بند اول
سوره ی کوثر ز ره رسیده
ثانیه مادر ز ره رسیده
چشم و چراغه خونه ی ارباب
سوگلیه دردونه ی ارباب
شادی شده مهمونه دلها
ریسه بندون شده عرش اعلا
اومده معدنه جود و سخا
?خوش آمدی بی بی جان رقیه?
بند دوم
بیته مولا امشب پره نوره
بر پا بساطه شادی و شوره
دخته ثارالله اومد به دنیا
جلوه ی حیدر شده هویدا
ای گُله خوش رنگ و بو رقیه
فاطمه ای خُلق و خو رقیه
زینته دوشه عمو رقیه
خوش آمدی بی بی جان رقیه
بند سوم
مفتخرم به گدای کویت
دستم درازه همیشه سویت
عشقت عجین در آب و گِله من
اسمته رافعه هر مشکله من
بابه حاجاته جهان رقیه
عمه ی صاحب زمان رقیه
نامه تو آرام جان رقیه
خوش آمدی بی بی جان رقیه
@navaye_asheghaan
بند اول
مدینه شده پر از نوره خداوند
آقامون حسین شده صاحب فرزند
از جنان دادن به ارباب یه هدیه
از سوی حق رسیده بی بی رقیه
نخل ولا ثمر داد با خُلق و خوی زهرا
دل میبرد ز عمه با عطر و بوی زهرا
بی بی جانم رقیه
بند دو
غنچه ای واشده از گلشن طاها
غرق شادی و شعف خونه ی مولا
شد شکوفا زینته تمومه دنیا
از قدومش عالمین شده مصفا
داره توی نگاهش جلوه ی مرتضایی
وقتی میزنه لبخند میشه چه تماشایی
بی بی جانم رقیه
بند سوم
لطفه حق دوباره باز شاملمونه
که رقیه باعثه جنونمونه
از ازل شدم غلام و خاک راهش
زنده ام من به امیده یک نگاهش
دعوت نما بیآیم حریم با صفایت
هستم یه عمره زیره دینه لطف وعطایت
بی بی جانم رقیه
بند چهارم
ای هميشه تکیه گاهم یارقیه
بوده ای پشت و پناهم یارقیه
می باره روی سره ما کرمه تو
بطلب تاکه بیآیم به حرمه تو
کرب و بلائیم کن ، نوره دوعین ارباب
بی بی جان یارقیه،غلام سیاتو دریاب
بی بی جانم رقیه
@navaye_asheghaan
صدای زمزمهی سرو ناز می آید
ز گاهوارهی او بوی راز می آید
نسیم خوش خبری دلنواز می آید
صدای فاطمه در خانه باز می آید
برای اکبر لیلا سپاه آمده است
برای امت حیدر پناه آمده است
گره بزن دل خود بر دل مطهّر او
شدند کل ملائک غلام،محضر او
تمام ارض و سما در اشاره لشکر او
حسین معدن مهر و رقیه گوهر او
طلایه دار حسین در کرمشه آمده است
به ظاهری شبیهِ فرشته آمده است
تو وارث همه ی جلوه های فاطمه ای
تو معنی سحر و ربنای فاطمه ای
تو جزئی از رَحَمات و عطای فاطمه ای
نشانمان دادی مقتدای فاطمه ای
قمر به نور شب یک ستاره مینازد
عمو برای عطش تا کرانه میتازد
دلیل خنده ی بابا و ام اسحاقی
تو خواهش و طرب دیده های مشتاقی
بدون سفسطه و واژه های اغراقی
تپش تپش ضربان قلوب عشاقی
''هزار سلطنت دلبری بدان نرسد"
محبتی که گدا از طریقتان برسد
نیامده سپر عمه ها شدی بانو
پناه و دلخوشی بچه ها شدی بانو
به کودکی ز غم و غصه تا شدی بانو
سه ساله بودی و غرق بلا شدی بانو
غمت بس است تو را از پدر جدا کردند
تنش به روی زمین،سر به نیزه ها کردند
@navaye_asheghaan
میلاد حضرت رقیه (س)
دردانه ی سیدالشهداء
بنداول
مرغیم و پر زدیم به کاشانه ی شما
مستی نموده ایم ز میخانه ی شما
دردانه ی حسینی و باب الحوائجی
ای من فدای دست کریمانه ی شما
ما سائل و گدای سرای محبتیم
اینگونه ما نشسته در خانه ی شما
دستان کوچک تو بود تکیه گاه خلق
سر مینهیم ما به کرمخانه ی شما
مستیم از سبوی خم و این پیاله ات
سر میکشیم جرعه ز پیمانه ی شما
نامت چو نام فاطمه اعجاز میکند
هر قفل بسته ای ز کرم باز میکند
بنددوم
معراج توست دوش علمدار کربلا
دلهای شیعه گشته گرفتار کربلا
خورده عطش گره به لبان مطهرت
هر لحظه بوده یاد تو بیمار کربلا
نامت کنار نام عقیله به هرکجا
از شام و کوفه تا سر بازار کربلا
ای شاخه ی شکسته شده زیر دست وپا
در بین یاس و لاله ی گلزار کربلا
درشام و کوفه ناله زدی با دلی حزین
با عمه گفته ای ز شب تار کربلا
تو وارث تمام غم و درد مادری
کنج خرابه مثل گل یاس پرپری
بنددوم
شهر مدینه بار دگر گل به بر گرفت
از خانه حسین سحر این خبر گرفت
آمد دوباره فاطمه ی دوم حسین
مرغ دلم ز کنج قفس بال و پر گرفت
ساغر بدست آمده تا جرعه ای دهد
نخل ولا ز مقدم پاکش ثمر گرفت
زینب رسید و گفت حسین جان نگاه کن
باغ ولای مادرمان بار و بر گرفت
یک نکته گفت حضرت ارباب کائنات
زآن نکته قلب زینب کبرای شرر گرفت
گفتا تنش چو مادرمان نیلگون شود
از ضرب تازیانه رخش غرق خون شود
بندچهارم
شام سیاه من ز وجودت سر آمده
روز تولد تو علی اکبر آمده
آورده است بهر تو خلخال زینتی
چون از برای حضرتشان خواهر آمده
بادست گل به شوروشعف عاشقانه بین
ام البنین بهمره آب آور آمده
زینب به خنده گفت که مادر خوش آمدی
بهر حسین فاطمه چون دختر آمده
این نازنین مسافر دشت شقایق است
در دیده گان ما همه نیلوفر آمده
دخترمگوستاره ی شبهای زینب است
کشته شوی به پای حرم حق مطلب است
بندپنجم
گفتند و ما شنیده ایم ز ناقه فتاده ای
تا پای جان به پیش سنان ایستاده ای
در بین راه خار به پایت نشسته بود
شکوه نکرده ای و جوابش نداده ای
دستت به روی سر زچه معجر نداشتی
با پای خسته رهرو کوفه ز جاده ای
زجر آمده است داد بزن شیونی بکن
ای دختر ساله تو خود شیرزاده ای
کنج خرابه تا به سحر ای عزیز دل
سر را به روی خاک خرابه نهاده ای؟
سر آمد و سرت به هواداری سرست
تاروزحشرجاه و مقامت همی سرست
#میلاد_حضرت_رقیه
@navaye_asheghaan
گلِ لبخند رویِ لب هامه
شبِ پایانِ همه غم هامه
دختِ ارباب به دنیا اومد
اونی که زیارتش رویامه
دوباره شادم ، به تو دل دادم
کویرِ خشکم ولی با تو آبادم
چقد خوشحالم ، که خوبه حالم
غلامت هستم به نوکریت می بالم
«مدد یارقیه ... 3 عشقِ منی یا رقیه»
یا رقیه دلم شیداته
همه زندگیم تویِ دستاته
همه میگن شبیه زهراست
دو عالم محوِ رخِ زیباته
شراب نابِّ ، مثه مهتابِ
شب میلادِ ، دخترکه اربابِ
دوباره مستم ، پیاله دستم
اسیرِ زلفِ رقیه خاتون هستم
«مدد یارقیه ... 3 عشقِ منی یا رقیه»
کَرَمِ تو شبیه دریاست
رُخِ زهرا تویِ چهره ت پیداست
خاکِ پاتن تموم دنیا
آره پرچمت تو عالم بالاست
گرفتارم من ، تو رو دارم من
یه عمره بی بی به تو بدهکارم من
به پات زنجیرم ، اینه تقدیرم
ایشاالله یک روز برایِ تو می میرم
«مدد یارقیه ... 3 عشقِ منی یا رقیه»
@navaye_asheghaan
مدححضرترقیهعلیهاسلام
بسماللهالرحّمنالرّحیم
اَلسّلام ای گُل گُـلزار حسین بن علي
دختر فاطمه رُخسار حسين بن علي
زينت دوش علمـدار حسين بن علي
اي مرا كرده بدهكار حسين بن علي
بهخداییکهخودشگفتهبرايمکافیست
بیتو هر ثانیهی زندگيام علّافيست
سوّمین فاطمهی حضرتِ ثاراللّهی
زینـب کـوچکی و زینتِ ثاراللّهی
پرتو روشـني از عصمـتِ ثاراللّهي
دستپروردهی شخصيّتِ ثاراللّهي
چوندرآغوش حسینبنعلی جاداری
«آنچهخوبانهمهدارندتو تنهاداری»
آمدي چند نفس با علي اكبر باشي
تا که توليّت گلواژهی كوثر باشي
تا كه در عاطفه صدّیقهی اَطهر باشی
فكر لالايي خواب علي اصغر باشي
محوِلبخندتو،چشمانِقمر بود سهسال
بالشِخواب تو بازوي پدر بود سهسال
از تماشای تو حورا صفتان حیرانـند
مـاهها دور سـرت آینـه میگردانند
هشتمعصومتوراعمّهیخودمیخوانند
دوستان من و تو اغلبشان میدانند
مشق نامِ تو همان واجب عینی من است
ذكرِ تو نغمهی هر شور حسيني من است
توشرافت تو کرامت تو جلالت داری
تو نجابت تو اصالت تو سيادت داري
در دل حضرت عبـّاس اقـامت داري
دست در كار برآوردن حـاجت داري
طيّبَ الله به لطفت كه مريضي مرا
نانوخرماي سر سُفرهی تو داد شفا
صحندلباز تو تنهاست سراپاش سپید
یکزمیناست فقط گنبد میناش سپيد
مثل سنگ حرمت بود دلم کاش سپید
این کرمخانه بُوَد بخت گداهاش سپید
زائرانت همه مشمول عنايت هستند
به طواف تو ملائک همه قامت بستند
گونهییاسیات از بوسهیباباشد سُرخ
ماهِپیشانیات از بوسهی سقّاشد سُرخ
بیشکازشرمرُخَتلالهیحَمراشد سُرخ
بوسهیخار،سببشدکهكفِ پاشد سُرخ
غمتو بیعدد و داغتو بی اندازهست
اینقدر راهنرو آبله مشـكل ساز است
تو که از داغي زنجير تنت سوخته است
گونهو گوشو جبينو دهنت سوختهاست
دامنت سوخته و پيرهنت سوخته است
كفنِ توستلباست،كفنت سوخته است
داغ سنگین تو یادآور عاشورا بود
تشنه جان دادن تو ارث تو از بابا بود
محمدقاسمی
۲۱شعبان۱۴۴۱
@navaye_asheghaan
سرود جشن میلاد
حضرت رقیه(س)
سبک مسجدی
بنداول
گشته میلاد سه ساله دختر ناز حسین
ثانی زهرای اطهر روح اعجاز حسین
آسمانها و زمین گویا شب قدر همه
آمده ام ابیها بر حسین شد فاطمه
یا رقیه یا رقیه یا رقیه جان مدد(۲)
بنددوم
شانهی سقا بود جایش به راه کربلا
کربلا با بودنش گردیده نی در نوا
اکبر لیلا زند بوسه به رخسارش مدام
گشته بابا و عموهایش امام ابن الامام
یارقیه یارقیه یارقیه جان مدد(۲)
بندسوم
کوچکی اما بزرگان خاکسار درگهت
بوسهزد باگریهبابا برجمالچون مهت
هرطرفشادیبهپاشد تاتو از ره آمدی
با تمام آرزو بر دامن شه آمدی
یارقیه یا رقیه یارقیه جان مدد(۲)
@navaye_asheghaan