eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا بین میدان ساقی میخانه افتاد یادِ سه‌ساله‌دختر، آن حنانه افتاد چشمان خود را نذر مشک آب خود کرد سقا به فکر دادنِ بیعانه افتاد لاحول...های خواهرش هم بی‌اثر شد صد چشمِ بد بر قامت شاهانه افتاد بال یمینش را زدند و در پی آن دست چپش هم بعد، بی‌صبرانه افتاد بر مشک تیری آمد و آهی کشید و... یاد رباب و اصغرِ دردانه افتاد تیری به سینه خورد و داغِ او دوتا شد انگار یاد میخ درب خانه افتاد ترسویِ رذلی با عمود خود رسیده حالا که دست حضرتش از شانه افتاد ابِن طفیل پست تنها گیرش آورد بر جان او با نیزه بی‌رحمانه افتاد آخر چگونه از روی زین بر زمین خورد؟! وقتی بدون بال و پر پروانه افتاد شاید همین‌که بوی زهرا سویش آمد با صورتش محض ادب رندانه افتاد سیراب از سرچشمه‌ی علم علی بود کوه بصیرت... عالم فرزانه... افتاد تا آخرین دم ساقی ما یاعلی گفت والله، مثل مرتضی مردانه افتاد دیگر علمداری به دور خیمه‌ها نیست غارت به فکر دشمن بیگانه افتاد ای کاش روی نیزه این‌ها را نبیند صد چشم بد بر عمه بی‌شرمانه افتاد یا اینکه دنبال سه‌ساله می‌دویدند دنبال او کردند و آن ریحانه افتاد محمد جواد شیرازی👆 برادری به زمین بود و بال و پَر می‌زد برادری به سرش بود و هِی به سر می‌زد برادری به زمین از لبش جگر می‌ریخت برادری به سرش داد از جگر می‌زد چقدر چین و چروک است رویِ این صورت کنار هلهله‌ها دست بر کمر میزد دو دست در بغل و یادِ مادرش می‌کرد دوباره حرف در و چوبِ شعله‌ور می‌زد رشید بودنِ او کار دست زینب داد گره به معجرِ طفلانِ بی‌خبر می‌زد کشید تیر به زانو و چشم‌هایش ریخت سه‌شعبه زخم خودش را عمیق‌تر می‌زد کمی ز ساقه‌یِ هر تیر از دو سو پیداست کسی که بغض علی داشت تا به پَر می‌زد برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود اگر حسین نشسته به روی سر می‌زد حسن لطفی👆 عاشقان با گریه ی نم نم صدایش می کنند زائرانش در حرم هر دم صدایش می کنند مرد و زن پیر و جوان امشب دخیل محضرش با توجه عالم و ادم صدایش می کنند او طبیب درد بی درمان خلق عالم است دردمندان حضرت مرهم صدایش می کنند کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران شهر در هجوم درد و رنج و غم صدایش می کنند  دسته دسته سینه زن هایش به روضه امدند نه فقط ما ارمنی ها هم صدایش می کنند ساقی بن ساقی است و در سقایت شهره است سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش می کنند چون لباس رزم پوشد حیدر کرببلاست اهل خیمه صاحب پرچم صدایش می کنند ساکنان اسمان ها یک صدا همراه با حیدر و پیغمبر اکرم صدایش می کنند هم نفس با فاطمه هم ناله با ام البنین هاجر و آسیه و مریم صدایش می کنند در نبود او خواتین حرم آشفته اند کودکان غرق در ماتم صدایش می کنند در میان خیمه زینب بر روی مرکب حسین رو به سوی علقمه با هم صدایش می کنند با اخا ادرک اخا کرببلا آتش گرفت خیمه گویا پیش چشم بچه ها آتش گرفت * چه غریبانه برادر را برادر جمع کرد پاره پاره پاره پاره پاره پیکر جمع کرد در نگاه سرد نخلستان به تنهایی حسین با دلی غمدیده و با دیده ی تر جمع کرد دست هایش یک طرف جسم شریفش یک طرف پیکرش را عاقبت در یک محل سر جمع کرد بازوی آزرده اش پهلوی نیزه خورده اش هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد پیش چشم بچه های چشم بر راه عمو خیمه ی عباس را همراه خواهر جمع کرد حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و... کیسه های مملوی از درّ و گوهر جمع کرد دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد بی عمو کلی گره خورده ست در کار رباب مشک پاره پاره شد ای وای بیچاره رباب علیرضا خاکساری👆
مدح مولاتنا فاطمهٔ الزهرا سلام الله علیها من سورهٔ نورم ولی از دیده مستور یک جلوهٔ من نور شد در وادی طور نورالسماواتم ولی در ظر ف مشکوة من جلوهٔ ذاتم ولی در جام مرآة امم همه ابنای من آبای هستی بنت النبی المصطفی مأوای هستی ام ابیهایم نبی را مادر استم شرح تمام آیه های کوثر استم اورا به سر گرافسر لولاک باشد سِرّ تمام خلقت افلاک باشد هستی همه از نوراحمد منجلی بود مجلای این نور از تجلای علی بود من بانیم بر خلقت بانی افلاک تفسیر با من میشود گفتار لولاک در آسمان حق پرستی آفتابم فصل الخطاب آیهٔ ام الکتابم من لیلة القدر وجود مرتضایم لایدرک و لا یوصف از وصف شمایم آنکس که استاد تمام انبیا اوست آگاه از سرّ ضمیر ماسوا اوست شاهی که با دستش گل آدم سرشته ماهی که می داند علوم نا نوشته پیری که میزد بانگ برهرپیر وبرنا از علم ما کان و یکون در گاه و بیگاه از لم یکن گفتم علی را مات کردم آگاهیم را برعلی اثبات کردم من زهره ام در آسمان عشق حیدر ام الائمه فاطمه زهرای اطهری
29293.mp3
521.2K
از خـــــانـه ام آواره هســـتم در بیـت الاحــــزانم نشــستم ز مظلومی حیـــدر بی قرارم غمـی جز بی کـسی او ندارم یازهرا یازهرا مظلومه زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــ خســــته شدند از گریه ی من من ماندم و یک شـــهر دشمن سایه بان مـرا حتی شکـستند کمر بر قتل من از کینه بستند یازهرا یازهرا مظلومـه زهــرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــ کو حمـــــزه و جعفـــــر طیار دو یاور حـــــــیدر کــــــــرار اگر بودند رخم نیلی نمی شد نصیب صورتم سیلی نمی شد یا زهرا یا زهرا مظلومـه زهرا شعر:محمد_مبشری
Haj Mahmood Karimi - Bebar Ey Baroon (128).mp3
12.63M
ببار ای بارون ببار بر دلم گریه کن خون ببار ♬♫♪ در شب تیره چون زلف یار بحر لیلی چو مجنون ببار ای  بارون!!! فدای غم های تو خون می چکد از چشمان تو ♬♫♪ بی تاب روی زیبای تو میسوزه عالم در پای تو ای آقا ای آقا!!! خون دل آسمون زبون میگیره صاحب زمون ♬♫♪ ای امان ای امان ای امان عمه جان عمه جان عمه جان ای عمه!!! دل زارم در تبه گوشه چادر زینبه ♬♫♪  امشب جون همه بر لبه روضه خون مادر زینبه ای زینب!!! دلم زار زینبه گوشه چادر زینبه ♬♫♪ امشب جون همه بر لبه روضه خون مادر زینبه وای زینب!!! رسیده جون بر لبم میسوزه سینه پر تبم ♬♫♪ آسمون سینه تیره شبم قربونیه غم زینبم وای زینب!!! اگر که غوغا نکرد اگه شکوه ز غم ها نکرد ♬♫♪ سفره دلشو وا نکرد غصه جگرشو پاره کرد ای زینب!!! ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── محمود کریمی ببار ای بارون ببار اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَج
4_5999205173681980488.mp3
889K
‍ روضه سنگین مادر سادات روضه _ حضرت زهرا سلام الله علیها_ حاج حسن خلج خود بی بی میفرماید :لحظه های آخر بابام بود، بابام علی رو صدا زد تو اتاق ،خلوت کردن ،صدای بابامو نمی شنیدم ولی می شنیدم علی هی میگه چشم یا رسول الله ...... یه مرتبه دیدم علی ریخت بهم یعنی اینجا هم صبر کنم یا رسول الله .... ؟!! *خانم ،یادم نمیرود، من گوشه ی خونه زانوی غم بغل گرفتم نشستم ، شما رفتی پشت در ..." ای خاک عالم به سر من .....* یادم نمی رود به خدا لحظه ای که تو با یا علی به آتش در پا گذاشتی ..... *معمولا اینجوره ، وقتی مادری فرزندی رو ، خصوصا نوزادی رو از دست میده تا یه مدتی با لباس های اون بچه ، با یادگاری هایی که آماده کرده برا ولادتش ، معاشقه داره " فاطمه اجازه نمی داد علی ببینه این صحنه ها رو ،می گفت : شوهرم غصه می خوره" چه بسا گاهی می فرمود که ...* محسنم رفت ،فدای سرت "غصه نخوری" محسنم رفت ، فدای سرت ای تاج سرم کاش می رفت به پایت سرمن ،غصه نخور... ماشاالله ، می بینم گوشه کنار پیرمرد ها دارن ضجه میزنن" درستش هم همینه ها امام صادق فرمود میان رفقای ما ، مرداشون مثه زن بچه مرده گریه می کنن ، برا زهرا داد بزن ،برا زهرا ضجه بزن ..... حالا علی نشسته کنار قبر فاطمه این حرف ها رو برا چی زدم ؟ برا این بیت : زهرا لباس محسن خود را نبرده ای 2 آن را به زیر بالش خود ... جا گذاشته ای
4_5886358382608121875.mp3
4.9M
🍂🍁🍂 شور_طوفانی 🎤مداح :کربلایی امید حسنی 😭😭😭 مادر مادر کی پسرت میاد بنا کنیم صحن و ضریحی مادر مادر نداری توی خلقت خدا مثل و شبیهی مادر مادر تو راه مرتضی خدای عشق اول ذبیحی نوکر و نوکریشه عاشقته همیشه چی سفره ی تو میشه پشت در خونتم پسرت خریدتم عمریه دیوونتم . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر مادر لحظه ی اخرم بیا کنار پیکر من مادر مادر علی بابامه و توهم یه عمره مادر من مادر مادر تموم خواهشای چشمای خیس و تر من من و بی تابی زهرا مادر ابی زهرا ام الاربابی زهرا دلم ابر و بارونه پای سفرت مهمونه مثه دل مجنونه . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حیدر حیدر ته مردونگی و اخرت معرفتی تو حیدر حیدر بابای ما حسینی ها اهل هیاتی تو حیدر حیدر مظهر دلربایی و ته محبتی تو راز و نیازم حیدر سوز و گدازم حیدر ذکر نمازم حیدر ذکر قیامم حیدر عرض سلامم حیدر والا مقامم حیدر 📚 شاعر : کربلایی مهدی_فرهادی
taheri-vahed_5.mp3
1.81M
واحدشهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها 😭😭😭 🎤مداح :کربلایی حسین طاهری 🍂🍁🍂 این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم پلکی تبسمی نَفَسی یا شکایتی  باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی  باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن  پُشتم شکسته‌ای کمرم را نگاه کن  برخیز باز چاره‌ی درد مرا بده برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده  مثل قدیم پشت سرم آب را بریز  جانِ علی تو برجگرم آب را بریز  این بار چندم است کفن باز می‌کنم  دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم  داریم مثل سوزِ خزان گریه می‌کنیم  با آستین بین دهان گریه می‌کنیم  دارم به دوش خویش دو تابوت می‌کِشم  دستی به زخم گوشه‌ی اَبروت می‌کِشم  این مرد کوه بود که درهم شکسته شد دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد  تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد  دارند بچه‌ها همه از دست می‌روند  خواهر تمام کرد و برادر تمام کرد  *کدوم یکی از بچه هارو آروم کنم؟ زینب داره میمیره، حسن داره میمیره، آخه میگن بعد از اینکه مصیبتی وارد شد اونی که گریه میکنه رو رها کنید، اونیکه گریه نمیکنه رو حواستون بهش باشه، آخه یه بغضی داره، اینجوری دق میکنه... فاطمه! مگه حسن چی دیده؟ یه گوشه نشسته، هی میگم گریه کن قربونت برم، چی شده؟ چی دیدی مگه؟ میگه: بابا! مادرم گفته به هیچ کسی نگم .. اما حالا میخواد بگه...* 《من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد گردیده بود هم دست قنفذ با مغیره این با غلاف شمیشیر او‌ تازیانه میزد》 پیش حسن، حسین به زانو نشسته است  وقتی به گریه گفت که م
نشان داد چشمانِ خود را به آب لبِ خشک و سوزانِ خود را به آب و نوزادِ بی جانِ خود را به آب فرو کرد دستانِ خود را به آب پُر از آب شد مَشکِ آب آورش خجالت کشید از دو دستِ تَرَش به سویِ حرم راه طفلان گرفت که از بارشِ تیر باران گرفت دو بازویِ او تیغِ بُران گرفت ولی مَشک را او به دندان گرفت نَفَس زد به تاب آمدم صبر کن که خانم رُباب آمدم صبر کن شد از تیرها خریدار پشت که خَم شد به مَشک و پدیدار پشت شده زیرِ رگبار خونبار پشت به مقتل نوشتند شد خار پشت ولی حیف تیری به مَشکش نشست و تیرِ دگر قابِ چشمش شکست چه شد حرمله روی زانو نشست که تیرش میانِ دو اَبرو نشست نوکِ نیزه‌ای سمتِ پهلو نشست عمودی به سر خورد و بر او نشست عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت سر و وضعِ او را بِهَم ریختند به نیزه عمو را بِهَم ریختند به تیغی گلو را بِهَم ریختند کشیدند و مو را بِهَم ریختند حرامی همه پشتِ هم آمدند پس از او ارازل حرم آمدند پس از او دلِ زارِ خواهر شکست یتیمی زمین خورد و از پَر شکست و سیلی چنان خورد که سر شکست که دندان شیریِ دختر شکست یتیمی عمو گفت او را زدند چه کج رویِ نیزه عمو را زدند حسن لطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا