eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۰۸_۰۷_۴۷_۴۴_۶۹۶.mp3
2.71M
میدونم دوسم داری 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
متن نوحه اما حالا که هر فقیری به پابوس کربلا میره 🥀🥀🥀🥀🥀 یا حسین از صبح ازل تا نام قشنگت شنیده ام ●♪♫ به خدا تا شام ابد ناز غم غشقت خریده ام ●♪♫ نمیدونم زلف سیاهت چه کاری داره به کار من ●♪♫ تیره تر از شب شده ای گل روز من و روزگار من ●♪♫ یه روزی هر کسی که میخواست زیارت کربلا بره ●♪♫ میگفتن رفتن کربلا فقط مال اغنیاست ●♪♫ اما حالا که هر فقیری به پابوس کربلا میره ●♪♫ این دل عاشقم هنوز در خواب و خیال کربلاس ●♪♫ دل مست دیوونم کربلا نره پس کجا بره ●♪♫ ای خدا تو میدونی کرب و بلا فقط مال عاشقاس ●♪♫ همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا ●♪♫ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 نروم من کربلا با تو قهرم ای… ●♪♫ با توکل بر سر زلفت پا ز دو عالم کشیده ام ●♪♫ خون دل خورده ام تا که یک قطره ز جامت چشیده ام ●♪♫ یه حسینی شنیده ای چی بگم چون ندیده ای ●♪♫ مث تو یاری ندیده ام… نه دیده و نه شنیده ام ●♪♫ دل ز دو عالم بریده ام تا غم عشقت خریده ام ●♪♫ از میون تموم خوبان آقا دل به تو ای گل سپرده ام ●♪♫ اگه یاد تو در دل من نباشه من مرده ام ●♪♫ به سر کوی بیقراری با تو چه قراری بسته ام ●♪♫ به سر زلف نازنینت گر سر مویی شکسته ام ●♪♫ جون میدم تا روتو ببینم سلسله ی گیسوتو ببینم ●♪♫ سر میدم زیر تیغ عشقت تا یک نظر ابروتو ببینم ●♪♫ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 اما حالا که هر فقیری به پابوس کربلا میره
1_1677287118.mp3
11.62M
🔳 🌴یاحسین از صبح ازل تا نام قشنگت شنیده‌ام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ  صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِالله وَ صَلَی اللهُ  عَلی قَلبِ زینَب صَبور وَ لِسانَ شَکور.. کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود کسی که عشق از او شد پدید زینب بود کسی که فاطمه او را به دامن از اول  برای کرب و بلا پرورید زینب بود نُخست روز به بازار عشق آن که ز جان مَطاعِ جور و جفا را خرید،زینب بود  برادرش به سر اکبرش شتافت ولی  کسی که زودتر از او رسید زینب بود  *مصیبت ها دید، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا... یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه: "یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید  یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی... حسیـــــن..حســـــین.... جانم  این همه راه دویدم ز پی دلداده ام به امیدی که در این دشت برادر دارم حسین من! عزیز دلم! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم فکر همراهی با شمر دهد آزارم گفت: داداش! خیز نگذار که ما را به اسیری ببرن من که از راهی بازار شدن بیزارم یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد گو چه سان نَعش تو را از روی زمین بردارم *حـــــسین جانم داداشم! نه زخمات یه جوریه  برات ببندم عزیر دلم! نه یه سفری رفتی منتظرت باشم برگردی.. حـــــسین....حـــــسین جانم "صَلَی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الْباکِینَ عَلَیکَ یا ذَبیحَ الْعَطشان"
سلام ای با مقام و رتبه ی زن آشنا زینب سلام ای عفت و صبر و وفا را محتوا زینب سلام ای خورده نان از سفره ی ایمان پیغمبر سلام ای قبله ی ایمان کل انبیا زینب سلام ای زینت نام علیِ عالیِ اعلا سلام ای افتخار حضرت خیرالنسا زینب سلام ای زینبیون را پناه روز وانفسا سلام ای بر غمت هر پاکزادی مبتلا زینب نباشد گر چه نامت در حدیث عشق اما تو شدی معنای ستر و کرده ای کار کساء زینب تمام انبیا خدمتگزاران سر کویت که هستی بضعه ی آزاده ی آل عبا زینب تمام حسنها را در تو دیدم اینچنین گفتم حیا زینب وفا زینب به عالم کیمیا زینب به فرمان خدا فرمانبرت میشد ملک وقتی که می‌خواندی دعا با بارالها ، ربنا زینب اگر دارالشفا ذکر حسین ابن علی باشد یقین دارم تویی داروی این دارالشفا زینب هزاران مرحبا گفتی به یاران روز عاشورا خدا هم گفت در هر دم هزاران مرحبا زینب از آن ساعت که غرق خون حسین افتاد در گودال هدایت تا چهل منزل به راه افتاد با زینب تو شیر عرصه ی حق محوری بودی نبودی تو یقین میمرد نام کربلا در کربلا زینب نه تنها روی دوشت پرچم حلم و حیا داری که تو هستی سفیر مکتب خون خدا زینب تو تفسیر تمام آیه ها بودی که از یک سر به گوش خلق می آمد ز روی نیزه ها زینب ز نطق آتشینت شام را شام بلا کردی کلامت کرد کار ذوالفقار مرتضی زینب به تیغ در زبان ویرانه کردی کاخ ظلمت را گلستان کرده ای با مقدمت ویرانه را زینب سنان و ساربان وجسم عریان را جدا دیدی سه ساله طشت زر راس جدا دیدی جدا زینب به هر جا دید زین العابدین بزم عزایی را میان گریه بر داغ پدر میگفت یا زینب جدا از کربلا با زخمهای شام در غربت فقط می‌خواند از گودال و آخر شد فدا زینب قیام سرخ عاشوراست با نام حسین اما بود حسن ختام دفتر این ماجرا زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم انيس هر نفسم آه انتظار تو نيست بميرد اين دل غافل كه بيقرار تو نيست خزان بي تو به خود بسكه عادتم داده نگاه منفعلم در پي بهار تو نيست به پاي دار تو تمارها دخيل شدند سر كسي چو من اميدوار دار تو نيست تو مي تواني از اين مس طلا درست كني مگو نمي شود آقا مگو كه كار تو نيست رواست كور شود ديدگان همچو مني چرا كه شاهد الطاف آشكار تو نيست روايت است كه يار تو مي شويم به اشك بدا به من كه همين قدر نيز يار تو نيست بدا به حال كسي كه به هيات آمده و گمان كند كه در اين روضه ها كنار تو نيست براي كرب و بلا، اربعين، شب جمعه بدا به حال كسي كه اميدوار تو نيست به غير ديده ي سجاد هيچ چشم دگر شبيه ديده ي پر ابر و اشكبار تو نيست
بسم‌الله الرحمن الرحیم اگر که دنیا دارم اگر که دین دارم کمند لطف تو را چونکه در کمین دارم برای خواستنت گرچه غرق تردیدم ولی به اینکه تو می خواهی ام یقین دارم قدم گذار به چشمم که رستگار شوم فقط به حرمت خاکی که بر جبین دارم تو در مقابلم آغوش باز داری و من فقط مقابل تو روی شرمگین دارم عزاگرفته ی عالم! چقدر خوشحالم که چشمی اشک فشان و دلی غمین دارم شبیه امشب تو روی دوش، شال عزا و بین سینه غم زین العابدین دارم بیا و کام مرا با نگات شیرین کن که در میان دلم شور اربعین دارم
این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش جز در رضای حضرت صاحب زمان نکوش چشمی به هم زدی و جوانی تمام شد ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد شرمنده ام من از رخ مولای پرده پوش گویید با امام زمان از غم فراق دیگر برای گریه کنانش نمانده هوش گریه نکرد آن که به جد مطهرش والله هست معرفتش کمتر از وحوش بار گناه و معصیتش ریخت بر زمین هر کس کشید بار غمش را به روی دوش ** جانم فدای داغ امامی که بین تب می سوخت بین خیمه و داغش نشد خموش مقتل نوشته است که زین العباد را بستند بین سلسله بر مرکبی چموش لعنت به شمر، حضرت سجاد هرچه گفت: از خیمه دور باش، حرامی نکرد گوش تبدار بود و روضه ی ناموس را چشید آمد میان سلسله خون در رگش به جوش شاعر:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر کُند می‌بُرد تیغت زیر و رویش نکن تمامش کن  شاعر حسن لطفی *خواهر که رسید توی گودال، حسین چشماش  رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن... چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارند زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند از جای آب، نیزه به خورد تو می دهند بر خشکی دهان تو رحمی نمی کنند فهمیدم از گرفتن مویت به دست شمر بر موی دختران تو رحمی نمیکنند شاعر محمد جواد پرچمی *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
روضه امام سجاد(ع) -(آقای ثواب گریه می کرد آقای ثواب گریه می کرد با حال خراب گریه می کرد از تیر سه شعبه یاد می کرد با یاد رباب گریه می کرد می زد سر زانویش مکرر از دست طناب گریه می کرد می گفت ز نا محرم و ناموس از درد حجاب گریه می کرد از درد جسارت و اسارت با قلب کباب گریه می کرد با یاد رقیه داد می زد در موقع خواب گریه می کرد با حالت منقلب که می گفت از بزم شراب گریه می کرد از تشنگی حسین می گفت با دیدن آب گریه می کرد زخمی شده صحن پلک هایش ای جان دو عالمی فدایش... شاعر:
به نیزه دار بگو که مرام بگذارد کنار ما به سرت احترام بگذارد نشسته ام دم دروازه تا نگات کنم اگر که خولی لقمه حرام بگذارد همیشه پرده نشین بود زینب و حالا چطور پا وسط ازدحام بگذارد به هر طریق حرام است بهر ما صدقه طعام پرت کند یا طعام بگذارد درست نیست به والله دختر زهرا قدم به مجلس لقمه حرام بگذارد به جای بددهنی کاش این سنان لعین پس از حسین علیه السلام بگذارد بعید نیست که یوسف ز غصه دق بکند اگر که پای به بازار شام بگذارد دم نماز بگو مهر تربتت بدهم اگر که سنگ سر پشت بام بگذارد شدیم همسفر شمر ، زخم بد تر از این؟ کجاست مادرمان التیام بگذارد؟ شاعر:
ببین گلفروشان چه ها میفروشند گل لاله را سر جدا میفروشند خداناشناسان عزیز خدا را برای رضای خدا میفروشند لباس تو هم صاحب معجزاتیست که کفار اینجا عبا میفروشند ببین سنگ گودال هم قیمتی شد ببین پیرها هم عصا میفروشند غلامان شمر لعین خنجری را که سر میبرد از قفا میفروشند دو روز است ما گوشواره نداریم چه فخری کنیزان به ما میفروشند تو که از سر نیزه بازار دیدی بگو معجرم را کجا میفروشند تو از بچه های رسول خدایی مگر بچه های تو را میفروشند شاعر:
نوحه‌ امام ‌سجاد(ع) -(ای وَلیّ خدا،رُکنِ اَرکانِ دین)سبک همه جا کربلا ای وَلیّ خدا،رُکنِ اَرکانِ دین سَروَرِ کائنات،سَیّدُ الساجدین بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... کشته زهرِ کین،غصه دارِ بلا راویِ روضه ها،شاهدِ کربلا بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... از غمت تا فَلَک،سوزِ آوای من رأسِ بالای نِی،دیده اي وایِ من بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... گودیِ قتلگاه،کوفه و شهرِ شام رقص و چنگ و دَف و،سنگِ بالای بام بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... بوده اِی نوکریت،بر مَلَک افتخار خطبه ات بر تنِ،فتنه چون ذوالفقار بر حسین نورِ عِین علی بن الحسین... شاعر: ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
Mokhtari-GolchinMoharram1388[20].mp3
1.3M
آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین با همه سینه زنا بیایم تو بین الحرمین تو کوچه پس کوچه های کربلا دم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم همه از پیر و جوون میزنیم به سینمون جوانان بنی هاشــــم بیـــــاییــد علی را بـــر در خیمـــه رسانید چی می شه یه بار دیگه تو کربلات گریه کنیم توی هر گذر به یاد بچه هات گریه کنیم بزنیم سینه به یاد لاله های پر پرت بخونیم نوحه کنار قتله گاه اصغرت بخونیم در تب و تاب به یاد طفل رباب وای وای به کربلا آب روان قیمت جان شد حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد چی میشه یه بار دیگه اقا بیایم به کربلا بخونیم نوحه به یاد اون امیر سر جدا یاد دسته های قلم بر سر و سینه بزنیم روی سینه یاد نوحه سکینه بزنیم یاد دست های قلم بگیرم با نوحه دم ای اهل حرم میر و علم دار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد این جوان کیست که درقبضه ی اون طوفان است آسمان زیر سم مرکب اون حیران است صف به صف میشکند پشت سپاه دشمن آذرخشی است که غرنده تر از شیران است ابالفضل ابالفضل ابالفضل 🏴__________________________
2. بیاور با خودت.mp3
3.89M
( علیه السلام ) بیاور با خودت نور خدا را تجلی‌های مصباحُ الهدی را به پا کن کربلایی در دل ما تو که تا شام بردی کربلا را غروب قافله یادت نمی‌رفت صدای هِلهله یادت نمی‌رفت گلو و قلب و چشمت ‌سوخت عمري سه تیر حرمله یادت نمی‌رفت ... هزارسال گذشت ز رفتنِ لیلی هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشن ... گلو و قلب و چشمت ‌سوخت عمري سه تیر حرمله یادت نمی‌رفت ... آخه یکی از اون تیرهارو به گلوی شش ماهه ی امام حسین زدند ، یکی رو به چشمان نازنین برادر حسین زدند ، آخرینش رو به اون قلب نازنین ... یه وقت راوی گفت : « فَوَضَعَ عَلَی قَلْبِه » به پا شد شور محشر ، خطبه میخواند به خود لرزید منبر ، خطبه می خواند شُکوهش ، کوفه را در هم فرو ریخت همه گفتند : حیدر خطبه می خواند
1. شده دم به دم.mp3
5.24M
( علیه السلام ) شده دم به دم این نگرانی ام که مدینه ندیده بمیرم به هوای آن همه آرزو نشود که بهانه نگیرم مدینه ! ای روضه ی ناتمام من به شوکت و به غربتت سلام من ای مدینه ، ای شهر روضه و گریه ی بی صدا ای مدینه ، ای سرزمین غریب رسول خدا به خدا که تحمل غربتت بُرده طاقتِ عالَم و آدم ای حکایتِ غربت فاطمه روضه خوانِ تو بوده مُحرم کاش میشد و کبوتر بقیع بودم تمام عمر نوحه گرِ بقیع بودم ای مدینه ، ای شهر روضه و گریه ی بی صدا ای مدینه ، ای سرزمین غریب رسول خدا بنشیند اگر دل خون من به مقابل گنبد خَضرا به تسلی داغ پیمبرم جان فدا کنم از غم زهرا سلام من به چار امام بی حرم سلام من به مادر شهیده ام ای مدینه ، ای شهر روضه و گریه ی بی صدا ای مدینه ، ای سرزمین غریب رسول خدا
🌹 یا امام رضا جان دریاب دلم را... 🌹 هوا هوای بهشت است در حریم شما فدای مهربانی و لطف عظیم شما گدا همیشه گدایی ز خانه تو کند امید نوکر تو بر یَدِ کریم شما تو شاه عالمی و ما گدای خانهٔ تو خدا کند که شوم زائر فهیم شما تو هشتمین امامی و من خانه زاد شما نیاورد که شوم نوکر رجیم شما تویی که راه رسیدن به حضرت حقّی همیشه چنگ زنم من به دامن شما 🌹 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا 🌹 زندگیتون امام رضایی، التماس دعا
Nariman Panahi Zod Rahatesh Konid.mp3
7.11M
زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید آی نا مسلمونا باید اول بکُشید بعدا غارتش کنید خنجر نمیبُره هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبُره هی ضربه میزنه هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبُره انصافتون کجاست هیچکی انگشتو واسه انگشتر نمیبُره آتیش به ما نزن اینقده پنجه روی خاک کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دست و پاهاشون اینقدر دست و پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن ای شاه کم سپاه پناه عالمیان زینب مونده بی پناه از روی نی ببین که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکِشن به کجا فرار کنن دختر های بی گناه ای وایی خدایا یا من بمیرم یا اینکه نشوم روضه و نوحه گودال رو ۰۰
بنام خدا لطفا با تفکر و تامل بخوانید و... . "" "" "" "" "" " کاش نبودبرعده ای نامت حسین جان نان و آب کاش نبودیم این همه غافل ز افعال صواب روز و شب در طول سال همواره غفلت می کنیم نیست انگاربهرما یاسیدی روز حساب هست شأنت همچو اجدادت حسین جان بی قرین واقفم بر رتبه ی شایان آل بوتراب جایگاه حق بود بی شک فراتر از گمان هرکه گویدغیرازاین افکاراو باشد خراب پنج تن از انبیاء هستند حبیب کردگار نیست جای ذره ای تردید در این انتخاب اشرف اُلنسوان عالم یک به یک نام آورند می درخشد نامشان چون ماه و مهر و آفتاب کعبه باشد خانه ی خلاّق کل کائنات آمده نام شریفش بارها اندر کتاب هرکسی با نیتی مولا ز تو دم می زند می زند سر بر سرایت مرد و زن پیر و شباب عده ای دارند به سر افکار پوچ و نا صحیح کارهاشان هست در خلوت سراسر نا صواب هرکه می آید به درگاهت بسی خوش باورست می شوند غافل گهی یک عده از فعل ثواب سهل و آسان کرده اند بر ما طهارت را بسی وانمودند سیدی ازدست و پای ماطناب گشته عادت جرم و عصیان و معاصی بهر ما می کنیم زیرلوایت ازگنه ما اجتناب ما برون خیمه ات از هرچه غافل بدتریم وای برما می نمائیم ما شما را دل کباب الغرض ما اکثرا دوریم ز اهداف شما ما علی الظاهر زنیم دم ازشما با آب و تاب وردمان گردیده این که تشنه جان دادی حسین یادمان رفته برای چه تو کردی انقلاب زیر بار ظلم تآ گردیده قامت های ما یا حسین گوئیم و امّا برنمی خیزیم ز خواب ظلم را بینیم وبر لب می زنیم مهر سکوت زین سکوت نابجا ما گشته ایم خانه خراب گرببودیم ماحسینیون کمی اهل عمل ما نبودیم غرق در بحر عمیق منجلاب فاخرم مولا درون سینه ام بحر غم است کن دعای عاشقانت را حسین جان مستجاب "" "" "" "" "" "" " گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
: بنام خدا مدح حضرت زینب س و گریز به وقایع عاشور و.... «قسمت اول» "" "" "" " کیست زینب گوهرناب شرف/دختر دردانه ی شاه نجف زادهٔ دلبند ام الاولیا/اختر تابندهٔ مهر و وفا کیست زینب نام پاکش دلنشین/در شجاعت در شهامت بی قرین او بود بی شبهه استاد سخن/خطبه هایش یک به یک دشمن شکن دربلاغت همچوبابایش علی ست/نورحق از هر کلامش منجلی ست درمتانت رتبت او ماسواست/همچو زهرا مادرش خیرالنساست درصبوری چون حَسن یکتا بود/در حیا و حجب بی همتا بود الغرض با این همه شأن و مقام/او بشد از خردسالی تلخ کام مادرش تا رخت بربست از جهان/تیره شد بر او زمین و آسمان او بشد از خردسالی دیده تر/داغ مادر زد به جان او شرر بعد مادر سینه اش پرسوز شد/نو بهاران بهر او پائیز شد روز وشب افغان وزاری مینمود/او سرود غصه و غم می سرود می شد او تا خیره بر دیوار و در/می کشید بی وقفه آه مستمر گاه می کرد باحسین آه ونوا/گاه می شد هم نوا با مجتبا با پدر می کرد گاهی گفتگو/داشت او همواره بغضی در گلو گفت پدر یک شب بر او با حال زار/روز را برخود مکن تاریک و تار دخترم شام و سحرزاری مکن/اشک خود را روز و شب جاری مکن صبرکن بادغم افزا می وزد/آن زمان ایام پرغم می رسد می رسدروزی که تنها می شوی/توغریق بحر غم ها می شوی مصلحت نیست صحبت از فردا کنم/راز فردا را برات افشا کنم هست درره دخترم فصل خزان/می شود جاری سرشکت آنزمان برتو گویم من کلامی جانگداز/باشد این حرفم بسی پر رمز و راز روز موعد دخترم خواهد رسید/سینه ات را غصه ها خواهد درید می شود درکربلا طوفان بپا/غرق محنت می شوی در آن سرا فلک دین در خون شناور می شود/شاه دین بی یار و یاور می شود برنگویم بیش از این ز آن ماجرا/گریه هایت می کند دلخون مرا صبر کن سامان بگیرد صبرتان/هی سرشکت را مکن هردم روان کشتی صبرت به گل خواهد نشست/کاسهٔ صبرت یقین خواهد شکست چشم هایت چشمهٔ خون می شود/سینه ات را غصه و غم می درد روزعاشورا تو حیران می شوی/از شرار غصه بی جان می شوی نا نداری بَرکِشی آهی ز جان/می شوی بی صبر و بی تاب و توان «اگر توفیق داشتم ادامهٔ منظومه در فرصت های آتی» "" "" "" " گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)