eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
435 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
d3f5ca3cd01423afd966f0d3335786a85d954195.mp3
2.33M
اباصالح التماس دعا، هر کجا رفتی، یاد ما هم باش... یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی 😭😭😭😭😭😭 التماس دعای فرج و عاقبت _بخیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسافر.mp3
4.43M
🍃🍂صوتی 🍃 سبک نماهنگ 🌾این جمعه هم رفت😔 🎤 سید رضا نریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهایی تان را با کسی قسمت کنید که سال ها بعد، شما را همین گونه که هستید دوستـــــ بدارد با موی سپیدتان، شیـار زیر چشمتـان و لرزش دستـــــ و دلتـــانـ🌱 🌹🍃
647.4K
کربلایی صفری
🥀حضرت_زهرا یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری من مطمئنم کوه را از پا می اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم این زخم هایی که به روی بال و پر داری می بینمت روز دهم در قتلگاهی که تو وعده ای با زینب خونین جگر داری محمد حسین رحیمیان 🍃🍃🥀🍃🍃🥀🍃🍃🥀
🍃🥀🍃حضرت_زهرا امشب است آن شب علی گریان شود روضه خوانِ آن گلِ پنهان شود از نجف می آید او با اشک و آه درد را آهسته میگوید به چاه می شود دستِ توسل بر شفیع دامنِ آن رازِ پنهانِ بقیع با دلی خون و نگاهی بی قرار اشک می ریزد به چون ابرِ بهار می نشیند در کنارِ تربتش یادش آید روزهای غربتش یادش آید اتفاقِ کوچه ای گشته پرپر ناشکفته غنچه ای یادش آید ماجرای پشتِ در آن گل و آن هم امانت از پدر یادش آید اتفاقِ لحظه ای فاطمه بود و علی و فضه ای خونِ رو از زیرِ معجر میچکید غربتش دل را به محشر میکشید آه! زهرا از چه بستر مانده ای از چه رویت را ز من پوشانده ای پرده بردار و ببینم روی تو جای زخم پهلو و بازوی تو من خودم دیدم تو را بی بال و پر جوی خون افتاده بودی پشتِ در گر چه پنهان میکنی تو از علی صحنه را با چشمِ خود دیدم ولی من خودم دیدم تو را نیلی نشان در میانِ کوچه ها دامن کشان بردنت با تیغِ شمشیر از نیام تا بگیرند از علیت انتقام فاطمه از من تو کتمان میکنی؟ زخم را در جامه پنهان میکنی؟ خیز و ای برگ گلِ ریحانِ من زخمِ جانِ تو نشسته جانِ من بیشتر از این پریشانم مکن از صبوریت تو حیرانم مکن من که دانم دردِ تو دردِ علیست دردِ تو این عالمِ زردِ علیست اصلاً از اول خودم فهمیده ام این حقیقت را به چشمم دیده ام! هستی محرابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا