#حضرت_معصومه_س_شهادت
نبودی و ندیدی کام عطشان
نبودی و ندیدی جسم عریان
ولی قربان آن خواهر که میدید
برادر را به زیر سم اسبان...
✍ #سیدمجتبی_شجاع
@navaye_asheghaan
امیر یعقوبیان:
.
#مدح_و_مرثیه_حضرت_معصومه سلام الله علیها
#حضرت_معصومه سلام الله علیها
#گریز #حضرت_زینب سلام الله علیها
فاطمه ای کوثر موسای عشق
صاحب هر رتبه والای عشق
با تو شود فاطمی احساس ها
پاک تر از بوی گل یاس ها
جلوه کند نور ، ز سیمای تو
مظهر توحید ، مُصلّای تو
معرفتُ الله ، نَمِ باده ات
سایة عرش است به سجاده ات
غرق سکوت است تمام فَلک
ذکر قنوت تو دعای مَلک
حضرت حق محو عباداتِ تو
منتظر وقت مناجات ِ تو
چادرت از بالِ مَلَک ناز تر
سفره ات از عرض و سما، باز تر
ریزه خور خوان تو کون و مکان
وسعت احسان تو هفت آسمان
صد چو سلیمان به حریمت گُم است
مرکز فرمانِ تو شهر قم است
هرکه به دستانِ تو تایید شد
پیرِ زمان ، مرجعِ تقلید شد
«روح عبادات سلام علیک
عمه سادات سلام علیک»
شاهِ خراسان شده دلبسته ات
قائمة عرش ، دو گلدسته ات
کوی تو بر سینه صفا می دهد
تربت تو بوی رضا می دهد
ای که پدر بوده تو را دست، بوس
عاشق تو حضرت سلطانِ طوس
مدح تو بر روی زبان پدر
ذکر« فِداها» به لبان پدر
**
ای که ز طفلی زبلا سوختی
چشم به راهِ پدرت دوختی
حسرت لبهای تو بوسیدنش
آروزی هرشب تو دیدنش
غم به روی غم، سرت آورده اند
تاخبرش را بَرَت آورده اند
بعد پدر گریه شده کار تو
دستِ رضا بوده نگهدار تو
ذکر لبان تو رضا بود و بس
راحتِ جان تو رضا بود و بس
دیدنِ او کاشفِ هر کرب تو
بسته به لبخند رضا قلب تو
وای از آن روز که دلها شکست
رشتة دیدار تو با او گُسست
قلب تو از هرچه که ترسید ، شد
یارِ تو از پیش تو تبعید شد
چارة تو صبر به لوحِ قضا
قاتلِ تو مدینة بی رضا
در همه شب دیده به ره دوختی
یاد رضا ناله زدی سوختی
تاغم یکساله به پایان رسید
لحظه به لحظه به لبت جان رسید
نامه ای از یار به دستت رسید
نامه نگویم همه هستت رسید
دلخوشی ات دستخط یار شد
حاجت تو دیدن دلدار شد
بال و پرِ بستة تو باز شد
ناقه سواریِّ تو آغاز شد
تا ،رهِ تو جانب ساوه رسید
کامِ توهم طعم مصیبت چشید
روزِ تو مانند شبِ تار شد
قافلة خسته ات، آزار شد
باهمه اینها به دلی داغدار
جانب قم قافله شد رهسپار
کَم نشده پرده ای از مَحملت
گَشته مدرارا همه جا بادلت
زینب ِ آقای خراسان شدی
تاج سرِ مردم ایران شدی
گُل به سر و روی تو از بام ریخت
برجگرم شعله غمِ شام ریخت
زینبِ قم، تاجِ سرِ قافله
تو نشدی همسفرِ حرمله
زینبِ قم ، پیش دوچشم ِ ترت
دست نخورده به مویِ دلبرت
زینبِ قم ، دختِ علی پیر شد
گوشة گودال زمین گیر شد
زینبِ قم، راسِ جدا دیده ای؟!
نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟!
زینبِ قم، دستِ تو دیده طناب؟!
راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟!
زینبِ قم ، آبرو ریزی نشد
محضرتان حرفِ کنیزی نشد
زینبِ قم ، جانم اگر برلب است
دردِ من از اسارت ِ زینب است
عمة سادات گرفتار شد
ناقه نشین ،واردِ بازر شد
عمة سادات به چشمِ ترش
دید، گِره خورده مویِ دلبرش
عمة سادات زمین گیر شد
تا که بریدند گلو ، پیر شد
عمة سادات غرورش شکست
نیزه به حلقوم حسینش نشست
عمة سادات به دستش طناب
دیده اش افتاد به بزمِ شراب
عمة سادات چه چیزی شنید
عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید
#قاسم_نعمتی ✍
.
...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_مدح
دعاها و زیارتها نشستند
همیشه سرو قامتها نشستند
تویی آن ماه که پایین پایت
خمینیها و بهجتها نشستند
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
@navaye_asheghaan
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمه ی سادات...
مرغ دلم راهی قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه ی سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه ی سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی...
مرحوم محمدرضا آقاسی 🖤
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_مدح
شکر خدا که سایهنشینِ سَرِ توأیم
همشیرهی امام رضا! نوکر توأیم...
✍ #محمود_یوسفی
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_شهادت #دودمه
عصمت تو نور زهرا را نمایان میکند
حضرت معصومه
خواهر سلطان درعالم کار سلطان میکند
حضرت معصومه
✍ #قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_مدح
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
@navaye_asheghaan
#حضرت_معصومه_س_مدح
وصف او را نتوان گفت به صد منظومه
گفته معصوم به او فاطمهی معصومه
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
@navaye_asheghaan
.
#امام_حسین
ای حرمت فوقِ حرم ها حسین
ای کرمت اوجِ کرم ها حسین
خم شده هرسال به صد احترام
رو به تو پَر های علم ها حسین
ای تو مضامین پُر از شور عشق
از تو نوشتند قلم ها حسین
لایق فردوس شود هر کسی..
سوی تو برداشت قدم ها حسین
وقف جهانی شده خونَت، عوض
وقف تو شد نوحه و دم ها حسین
از غم تو داغ جهان تازه شد،
داغ تو سرلوحه غم ها حسین
خیر ندیدی زِ عرب ها ولی
عبد تو هستند عجم ها حسین
آه..از آن وقت که در قتلگاه
بر تو شد از شمر ستم ها حسین
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#مناجات_امام_حسین
.
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#زیارت_کربلا
چشممان اشک و قلبمان خون است
داغمان از شماره بیرون است
«بُـشر فی الوجه» جای خود اما
قلب عاشق همیشه محزون است
سوختن شرط اولِ عشق است
عاشقی با عذاب، مقرون است
آ...ی لیلای دلربای همه
عالمی در هوات مجنون است
کربلای تو قبلهی ما شد
عاشقان، قبلهشان دگرگون است!
نسل در نسل، سائلان توأیم
کوکب بختمان همایون است
سالها گریه کردهایم و هنوز
چشمهامان به روضه مدیون است
پس دو خط روضه هم بخوانم، چون
شعر بیروضه، سخت مغبون است
* *
زینب از تل رسید و دید حسین
زیر شمشیر و نیزه مدفون است
تن او چاک چاک روی زمین
سر او دست شمرِ ملعون است
جای یک بوسه نیست روی تنش
زخمهاش از ستاره افزون است
گفت: هذا حسین؛ یا جداه!
غرق در خاک و غرق در خون است
نظری کن به کربلا و ببین
حال اولاد مرتضی چون است...
شعرم احوال معنوی دارد
غزلم میل مثنوی دارد
ای که ناگفته نیز میدانی
حرف را از نگاه میخوانی
حرف من صاف و ساده است آقا
نامهام سرگشاده است آقا
حرف این است: دوستت دارم
از شما دست برنمیدارم
واجبم مستحب نخواهد شد
روز من بی تو شب نخواهد شد
شکر، با اشک روضه خو داریم
از همین اشک، آبرو داریم
در عزایت سیاه میپوشیم
جز تو با هیچکس نمیجوشیم
عشقت از سر نمیرود ما را
سَر ما را قبول کن یارا
دست ما را بگیر در دستت
پای ما را بساز پابستت
کور را با اشاره بینا کن
چشم ما را به سوی خود وا کن
ما همه سائلیم و سلطان تو
شب ما را چراغ تابان تو
ما بیابان تشنه، «آب» تویی
ذره ماییم و «آفتاب» تویی
سخن از آب و آفتاب آمد
باز شعرم به انقلاب آمد
دیده در خون نشست با این بیت
بغض شعرم شکست با این بیت
کوفیان «آفتاب» را کشتند
با لب تشنه «آب» را کشتند
دین به قربان مُلک ری کردند
سر خورشید را به نی کردند
پسر بوتراب، روی تراب
سر و صورت به خون نموده خضاب
بگذریم از گریز روضهی شعر
شده چشمم مریض روضهی شعر
ای شه کم سپاهِ عاشورا
کشتهی بیگناه عاشورا
حال ما را ببین که اینسان است
بی تو ما را نه سر، نه سامان است
روز و شب گریه؛ کار ما این است
گریه در روضهی تو شیرین است
✍ #علیرضا_مهران
@navaye_asheghaan
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات #شب_جمعه
هر گاه از نگاهِ تو، دلهای ما بُرید
نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا بُرید
از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه
عصیانِ روز، از تو چه شبها مرا بُرید
ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هرکس نمیدهند
ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا بُرید
با اِدعا، دعا که بهجایی نمیرسد
باید که دست، از طلبِ اِدعا بُرید
بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است
مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید
* * *
حبِ علیست، مقصد و مقصود کبریا
لعنت برآنکه از علیِ مرتضا بُرید
ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف
بیچاره است، هر که ز ایوان طلا بُرید
روزیکه سفرهدارِ ازل، سُفره پهن کرد
نانِ مرا، بهنامِ شهِ کربلا بُرید
اینگونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه...
انگار حنجرم، چو شهِ نینوا بُرید
* * *
میگفت مادرش به نوا، ای حسینِ من
جان داشتی هنوز، سرت را چرا بُرید؟!
تو داشتی هنوز کمی حرف میزدی
سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا بُرید
رحمی نکرد شمر، به رگهای پارهاَت
میدید دخترت، ولی آن بی حیا بُرید
فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید
وقتی که تشنهلب گلویت بیهوا بُرید...
✍ #محمود_ژوليده
@navaye_asheghaan