#خاطرات_قرآنی(۳)
#شهید_امیر_اربابی👇
🌷این شهید بزرگوار از همان کودکی به قرآن علاقه خود را نشان میدهد و مذهب در بنیانهای فکری او ریشههایی ناگسستنی داشت. بهطوری که وقتی در سال ۱۳۶۰ وارد بسیج میشود👈 در جواب سؤالی که از او پرسیده بودند چرا میخواهید وارد بسیج شوید؟ نوشته است «فقط به خاطر خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و انقلاب و مردم.» این سه واژه کافی است تا نهاد فکری این شهید بزرگوار را رمزگشایی کنیم و پیوند مستحکم او را با آرمانهای انقلاب و اسلام و مردم درک کنیم... صفات حسنهی زیادی در قرآن آمده است و کسی که از مکتب اسلام و قرآن جرعهای بنوشد، این صفات حسنه در او تبلور پیدا می کند و بی گمان شهید احمد اربابی هم این خلق و خوهای حسنه را از قرآن آموخته بود...
🌷مادر شهید بزرگوار چنین نقل میکنند: امیر هر وقت در خانه راه میرفت، آیههای قرآن را زمزمه میکرد و علاقهی خود به قرآن را به آن شکل نشان میداد. یک روز من غذا را آماده کرده بودم و داشتم سفره را پهن میکردم. در این حین امیر به پدرش گفت: میخواهم چند دقیقهای برای آموختن قرآن به من وقت بدهی. پدرش گفت: بعد از غذا با هم کار میکنیم. ولی امیر اصرار و خواهش کرد که فقط چند دقیقه طول میکشد. بعد از تمنّاهای امیر، اینها مشغول قرائت قرآن شدند و سرشان گرم شد که غذاخوردن یادشان رفت و غذا کاملاً سرد شد...
🌷احمد صبح های جمعه به همراه دوستان خود در جلسات قرآنی استاد محسن موسوی شرکت می جست و چهارشنبه ها هم در جلسات استاد علی اربابی یعنی پدر بزرگوارش شرکت می کرد. استاد موسوی در جایی تعریف می کند که شهید اربابی بعد از شرکت در جلسه قرآن در روزهای جمعه که تا ساعت ۱۰ طول می کشید، با هم به نماز جمعه می رفتند. شهید علاوه بر این دو جلسه در جلسات قرآنی استاد خدام حسینی هم فعالیت داشت...
🌷وصیتنامهی منسوب به شهید امیر اربابی «قرآن را، فراموش نکنید و بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. خود را ملزم به انجام واجبات و ترک محرمات بدانید و سعی بر انجام مستحباب و مکروهات داشته باشید.»
🌷پروردگارا در آن زمان که تو را میخوانم ؛ دعایم را اجابت فرما و هرگاه که تو را صدا میزنم ؛ ندایم را بشنو و چون با تو به مناجات میپردازم به حال زارم توجّه کن که من به سوی تو گریختهام و تنها به آنچه در نزد توست چشم امید دارم و تو از دلم آگاهی و حاجاتم را میدانی و هیچ امری از امور دنیا و آخرت من بر تو پنهان نیست .
🌷خدایا اینک که به سوی تو روی آوردهام، اگر مرا از خود روگردانی چه کنم و به کجا روی آورم ؛ ای خدا اگر من لایق رحمتت نیستم، تو لایقی که بر من از فضل و کرم بی پایانت جود و بخشش کنی (الهی عاملنا بفضلک ) . پروردگارا در این لحظات حساس که با تو سخن میگویم ؛ آنچنان احساسی دارم که تو گویی لطف و رحمتت برسرم سایه انداخته و آنچه از کرم و احسان ترا شایسته است ؛ با من بجا آوردهای و عفو آمرزشت مرا فرا گرفته است. خدایا همچنان که لطف و احسانت در تمام مدّت زندگی شامل حالم بوده و پس در مرگ نیز مرا از احسانت محروم مساز . تو در دار دنیا گناهانم را از خلق پنهان داشتی و من در آخرت به ستاریت از دنیا محتاجترم و چون لطف کردی و گناهانم را بر هیچ بندهی صالحی آشکارنکردی ؛ پس در روز قیامت هم مرا در حضور جمیع خلایق رسوا مگردان. خدایا اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی ؛ تو را به معرفتت بازخواست میکنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری ؛ اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست میداشتم و به وجود خدایی بمانند تو عشق میورزیدم . ای خدا من آن بندهای هستم که به عذر خواهی از درگاهت آمدهام ؛ از اعمال زشتی که به حضورت و در نظرت به جا آوردهام از تو عفو و بخشش میطلبم که «عفو وصف کرم توست « (اِلهی فاقبل ْ عذری) ای خدا ؛ من قدرتی که از معصیت بازگردم ندارم ؛ مگر آنکه تو به عشق و محبّت مرا بیدار گردانی (آن لنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی) ای خدا به من دلی عطا کن که مشتاق قرب تو باشد و زبانی که سخن صدقش به سوی تو بالا رود ؛ چون آن کس که به تو معروف و مشهور شد هرگز مجهول و بی نام نشود و هر که به تو پناه آورد ؛ هرگز خوار نگردید و هر که تو ، به او توجّه کنی ، بندهی دیگری نشود. ای خدا هر که به تو راه یافت روشن شد، هر که به تو پناه برد ، پناه یافت ، و اینک من به تو پناه آورده ام. خدایا اگر غفلت ، مرا از مهیای لقای تو شدن ، به خواب غرور افکنده ، معرفتم مرا به نعمتهای بزرگوارت بیدار گردانیده. ای خدا، اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خوانَد ، ثواب و عنایتت مرا به سوی بهشت ابدی دعوت کرده و...
#کتاب_شهداوانس_به_قرآن
#ناصرکاوه
منبع: #مشرق_نیوز، قرآن حفظ