eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
884 دنبال‌کننده
21هزار عکس
15.3هزار ویدیو
520 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤦‍♂این مادر و پسر با عمل جراحی تبدیل به پدر و دختر شدند! جنون جنسی در غرب بیداد میکند...
(۸۶) ‏۷۸ سال قبل در چنین روزی آمریکا بر سر مردم هیروشیمای ژاپن بمب اتم انداخت و حدود ۸۰ هزار نفر را به کشتن داد. ترومن، رئیس جمهور آمریکا پس از این بمباران گفت: «ما دو میلیارد دلار برای این قمار علمی هزینه‌ کردیم و پیروز شدیم. این بزرگترین دستاورد علمی بشر است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ حتما ببینید 🔻دو دقیقه بسیار مهم از حجت‌الاسلام امینی‌خواه ⬅️ امام حسین علیه‌السلام مال همه است؛ ولی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دوتا بچه ناشنواهستن و پدرشون روضه ها رو براشون توضیح میده و اونا گریه میکنن...💔 حسین جانم.... من روضه تو را شنیدم و زنده‌ام هنوز؟! اين شرط عاشقے نَبُوَد خاک بر سرم ... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدئو رو ببینید تا متوجه بشید چرا ضدانقلاب اینقدر از گلزار متنفره محمدرضا گلزار سوپراستاری که تابع قوانین انقلاب اسلامی است به هر خانمی که میخواهد با او عکس بگیرد تذکر حجاب می‌دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وقتی قاطعیت در کار نباشه، مضروب کردن بانوی محجبه 🔶وقتی برخوردهای قوه قضائیه بازدارنده نیست و هرکسی به بهانه ای از مجازات فرار می‌کند تهش زنان محجبه ما بخاطر تذکر قانونی و شرعی باید اینگونه کتک بخورند! 📌کسی قرار نیست پاسخگو باشد؟ جناب آقای اژه ای چه مقدار صبر کنیم؟ باید خانواده خودمون را کتک بزنند تا یک کاری کنیم؟ 📌یک مشت هرزه بی حیا را نمیتونید ادب کنید؟! آیا این کارها مصداق فساد فی الارض نیست؟ یک نفر از اینا را شلاق بزنید بقیه حساب کار دستشون میاد، یا دستگیر نمیشن یا وقتی دستگیر میشن یک فیلم مزخرف میگیرید که من پشیمانم. تو غلط کردی پشیمانی زنیکه هرزه خیابانی.
🔻 وضعیت سفره بخشی از مردم خوب نیست؛ به داد اقتصاد برسید و حرفهایی که در سفره مردم محسوس نیست نزنید، شما کار کنید وضعیت بهتر بشه خود مردم احساس میکنند، همه چیز هرچند ماه یکبار گرونتر میشود ولی اینا هربار میگن تورم در حال کاهش است. 🔻 کمترین نقد را هم بکنید انگار از خدا نقد کردی و زود میگن رهبری شهادت داده این دولت کار میکند، انگار رهبری در دولت های قبلی بارها نفرمودند دولت دارد کار میکند، انگار در آخرین دیدار اعضای دولتها با رهبری، ایشان از دولت ها بخاطر کارهایشان تشکر نکرده است، دولت کار میکند به معنای این نیست که از دولت نقد نکنید، خود ایشان بارها از دولت فعلی نقد کرده است، هر روز ده ها پیام داریم که مردم در تهیه اولیات زندگی مشکل دارند بعد اینا دوسال گذشته و خم به ابرو نمیارن و فکر میکنند همه چی خوب است و یک عده طرفدار سینه چاک هم دارند که از روی جهل یا منفعت شخصی، حرف میزنی ده جور برچسب میزنند! 🔻 از درد مردم بگیم، میگن ناامید نکن، ناامیدی یعنی در یکسال اخیر که رهبری فرمودند اولویت اول کشور است ده تا مطالبه اقتصادی نداشته باشیم ولی هر دقیقه از حجاب بگیم و تهش مردم بگن اینا ظاهرا مشکل دیگه ای جز حجاب ندارند، ده بار از حجاب گفتیم یکبار هم از وضعیت مسکن، خودرو، اجاره، جهیزیه، ازدواج و ده ها مشکل دیگر مردم بگیم، اینجوری مردم میفهمند واقعا درد داریم نه اینکه یک پروژه برداشتیم به اسم حجاب و همه احکام اسلام و مشکلات کشور را رها کردیم. یاعلی...
💢دستگیری عوامل هتک‌حرمت به همسر شهید مدافع حرم 📌رئیس‌کل دادگستری استان کرمانشاه: 🔹طی روزهای گذشته، همسر و دختر شهید مدافع حرم حسین علیخانی، به‌علت انجام وظیفه شرعی و قانونی امر به معروف و نهی از منکر در ایام محرم حسینی، از سوی چند نفر مورد هتک‌حرمت قرار گرفتند. 🔹در این رابطه همسر شهید به همراه دخترش به ۲ زن حرمت‌شکن تذکر محترمانه می‌دهند، اما از سوی آنها و یک مرد که به همراه آنها بوده مورد هتک‌حرمت شدیدی قرار می‌گیرند. 🔹هتاکان به همسر شهید دستگیر شده و اکنون در بازداشت به سر می‌برند و یقینا برخورد قاطع و قانونی قضایی در انتظار آن‌ها خواهد بود. 🔰 سازمان اطلاعات فراجا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 بازآفرینی تصویر برخی از شهدای معاصر ایرانی در روز عاشورا به کمک هوش مصنوعی 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه
⚠️ سهم تقصیر فرهنگی را معرفی کنیم‼️ 🖌حمدان مقدم 🌐تقصیر در حقوق یعنی خودداری از انجام دادن یک کار .  در مفهوم کلمه تقصیر ؛ فرد با علم و آگاهی خود و با اینکه توانایی انجام کاری را دارد از انجام آن خودداری می کند . بنابرین تقصیر با عمد است و فرد عامدانه از انجام کاری اجتناب می کند . که ظاهرا" کلمه معادل آن در اصطلاحات روزمره《ترک فعل》اطلاق می شود. 🌏هشدارهای مکرر ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای( حفظه الله) در خصوص تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و...نشان از حساسیت و اهمیت موضوع بوده است. چالشهای فرهنگی فعلی ، بی حجابی و...حاصل عدم اطاعت از فرمایشات و هشدارهای معظم له می باشد. 🔹آیا متولیان امور فرهنگی نباید پاسخگو باشند⁉️ 🔹آیا متولیان فضای مجازی نباید پاسخگو باشند⁉️ 🔹برگزار کنندگان این همه سیمنار، کنفرانس، اجلاس، کارگروه و...نباید پاسخگو باشند⁉️ 🔹آیا پاسخگو نمودن استفاده کنندگان از بیت المال باعث دلگرمی و امیدواری در جامعه نمی شود⁉️ 🔹آیا سهم تقصیر به اندازه بودجه مصرف شده و بر اساس وظایف تعیین شده ، رویه و رویکردهای آینده را تعدیل نمی کند⁉️
🌷پدر شهیدان احمد، محمد و قاسم قربانی دستجردی🌷دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست مراسم تشیع این پدر بزرگوار فردا سه شنبه ۱۷ مرداد ماه از ساعت ۹ صبح از مقابل مسجد الهادی (ع) ، خیابان مالک اشتر برگزار میگردد. در ضمن مراسم شام غریبان ، همان شب سه شنبه بعداز نماز مغرب و عشاء در مسجد الهادی(ع) برگزار میگردد. مراسم ختم آن پدر بزرگوارو ایثارگر، پنجشنبه ۱۹ مرداد از ساعت ۱۷ الی ۱۹ در مسجد الهادی(ع) برگزار میگردد ... از طرف اهالی خ مالک اشتر، امام خمینی، مرتضوی، کارون، سپاه ناحیه غرب تهران، شهرداری و بنیاد شهید منطقه ده تهران، رزمندگان و ایثارگران غرب تهران، ائمه جماعات ، نمازگزاران و هیئات غرب تهران، امام جماعت ، نمازگزاران و بسیج مسجد الهادی(ع) و هیئت عاشقان اباعبدالله الحسین (ع)
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402051205.mp3
24.09M
♥️🖤.... برای رسیدن به تو باید خیلی سختی کشید باید طعم عشق رو چشید...باید از هر چی جز تو دل برید بایدچشم من تر بشه حالم از این بهتر بشه عمرم در روضه سر بشه..😭 ......♥️ حسین ♥️.......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷استاد قرائتی: مواظب دروغگویی باشید و چیزی را به سادگی قبول نکنید👌
💥 ناگفته‌های تنها بازمانده ترور دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در افغانستان:👇 🌿 خبرها می‌گویند شهر سقوط کرده است، مردم خانه‌ها را رها می‌کنند و هرکس به هر وسیله‌ای تلاش می‌کند جان خود و خانواده‌اش را نجات دهد. شبانه می‌گریزند. صدای توپ و رگبار است که بی‌وقفه و همه‌جا شنیده می‌شود. آمار کشته‌ها دقیق نیست و هرکس سر راه قرار بگیرد، هدف رگبار گلوله‌هاست. طالبان شهر را تصرف کرده است. 🌿 در روزهای منتهی به 17 مرداد 1377، اضطراب و انتظار سهم دیپلمات‌ها در سرکنسو لگری ایران در «مزار شریف» بود. آن زمان که درِ سرکنسولگری را به شدت کوبیدند، کسی باور نمی‌کرد که تا دقایقی بعد 9 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در یکی از اتاق‌های زیرزمین به رگبار بسته شوند. 🌿 آن روزها که خشونت، تحجر و مرگ، مانند طاعونی افغانستان را درمی‌نوردید، انتشار خبر حمله به کنسولگری، ترور دیپلمات‌ها و یک خبرنگار ایرانی بسیار تکان‌دهنده بود. همه‌چیز به سرعت اتفاق افتاده بود. پول‌ها و ماشین‌های کنسولگری را با خود برده بودند. طالبان همان شب به کنسولگری برگشته و جنازه این هشت دیپلمات و یک خبرنگار را در محوطه پشتی کنسولگری، در چاهی در حیاط مدرسه سلطان راضی دفن کردند... 🌿 آنهایی که دیپلمات‌های ایران را به رگبار بستند، هرگز تصور نمی‌کردند این امکان وجود دارد که یکی از آنها زنده مانده باشند. «الله‌مدد شاهسون»، تنها بازمانده این حادثه تروریستی است. تیری به پایش خورده و از آنجا که زیر جسد ‎همکارانش مانده، جان سالم به در برده است. وقتی طالبان، ساختمان کنسولگری را ترک کردند، خود را به خیابان‌های آن شهر جنگ‌زده و پرهیاهو رسانده و دردمندانه سفری پرخطر را در مسیر سخت و کوهستانی افغانستان آغاز کرده است؛ با پای زخمی، پیاده و سواره، به سمت ایران...
💥 «از روزهای قبل از 17 مرداد، درگیری‌ها در اطراف ساختمان کنسولگری شدت گرفته بود. همه منتظر و نگران بودیم که هر لحظه طالبان بیایند. ناگهان حدود 10 نفر از آنها پشت ساختمان رسیدند. چنان در می‌زدند که نزدیک بود در کنده شود. آقای فلاح چون پنج سال بود که در افغانستان حضور داشت و تجربه‌های بیشتر و خوبی داشت، گفت که خودش در را باز می‌کند... 🌿 خیلی سریع اتفاق افتاد؛ ما را به زیرزمین بردند و به تیر بستند. دوستانم جلوی چشمم کشته شدند. آن لحظه، لحظه مرگ و زندگی بود. بلافاصله مادرم را یاد کردم. گفتم مادر، من پیش شما می‌آیم. شهادتین را گفتم. آماده شدم. به شکمم نگاه می‌کردم و منتظر بودم هرلحظه تیر به آن برخورد کند. میز کاری در اتاق بود که من پای آن به زمین افتادم. سرم زیر میز قرار گرفته بود. شهید ریگی، سرکنسول وقت، روی پای من افتاده بود... 🌿 وقتی صدای پای مهاجمان را شنیدم که به سرعت از ساختمان خارج می‌شدند بلند شدم. شهید نوری هنوز زنده بود و ناله می‎کرد. گفت: شاهسون سوختم! خلاصم کن! به من کمک کن! دوستانم، همکارانم جلوی چشمم تکه و پاره شدند... 🌿 پایم به شدت خونریزی داشت. از ساختمان خارج شدم و به حسینیه‌ای پناه بردم که نزدیک کنسولگری بود. حدود چهل دقیقه بعد درحالی‎که از پنجره حسینیه که مشرف به ساختمان کنسولگری بود مراقب اوضاع بودم، دیدم که تازه طالبان به آن‎جا رسیدند و یکی از فرماندهان ارشد آنها که بعد‎ها معلوم شد «عبدالمنان نیازی» بوده است، با نیروهایش داخل ساختمان شد. جنازه‌ها را آنها به داخل چاه انداختند... 🌿 چند روز بسیار عذاب کشیدم. حسینیه دو طبقه داشت که طبقه پایین آن عَلَم‌خانه بود. آنجا کنار اتاقی که آرد را انبار کرده بودند، مخفی شدم. گاهی خانم‌ها به علم‌خانه می‌آمدند و دعا و گریه می‌کردند. من در آن انبار مخفی شده بودم. می‌گفتند که طالبان خانه به خانه جلو می‌روند و بخصوص به حسینیه‌ها حمله می‌کنند و متولیانش را می‌کشند. کنسولگری، راننده‌ای داشت که در نزدیکی همانجا زندگی می‌کرد و به او آقا سید می‌گفتیم. خانواده «آقا سید» بسیار ترسیده بودند. من سعی می‌کردم هم خودم را آرام کنم و هم آن خانواده را... 🌿 وقتی مردم به حسینیه می‌آمدند و در می‌زدند، من با وحشت خود را از لای وسایل به راهروی سمت پشت بام می‌کشاندم که اگر طالبان وارد شدند از آنجا فرار کنم. هنوز آثار روحی آن هراس‌ها را احساس می‌کنم.
💥وقتی از ساختمان کنسولگری خارج شدم، بطور کامل لباس افغانی پوشیدم. راه که می‌رفتم در تمام طول مسیر کلام و زبان پشتو را مرور و تکرار می‌کردم تا بتوانم با لهجه خودشان صحبت کنم. من بچه دهاتی بودم و با فضای دهات هم آشنا بودم. غذا خوردن برای من مهم نبود. همراه الاغ‌سوارها می‌رفتم و خودم را طبیعی نشان می‌دادم. 🌿 من بیشتر مسیر همراه خانواده سید بودم؛ جز مسیر فرعی‌ای که تصمیم گرفتم از «سرپل» به سمت «بامیان» بروم. الاغی خریدیم و با آن ادامه مسیر را رفتم. به آنها گفتم در سرپل بمانند تا وضعیت «بلخاب» را بررسی کنم. من به اتفاق یکی از افراد این خانواده که الان در قم زندگی می‌کند، راه افتادیم. در طول مسیر بلخاب وقتی با طالبان برخورد کردیم، تصمیم گرفتیم دوباره به سرپل برگردیم و خانواده را از آنجا با یک کامیون به سمت میمنه حرکت دادیم و در نهایت به هرات رسیدیم... 🌿 19 روز طول کشید. 800 کیلومتر راه را پیمودم تا با تحمل انواع مشقات به مرز ایران برسم.من از اینکه درباره خودم حرف بزنم اکراه دارم، اما از آنجا که این داستان به من ختم می‌شود به اجبار از آن حرف می‌زنم. 17 سال است که از حادثه مزارشریف می‌گذرد؛ 17 سال است که به دلایل خاصی که وجود داشت، من را در انزوا گذاشتند. گرچه زندگی را دوست دارم و برای آن تلاش می‌کنم، اما با برخورد هایی که شد، آرزو کردم کاش من هم شهید می‌شدم. 🌿 شهادت این عزیزان تلخ بود، اما این که یک نفر به هر حال توانست از آن ماجرا خود را نجات دهد، شیرین بود. صحنه‌ها را که با خود مرور می‌کنم، می‌بینم بی‌شک این واقعه معجزه بود. 800 کیلومتر پیاده و سواره در آن شرایط آمدم تا خود را به مرز رساندم. ضعفی نشان ندادم. گله‌ام هم از همین است. 🌿 من از دو ماه قبل از آن، درباره وضعیت آنجا با تهران مکاتبه کرده بودم و گفته بودم که شرایط در مزار این‌گونه است. در مزارشریف حجم کار آنقدر زیاد بود که از تاریک‌های صبح بیدار می‌شدم. فهمیدم که لشکر بلخ سقوط کرده و طالبان فرمانده‌هان این لشکر را خریده‌اند و وزیر کشور وقت افغانستان به فرمانده این لشکر گفته بود که هلی‌کوپتری می‌فرستند که از آن طریق از مزار خارج شود. این را که شنیدم، مسأله را تمام‌شده می‌دانستم. فوری فایل‌ها و اسناد محرمانه را مخفی کردم. بچه‌ها را از خواب بیدار کردم و گفتم مزار سقوط کرده است. به شهید صارمی هم برای مخابره اخبار کمک کردم. به سرعت برخی از اسناد را منهدم و برخی دیگر را در جاهای ویژه مخفی کردم... 🌿 نوع کار من طوری بود که مسائل زیادی را می‌دانستم. وقتی شهید ریگی که سرکنسول بود به من می‌گفت باید بمانی، من به آن عمل می‌کردم، وگرنه شرایط طوری بود که می‌خواستم وسایلم را جمع کنم و به تهران برگردم. به من گفتند باید بمانی؛ ماندم، اما تهدیدات را به آنها گفتم... 🌿 بعد از اینکه حادثه پیش آمد، تشخیصم این بود که این اقدامی از سوی پاکستان است، چون قبل از آن، از تهران به ما می‌گفتند ما شما را به پاکستانی‌ها سپرده‌ایم که حافظ شما باشند. وقتی ترکیب این گروه آمدند، معلوم بود که گروهی جدا از طالبان هستند. مأموریتی داشتند، انجام دادند و سریع آنجا را ترک کردند. وقتی یکی از مهاجمان پرسید "آیا می‌توانم با پاکستان تماس بگیرم؟" به آن‌ها شک کردم. همان‌جا مطمئن شدم که کار پاکستان است. وقتی به وزارت خارجه رسیدم هم این موضوع را اعلام کردم. آقای بروجردی که آن زمان نماینده ویژه ایران در امور افغانستان بود، تازه به این موضوع اعتراف کرده که این کار از سوی پاکستان بوده است!.. 🌿 علاءالدین بروجردی پیش از این در مصاحبه‌ای به ایرنا گفته بود: به نظر می‌رسد نیرویی فراتر از طالبان یعنی تشکیلات سازمان استخبارات ارتش پاکستان (آی.اس.آی) در انجام این عمل وحشیانه دخالت داشته است... 🌿 امروز از هر جهت که فکر می‌کنم، می‌بینم برای عملکردم در آن روزها و مسائل پس از آن، سربلندم. هیچ جای ابهامی در عملکرد من نیست و به همه سوالات پاسخگو بوده و هستم و آنچه آن روزها گفته‌ام، هیچ تفاوتی با آنچه که امروز می‌گویم ندارد. برای خودم متأسفم که قدر ما را ندانستند. کار، کار بزرگی بود. نه فقط درباره من، بلکه درباره هر ایرانی دیگر، این ظلم است... 🌿 همه اعضای سفارت، شخصیت‌های بزرگی بودند.شهیدان آقای ناصری، آقایان فلاح و باقری شخصیت‌های کمی نبودند. همه آنها انسان‌های بسیار شریف و عزیزی بودند. شهید صارمی را خیلی دوست داشتم. انسان بزرگی بود. عادت ندارم از کسی بیهوده تعریف کنم. اما شهید صارمی انسان برجسته‌ای بود... راوی: الله‌مدد شاهسون تنها بازمانده ماجرا...
خبرنگارومسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف بود که در ۱۷مرداد۱۳۷۷ درکشتار دیپلمات‌های ایرانی در افغانستان شد. به همین مناسبت ۱۷مرداد را روزخبرنگار نامیدند. اقتضای جان چو ای دل آگهی است هرکه آگه تر بود جانش قوی است.
یکی از مهم ترین خبرنگارانی به شمار می رود که در پوشش رسانه ای جنگ تحمیلی علیه سوریه شرکت کردند و همچنین یکی از خبرنگارانی بود که در جبهه های مختلف و مناطق درگیری حضور داشت. ☀️ترس از انتقال واقعیت ها و بیان ماهیت گروههای تکفیری در سوریه و رساندن آن به گوش افکار عمومی جهانی باعث می شود گروههای تکفیری خبرنگاران را هدف قرار دهند و این حمله آن ها اولین حمله نبوده و آخرین هم نخواهد بود.  ☀️ما به عنوان خبرنگار زمانی که در میدان هستیم می بینیم که گروه های مسلح و تروریستی که به هیچ قانون و قواعدی پایبند نیستند، خبرنگاران و اصحاب رسانه را مستقیم هدف قرار می دهند و این اتفاق در حلب افتاد به طوری که خبرنگاران را در آنجا هدف قرار دادند و همکار ما محسن خزایی به شهادت رسید
غلامرضا رهبر اولین گزارشگر شهید صدا و سیمای ایران در جنگ است که آخرین گزارش وی از عملیات کربلای ۵ شنیده شد. در سال ۱۳۹۳ پس از ۲۸ سال از شهادت نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر به خانواده وی اهدا شد.
👇 ♦️شش سال پیش دقیقا در چنین روزی با انتشار این عکس میخواستن تو رو حقیر کنن...اما خدا چنان عزیزت کرد که اینها حقیر شدن👇 💠اخلاص شهید محسن حججی:👌 حسینه ای بود در اصفهان که آقا محسن 2 سال خادم اونجا بودند. محسن 60 کیلومتر هر شب از نجف آباد میومدند حسینیه ی ما در اصفهان... نماز مغرب را آنجا می خواند... ایشان جزو خادمان اونجا بودند، کاراشو انجام میداد و آخر شب هم دوباره 60 کیلومتربرمی گشت... 💠محسن👈 دوتا شرط برای خادمی در حسینیه گذاشته بود👈 اول اینکه  منو جایی بزارین که جلوی چشم نباشم. (در ویترین جلوی چشم مردم نباشم)👈 دوم هم اینکه هر چی کار سخت هست بدین به من انجام بدم(شستن دیگهای غذا و...) 💠بعضی شب ها مسئول حسینیه به محسن می گفتند: آقا محسن! ببخشید، خیلی خسته شدید. شرمنده هستم... ولی محسن در جواب می گفت: این کارا که چیزی نیست!👈 "برای امام حسین(ع) فقط باید سر داد."😇نیت محسن این بود که در حسینیه نوکریش دیده نشود، ولی خدا👈 کاری  کرد که در تمام کشورهای اسلامی عراق، سوریه، نیجریه و غیره... دیده شد و در اربعین عکس این شهید جهانی شده است... محسن با اخلاصش  رضایت خدا را کسب کرد و شد 👈 "دردانه ی خدا..."دقیقا مثل شهیدان همدانی,کاظمی, همت, خرازی, تهرانی مقدم, شهریاری,فهمیده, قاسم سلیمانی و... , راوی: حجت الاسلام برنامه ی سمت خدا