#صدای_ناله_آید_از_مدینه
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
صدای ناله آید از مدینه
که سوزش می زندآتش به سینه
چه آهنگ جگرسوزی بلند است
یقین ازسینه های دردمند است
خدایا گریه ها از بیت زهراست
دل هر رهگذر زین ناله غوغاست
عزیزان علی از داغ مادر
به زاری می زنند سینه وسر
الهی خانه بی مادر نگردد
و مادر کُشته پشت در نگردد
الهی هیچ فرزندی به دنیا
نبیند داغ مادرِ جوان را
چه جانسوزانه می نالندیارب
حسین وحسن وکلثوم و زینب
حسین نالد که مادر را زکف داد
حسن بی شک به یاد کوچه افتاد
بمیرم بهر زینب جان و کلثوم
یتیمانِ ز مادر گشته محروم
علی از غصه دارد دل پریشان
نمایش فاطمه جان فاطمه جان
گرفته جای خالی تو را درد
دوباره فاطمه به خانه برگرد
بیا زهرا که حیرانم پس از تو
بیا سر در گریبانم پس از تو
بیا زهرا که بی تو غم نصیبم
غریبم من غریبم من غریبم
اگر چه چاره ی بیچارگانم
ولی زهرا بُریده شد اَمانم
چه سازم سینه ازداغت کباب است
بماند که سلامم بی جواب است
غمت شد بر سرم آوار زهرا
چه سازم با در و دیوار زهرا؟
دل طفلان پر از مُخاطراتت
برای هم بگویند خاطراتت
خوشا روزی که مادر بود خانه
دریغا که دگر رفت از میانه
حسین تا دیدگانش بر درافتاد
به زینب گفت اینجا مادر افتاد
دعا کن بچه ها آرام گیرند
چه سازم گر ز داغ تو بمیرند
دل«مداح»ز آه سینه ام سوخت
که باشعرش به جانها آتش افروخت
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#حضرت_زهرا_دلگویه_مازنی
#سبک:خوش اومدی توازسفربابا
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
مِه یاد که در نَشونه زهرا جان
مِـه پَلـی تِـره زونــه زهــرا جــان
مِـه دل کـه پُره خـونه زهراجان
ته غم بَمیرم
خِنـه دیگـه بی سِک و سو بَیّـه
چشـمه ره مـونـدنـه بـی او بَیّـه
دِواره زخـــم سینــه نُــو بَیّــه
تِه غم بَمیرم
تِه که بَـدی تَش بَهیته مه باغ
اِسـا چیـکار هـاکِـنم از تِــه داغ
تـه یتیـمون گیــرنّـه تِـه ســراغ
تِه غم بَمیرم
فاطمه جان بی تِه علی میرنِه
مِه جانّـه عاقبت تِه غم گیرنه
هیچ کسی مِه سـراغه نَهیرنه
ته غم بمیرم
مـن دیگه مدینه غریبـمه
اســـیر قـــوم نـــانجیــبـمه
درد دارمــه امـا بی طبیبمه
چتی هاکنم
از داغ تِه مِه دل تَش وِشِنـه
تِـه غـم و غصــه مـِره کِشـنه
مِـه زار ره زینب زار زار اِشنه
چتی هاکنم
اون شـو کـه دَیمه تِر شِسّمه
تِه کَش خـون اِموعه دَوِسّمـه
از اون شودیگه من بِشکِسّمه
ته غم بمیرم
بُـــونـه دَگِـــردی خِــنــه دِواره
حسیـنِ دل دَره بــونـه پـــاره
تِــه زینـب دیگـه بُـونـه آواره
ته غم بمیرم
حسیـنِ بِـــرمـه مِــره بَکـوشته
زینب خَله شِه سر ره بَروشته
هـرشوحسن خو دِله سِروشته
مه جان مار کو؟
چیـکار بَکـِته مِـره زهرا جان
ازدست هدامه تره زهراجان
مِـه دل از غصه پِره زهراجان
ته غم بمیرم
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#حضرت_زهرا_شهادت
#سبک: خوش اومدی توازسفربابا
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
ببین که در تاب و تبم زهرا
اومـده جـونم بــه لبـم زهــرا
داره مـی میـره زینبـم زهــرا
گذاشتی رفتی
مُشت غـریبی ام دگر وا شد
بی توعلی بی کس وتنهاشد
قَدِ مـن از مصیبـتت تــا شـد
بگوچه سازم
فاطمه داغ توچه جانکاه است
سینه ی خسته ام پرازآه است
مرگ منم بعد تو در راه است
خدانگهدار
بـس کـه مـدینه کـرده تحـقیرم
چون تومنم ازاین جهان سیرم
پــاره شـده رشـته ی تــدبیـرم
بگوچه سازم؟
تــو پشــت در بــا لــگـد افتـادی
محسن شش ماهه توهم دادی
نشـد کـنم مـن از تــو امــدادی
برات بمیرم
تـا کـه تـو را به مُغتَسَل بُــردم
مـوقـه ی شُسـتن تنت مُــردم
ندیده ای چه غصه ها خوردم
گذاشتی رفتی
خـونه بـدون تـو بـرام قبرست
بـاور نـدارم رفـته ای از دسـت
پشت من ازداغ غمت بشکست
بگوچه سازم
بعد تو همدم غمم چاهـه
شاهداشک دیده ام ماهـه
صــدای نــالـه ی دلـم آهـه
خدانگهدار
گریه ی بچه هامو تا دیدن
نمک به زخم سینه پاشیدن
پیش چشام گل مرا چیدن
فغان ازاین غم
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#در_شونی_زهرا_خدا_حافظ
#نوحه_حضرت_زهرا_س_مازندرانی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
دَر شُونی زهرا
خدا حافظ(۳)
____
مِن بُومِه تنها
خدا حافظ(۳)
____
فاطمه من تِه وفای دور
نصف شو خدا خدای دور
تن داشتی زخم جِرای دور
در نِموعه تِه صدای دور
یار با وفا
خدا حافظ (۳)
زهرا جان بدون تِه سخته
دیگه تِه علی سِیو بَخته
اِسا که تِه بُوردی خاک بِن
دیگه مِه بَمردنِ وقته
مِه خِنِه صفا
خدا حافظ (۳)
فاطمه تِه بِلا مِه سینه
با تِه بَد هاکرده مدینه
به جرم یاری از ولایت
تِه کَشّه با لو بشکِنّینه
مِه دردِ دوا
خدا حافظ (۳)
داد و فغان از این زمونه
مِه چِشِ پیش تِره بَزونه
تِره که خواسّمه بَشورِم
بَدیمه تِه کَش پُره خونه
بَوِّم تِه فدا
خدا حافظ (۳)
تِه کَهو تَن ره که شِسّمه
تا که تِره کفن کِردمه
فاطمه جان من بَمردمه
شِه بُغض و بِرمه خِردمه
مه جان ته فدا
خدا حافظ (۳)
از غمِ تِه وِنِه بنالم
مِه ناله ره بِشنوعه عالم
تِه گناه چی بِیّه زهرا جان؟
هیچ جای تِه تن نَیّه سالم
ته بَدی جفا
خدا حافظ (۳)
تِه یتیمونّه تِه نَعشِ ور
تا بَدیمه زَنِّنِه پرپر
دَنیبی بی بَوینی زهرا جان
چِتی وِشون روشتِنِه شِه سر
زار زو تِه کجیا
خدا حافظ (۳)
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#فاطمه_جان_کار_علی_زار_شد
#نوحه_حضرت_زهرا_س
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
فاطمه جان کار علی زار شد(۲)
به درد و داغ تو گرفتار شد
_
چشم علی چو دیده ات تار شد(۲)
به درد و داغ تو گرفتار شد
_
بعد تو زهرا بگرفتم به بَر
ز درد جانسوز تو زانوی غم
جز تو کسی درک نخواهد نمود
اینکه چه آمد ز غمت بر سرم
دل علی غصه تَلمبار شد(۲)
به درد و داغ تو گرفتار شد
داغ تو آتش زده بر جان من
سهم من از رفتن تو غم شده
از غم جانسوز تو ای مهربان
فاطمه جانم کمرم خَم شده
غمِ علی بعد تو بسیار شد(۲)
به درد و داغ تو گرفتار شد
تا که تو رفتی ز بَرَم ای عزیز
غریب و بی یار و مُعین گشته ام
ز جور قاتلین تو فاطمه
پاک دگر خانه نشین گشته ام
علی ز هجران تو بیمار شد(۲)
به درد و داغ تو گرفتار شد
بار غم من چو به دوش تو بود
رفتی من از غصه زمین خورده ام
گر چه من ای یار نفس می کِشم
بی تو بدان فاطمه جان مُرده ام
علی دگر بی کس و بی یار شد(۲)
به درد و داغ تو گرفتار شد
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح
#این_که_ز_داغ_فاطمه
#نوحه_حضرت_زهرا_س
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
این که ز داغ فاطمه
زند به سینه و به سر
امیر مؤمنین بُوَد
این که ز سینه می کشد
دما دم آه شعله ور
امیر مؤمنین بُوَد
این که گرفته در بغل
زانوی غم علی بُوَد
این که شکسته از غم و
درد و اِلَم علی بُوَد
این که فراق فاطمه
زده به قلب او شرر
امیر مؤمنین بُوَد
علی ز داغ فاطمه
ملول و جان به لب شده
از این مصیبت گران
سخت به تاب وتب شده
آن که فراق یار او
به قلب او کرده اثر
امیر مؤمنین بُوَد
علی دلش چو پهلوی
فاطمه اش شکسته شد
دگر پس از حبیبه اش
ز عمر خویش خسته شد
این که نشسته دلغمین
اشک ببارد از بصر
امیر مؤمنین بُوَد
بزن به سینه با علی
که فاطمه زدست رفت
بگو به صوت منجلی
که فاطمه زدست رفت
به احترام فاطمه
آنکه به ما کند نظر
امیر مؤمنین بُوَد
به جرم یاری از ولی
فاطمه را کتک زدند
دست کِشد تا ز علی
فاطمه را کتک زدند
آنکه ز یاد می برد
وفای یار خود مگر
امیر مؤمنین بُوَد
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#فاطمه_جان_مرو
#نوحه_حضرت_زهرا_س
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
فاطمه جان مرو «۲»
از خانه ی علی «۲»
بی تو خانه گردد «۲»
ویرانه ی علی «۲»
فـاطمـه جـان مـرو تنهـاتـرم مکــن
با رفتــنت دگــر بــی یـــاورم مکـــن
ترک من ای تواز،جان بهترم مکن
بوده ای صفای «۲»
کاشانه ی علی «۲»
فاطمه جان نگر، به حال وروز من
جان زینبین، جان حسین و حسن
من غریب شهرم، کن حذر ز رفتن
از غمت می میرم «۲»
دُردانه ی علی«۲»
روز خوش دراین عالم ندیده بودی
از بـــاغ زنــدگی گــل نچـیده بـــودی
ای چه زود دل از دنیا بریده بودی
می روی شبانه «۲»
بر شانه ی علی«۲»
جــای سـالمـی در پیـکرت نـدیدم
از تن کبـودت مـن بنفشه چیدم
وقت شُستنت ناله ز دل کشیدم
پرپرت نمودند «۲»
ریحانه ی علی«۲»
ای پهــلو شکســته در ره ولایـــت
از«ولی» نمودی با جانت حمایت
با تو گشته زیبا تُحفه ی شهادت
سوخته شمع جانت«۲»
پروانه ی علـی«۲»
ناله ی پشت در مانده توی گوشم
یـا اَبَتـای تـو، بــرده صبـر و هـوشـم
تـا اَبـد ز داغـت مـن سـیه بپــوشـم
علی جان گفتنت«۲»
ترانه ی علی «۲»
بس غم توزهرا جانسوزاست وجانکاه
جـــای نفـس آیــد از سیـنه ی مـــن آه
مـاتمت شـررها، زد بـه جـان «مـداح»
شد مرید تو و«۲»
دیوانه ی علی «۲»
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»