eitaa logo
نوای قران(ربانی)
161 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
23.6هزار ویدیو
519 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻توصیه به خواندن زیارت امین الله: در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه السلام)، او می‌گوید: 🔹همراه با امام زمان(علیه السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود: 🔹«زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را می‌خواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» 🔹فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند. 📚نجم الثاقب ، ص455. کانال سمت خدا @samtekhoda_tv3
💥آقا شیخ باقر نجفی نقل می کند: شخص صادقی که دلاک بود، پدر پیری داشت. او در خدمتگزاری پدرش کوتاهی نمی کرد، همیشه مواظب خدمت او بود مگر در شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت، پس از مدتی رفتن به مسجد سهله را هم ترک نمود. از او پرسیدم: چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، وقتی شب چهارشنبه آخر رسید، تا نزدیک غروب، رفتن برایم ممکن نشد، من هم همان وقت تنها به راه افتادم. شب شد و من همچنان می رفتم تا اینکه فقط یک سوم راه باقی ماند. ✨💫✨ آن شب مهتابی بود ناگاه شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و بطرف من می آید. با خود گفتم الان این عرب مرا برهنه می کند. وقتی به من رسید به زبان عربی بدوی با من سخن گفت و از مقصدم پرسید. گفتم: به مسجد سهله می روم. فرمود: خوراکی همراه خود داری؟ گفتم: نه! فرمود: دست در جیب خود ببر. گفتم: چیزی ندارم. باز همان سخن را تکرار فرمود. من هم دست خود را در جیبم کردم. مقداری کشمش یافتم که برای طفل خود خریده بودم ولی فراموش کرده بودم به او بدهم و در جیبم مانده بود. ✨💫✨ آنگاه به من فرمود: "اوصیک بالعود" (در زبان عربی بدوی، پدر پیر را "عود" می گویند. یعنی تو را نسبت به پدر پیرت سفارش می کنم.) و از نظرم غایب شد. متوجه شدم ایشان آقا حضرت مهدی روحی فداه بوده اند و باز فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی شبهای چهارشنبه نیستند، لذا دیگر به مسجد نرفتم. 📗ملاقات با امام زمان در کربلا ص ۲۳۸ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة کانال سمت خدا @samtekhoda_tv3
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ نوجوان سنی مذهب که در جمکران شفا گرفت و بدست وهابیون به شهادت رسید « ماجرای سعید چندانی، نوجوان سنّی مذهب که بیماری لاعلاجی داشت. او در شب شهادت حضرت زهرا (سلام الله) در مسجد مقدس جمکران بدستان مبارک امام زمان أرواحنا فداه، شفا یافت؛ سپس شیعه شد؛ و در نهایت، بدست وهابیت ملعون، مسموم و مضروب شد و در شب ۲۱ رمضان، شب شهادت امیرالمؤمنین (عليه‌السلام)، سال ۱۳۷۵ به شهادت رسید.» 🏷 🇮🇷به مابپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1704656979C649b66002a 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 «ملاقات پدر آیت الله سیستانی با امام زمان»
آیت الله شیخ مجتبی قزوینی نقل کرده اند: جناب آقای سید محمدباقر دامغانی از شاگردان میرزا مهدی اصفهانی غروی مدتی متمادی به مرض سل مبتلا و بسیار ضعیف و نحیف شده بود. آن روزها این مرض غیر قابل علاج بود، دکترها او را جواب کرده بودند. یک روز دیدیم او بسیار سرحال و سالم و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد. علت را پرسیدیم!!! گفت دکترها مرا مایوس کرده بودند. یک روز که خون فراوانی از حلقم آمده بود، خدمت استادم میرزا مهدی اصفهانی رفتم و به ایشان شرح حالم را گفتم. ✨💫✨ معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من گفت: تو مگر سید نیستی؟! چرا از اجدادت رفع کسالتت را نمی خواهی؟! چرا به محضر امام زمان نمی روی و از آن حضرت طلب حاجت نمی کنی؟ مگر نمی دانی ایشان اسم حسنای پروردگارند؟ مگر در دعای کمیل نخوانده ای که فرمود:" یا من اسمه دواء و ذکره شفاء"؟ تو اگر مسلمان باشی، اگر سید باشی، اگر شیعه باشی، باید شفایت را همین امروز از حضرت بقیة الله بگیری! و خلاصه اینقدر سخنان محرک و تهییج کننده به من گفت که گریه ام گرفت. ✨💫✨ به ناگاه از جا بلند شدم، مثل آنکه می خواهم به محضر حضرت بقیة الله بروم، در حالی که بی اختیار اشک می ریختم و می گفتم:" یا حجت ابن الحسن ادرکنی!" به طرف حرم امام رضا علیه السلام به راه افتادم. وقتی به در صحن عقیق رسیدم، آن جا را طور دیگری دیدم. صحن بسیار خلوت بود و تنها جمعیتی که در صحن دیده میشد، چند نفری بودند که با هم می رفتند. در پیشاپیش آنها سید بزرگواری بود که من فهمیدم آن سید، حضرت ولی عصر است. با خودم گفتم که چون ممکن است بروند و به آنها نرسم، خوب است صدا بزنم و از ایشان شفای مرض خود را بگیرم. ✨💫✨ همین که آن خطور از دلم گذشت، دیدم آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه چشم به من کردند. عرق سردی بر بدنم نشست، ناگهان صحن مقدس را به حالت عادی دیدم و دیگر از آن چند نفر خبری نبود. مردم بطور عادی در صحن رفت و آمد می کردند. من بهت زده شدم. در این بین متوجه شدم که از آثار کسالت سل خبری نیست. به خانه برگشتم و پرهیز را شکستم. اینک آنچنان حالم خوب است که حتی هرچه تلاش می کنم سرفه بزنم، نمی توانم." 📗ملاقات با امام زمان ارواحنافداه ص٣٧ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
آیت‌الله‌شاهرودی ما_صاحب_داریم 🖋 در یکی از ماه‌ها جهت پرداخت شهریه پولی نرسیده بود، آقاسیدعلی (فرزند مرحوم آیت‌ الله شاهرودی از مراجع تقلید گذشته که مسئول امور مالی بیت بود) مضطرب و نگران نزد پدر می‌آید و عرض می‌کند: روز آخر ماه است، به نانوایان و داروخانه‌ها بدهکاریم، اول ماه هم باید شهریه بدهیم، پول کافی هم در اختیار نداریم! آیت‌الله شاهرودی توجهی به این گفتار نمی‌کنند و می‌فرمایند: به من ربطی ندارد! خود امام زمان (علیه السلام) باید این مسئله را حل کنند چرا من غصه‌اش را بخورم، بعد فرمود: 💠 کم اعتقادها عجله نکنید! پس از آنکه پاسی از شب گذشت و مرحوم شاهرودی بعد از صرف شام آماده استراحت بودند، ناگهان صدای کوبه درب منزل بلند شد، درب را باز کردند، پیرمردی با زبان محلی می‌گوید: با سید کار دارم، به او می‌گویند: اکنون وقت ملاقات نیست بروید صبح تشریف بیاورید اما پیرمرد بسیار اصرار می‌کند تا اینکه آقا متوجه می‌شوند و صدا می‌کنند، بگذارید بیاید! پیرمرد وارد می‌شود و دست آقا را می‌بوسد و چهارده هزار دینار به ایشان تقدیم می‌کند و می‌رود، آنگاه آیت‌الله شاهرودی رو به فرزندان خود کردند و گفتند: ای کم عقیده‌ها ما صاحب داریم ولی متأسفانه شما به او اعتماد ندارید، حالا پول‌ها را بردارید و درب منزل مُقَسِّمین و طلبکارها ببرید.   📚با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
@Elteja_tales | قصّه‌های مهدویKhorshide Hedayat (tobe Javan Gonahkar) - @Elteja_tales | قصّه‌های مهدوی.mp3
زمان: حجم: 6.91M
💠 ماجرای هدایت یک جوانِ گنهکار و تشرف او به محضر امام عصر علیه‌السلام از برکت احسان به چند سید نیازمند