.
#شور
#امام_حسین
خون عاشقیه / میجوشه بین/ رگم برات
می میرم براتو / خودت میدونی / نگم برات
غیر از تو کسی منو ، تحویل نمیگیره حسین
بیچاره اونیه که ، واست نمیمره حسین
سلطانا حسین
ضربانا حسین
همه میرن همه فانی ولی مانا حسین
آب و نونم حسین
همه جونم حسین
پدری کردی برا من ، ممنونم حسین
حسین یااباعبدالله…
_________________________
تصدقت شم/ عینه حبیبت /دو مرتبه
یا مثه حر که /محضر زهرا / مودبه
دنیا بدون تو برام ، مثله جهنمه حسین
جون دادن برای تو ، یک بارش کمه حسین
صیادم حسین
فریادم حسین
تا خرابه ، توام ایعشق / آبادم حسین
طوفان دلم
ایمان دلم
من صدات ، میزنم آقا، بگو جان دلم
#حسین_آفتاب✍
@navaye_asheghaan
نماهنگ سرود نازنین رقیه.mp3
3.46M
نازنین رقیه
کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه
از توی آسمونا ما رو هم ببین رقیه
نازنین رقیه
بانو رقیه
فاطمیه شده روضه ی تو مو به مو رقیه
یه کم از خودت برای شامیا بگو رقیه
نبین توی خرابههام
آسمونا جای منه
من دختر شاهم و
دنیا واسه بابای منه
نبین الان گرسنمه
عالم روزی خورمه
دخترِ شامی من ملک مراقب چادرمه
نازنین رقیه
بمیرم از روی ناقه ت خوردی زمین رقیه
چادر نیوفتاده از سرت، آقرین رقیه
🎙 #گروه_سرود_نجم_الثاقب
#امیر_طلاجوران ✍
#حسین_آفتاب ✍
.
@navaye_asheghaan
.
|⇦•چندی ست که گم گشتهٔ...
#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا #امام_سجاد علیه السلام اجرا شده در مجلس رهبر انقلاب به نفسِ حاجمهدی سلحشور
●━━━━━━───────
چندیست که گمگشتۀ؛ در نیمۀ راهم
بستهست همه پنجرهها؛ رو به نگاهم
حس میکنم آیینۀ دل تیره و تار است
بر روی مفاتیحِ دلم، گرد و غبار است
*چرا دلم رو گرد و غبار گرفته؟..*
از بس که مناجاتِ سحر را نسرودم
سجادۀ بارانی خود را نگشودم
پای سخنِ عشق، دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
یک عده در آغاز به مقصود رسیدند
یعنی همه جا غیرِ خدا هیچ ندیدند
اما منِ بیچاره صدا را نشنیدم
آوازهی مردان خدا را نشنیدم
باید که کمی کم کنم این فاصلهها را
با خَمسه عَشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرضِ ارادت کنم امشب
ای زینتِ تسبیح و دعا زمزمههایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت
من کمتر از آنم که به پایِ تو بیفتم
عالم همه سجاده شد افتاد به پایت
چون ریخت خدا در رگِ تو خونِ خدا را
بر دوش گرفتی عَلمِ کرب و بلا را
با خطبۀ تو تا به ابد کربوبلا ماند
ویرانهای از کوفه و از شام به جا ماند
ای خطبۀ طوفانی تو شورِ قیامت
در معرکه خون کرده به پا تیغِ کلامت
یعنی زِ خدا تا که نشان هست به عالم
دستانِ علی را نتوان بست در عالم
بند آمده راهِ نفس از بغضِ گلویم
*بگذار این روضه رو از زبان زینالعابدین عرض کنم..آقا که همهی عمرش شده گریهی برای حسین..گفتن آقاجان! شهادت، ارث شما خانوادهست. چرا اینجوری گریه میکنید؟فرمود: درسته اما شنیده بودی تا به امروز یکی از زنهای ما به اسارت بره؟..خودم دیدم دستان عمهام زینب رو بسته ان..*
بند آمده راهِ نفس از بغضِ گلویم
بگذار بگریم کمی از شام بگویم
مردان همه وحشی و زنان هندِ جگرخوار
اولاد پیمبر وسطِ کوچه و بازار
*روضه اینه بخدا..گفت بابا!*
وقتی تو شدی کافر و این قوم، مسلمان
بر نیزه شکستند سرِ قاریِ قرآن
*یه وقت شروع کرد با سر داداش بالا نیزه حرف زدن..داداش! از ما رفع تهمت کن قرآن بخون بالا نیزه..سر داداش شروع کرد بالا نیزه قرآن خواندن: " أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً" یه کاری کردن با این قاری قرآن
گفت: داداش بسه دیگه قرآن نخوان..
شروع کردن با سنگ به لب و دندان حسین زدند..آخ بمیرم برات کار به یه جایی رساندن وقتی زینالعابدین، بابا رو توو خاک گذاشت دیدن گریهی آقا شدت گرفت سوال کردن آقاجان چه شده؟فرمود: چشمم افتاد به شونههای بابام جای کیسههای نان و خرما رو شونههای بابام مانده هنوز آقایی که بر دوش، کیسههای نان و خرما میگرفت درِ خونهی فقرا میبردکارش یه جایی رسید توو شام. مرحوم جزایری نوشته:یه کسی اومد خدمت حضرت زینب سلام الله علیها داشت صدقه میداد به این بچههاصدقه بین بچهها تقسیم میکردنان و خرما میداد آقایی که کیسههای نان و خرما به دوش میبردکارش به یه جایی رسید به زن و بچهاش کیسههای نان و خرما آوردن دادن..حضرت زینب این نان و خرما رو از دهن بچهها میگرفت صدقه بر ما حرامه..خانم مگه شما کی هستین؟ما اهل و عیال پیغمبریم یه جملهای نوشته مقتل..گفت:من نمیدونم شما کی هستین اینا میگن خارجی هستین..خارجی هستین یا نیستین نمیدونم!اهل و عیال پیغمبر هستین نمیدونم! اما از خدا میخوام خدا زن و بچهی منو به حال و روز شما نندازه نگاه میکنم با این معجرپارهها سرها رو پوشوندین..نگاه میکنم پاها همه آبله زده نگاه میکنم صورتها همه زرد شده...*
"صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا مَظْلومْ یَااَبَاعَبدِاللهِ..اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ، وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ، الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ السَّلامْ"
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_سجاد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#حاج_مهدی_سلحشور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
@navaye_asheghaan
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 275.mp3
14.8M
|⇦•چندی است که گمگشتهٔ...
#روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده در مجلس رهبر انقلاب به نفسِ حاج مهدی سلحشور
@navaye_asheghaan
.
📋کلید حاجت زینبه/ روح عبادت زینبه
#شور_حضرت_زینب
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.(بند اول).
کلید حاجت زینبه
روح عبادت زینبه
غروب خلقت حیدر و
صبح قیامت زینبه
با تو شد حجت بر دین کامل
قبله ی دلها سویت مایل
دور ناقه ت همراه اکبر
شانه به شانه ابوفاضل
روی لبهاش ذکر یا اسدالله
پشت تیغ نطقش زلزله همراهه
توی کاخ ظلمت کودتایی کرده
شبیه شیری تو قفس روباهه
.(بند دوم).
فخر تمامی عرب
اسکتو گفتی با غضب
از وجناتت بس همین
که شدی بانو زین اب
حضرت ام المصائب تو
سیر در عمق مناقب تو
خلقا و خلقا بین کوفه
علی ابن ابی طالب تو
آرامش قبل نفس طوفانه
صلابت تامه حیدر دورانه
روی منبر رفت و همگی جا خوردند
به خودش میلرزه پسر مرجانه
👇
@navaye_asheghaan
یا ابالفضل
بانگاهت یاابالفضل عالمی سلمان شود
عاقبت نام نکویت زینت ادیان شود
ای تمام مرتضی ماه بنی هاشم مدد
گوشهِ چشمی نما تا درد ما درمان شود
بیقرار اصفهانی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_کوفه
مانند یک فرشتهی از پا نشسته بود
غمگینتر از همیشه در آنجا نشسته بود
هشتاد و چار حوریه دور نگاش بود
دور از نگاه مردم دنیا نشسته بود
بر روی دامنش که نسیم مدینه داشت
تنها نماد کوچک زهرا نشسته بود
پایین پای محمل مانند منبرش
موسی نشسته بود، مسیحا نشسته بود
میخواست خطبهای به زبانش بیاورد
بی خود نبود این همه بالا نشسته بود
با یاد خانهی پدریاش در آن گذر
اطراف کوفه را به تماشا نشسته بود
یک ماه میگذشت برای ظهورشان
مسلم کنار جادهی آنها نشسته بود
در چشمهای رو به خدایش درآن غروب
تصویر یک هلال چه زیبا نشسته بود
دستش نمیرسید اگر شانهای کند
در چند متریِ سر آقا نشسته بود
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_کوفه
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
هر چند به دل عزا زیاد است حسین
دور و برِ ما جفا زیاد است حسین
ما چشم به یاریِّ خدا دوختهایم
روی لبمان دعا زیاد است حسین
یک لحظه نشد چشم به هم بگذارم
در کوفه سر و صدا زیاد است حسین
اینجا به سَرِ یتیم فریاد زدند
بی عاطفه، بی وفا زیاد است حسین
در کوچه به کوچهاش به من سخت گذشت
چون چهرهی آشنا زیاد است حسین
من صابرهام میان طوفان بلا
اما چه کنم بلا زیاد است حسین
شد درد سری، دردِ سرِ طفلانت
چون سیلیِ بی هوا زیاد است حسین
در مجلسِ صبحِ کاخ، معلومم شد
دور لب تو عصا زیاد است حسین
✍ #مجتبی_شکریان
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_کوفه
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
هرگز نمیشد خواهرت اینجا نیاید
بهر عزاداریِ این لبها نیاید
امکان ندارد اینکه مجنونی بخواند
اما برای دیدنش لیلا نیاید
بستند به زنجیر راه گریهها را
شاید صدایی از گلوی ما نیاید
از دخترت میخواستم وقتی میآید
یا چشمهایش را بگیرد یا نیاید
ای صوت لبهای پر از آیات غمگین!
پایین بیا تا خیزران بالا نیاید
دیدند میخوانی ولی کاری نکردند
تا خیزران روی لبت با پا نیاید
کنج تنور آمد کنارت چهره نیلی
کردم دعا اینجا دگر زهرا نیاید
چشمانِ اینجا سخت ناپرهیزگارند
اما نمیشد خواهرت اینجا نیاید
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan