؟ و میرسم به پاسخ رهایی، آری! تنها رها شدن از قید و بند های این دنیا این چنین سرنوشت شیرینی را برای آدم رقم میزند. و آدمی را به معشوق حقیقی میرساند. 📍مرا دریابید! اسیر شده ام، فکری به حال آشفته ام بکنید که مرا جز شما یاوری نیست. راه آسمان را که هیچ! من در زمین و میان هیاهوی آن گم شده ام، مرا را پیدا کنید و در میان ظلمات چراغ راهم باشید. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📝 | 🔅هر لحظه که تاب و توانم به انتها میرسد و از دنیا و آدم هایش دلگیر میشوم خود را به شلمچه میرسانم که راهش هیچگاه بسته نیست، من از فرسنگ ها دورتر با پای دل راهی میشوم و خود را به سرزمین عاشقان میرسانم، شلمچه مینویسم اما تو خود منزل عشاق بخوان. 💠 کافیست خود را به آنجا برسانی، ناراحتی هایت رخت بربسته و میروند و تمام تو آرام میگیرد، سراسر بزرگی و عظمت است اما چگونه میتوان با این چشمان اندک بین این همه عظمت را دید. 📍سر را بر خاک مقدس شلمچه بگذار و اجازه بده او راوی داستان های پر از دردش باشد، او که در سینه داستان های ناگفته بسیاری دارد. حرف هایش را که بشنوی مجال گلایه کردن از گرفتاری های روزگار را از دست میدهی چراکه شرم تمام وجودت را میگیرد و تازه میفهمی چقدر بیهوده عمرت را گذرانده ای. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 🔻رهبر انقلاب: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان ‌که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۱ 🍂 «شاید جنگ پایان یافته باشد، اما مبارزه پایان نخواهد یافت و زنهار! این غفلتی که من و تو را در خود گرفته است، ظلمات قیامت است». «هنر آن است که بمیری، پیش از آن که بمیرانندت». ای شقایق های آتش گرفته! دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ 📝 | برای 🌟 میخواهم از تو بگویم، تو که سید شهیدان اهل قلم شده ای...! به هرگاه که موضوع نام تو میشود گویی تمام کلمات به تکاپو می افتند و با همه وجود تلاش میکنن تا حقیقی ترین معنای خود را بر کاغذ و ذهن آدم ها بگمارند. گویی نسبت به احساس دین میکنن...! 🔆نام تو با فکه گره خورده است، هنوز هم در فکه صدایت به گوش میرسد، نمیدانم تو،فکه را مشهور کرده یا فکه تو را ! اما هرچه که هست حالا پس از گذشت چندین سال هرکس پایش به خاک فکه میرسد به هوا یاد تو را میکند 📍اگر کار برای خدا و رضای او باشد بی تردید نتیجه اش هم خدایی میشود درست مانند تو . ای شهید؛ قدری برایمان دعا کن تا کارهای مان بوی خدا بگیرد... 🔻 شهید اهل قلم آسیدمرتضی آوینی: هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد. 📍در حضور غربت یاران 🌟سید دل پرخونی داشت، همراهانش با صدای «یارب» ‌های او در نیمه‌ شب آشنا بودند.پاسی از شب كه می‌گذشت، در انتظار صدای ناله‌های آوینی چشمانشان را باز می‌كردند مرتضی مرثیه‌سرا بود، دلی عاشورایی داشت قصه وصال، روح بی‌تابش را عاشق می‌ساخت. 🔸یكبار در دوكوهه به او گفتم: شهید داوود یكبار در زمین خیس پادگان به زمین افتاد و گریه كرد وقتی علت گریه‌اش را پرسیدم، پاسخ داد:"یاد حضرت عباس افتادم كه هنگام به زمین افتادن دست نداشت، حتماً‌ خیلی سخت به زمین افتاده است". 🔸 با شنیدن این سخن گریه مجال صحبت را از مرتضی گرفت، همانجا در پادگان نشست، ساعت‌ها به یاد غربت عباس‌بن‌علی  و داوود گریست. گوئی پرده‌های غیب را از چشمانش گرفته بودند، داوود را در زمین صبحگاه می‌دید. لب به سخن گشود، داوود باید می‌رفت.برخاست،‌ پا برجای گام‌های داوود نهاد. مرتضی مردی آسمانی بود كه پای بر خاك داشت. 📚منبع : كتاب هسفر خورشید. 💬راوی :رضا برجی 🍂 چه روزگار شگفتی! پیروزی‌ ظاهری را رها کن که فتح حقیقی این‌جاست؛... این‌جا که حُسَین‌بن عَلی علیه‌السّلام دل‌های جوانان را فتح کرده است؛... این‌جا که جوانان قلمروی نفس را فتح کرده‌اند. 🌷 در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود: 🔻شهد آوینی: اهل نظر اگر عقل را در برابر عشق نهاده اند از آن است که عقل اهل اعتبار است و درک و وصف ، و محرم راز نیست. اگر منکر راز نشود، او را همین قدر می رسد که دریابد رازی هست، و دیگر هیچ. راز لایدرک و لایوصف است و بیرون از حدود اعتبارات عقل؛ چشمه ای مکنون در ظلمات وادی حیرت. اما عقل از حیرت می گریزد. عقل گرفتار عالم حدوث است و از تفکر در قدم می گریزد، چراکه آن راز به تفکر گشوده نمی شود. عقل در جست و جوی نور است و راز، پرده نشین سیاهی های نا کجا آباد غیب هویت. ✍🏻 امام خامنه‌ای: 🔻 کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست، میزان نیست، مقام میزان نیست، اینها چیزی نیستند، این مقامات تمام می‌شود؛ آنی که هست خدمت است. آدم متعهد در هرجا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است. باید هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد... ۱۳۶۴/۶/۱۲ ... و پندار ما این است که ما مانده­ ایم و شهدا رفته اند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده ­اند. کتاب دمی با آقامرتض، ناصر کاوه ✍🏻