#مناجات_امام_زمان_عج
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکستهکشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا، تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
(حضرت ام البنین س)
عالمی را غم گرفته
هر دلی ماتم گرفته
ای خدا گشته پرپر گل یاس
رفته از این جهان مام عباس
تسلیت تسلیت یا اباالفضل۲
شهر یثرب در عزا شد
شور عاشورا به پا شد
زین جهان همسر مرتضی رفت
ناله ی شیعیان بر سما رفت
تسلیت تسلیت یا اباالفضل۲
همسر ساقی کوثر
تالی زهرای اطهر
گرچه بانو تو ام البنینی
باب حاجات اهل زمینی
تسلیت تسلیت یا اباالفضل۲
روح جسم و جان دل ها
رفته از این دار دنیا
گلبن فاطمی گشته پرپر
در جنان سوزد و گرید حیدر
تسلیت تسلیت یا ابالفضل۲
یا اباالفضل بی قرارم
حال اشک و ناله دارم
ای مه هاشمی پور حیدر
تسلیت گویم از داغ مادر
تسلیت تسلیت یا اباالفضل۲
تو امید عالمینی
تو علمدار حسینی
کربلا با تو کرب و بلا شد
من بمیرم دو دستت جدا شد
تسلیت تسلیت یا اباالفضل۲
#رضا_یعقوبیان
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
حاج محمد رضا بذری
خیلی سخته با رفیق بری
بی رفیق برگردی
به خصوص وقتی برگشتی
نگاه بچه های رفیق بیچارت میکنه
خیلی سخته...
من امشب روضم میخوام حرف بزنم
وقتی قافله برگشت مدینه بدون حسین
بدون علی اکبر بدون ابوالفضل
برگشت مدینه
بشیر زود تر اومد تا خبر برسونه
ای اهل مدینه دیگه نمونید دیگه حسینی نیست
چقدر مردم گریه کردن
یه وقت دیدن دوتا آقازاده
اومدن طرف بشیر
گفتن بشیر بابای ما اومده
بریم لباس مرتب بپوشیم
یا این که بریم لباس عزا بپوشیم
گفت آقا زاده ها شما باباتون کیه؟
گفتن با بچه های ابوالفضلیم
بشیر با گریه گفت برید لباس عزا به تن کنید
یعنی انتظار داشتین باباتون
بی حسین برگردین
ام البنین اومد روبه روی
بشیر قرار گرفت
همون اول نگفت عباسم کو،عثمانم کو،
جعفرم کو،عون ام کو
بشیرم میدونست این یل شجاعت محبوب دلشه
گفت آروم آروم بهش بگم
گفت خانم عثمان تو کشتن
گفت اخبرنی عن الحسین؟
از حسین چه خبر؟
گفت ام البنین عون تم کشتند
گفت اخبرنی عن الحسین؟
گفت برم جلوتر آروم تر میشه
گفت جعفرتم کشتن
گفت اخبرنی عن الحسین؟
گفت الان اسم عباس و
بگم مادر می افته زمین
گفت دیگه ام البنین بگم
گفت بگو
گفتم عباستم کشتن
گفت بشیر از بچه هام نگو
ذهنمو جای دیگه نبر
گفت اخبرنی عن الحسین؟
فقط بگو از حسین چه خبر؟
تا گفت حسین و کشتن نشست رو زمین
أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء
کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
بچه های من و هرچی زیر این
آسمون کبوده همه فدای حسین
روز اول
* هزار بار شنیدی بازم بشنو
روز اول تو عرب رسمه فامیلای درجه یک
میان تو خونه ی داغ دیده گریه میکنن
یکی اومد گفت زینب جان سیدتی و مولاتی
یه خانم اومد پشت در هر چی میگیم بیا نمیاد
سختشه
شما بیا بهش بگو شاید اومد
اومد پشت در دید ام البنینه
سر به دیوار گذاشته
همه اومدم تو دارن گریه میکنن
چرا تو نمیای؟
گفت خانم امروز روز بنی هاشمه
من کنیز شمام بذار همین جا گریه کنم
گفت مادر شما برگرد
ما باید برسیم خدمت شما
رفت تا فهمید بی بی زینب دارن میان
صدا زد آب جارو کنین دم در رو
خودش کارارو کرد
اولین دسته راه افتادن
تا رسیدن در خونه ی ام البنین
چشم دو داغ دیده به هم افتاد
زینب ام البنین و می دید میگفت
جانم عباس
ام البنین زینب و می دید می گفت جانم حسین
غروبا میومد کنار قبرستان بقیع
چهار قبر خاکی درست میکرد
با انگشتاش چهار قبر درست میکرد
میگفت دیگر مرا ام البنین نخوانید دیگر من پسر ندارم
گفتن عمود آهنین به فرق سرش زدن...
4_5915798214463717461.mp3
5M
#شور_حضرت_ام_البنين_س
گفتن ندارد
نشسته کنج بقیع و غیر از محن ندارد
ای وای مردم
حسین من مانده بین صحرا کفن ندارد
حسین حسین حسین
واست بمیره مادر
ضیاء هر دوعین حسین
واست بمیره مادر
(ام البنین وای مادر )4
گفتن ندارد
آلاله ای که پژمرده دیگه چیدن ندارد
در بین کوفه
کسی شبیه حرمله دست بزن ندارد
رباب رباب رباب
عباسمو حلال کن
اگه علی نخورده آب
عباسمو حلال کن
(ام البنین وای مادر )4
گفتن ندارد
بیچاره زینب که جای سالم به تن ندارد
از کوچه ای که
با گریه میگفت ظالمان زن زدن ندارد
یه وقتایی دلگیری
یه وقتایی دلخونی
برا خودت میخونی
وای زینب وای زینب
خدا خدا خدا
زینب و کوچه بازار
که بیشتر از کرببلا
زینب و داده آزار
کرببلا واآآآآ واآآآآ
شاعر:کربلایی #محمداسداللهی
@navaye_asheghaan
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
@navaye_asheghaan
vafat_hazrate_ommolbanin.mp3
1.81M
◈ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید، رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
🎙 #حیدر_خمسه
🍂 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_ام_البنین
❤️🔥 #بسيار_جانسوز
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
@navaye_asheghaan
در کنج اين زندان.mp3
3.74M
#نوحه_موسی_بن_جعفر_ع
درکنج این زندان بدهم جان
به امید وصالت یا زهرا
با بال بشکسته دل خسته
ز فراق تو میسوزم تنها
زائر زهرایم پروبال خودبگشایم
که مگر رسم بر کویت
ای تمام هستم به وصال تو دل بستم
که دهم به راحتی جان زشوق رویت
ای رسیده بر دل شمیم بویم
شده حلقه های زنجیر
به غم شبانه دلگیر
چون ریسمان حیدر
چون ناله های مادر
با تازیانه هستم
دریاد دیوار و در
شد وقت دیدارم
رو سوی دلدارم
🏴واویلا واویلا واویلا واآآاا
ازکینه ی صیاد شده بیداد
به میان قفس با غم دمساز
بسته شد بال و پر زکبوتر
نکند که کند قصد پرواز
درفراق یارم به امید او بیدارم
که گره گشاید ازکارم
درمیان زندان شده ام اسیر هجران
که مگر بیاید او یوسفم کنارم
او اگر بیاید غمی ندارم
به هوایت ای رضا جان
شده ام چو پیر کنعان
نور دو چشمان من
ای جان جانان من
درلحظه آخر شد
یک لحظه مهمانم
آیی به بالینم
تا که تو را بینم
🏴واویلا واویلا واویلا واآآاا
#حاج_عباس_طهماسب_پور
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنویسید به دیوار دمشق :)
پسر فاطمه برگرد حرم در خطر است
#مناجات_امام_زمان_عج
ای امید دل بی تاب همه رعیتها
چشم ما پُر شده از اشک پر از حسرتها
باز از مرحمت یک نظرت جمع شدند
بر سر سفرهی روضه، همهی هیات ها
ما سیهپوش غم مادر مظلومه شدیم
و در این روضه گرفتیم بسی عزتها
تو حواست به من نوکر نالایق هست
بارها دست گرفتی وسط غفلتها
بارها مرحمتت شامل حالم شده است
بارها دادهام آقا به تو من زحمتها
(تا نیایی گره از کار بشر وا نشود)
همگان منتظرت؛ امتها ... دولتها
تو بیا تا که به زیر قدم فاطمیات
بشکند سیطرهی کل ابرقدرتها
پسر مادری هستی که به مسجد فرمود
بارها جملهی "هیهات من الذلت" ها...
#رضا_تاجیک
@navaye_asheghaan
من بی تو بی کسم، دل من همزبان توست
آقا سهشنبهها دل من جمکران توست
محراب خالی تو پُر از آهِ حسرت است
عالم در انتظار زمان اذان توست
"ما بی تو خستهایم، تو بی ما چگونهای؟!"
این نغمهی همیشگی پیروان توست
من را مران ز خود که به تو منتسب شدم
پیراهن سیاه تن من، نشان توست
من شِکوه میکنم... تو دعا میکنی مرا
این هم ز عادت نظر مهربان توست
وابستگی من به تو، عین حقیقت است
تنها دلیل اشک من اشک روان توست
باید برای تو چو اویس قرن شویم
وقتی که ذکر فاطمه ورد زبان توست
امشب مسیر روضهی ما دست مجتباست
امشب شهید کوچه، خودش روضهخوان توست
این کوچه تا همیشه ز خاطر نمیرود
این قتلگاهِ مادر قامت کمان توست
#رضا_تاجیک
اشعار مهدویت
@navaye_asheghaan