#در_فراق_مادر
خسته و آهسته از حس نهانش گفت و رفت
راه را فهمیده بود و از گمانش گفت و رفت
من به قربان صدایش جان مادر گفتنش
تا دم رفتن به ما ، از بذل جانش گفت و رفت
زندگی داد و مرا بر دامن عشقش کشید
این اواخر از دلِ دامن کشانش گفت و رفت
سال ها بر روی چشمانش حریر خنده بود
اشکِ پنهان ، از مرام مهربانش گفت و رفت
فکر می کردم که مادر تا همیشه ماندنیست
اشتباهم را نگاه بی نشانش گفت و رفت
آرزویش در زمین بودم نمی دانم چرا
ناگهان از آرزوی آسمانش گفت و رفت
دست کوتاهم نشد ، تا دامنش گیرم نرو
از دل تنگش برای میزبانش گفت و رفت
شهریور ۱۴۰۳
#محمد_مبشری
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
ورود کاروان شهدا به شهر...
#زمینه_شهدایی
باز رسیده یک کاروان
شهر ما شده گلفشان
کاروان خوبان رسید
روی دوش این مردمان
بوی خوش گرفته زمین
ناله ها شده آتشین
مژده ی ورود شهید
دِه به مادران حزین
سرباز رهبر اومده
از جبهه پرپر اومده
مثل ارباب خود حسین
شاید هم بی سر اومده
ارباب بی سرم حسین(۴)
سربلند و فاتح رسید
سوی میهنَش رو سپید
اومدن به استقبالش
هم وطن های این شهید
گل به تابوتش می ریزَند
سوی مرقَدَش می بَرَند
کی دِگَر چو کرببلا
سنگ به پیکرَش میزَنَند
ای وای از شامِ دشمنان
از استقبالِ كاروان
با سنگ از بام ها میزدند
بر ناموسِ امامِمان
ارباب بی سرم حسین(۴)
دل زِ داغتون سرشاره
زين عزا فَلَك می باره
ای شهیدانِ راهِ حق
راهتون ادامه داره
تو یَمن تویِ سوریه
تویِ قُدس و نیجریه
تو عراق و بحرین دیدیم
اَفکارِ شما جاریه
با اِذنِ صاحبِ علم
خوردیم ما با شما قَسَم
تا مثلِ شما جون بِدیم
در راهِ دفاع از حرم
ارباب بی سرم حسین(۴)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شهدا
👇
@navaye_asheghaan
.
#شور_امام_علی
#امیرالمؤمنین
.
تکیه به کرار می کنم
با دشمن پیکار می کنم
بیزارم از خصم علی
بغضم رو اظهار می کنم
الا و لعنة الله به دشمن مولا
من از تبار سلمانم/ من با علی مسلمانم
ممنون مادرم زهرا/ مدیون شاه مردانم
گشته آسمونا، غرق نور
این علی علیا غرق شور
از غدیر خم من، مست مست
از سقیفه ام من، دور دور
الا و لعنة الله به دشمن مولا
...........
ولله که دریاس! کرمش
توو دستِ زهراس! علمش
روزی که مهدی برسه
می خونیم با منتقمش
الا و لعنة الله…
من عبد و حیدر اربابم
میگم که مولا دریابم
خصم علی! عدوالله
ذکر علی! می نابم
از کجا شروع شد عاشقی
از کجا شروع شد زندگیم
من غلام مولا تا ابد
من غلام مولا از قدیم
نجف حرم الله، علی علی علی علی
.......
خیسم از بارون نجف
میشم باز مهمون نجف
این شب ها پرواز می کنم
میرم تا ایوون نجف
ما و عنایت حیدر/ ما و شفاعت حیدر
موج میزنه توی قلبم/ شوق زیارت حیدر
ای مقلب الاحوال من
ای دلیل شور و حال من
کعبه سینه چاکه عشقته
ای تو کعبه ی آمال من
نجف حرم الله،علی علی علی علی
#محمدحسین_مهدی_پناه ✍
@navaye_asheghaan
(هفتهی دفاع مقدس گرامی باد)
#آن_روزها
خوشا روزهایی که آسان گذشت
به صدق و صفای فراوان گذشت
چه خوش بود آن روزگاران دور
که در سینهها عشق بود و سُرور
چه خوش بود آن روزهای قشنگ
که حرفی نبود از نفاق و ز جنگ
اگر بعدها ناگهان جنگ شد
و ایران ما ، ناهماهنگ شد
همه فتنهها بود از غربِ دون
خصوصاً ز اِمریکه بدشگون
سگی را علَم کرد و بیداد کرد
علیه وطن بانگ و فریاد کرد
بناگاه شد حملهور بر وطن
چو اعراب جاهل ز عهد کهن
تعرّض نمودند بر خاک ما
ز غفلت به مردان چالاک ما
چه خونها که کردند در شیشهها
شغالان درمانده در بیشهها
چه شیرافکنانی که در آن زمان
تقابل نمودند با روبهان
زمین وطن را شط ِ خون گرفت
چه جانها که صدّام ملعون گرفت
در آخِر پس از هشت سال غمین
برفتند از خاکِ ایران زمین
وطن شد گلستان ز خون شهید
ز بس لاله در خاک ایران دمید
:::
چو بگذشت زآن روزها بیست سال
چه گویم به جز آه و رنج و ملال؟
پس از آنهمه خون که جاری شده
درخت وطن ، آبیاری شده
چرا میوهی تلخ بار آورد؟
چرا آبروی وطن را بَرد؟
درخت وطن را چرا سایه نیست
چرا بهر این مَردم آسایه نیست؟
چرا مظهر وحدت و ائتلاف ـ
فقط بر سر خود کشاند لحاف؟
درین خاک گویا خطایی شده
به خون شهیدان جفایی شده
مدیر وطن! لحظهای گوش کن
فروش وطن را ، فراموش کن
مشو بیجهت پیروِ اجنبی
که پیداست ازچه به تاب و تبی
چو خواهی وطن را بپاشی ز هم
خیانت نمایی به مُلک عجم ـ
به «برجام» بستی دلِ کج خیال
که حاصل ندارد به غیر از ملال
ز بس که ز بیداد تو خستهام
دل از مثنوی بر غزل بستهام
:::
مكن داد و بیداد و توفندگی
برون كن ز سر جهل و یکدندگی
مزن تیشه بر ریشهی این وطن
که فردا نیفتی به شرمندگی
بپرهیز از تهمت و افتراق
نما اجتناب از پراکندگی
مباش اهل زهدِ ریا و دروغ
حذر کن ز داغ سر افکندگی
ز افتادگان دست گیری اگر
شوی مایهی فخر و بالندگی
چو خواهی موفق شوی در امور
به درگاه خالق ، نما بندگی
که جز راه حق هرکه پوییده است
ز کف داده آسایش و زندگی
:::
الا هموطن! چشم خود باز کن
پیام دل خسته احراز کن
چرا رنگ بازد حجاب و عفاف؟
چرا رفته از دستِ ملّت کلاف؟
چرا روسری زنان ، باز شد؟
مگر حیلتی دیگر آغاز شد؟
چرا شور اسلامی از یاد رفت؟
چرا ریشها نیز بر باد رفت؟
چرا خودفروشی فراوان شده؟
چرا خوی دَد خوی انسان شده؟
چرا رَخت بسته وفا از وطن؟
چرا نیست دیگر کسی مؤتمن؟
چرا دور گشتیم از رسم خویش؟
چرا سینهی مادران گشته ریش؟
چرا ما گدای اروپا شدیم؟
ز مُدهای بیگانه جویا شدیم؟
چرا پیرو کافران گشتهایم؟
چرا مات و حیران و سرگشتهایم؟
چرا ما دچار دوبینی شدیم؟
خریدار اجناس چینی شدیم؟
چرا خویشتن را به غفلت زدیم؟
چرا گام در راهِ ذلت زدیم؟
چرا چشم بر فتنهها دوختیم؟
ببین ناگهان تا کجا سوختیم؟
ز دامان آلوده چیزی مجو
ز شرم و حیا هیچ چیزی مگو
چو ناموس خود را فروشی به مُد
ضرر کردهای بیخرد ! خود بخود
که گوید کلاساست این زندگی؟
بوَد داغِ مُهر سر افکندگی
تعصب به ناموس، مردانگیست
ندارد کس آن را اگر، مَرد نیست
مَرو راهِ غرب ای تو گمکرده راه
که در پیش پای جهان کنده چاه
چهی كه تو را سوی دوزخ ره است
كه بیشک سزاوار هر گمره است
چرا اعتیاد این بلای جهان ـ
فتاده به دامان نسل جوان؟
چه خوش بود آن روزگاران دور
که در هر سری فکر بود و شعور
نه سیگار و قلیان و تریاک بود
نه مشروب و معتاد کنیاک بود
اگر بود بین جوانان نبود
چنین معضلاتِ فراوان نبود
چه گویم از آن روزهای قشنگ
که امروزه گشته مُبدّل به ننگ
الا ای جوان! در خود اندیشه کن
فرار از رفیقان بی ریشه کن
چو عمر گرانمایه از دست رفت
دگرباره آن را نیاری به دست
مَرنج از سخنهای امروزِ من
که آگهْ نِئی از غم و سوز من
که اشعار من، غصهی دل بوَد
یکی قطره از بحر مشکل بوَد
اگر (ساقی) این قصه آغاز کرد
ز عهد گذشته ، سخن ساز کرد
تو را خواست پندی دهد رایگان
که از مکر شیطان شوی در امان
مشو غافل از خویش و هشیار باش
ز رخوت برون آی و بیدار باش
که شیطان تو را آبرو میبَرد
تو را خامش از هایوهو میبَرد
به خاک مذلت زند آدمی...
به هر خانه کوبد سیه پرچمی
شعف رخت بندد ز هر خانهای
نمانَد جوانی ، به کاشانهای
نباشد جوانی سترگ و غیور ـ
که دافع شود بر وطن با غرور
شود مالکُ المُلکِمان اجنبی
بسوزد وطن را ، ز لامذهبی
شود خون پاکِ شهید وطن
بدینگونه پامال مکر و فتن
دوباره بگویم به صوت جلی
که آیینهی دل ، کنم منجلی :
خوشا روزهایی که آسان گذشت
به صدق و صفای فراوان گذشت
چو آن روزها را به یاد آورم
فزون میشود رنج و درد سرم
ولی یاد آن روزها هم به خیر
که با مرغ دل مینمودیم سیر
چه خوشحال بودیم و آسوده ما
فسوسا که طی گشت، آن روزها
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1393
❣﷽❣
💥 #دفتری_معصومه_س (1)
⚫️ #روضه_حضرت_معصومه_س
🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات
🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات
🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت
🔺معصومه نشان اولیا را صلوات
(#دعای_فرج)
(( #السلامعلیکیابنترسولالله.. #السلامعلیکیابنتفاطمةوخدیجه...
#السلامعلیکیابنتامیرالمومنین..
#السلامعلیکیابنتالحسنوالحسین...
#السلامعلیکیابنتموسیبنجعفرورحمةاللهوبرکاته))
▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم
▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم
▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا
▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم
▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم
▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است
▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است
⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته.....
اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته....
هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته....
آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته...
خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است.....
امروز بیا دست به دامن این خانم شو.....
🍁روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
🍁سالها منتظر روی برادر بودم
🍁بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
🍁من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟
🍁روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
🍁اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است
🍁یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
🍁سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم
🍁روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
🍁با تن خسته و با قد خمیده رفتم
🍁بنویسید همه دور ربرم ریخته اند
🍁چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
⬅️حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی...
نامش فاطمه است اما قبرش معلومه.....
آی حاجت دارا...جوون دارا...ناله دارا....
اون روزی که بیبی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند....
نقل میکنند راه بیبی رو فرش قیمتی انداختن...
کوچهها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه شهر قم استقبال بیبی...
اما بگم ناله شو بزنی...
⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال...
استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام...
آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن...
لباسای قیمتی به تن کردن...
اما قم کجا شام کجا...
تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام...
اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن....
با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن....
🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی)
امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه......
نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی....
⬅️می خوام بگم بیبی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی....
اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه....
دلا بسوزه برا اون خواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه....
خدا ...
دستاشو رو سر گذاشت...
صدا زد وا
💔محمدا ...واعلیا....واحسینا....
آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده.....
🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم
🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم
🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم
🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم
🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم
🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم
🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد
🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم
🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن بگو....
🔲#یاحسیـــــــن....
💚هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها شافع در جنت (صلوات)💚
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_1304380033.mp3
16.6M
#زمینه | میون شلوغی شهر
شام شهادت حضرت معصومه ( س )
مداح : #کربلایی_حسین_طاهری
-
میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد
یادش افتاد که تو هستی پا شد و راهی قم شد
رو به روی گنبد تو قلبامون میشن کبوتر
تشنه یه جرعه نوریم دختر موسی بن جعفر
سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونیات دوباره اومده مهمون
گنبد طلایی تو به دل همه نشسته
با چه امیدی رسیدن زائرای دل شکسته
چه غریبونه یه زائر پیش تو رضا رضا کرد
گره هاشو دستای تو چقد عاشقونه وا کرد
سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونیات دوباره اومده مه
حالا که مدینه دوره تو بیا و مادری کن
با نگات ملیکه ی قم این دلا رو کوثری کن
از حرم تا جمکرانم جاده ای چشم انتظاره
تو همین روزا رو خاکش آقامون قدم میذاره
سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونیات دوباره اومده مهمون
852.7K
#چاوشی مراسمات زوار کربلا
↙️#زمزمه_شروع_مجلس_امام_حسین_ع
خوشا بحال زائرات ارباب
چقد دلم تنگه برات ارباب
بزا بیا به کربلات ارباب
حسین زهرا
بزا منم مسافرت باشم
کبوتر مجاورت باشم
یعنی میشه که زائرت باشم
حسین زهرا
دلت میاد که جا بمونم من
حرم نیام کجا بمونم من
هوای کربلا به سر دارم
دوباره زائر علمدارم
خدارو شکر به تو گرفتارم
تو پادشاهیو منم رعیت
براتمو گرفتم از روضه ات
همیشه خیر دیدم من از هیئت
حسین زهرا
⏪ان شالله با هم بریم کربلا این یه مصرع رو ظ بخونیم با همدیگه
من از دعای مادرت زهرا
رسیده ام به کربلا آقا
⏪بوی محرم داره میاد، همتون دلتنگ حرم امام حسینید میدونم، خوش بحال اونایی که دهه اول تو خرم ارباب اند
به روی لب نوای چاووشه
شرار غم تو سینه میجوشه
تنگه دلم برای شیش گوشه
منم غلام مادرت زهرا
منم گدای خواهرت آقا
میخوام بیام حرم همین حالا
حسین زهرا
جوونیمو میدم برای تو
تا که بیام به کربلای تو
⬅️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)➡️
#چاوشی مراسمات زوار کربلا
#اربعین
.🎤کربلایی مجید منصوری
@navaye_asheghaan
.
استقبال از زائر کربلا
ساده
#زمزمه #زمینه #شور
آمدی ازجوار، مرقد شاه شهیدان(2)
آمدی از کنار، قتلگاه نور قرآن(2)
سوی چشمت شده تیره ازاشک
ناله گون گشته با دیدن مشک(2)
قلب تو گشته ازخود رهایی
خوش به حالت شدی کربلایی(2)
یاحسین یاحسین یابن الزهرا(3)
&&&&&&&
آمدی باغبار ,تربت پاک مولا(2)
آمدی ازدیار،غربت پور زهرا(2)
جان گدازی ز لبهای تشنه
روضه خوانی زسرها ودشنه(2)
ناله گون از سه شعبه وحنجر
اکبر و قاسمش پاره پیکر(2)
یاحسین یاحسین یابن الزهرا(3)
&&&&&&&&&
آمدی هی میباری،از روضه جسارت
آمدی و تو داری ، درد صبح اسارت
میدونم یه روزی میشه قسمت
من میام پایین پای حضرت (2)
اشک میریزم به عشق ونوایی
آخرش من میشم کربلایی(2)
یاحسین یاحسین یابن زهرا(3)
#استقبال_زائر
#زائر_کربلا
#چاوشی
.
@navaye_asheghaan