#امام_سجاد_ع_مصائب
ابر آمد و گریه کرد با باد گریست
باران شد و قطره قطره افتاد، گریست
تا کرببلا زنده بماند، هر روز
در سوگ پدر حضرت سجّاد گریست
✍ #محسن_ناصحی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مصائب
از داغ غمش زجر کشیدید شما
هی روضه شنیدید و چکیدید شما...
پس وای به حال چشمهایم، ای وای
من دیدهام آنچه را شنیدید شما
✍ #حسن_اسحاقی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مصائب
غمش هم مثل اشکش بی حسابه
جلو روش آب اگه باشه عذابه
چهل ساله میگه الشام الشام
هنوزم فکر اون بزم شرابه
شده تسبیح، غم ؛ سجاده آهش
سر ظهر عطش خیسه نگاهش
میگن قد یه دریا گریه میکرد
اگه قصاب میدید بین راهش
نه تنها روضهی گودالو دیده
نه تنها پیکر پامالو دیده
چهل منزل کنار عمه زینب
زمین افتادن اطفالو دیده
✍ #شهریار_سنجری
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مصائب
#دودمه
رأسِ هِجدَه یوسُفَم را روی نِیها دیدهاَم
کربلا را دیدهام
خواهَرانم را اَسیرِ دَستِ اَعدا دیدهاَم
کربلا را دیدهام
✍ #رضا_رسول_زاده
@navaye_asheghaan
4_5954136445462515565.m4a
1.13M
#زمزمه
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
بند 1⃣
چشامو به آب میدوزم
دائم از غصه میسوزم سی و چند ساله که گریه
شده کار شب و روزم
راه خیمهها رو بستنو دیدم
حرمت مارو شکستنو دیدم
نیمهجون بودم و با چشای تار
به روی سینه نشستنو دیدم
(وای از این غم غریبی)
بند 2⃣
غم این قصۀ خونبار
میکُشه منو هزار بار فکرشم برام محال بود
راهمون بیفته بازار
میدیدم با چشمای غرقِ به خون
بسته بودن طنابو به عمه جون
با خودم گفتم توو اون لحظهی سخت
ای خدا مرگمو دیگه برسون
(وای از این غم غریبی)
بند 3⃣
زن و بچهها گرفتار
وسط یه قومِ بی عار داد میزد سکینه میگفت
پاشو کاری کن علمدار
از تب بهار بگم یا از خزون
از گل و گلاب بگم یا خیزرون
از موهایی که سفید شد یه شبه
یا از اون بچهها و قد کمون
(وای از این غم غریبی)
✍ #ابوالفضل_جدیان_شربیانی
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_سجاد_ع_مصائب
منت از این خانواده هر کسی بهتر کشید
درد طعنه از زبان این و آن کمتر کشید
تا درِ این خانه باشم آبرویم میدهند
دربهدر شد هرکسی که دست از دلبر کشید
بادهی هر ساغری قطعاً نمیسازد به من
ساقیِ من باده را از چشمهی کوثر کشید
به خود من بود اگر از روضه غافل میشدم
مادرش _روحی فداها_ کار از این نوکر کشید
باز دارند از حسینیه غنیمت میبرند
هرکه آمد این سیاهی را به چشم تر کشید
فقر یعنی سینهای خالی از عشق اهل بیت
عاشقِ ارباب دست از کیسههای زر کشید
جام اشک این دو ماهه دست بی بی زینب است
خوشبحال هر کسی آمد و آن را سر کشید
*
هم بزرگ و کوچک و هم اوسط اینها علیست
ذکر هو باید به عشق این همه حیدر کشید
مرغ دل یک بام دارد دو هوا، این روزها
باید از کرببلا سوی مدینه پر کشید
*
گریه کرد و آه سردی از دل مضطر کشید
آن که با انگشتِ زخمی لالهای پرپر کشید
کوچه کوچه شهر پیغمبر سراسر ناله شد
تا شهید زندهی زینب، عبا بر سر کشید
روضه یعنی بعد روز واقعه با دست خود
نیزهها را یک به یک از پهلوی اکبر کشید
روضه یعنی که عموی خوش قد و بالاش را
تکه تکه مثل طفل کوچکی در بر کشید
از خجالت آب شد در پیش چشمان رباب
هر زمانی که گریزش به لب اصغر کشید
روضه یعنی اینکه این آقا به چشمش دیده است
بی حیا دشداشهاش را تا زد و خنجر کشید
*
بعد از این در روضهاش #قافیه کم میآورد
او پدر را از دل گودالِ خون بیرون کشید
روضهام امشب اگر مکشوفه شد شرمندهام
او خودش مرثیههایم را به خاک و خون کشید
روضه یعنی دستهای ناتوانش بینِ راه
خارها از دست و پای زخمی خواهر کشید
روضه یعنی هرقدم در پیش چشمان ترش
دست شومی از سر آیینهای معجر کشید
روضه یعنی روضههای ناتمام محفلش
باز هم مرثیههایش به شبی دیگر کشید
رشتهکوه درد و غم را مثل زخم کهنهای
روی دوش خستهاش تا لحظهی آخر کشید
مو کنان، مویه کنان بر سینه و سر میزنیم
یک علیِ دیگر از این خانواده پَر کشید
✍ #علیرضا_خاکساری
@navaye_asheghaan
میروی ای سر به روی نیزه بی پیکر کجا
در کجا افتاده جسمت میروی ای سر کجا
بوسه گاه لعل پیغمبر کجا و تیغ شمر
صفحه ی قرآن کجا و مرکب لشکر کجا
روی نی قاری شدی ، در پای نی طفلان تو
پا به پای نیزه با این لشکر کافر کجا
صحبت از پرده نشینان حریم قدس تو
تا اسیران میان بند بی معجر کجا
آن سری که شانه میشد با وضو با آب و تاب
این سر کنج تنور و غرق خاکستر کجا
یک مسلمان کو بگوید سنگ و خاکستر کجا
روی نیزه آیه آیه سوره ی کوثر کجا
بخت یارش گشت راهب با سپاه شام گفت
دست و بند و تازیانه پیکر دختر کجا
هستی اش را داد بر شمر و به آه و شکوه گفت
سر کجا نیزه کجا نور دل حیدر کجا
مثل زهرا شانه زد بر موی تو راهب ولی
شانه ی راهب کجا و شانه ی مادر کجا
خواهر خون خدا و آن لب قاری به نی
بزم نامحرم کجا و چوب و طشت زر کجا
#داریوش_جعفری
@navaye_asheghaan
چشمهایم خشک شد از بس که گریان توام
هر طرف پشت سرت گریان و حیران توام
ای پریشان طرّه ، ای نیزه سوار کاروان
دل پریشان خلق از من ، من پریشان توام
کودکان در آتش و من در تف تب سوختم
سوختم در آتش هجران و سوزان توام
ای غریب سر جدا آتش به جان انداختی
عمه جان گریان من ، من زار و گریان توام
پیش رو راس عمو و پشتِ سر راس علی
زین میان من در کنار نیزه داران توام
۰
خارجی خواندند ما را سنگباران میکنند
سنگباران است و مات صوت قرآن توام
چند وقتی میشود با دیدن آب روان
جان بابا اشک ریز کام عطشان توام
هر طرف کردم نظر آه از نهادم شعله زد
هر طرف رو میکنم در یاد طفلان توام
تا نفس در سینه دارم اشک میبارم پدر
روضه خوانم روضه خوان چوب و دندان توام
#داریوش_جعفری
@navaye_asheghaan
Roz 5 MOHARAM - MaktabolHosein 1445-1402 (2).mp3
2.72M
#زمینه #شور
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر چقدَر
گریه کنم
سیر نمیشم
حسینجانم
من چجوری
از غمِ تو
پیر نمیشم
حسینجانم
حلالم کن؛ اگه از غم تشنگی تو نمردم
حلالم کن؛ اگه جونمو پای غمت نیاوردم
حلالم کن؛ آقاجانم
عزیزالله؛ یاثارالله
✍ #حمید_رمی
@navaye_asheghaan
#اینک_از_اروندمی_گیرم_وضو
#شهید_شهادت_شهدای_لزور
🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
اینـک از اَرونـد می گیرم وضـو
تـا کنم بـاز از شهیـدان گفتگو
از شهیدانی که پـاک و طاهرند
شـاهـدند و نـاظرند و حاضرند
تا شهیدان جاری اند درخاطرم
نامشان را با دل و جان می برم
چون شهیدان افتخار کشورند
هم قوام و پایدار کشورند
یادم آمدقصه ی آن لاله دشت
کربلای عشق مان والفجرهشت
شاه ماهی ها به دریا می زدند
تا سوار موج زیبایی شوند
هرکه بر موج بلندش شدسوار
مرغ جانش پر زده تا کوی یار
پــای تـا سر فـانیِ قـرآن شدند
آیه های سرخ و جاویدان شدند
ازشهیدان گفتن ازحق گفتن است
ازحدیث عشق مطلق گفتن است
یاد آن مستان شیدایی بخیر
یاد مجنون های لیلایی بخیر
نیست نزد حضرت پروردگار
جز شهادت هیچ مرگی افتخار
یا علی گفتند و بالایی شدند
با ولی بودند و زهرایی شدند
این شهیدانند حق را نورعین
جان فدا کردند در راه حسین
از شمیم پاک اَبدان شهید
شد«لزورم»تا قیامت روسفبد
خاک او داردبه سینه لاله ها
شد مقدس خاکش از آلاله ها
با «ولایت» مردمانی با حیا
با اصالت، با نجابت، با صفا
ما به مهمانیِ جانان آمدیم
بر سر خان شهیدان آمدیم
آمدیم تا توشه گیریم ازشهید
تــا تَحـَوّل آیـد انـدر مـا پـدیـد
من بنازم غیرت مرد و زنش
زخم«بیست ویک»شهیدداردتنش
«بیست ویک»لاله هارا دیده است
اشک و آه و ناله ها را دیده است
«بیست ویک» شورآفرینان غیور
«بیست ویک» همت بلندان لزور
«بیست ویک»عاشق که خورده شیر پاک
«بیست ویک»آلاله های سینه چاک
«بیست ویک»مرد حماسه وخطر
«بیست ویک»مرغ شکسته بال وپر
«بیست ویک»مردان پاک و نازنین
«بیست ویک»حق سیرت وشورآفرین
«بیست ویک»مجنون لیلایی شده
«بیست ویک»شیدای بالایی شده
«بیست ویک»قربانی اندر راه عشق
«بیست ویک»فانیِ انـدر راه عشق
«بیست ویک»سرباز سرافروخته
«بیست ویک»شیرِ به دشمن تاخته
«بیست ویک»مردان میدان بلا
در ره پاک حسین سر داده ها
ای خوشا آنان که مرد جاده اند
دل به فرمان «ولایت» داده اند
ای مسلمان وا رهان تشویش را
تا که بشناسی امام خویش را
چون حسین درهرزمانی بودوهست
ای خوش آن قومی که بااوعهدبست
هرکجا تا که«ولایت» شدغریب
شیعه هم افتاده در دام فریب
آنچه «مهدی» دارد از ما انتظار
ما بمانیم در «ولایت» پایدار
هر که خواهد گردد عاقبت بخیر
چون شهیدان راه بنمایند سِیر
ای خوشا آنان که مرد جاده اند
دل به فرمان «ولایت» داده اند
گام در راه شهیدان می نهند
با دل وجان با «ولایت» همرهند
گر دلت شد با «حسین بن علی»
گوش جان دادی به فرمان «ولی»
پس یقین کن پیرو زهرا شدی
شیعه ی جان برکف مولا شدی
اینـک امـا ای خــدا اعجـاز کـن
درب پر فیض شهادت باز کن
گرچه میدانم که عاشق نیستم
گرچه همرنگ شقایق نیستم
لیک یارب کن مدد عاشق شوم
تا شهادت را بجان لایق شوم
کن مدد ای نا امیدان را امید
در رکاب «مهدی ات»گردم شهید
کی رسد«مهدی ات»آن عشق همه؟
تــا بگیــرد انتــقام فــاطــمه
چارده قرن است ماندیم بی قرار
تا که از مغرب بیاید آن سوار
کی شود عالم بماند در اَمـان
ای خـداکی می رسدصاحب زمان
عمه اش زینب بُوَد درشوروشین
چادره قرن است می گویدحسین
ای برادر بی تو زینب چون کند
حرمله با خنده قلبم خون کند
طفلکانت بس که گفتندآب آب
آتشم زد هِق هِق و اشک رباب
چشم توروشن حسین جان تابه شام
سنگباران می شدم از پشت بام
باورم هرگز نبود ای جان من
بشنَوَم طعنه ز شاگردان من
من خجالت می کشیدم جان تو
چوب خوردم پیش فرزندان تو
شد غریبانه خزان باغ حسین
گریه کن «مداح»از داغ حسین
🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@navaye_asheghaan
#شهید_شهدای_روستای_لزور
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شهیدانیکه چون آیـات نـورند
علمـداران تــا صبـح ظهـورند
به حق حق قسم که تاقیامت
مـــدال افتـخارات لـــزورنـد
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
از شهیدان بر تو باشد این خطاب
ای فرشته خصلت و حوری مآب
روز محشر ما شفاعت می کنیم
از زنانی که کنند حفظ حجاب
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
بیابه معرض دیدونگاهشان باشیم
به لطف حضرت حق درپناهشان باشیم
شهیدگریه نخواهد برای اوبکنیم
بیا که رهرو صدیق راهشان باشیم
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
هرکه را آرزویی هست بدوران حیات
که شفاعت بکنندش شهدابعد ممات
به امیدی که گل حاجت ما وابشود
دسته گل هدیه نماییدبه رنگ صلوات
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
@navaye_asheghaan