"صبحمان را اینگونہ آغاز ڪنیم"
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
✨بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
✨بِسْمِ اللَّهِ نُور النُّورِ
✨بِسْمِ اللَّهِ نورٌ عَلى نُور
✨بِسْمِ اللَّهِ الَّذى هُوُ مُدَبِّرُ الامُورِ
✨بِسْمِ اللَّه الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ
✨الْحَمْدُ للَّهِ الذَّى خَلَقَ النُّور
✨َمِنَّ النُّورِ وَ انْزَلَ النُّورَ عَلَى
✨الطُّورِ، فى کِتابٍ مَسْطُورٍ،
✨فى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرِ
✨مَقْدُورٍ، عَلى نَبىٍّ مَحْبُورٍ.
✨الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى هُوَ بِالعِزِّ
✨مَذْکُورٌ وَ بِالفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ
✨عَلَى السَّرّاءِ و الضَرّاءِ مَشْکُورٌ
✨وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى سَیِّدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرین
🍃🌺🍂امیرالمومنین_علی
با نگاه نافذت قسمت مشخص می شود
با ولا و حب تو عزت مشخص می شود
خالق تطهیری و تطهیر شانی از شماست
از دل قرآن حق عترت مشخص می شود
هر نفس میگفت احمد یا علی و یا علی
اینچنین معیار هر لذت مشخص می شود
سجده بر روی شما،یعنی صراط المستقیم
پای ایوان نجف هیبت مشخص می شود
چشم تو چشمان حق،دست شما دست خدا
با یَدِ خیبر شکن قدرت مشخص می شود
هرچه تو گفتی همان قولِ خدای واحد است
در اطاعت از شما طاعت مشخص می شود
سابقون السّابقون یعنی گدایان شما
پای عشق ناب تو سبقت مشخص می شود
هر کسی روزی ندارد نام تو گوید ز دل
با وجود عشق تو عفّت مشخص می شود
قاریِ قرآنِ بی عشقت میانِ بدعت است
از سقیفه ریشه ی بدعت مشخص می شود
تو ولیُ اللهی و حبل المتینِ حق تویی
با نوای یا علی وحدت مشخص می شود
تیغ تو در دست مهدی می درخشد عاقبت
در میان دولتش عشرت مشخص می شود
عبدِ کریم
🌿🍂🌿حضرت_زهرا
زهرا نفس نفس زدنت می کشد مرا
این رازداری حسنت می کشد مرا
زهرا خودت بگو چه کنم با نبود تو
حیدر فدای چهره ی زرد و کبود تو
چشم و چراغ خانه ی کم سوی من ! مرو
از من گذشته...محض رضای حسن مرو
جای غلاف مانده سر بازویت ولی
فریاد می زدی که فدای سر علی
ای کشتی نجات علی، رو گرفته ای؟
من مرده ام مگر، که تو پهلو گرفته ای
ای سربلند ها همه پیش تو سر به زیر
پیش حسین دست به پهلوی خود مگیر
مویت در این سه ماه حسابی سپید شد
محسن میان شعله ی آتش شهید شد
عمرم پس از تو ، فاطمه جان! می شود تباه
در هر نماز مرگ مرا از خدا بخواه
دنیا بدون نور تو تار است فاطمه
کار علی بدون تو زار است فاطمه
بعد از تو روزگار حسن تیره می شود
وقتی به خاکِ چادر تو خیره می شود
باور نمی کنم که نهانی و بی صدا
با دست های خویش کفن می کنم تو را
از سرنوشت راه گریزی نداشتم
جز دردسر برای تو چیزی نداشتم
آن روزهای خاطره انگیزِ ما گذشت
زهرا ببین که بعد تو بر من چه ها گذشت
بعد از تو خنده های علی را کسی ندید
چون موی تو محاسن من نیز شد سفید
بعد از تو چاه محرم غم های حیدر است
هر شب که بی تو می گذرد صبح محشر است
سر می کنم بدون تو با آهِ سینه سوز
شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز
احسان نرگسی رضاپور
🌿🍁🌿حضرت_زهرا
نشود باز دگر چشم تر زهرایم
نشد آن روز شوم من سپر زهرایم
تا عصابه به سرش بست یقین دانستم
که شکسته شده در کوچه سر زهرایم
بی اثر بود هر آن قدر که گفتم آن روز
پای بردار لعین از کمر زهرایم
بس که نامرد،در سوخته را داد فشار
سوخت از شعله ی در بال و پر زهرایم
لگدی زد به دل فاطمه،شد سقط جنین
آب شد از غم محسن جگر زهرایم
یک طرف محسن و یکسو من و یکسو طفلان
مات و مبهوت به هر سو نظر زهرایم
کربلا بر بدن یوسف من سنگ زنند
تا که فریاد زند من پسر زهرایم
محمود اسدی
#به_وقت_معصوم
#حدیث_نگاره
#امام_سجاد
💠سهشنبه یکی از روزهای خوب خدا که متعلق به امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام میباشد، در این روز با حدیثی مهمان کلام گهربار یکی از این سه امام همام باشیم
👇👇👇
🔰امام سجاد (علیهالسلام):
هر مؤمنی که چشمانش برای شهادت امام حسین(علیهالسلام) (آگاهانه) گریان شود و اشک بر گونهاش جاری گردد، خداوند او را در منزلگاههای بهشتی جای میدهد تا روزگاری طولانی در آن سکونت گزیند.🔰
📚 لهوف، ص۱۰📚
─┅═ঊঈ🏳ঊঈ═┅─
🥀حضرت_زهرا
زخم بستر گرفته ای نکند
چقدر آب رفته ای زهرا
چقدر زخم روی تن داری
بین گرداب رفته ای زهرا
حرف های مرا که میشنوی
نکند خواب رفته ای زهرا
مثل یک عکس پاره پاره شدی
در دل قاب رفته ای زهرا
از شب تار آسمان دلم
مثل مهتاب رفته ای زهرا
بهر جبران امان بده به علی
صورتت را نشان بده به علی
محمد حبیب زاده
#اشعار
#غزل
#امام_سجاد
در آن نگاه عطشدیده روضه جریان داشت
تمام عمر اگر گریه گریه باران داشت
گرفت جان تو را ذره ذره عاشورا
که لحظه لحظۀ آن روز در دلت جان داشت
چه سنگها سرت از دست نانجیبان خورد
چه زخمها دلت از شام نامسلمان داشت
اسیر بودی و از خطبۀ تو میترسید
به روشنای کلامت یزید اذعان داشت
و بر امامت تو سنگ هم شهادت داد
به قبله بودن تو کعبه نیز ایمان داشت...
تو را زمانه نفهمید و خواند بیمارت
و پشت این کلمه عجز خویش پنهان داشت
📝شاعر:
حسین عباسپور
─┅═ঊঈ🏳ঊঈ═┅─
میگه ، هرکسی که سامرا رفته
آقا ، کرمش به مجتبی رفته
« آقا، یا اباالمهدی ادرکنی ..»
نسیم سحر ، منو میبره ، سوی سامرا ، ای جونم
بادلدادهها ، سرِ سُفرۀ ، مُضیفِ حرم ، مهمونم
حسِ خوبی دارم ، تا سحر بیدارم
رو ضریحش امشب ، سرمو میذارم
حرمش رؤیامه ، اونیکه میخوامه
به خودم میبالم ، که حسن آقامه
میگه ، هرکسی که سامرا رفته
آقا ، کرمش به مجتبی رفته
« آقا، یا اباالمهدی ادرکنی .. »
شب عیده و ، رسیدم برا ، گدایی درِ ، این خونه
ببین اینقَدِه ، کرم داره که ، نیازِ منو ، میدونه
نامش از بس خوبه ، رو زمین محبوبه
نبضِ عشقش امشب ، تو دلم میکوبه
در رحمت بازه ، موقع پروازه
دوس دارم آقامو ، بی حد و اندازه
از این/ خونه دستِ پُر گدا رفته
آقا/ کرَمش به مجتبی رفته
میگه ، هرکسی که سامرا رفته
آقا ، کرمش به مجتبی رفته
« آقا، یا اباالمهدی ادرکنی .. »
حالا که دلِ ، تموم جهان ، برای یمن ، پردرده
دعا میکنم ، گلِ فاطمه ، برا صُلح و عدل ، برگرده
میخونم همیشه ، ای عدالتپیشه
شَرّ وهابیها ، تو بیای کم میشه
هرچی غم در پیشه ، تو بیای سر میشه
حال و روز دنیا ، با تو بهتر میشه
برگرد ، این زمستونو بهاری کن
برگرد ، واسه مردمِ یمن کاری کن
« آقا، العَجَل یامهدی .. »
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍁حضرت_زهرا
🥀امام_حسن
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد
مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم،
هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد
دست مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد
من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد
من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد
حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود
هر چه ماندم منتظر، فردا وفرداها ... نشد
هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها ... نبود
هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد
من عصای پیری مادر شدم در کودکی
پیر هجده ساله، جز با تکیه بر من، پا نشد
آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی
آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد
تا که مادر رفت، انگار از پدر چیزی نماند
در جهان هرگز امیری این قدر تنها نشد
پیش زینب بغضهایم در گلویم گیر کرد
خواستم زاری کنم، پیش حسین، اما نشد
چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین
ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد
خون نشد پاک آخرش از برگ لاله، هر چقدر
ریخت بر دست علی آب روان، اسماء، نشد
قاسم صرافان