10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#غدیر
#حاج_سید_محمد_حیدری
🗒#ذوالفقار شمشیر مولا علی امیر المومنین علیه السلام...
☑️قسمت اول...
💯پیشنهاد دانلود...
👌ادامه دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@navay_neynava / نواے نینوا
«ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ وعَجِّل لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَج وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ»
┄┅═✧❁✨🍃🌺🍃✨❁✧═┅┄
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#غدیر
#حاج_سید_محمد_حیدری
🗒#ذوالفقار شمشیر مولا علی امیر المومنین علیه السلام...
☑️قسمت دوم...
💯پیشنهاد دانلود...
👌ادامه دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@navay_neynava / نواے نینوا
«ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآل مُحَمَّدٍ وعَجِّل لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَج وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ»
┄┅═✧❁✨🍃🌺🍃✨❁✧═┅┄
ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم از تعداد زیادی از بچه های ما را شهید کرده بود را با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن ها به آن جا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم .
خیلی خوشحال بودیم . او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود .
در جلسه ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم ، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم . رهبری بلافاصله فرمودند : همین الان زنگ بزن آزادش کنند ! “
من بدون چون و چرازنگ زدم ، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم که : ” آقا چرا ؟ من اصلا متوجه نمی شوم که چرا باید این کار را می کردم ؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم ؟ “
رهبری گفتند : ” مگر نمی گویی دعوتش کردیم ؟ “
بعد از این جمله من خشکم زد .
البته ایشان فرمودند : ” حتما دستگیرش کنید . ” و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم .
مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی .
.........................................
#ذوالفقار "خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی"
#علی_اکبری_مزدآبادی
🌐 @pm_Basirat تجلّـــی بصیرتـ
🎙 @navay_neynava نواے نینوا
نواے نینوا
📗#معرفی_کتاب📗 #کتاب_ذوالفقار برشهایی از خاطرات شفاهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیرو
خدا رحمت کند، شهیدی داشتیم همیشه ورد زبانش این بود:
«یاران همه رفتند افسوس که جا مانده منم
حسرتا این گل خارا همه جا رانده منم
پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت
آن که نارفته و جامانده منم»
فکر میکنم مصداق این شعر، من هستم. باور کنید به احمد (احمد کاظمی) حسودی ام میشود. دلم میخواهد همه عمرم را بدهم، فقط یک بار دیگر صدای احمد را بشنوم. وقتی که جنگ تمام شد تا روزی که شهید شد، هیچ روزی، هیچ لحظهای، هیچ ساعتی نبود که ما با هم باشیم و او با حسرت پشت دستش نزند و نگوید ما ضرر کردیم و شهدا برد کردند. نه تنها برای شهید شدن آن قدر بیتاب بود که از زنده ماندن خودش ناراحت بود و ضمن این که آرزویش شهادت بود، یک آرزوی دیگرش زودتر رفتن بود...
#ذوالفقار "خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی"
#علی_اکبری_مزدآبادی
🌐 @pm_Basirat تجلّـــی بصیرتـ
🎙 @navay_neynava نواے نینوا