13454.mp3
402.8K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__زمینه
غریبمو توی زندونم
رسیده به لب هام جونم
از درد و غمام روز و شب
خَلِّصنی یا رب میخونم
چاهارده ساله که اسیرم
اسیره غل و زنجیرم
اینقده شکنجم دادن
دیگه میدونم میمیرم
دیگه خدایا نا ندارم
جایی توی دنیا ندارم
دل تنگم برا خونوادم
ساحلمو دریا ندارم
وای دلم ، میسوزه تمومه بدنم
وای دلم ، کرده کارشو سم تو تنم
مظلوممو موسی بن جعفرم من
مظلوممو غریب مادرم من
بند دوم:
رسیده لحظه های آخر
افتادم به روی بستر
از شرارِ زهر میخونم
کجایی مادر وای مادر
خیلی خرابه حال و روزم
نگامو به در میدوزم
میگم رضا جانم بابا
کجایی دارم میسوزم
از بس که تو زندون زدنم
درد میکنه کلِّ بدنم
لِه شده همه استخونام
هِی خون میاد از تو دهنم
وای دلم ، خون میباره این چشمِ ترم
وای دلم ، آه ای خدایا وای جیگرم
مظلوممو موسی بن جعفرم من
مظلوممو غریب مادرم من
بند سوم:
یه عمریه که چشام تره
مگه میشه یادم بره
تشنه لبیه جدّم رو
غمی که تو غم ها سره
یه سری به روی نیزه ها
یه پیکری تو قتلگا
جلوی چشم خواهرش
ذره ذره شد ای خدا
ندادن امون به پیرهَنِش
باهر چی که بود میزدنش
یکی با سنگ و یکی عصا
یکی با نیزه تو دهنش
وای دلم ، میده یاده جدم عذابم
وای دلم ، میسوزمو خیلی بی تابم
وای حسین
ای غریب هر دو عالیمین
: یاحسین(طاها تحقیقی)
مجید مراد زاده
مهدی منصوری
@navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
موسای طور غربتم و خسته و بی عصا
مجروح عشق هستم و محکوم بی خطا
افتاده ام به گوشه زندان بی کسی
در حسرتم به دیدن یک بار آشنا
زندانی بدون ملاقات عالمم
کز اهل و از عشیر ه ی خود گشته ام جدا
در قعر تیرگی نفسم بند آمده
از دود شعله ی ستم و قحطی هوا
گاهی که خواب می بردم فکر میکنم
هستم چو یک کبوتر آزاد در فضا
پر می کشم ز دام و در آفاق می پرم
در دست باد هر طرفی می روم رها
ناگه ولی به ضرب لگد می پرم ز خواب
جا می کند به پیکر من جای ردّ پا
زخم فلز به گردن من دائمی شده
سرتا به پا شکسته تنم زیر چکمه ها
در سجده بسکه پیکر من آب رفته است
انگار روی خاک فتاده است یک عبا
گیسوی من به پنجه ی دشمن گرفته خو
مثل جنازه روی زمین می کشد مرا
وقتی که خسته می شوم از لطمه های او
می گریم از اسارت زنهای کربلا
باران آتش و سر بر نیزه بود و سنگ
آواز و رقص و هلهله شده پاسخ عزا
شاعر:مجتبی صمدی
@navaye_asheghaan
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم_زمینه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_زمینه
#زمینه
نه پسری نه دختری، نه سایه بالا سری
میون زندون بلا، می میرم از خون جگری
روخاک سیاچال، سرم رو می زارم
به جز کند و زنجیر ، انیسی ندارم
اسیرم، بین این سیاهی الهی، خلصنی الهی
..............
همه تنم شده کبود، از دست نامرد یهود
یکی نبود بهش بگه، آخه گناه من چی بود
باتازیونه ای کاش، بزنه من رو بی حد
ولی به مادر من ، نزنه حرفای بد
ندارم، غیر ازتو پناهی الهی، خلصنی الهی
...............
خوب که ندید دختر من، رو تخته در پیکر من
خوب که جلوی بچه هام، نرفت رو نیزه سر من
کفن قیمتی شد، به جسم من اینجا
ولی بی کفن موند، تن حسین زهرا
برهنه، کسی ندیده شاهی الهی، خلصنی الهی
#علی_سلطانی ✍
#امام_کاظم #موسی_بن_جعفر
👇
@navaye_asheghaan
#امام_کاظم
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را
این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
این هفت کفن روضه ی گودال حسین است
ای کاش نیارند برایش کفنش را
نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را
علی اکبر لطیفیان
#امام_کاظم
حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین
زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین
سرفه های خونی اش بدکاره را هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین
یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین!
آن امامی که به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین
آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین!
دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین
لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین
چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از مدینه روضه های کربلایش را ببین
سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست
در سجود این خدای غم خدایش را ببین..
سیدپوریا هاشمی
#امام_کاظم
هستی غریب و با تو کسی آشنا نشد
همدم کسی به سوز دلت جز خدا نشد
خرما به زهر کینه شد آغشته وای من
جز سوز زهر،زخم دل تو دوا نشد
معصومه خوب شد که نبود و ندیده است
روح از تنت جدا شد و زنجیر وا نشد
جان دادی ای غریب،به دور از وطن ولی
اما غمی به مثل غم کربلا نشد
شکر خدا که هفت کفن داشتی به تن
دیگر برای تو کفن از بوریا نشد
بر تخته پاره جسم تو تشییع شد ولی
تشییع تو به زیر سم اسبها نشد
آویخته به تخته ی تابوت شد سرت
اما سرت به دست کسی جابجا نشد
محمود اسدی شائق
#امام_کاظم
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
قاسم نعمتی
#امام_کاظم
دریا شکست کوه شکست آسمان شکست
ای وایِ من که حرمت این آستان شکست
ای وایِ من که ساقهی پایی نحیف و سرخ
از ضربههای چکمهی یک پاسبان شکست
در زیرِ این عبا به گمانش کسی نبود
سَندی که پا گذاشت شنید استخوان شکست
از بس که تنگ بود و نمور و سیاه و سرد
از بس به سنگ خورد سری ناتوان شکست
بابالحوائجِ همه بود و کسی نداشت
روزی دِهِ همه بی آب و نان شکست
امسال هم گذشت ولی روز را ندید
دور از بهار قامتِ این باغبان شکست
امسال هم گذشت و رضا را ندید آه
بِینِ سیاهچال دلش ناگهان شکست
معصومه را نشد که عروسش کند - گریست
امشب که بغضِ دخترِ او بی امان شکست
از زهر تشنه بود و همین بابِ روضه شد
با داغهای کرببلا با همان شکست
لب تشنه بود و حرمله را با سهشعبه دید
طوری کمان کشید گمانم کمان شکست
وقتی صدایِ تیر به زینب رسید گفت :
قلب رُباب پشتِ پدر توأمان شکست
میخواست خنده ای بکند که گلوش ریخت
میخواست بوسه ای زندش که دهان...
حسن لطفی
#امام_کاظم
كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم
ناخودآگاه فقط ياد رضا افتادم
دشمنم كرد گمان تا كه ببندد دستم
ديگر از مرحمت و جود و عطا افتادم
آنقدر بزم مناجات مرا ريخت بهم
با وجودى كه كليمم ز دعا افتادم
وسط سجده چنان ضربه به پهلويم زد
صورتم خورد زمين و ز نوا افتادم
بعد از آنى كه ز سيلى دهنم پر خون شد
مثل بانوى مدينه ز صدا افتادم
بسكه پيچيده بهم ساق دو پايم، هربار
خواستم تا كه بمانم سرِ پا افتادم
تا كه سنگينى پا را به تنم حس كردم
ياد گودال و شهِ كرببلا افتادم
دست و پا مى زنم اما بخدا خوشحالم
دخترم نيست ببيند كه كجا افتادم
تا كه عمّامه كشيد از سرم آن پست يهود
ياد معجركشى شام بلا افتادم
جسر بغداد هم از غربت من مى گريد
در مسير گذر شاه و گدا افتادم
قاسم نعمتی
@navaye_asheghaan
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم_زمینه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_زمینه
#زمینه
نه پسری نه دختری، نه سایه بالا سری
میون زندون بلا، می میرم از خون جگری
روخاک سیاچال، سرم رو می زارم
به جز کند و زنجیر ، انیسی ندارم
اسیرم، بین این سیاهی الهی، خلصنی الهی
..............
همه تنم شده کبود، از دست نامرد یهود
یکی نبود بهش بگه، آخه گناه من چی بود
باتازیونه ای کاش، بزنه من رو بی حد
ولی به مادر من ، نزنه حرفای بد
ندارم، غیر ازتو پناهی الهی، خلصنی الهی
...............
خوب که ندید دختر من، رو تخته در پیکر من
خوب که جلوی بچه هام، نرفت رو نیزه سر من
کفن قیمتی شد، به جسم من اینجا
ولی بی کفن موند، تن حسین زهرا
برهنه، کسی ندیده شاهی الهی، خلصنی الهی
#علی_سلطانی ✍
#امام_کاظم #موسی_بن_جعفر
👇
@navaye_asheghaan
.
#امام_کاظم_زمزمه
#حضرت_موسی_بن_جعفر_زمزمه
#زمزمه
بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد
که فرزند غریبت ز زندان شده آزاد
واویلا...
نگشته احترامی بر آن پیکر اطهر
تنش با غل و زنجیر به روی تخته ی در
واویلا...
نشانه های زنجیر به دست و گردن اوست
که آثار شکنجه چو لاله بر تن اوست
واویلا....
به زندان دم آخر که از نفس فتاده
به لبهای شریفش کسی آب نداده
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شهادت_امام_کاظم
👇
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شور
#امام_کاظم_شور
#شور
خلّصنی یاالله
کنج زندان بلا پیر شدم
خسته از این غل و زنجیر شدم
دیگه از زندگیم سیر شدم
خلّصنی یاالله
همه تنم زخون رنگ شده
برا معصومه دلم تنگ شده
برا معصومه دلم تنگ شده
زیر غل جامعه/ شکسته استخون پام
منم مثه مادرم / مرگم و از خدا میخوام
یا باب الحوائج / یا موسی بن جعفر
......
خلّصنی یاالله
سلسله به گردنم جا انداخت
تازیونه منو از پا انداخت
باز من و به یاد زهرا انداخت
خلّصنی یاالله
بر رخم جای کبودی مونده
جای دست این یهودی مونده
جای دست این یهودی مونده
سیلی و شلاق او / سفره افطارمه
کاش دیگه ناسزا نگه / به مادرم فاطمه
یا باب الحوائج / یا موسی بن جعفر
.......
خلّصنی یاالله
مونسم فقط غل و زنجیره
این سیه چال چقد دلگیره
به خدا هی نفسم میگیره
خلّصنی یاالله
دیگه موقع دعا میافتم
با صورت روی خاکا میافتم
هی به یاد کربلا میافتم
قعر سیه چال کجا/ گودی گودال کجا
این تن بی حال کجا/ آن تن پامال کجا
وای حسین به کربلا وای حسین به کربلا
......
#شهادت_امام_کاظم
#عبدالحسین ✍
👇
@navaye_asheghaan