#زمینه_شور_روضه_ای_فاطمیه
#ای_بیمار_علی
☑️بند اول
ای بیماره علی(ع)
فاطمه بانوی تب داره علی(ع)
مرحم چشمای غمباره علی(ع)
ای بیمار علی(ع)
ای شمع محفلم
میزنی سوسو ای کل حاصلم
یه نظر کن زهرا بی تابه دلم
ای شمع محفلم
یادمه فاطمه(س)
سیلی خوردی تو کوچه ها
پیش چشم من بی هوا (۲)
یاس جوونه من یا فاطمه(س)
ارومه جونه من یافاطمه(س)
قامت کمونه من یا فاطمه(س)
☑️بند دوم
گریونم فاطمه (س)
یه نظر کن که دلخونم فاطمه(س)
بی تو میمیرم میدونم فاطمه (س)
ای جونم فاطمه(س)
تار میبینه چشات
علی رو کشته بغضای بی صدات
کاش میشد زهرا جون میدادم به جات
جونم به فدات
میگیری رو چرا
چن وقتیه از حیدرت
قربونه دله مضطرت
خونیه بسترت یا فاطمه
درد میکنه سرت یا فاطمه
گریونه دخترت یا فاطمه
☑️بند سوم
آه از اتیش و دود
از جفای قوم بدتر از یهود
کاشکی زهرای من پشت در نبود
آه از اتیش و دود
آه از مسمار در
وقتی ثانی میزد با لگد شرر
فاطمه پشت در میزد بال و پر
آه از مسمار در
یادمه فاطمه
سیلی خوردی تو کوچه ها
پیش چشم من بی هوا
غم به دلم نشست تا بی حیا
تو رو به قصد کشت زد بی هوا
پهلوتو بد شکست تو کوچه ها
💠💠💠1⃣1⃣0⃣0⃣💠💠💠
#شاعرسبکسازکربلایی_مجیدمرادزاده
#زمزمه_واحد_زمینه_شورفاطمیه
#چل_نفر_مزدور
☑️بند اول
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
چل نفر مزدور
میزدن لگد به در با تموم زور
پشت در فاطمه بود با تنی رنجور
با تنی رنجور
کنده شد از جا
بس لگد به در زدن کنده شد لولا
میخ در شد آشنا با تن زهرا (س)
خونه ی مولا
فاطمه رفت از حال، بین درب و دیوار
میونه شعله ها، از داغی مسمار
به تن نحیفش، شعله ها زد شرر
کشته شد محسن و، زهرا شد بی پسر
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
☑️بند دوم
آسمون میدید
زدنت تو کوچه و پهلوون میدید
دست بسته بودو با چشم خون میدید
آسمون میدید
هی صدا کردی
تو کوچه قیامتی تو به پا کردی
طناب و از دست من وقتی واکردی
تا دعا کردی
با دستای بسته با چشمای دریا
میدیدم رو خاکا افتادی تو زهرا(س)
قنقداز راه اومد غلاف به بازوت زد
مغیره با خنده خون به دلم میکرد
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
☑️بند سوم
چشم تر داری
قدم از قدم نمیتونی برداری
وقتی که راه میری دست به کمر داری
چشم تر داری
کبوده بازوت
نفست رو میگیره دردای پهلوت
چقدر ورم داره گوشه ی ابروت
کبوده بازوت
موهایی زینب رو وقتی شونه کردی
زیر لب گلایه از زمونه کردی
دعا کردی واسه رفتنت عزیزم
برا بار آخر کار خونه کردی
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
💠💠💠1⃣1⃣6⃣6⃣💠💠💠
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
⛈
#حضرت_عباس
تا بین میدان ساقی میخانه افتاد
یادِ سهسالهدختر، آن حنانه افتاد
چشمان خود را نذر مشک آب خود کرد
سقا به فکر دادنِ بیعانه افتاد
لاحول...های خواهرش هم بیاثر شد
صد چشمِ بد بر قامت شاهانه افتاد
بال یمینش را زدند و در پی آن
دست چپش هم بعد، بیصبرانه افتاد
بر مشک تیری آمد و آهی کشید و...
یاد رباب و اصغرِ دردانه افتاد
تیری به سینه خورد و داغِ او دوتا شد
انگار یاد میخ درب خانه افتاد
ترسویِ رذلی با عمود خود رسیده
حالا که دست حضرتش از شانه افتاد
ابِن طفیل پست تنها گیرش آورد
بر جان او با نیزه بیرحمانه افتاد
آخر چگونه از روی زین بر زمین خورد؟!
وقتی بدون بال و پر پروانه افتاد
شاید همینکه بوی زهرا سویش آمد
با صورتش محض ادب رندانه افتاد
سیراب از سرچشمهی علم علی بود
کوه بصیرت... عالم فرزانه... افتاد
تا آخرین دم ساقی ما یاعلی گفت
والله، مثل مرتضی مردانه افتاد
دیگر علمداری به دور خیمهها نیست
غارت به فکر دشمن بیگانه افتاد
ای کاش روی نیزه اینها را نبیند
صد چشم بد بر عمه بیشرمانه افتاد
یا اینکه دنبال سهساله میدویدند
دنبال او کردند و آن ریحانه افتاد
محمد جواد شیرازی👆
#حضرت_عباس
برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر میریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهلهها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش میکرد
دوباره حرف در و چوبِ شعلهور میزد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بیخبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سهشعبه زخم خودش را عمیقتر میزد
کمی ز ساقهیِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
حسن لطفی👆
#حضرت_عباس
عاشقان با گریه ی نم نم صدایش می کنند
زائرانش در حرم هر دم صدایش می کنند
مرد و زن پیر و جوان امشب دخیل محضرش
با توجه عالم و ادم صدایش می کنند
او طبیب درد بی درمان خلق عالم است
دردمندان حضرت مرهم صدایش می کنند
کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران شهر
در هجوم درد و رنج و غم صدایش می کنند
دسته دسته سینه زن هایش به روضه امدند
نه فقط ما ارمنی ها هم صدایش می کنند
ساقی بن ساقی است و در سقایت شهره است
سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش می کنند
چون لباس رزم پوشد حیدر کرببلاست
اهل خیمه صاحب پرچم صدایش می کنند
ساکنان اسمان ها یک صدا همراه با
حیدر و پیغمبر اکرم صدایش می کنند
هم نفس با فاطمه هم ناله با ام البنین
هاجر و آسیه و مریم صدایش می کنند
در نبود او خواتین حرم آشفته اند
کودکان غرق در ماتم صدایش می کنند
در میان خیمه زینب بر روی مرکب حسین
رو به سوی علقمه با هم صدایش می کنند
با اخا ادرک اخا کرببلا آتش گرفت
خیمه گویا پیش چشم بچه ها آتش گرفت
*
چه غریبانه برادر را برادر جمع کرد
پاره پاره پاره پاره پاره پیکر جمع کرد
در نگاه سرد نخلستان به تنهایی حسین
با دلی غمدیده و با دیده ی تر جمع کرد
دست هایش یک طرف جسم شریفش یک طرف
پیکرش را عاقبت در یک محل سر جمع کرد
بازوی آزرده اش پهلوی نیزه خورده اش
هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد
پیش چشم بچه های چشم بر راه عمو
خیمه ی عباس را همراه خواهر جمع کرد
حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و...
کیسه های مملوی از درّ و گوهر جمع کرد
دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید
در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد
بی عمو کلی گره خورده ست در کار رباب
مشک پاره پاره شد ای وای بیچاره رباب
علیرضا خاکساری👆
مدح مولاتنا فاطمهٔ الزهرا سلام الله علیها
من سورهٔ نورم ولی از دیده مستور
یک جلوهٔ من نور شد در وادی طور
نورالسماواتم ولی در ظر ف مشکوة
من جلوهٔ ذاتم ولی در جام مرآة
امم همه ابنای من آبای هستی
بنت النبی المصطفی مأوای هستی
ام ابیهایم نبی را مادر استم
شرح تمام آیه های کوثر استم
اورا به سر گرافسر لولاک باشد
سِرّ تمام خلقت افلاک باشد
هستی همه از نوراحمد منجلی بود
مجلای این نور از تجلای علی بود
من بانیم بر خلقت بانی افلاک
تفسیر با من میشود گفتار لولاک
در آسمان حق پرستی آفتابم
فصل الخطاب آیهٔ ام الکتابم
من لیلة القدر وجود مرتضایم
لایدرک و لا یوصف از وصف شمایم
آنکس که استاد تمام انبیا اوست
آگاه از سرّ ضمیر ماسوا اوست
شاهی که با دستش گل آدم سرشته
ماهی که می داند علوم نا نوشته
پیری که میزد بانگ برهرپیر وبرنا
از علم ما کان و یکون در گاه و بیگاه
از لم یکن گفتم علی را مات کردم
آگاهیم را برعلی اثبات کردم
من زهره ام در آسمان عشق حیدر
ام الائمه فاطمه زهرای اطهری
29293.mp3
521.2K
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غریب_آشنا
از خـــــانـه ام آواره هســـتم
در بیـت الاحــــزانم نشــستم
ز مظلومی حیـــدر بی قرارم
غمـی جز بی کـسی او ندارم
یازهرا یازهرا مظلومه زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خســــته شدند از گریه ی من
من ماندم و یک شـــهر دشمن
سایه بان مـرا حتی شکـستند
کمر بر قتل من از کینه بستند
یازهرا یازهرا مظلومـه زهــرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کو حمـــــزه و جعفـــــر طیار
دو یاور حـــــــیدر کــــــــرار
اگر بودند رخم نیلی نمی شد
نصیب صورتم سیلی نمی شد
یا زهرا یا زهرا مظلومـه زهرا
شعر:محمد_مبشری
Haj Mahmood Karimi - Bebar Ey Baroon (128).mp3
12.63M
ببار ای بارون ببار بر دلم گریه کن خون ببار ♬♫♪
در شب تیره چون زلف یار بحر لیلی چو مجنون ببار ای بارون!!!
فدای غم های تو خون می چکد از چشمان تو ♬♫♪
بی تاب روی زیبای تو میسوزه عالم در پای تو ای آقا ای آقا!!!
خون دل آسمون زبون میگیره صاحب زمون ♬♫♪
ای امان ای امان ای امان عمه جان عمه جان عمه جان ای عمه!!!
دل زارم در تبه گوشه چادر زینبه ♬♫♪

امشب جون همه بر لبه روضه خون مادر زینبه ای زینب!!!
دلم زار زینبه گوشه چادر زینبه ♬♫♪
امشب جون همه بر لبه روضه خون مادر زینبه وای زینب!!!
رسیده جون بر لبم میسوزه سینه پر تبم ♬♫♪
آسمون سینه تیره شبم قربونیه غم زینبم وای زینب!!!
اگر که غوغا نکرد اگه شکوه ز غم ها نکرد ♬♫♪
سفره دلشو وا نکرد غصه جگرشو پاره کرد ای زینب!!!
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
محمود کریمی ببار ای بارون ببار
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَج
4_5999205173681980488.mp3
889K
روضه سنگین مادر سادات
روضه _ حضرت زهرا سلام الله علیها_
حاج حسن خلج
خود بی بی میفرماید :لحظه های آخر بابام بود، بابام علی رو صدا زد تو اتاق ،خلوت کردن ،صدای بابامو نمی شنیدم ولی می شنیدم علی هی میگه چشم یا رسول الله ...... یه مرتبه دیدم علی ریخت بهم یعنی اینجا هم صبر کنم یا رسول الله .... ؟!!
*خانم ،یادم نمیرود، من گوشه ی خونه زانوی غم بغل گرفتم نشستم ، شما رفتی پشت در ..." ای خاک عالم به سر من .....*
یادم نمی رود به خدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی .....
*معمولا اینجوره ، وقتی مادری فرزندی رو ، خصوصا نوزادی رو از دست میده تا یه مدتی با لباس های اون بچه ، با یادگاری هایی که آماده کرده برا ولادتش ، معاشقه داره " فاطمه اجازه نمی داد علی ببینه این صحنه ها رو ،می گفت : شوهرم غصه می خوره" چه بسا گاهی می فرمود که ...*
محسنم رفت ،فدای سرت "غصه نخوری"
محسنم رفت ، فدای سرت ای تاج سرم
کاش می رفت به پایت سرمن ،غصه نخور...
ماشاالله ، می بینم گوشه کنار پیرمرد ها دارن ضجه میزنن" درستش هم همینه ها امام صادق فرمود میان رفقای ما ، مرداشون مثه زن بچه مرده گریه می کنن ، برا زهرا داد بزن ،برا زهرا ضجه بزن .....
حالا علی نشسته کنار قبر فاطمه این حرف ها رو برا چی زدم ؟ برا این بیت :
زهرا لباس محسن خود را نبرده ای 2
آن را به زیر بالش خود ... جا گذاشته ای