eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
435 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیکـَ یا حسن ابن علی، ایها المجتبی ========================= مُخَمَس مدح و مرثیه (ع) شاه کرم لطفی بفرما مستکینت را این نوکر افتاده بر روی زمینت را آقا تفضل کن گدای کمترینت را در سینه ام پر کن تو مهر بی قرینت را با سائلان تو مهربانی ای حسن جان لطفی کن آقا که دلم سامان بگیرد شعرم به گوشه چشمت آقا جان بگیرد هم جان بگیرد هم تب طوفان بگیرد لطفی که قلبم پیش تو اسکان بگیرد تو حضرت آرام جانی ای حسن جان من از طفولیت به نامت مبتلایم خوشنود از این حال جنون و ابتلایم خرسندم از این که غم تو شد بلایم اصلاً خودت کردی اسیر کربلایم روزی رسان نوکرانی ای حسن جان در می‌زنم شاید نگاهت را ببینم یک چشمه شاید روی ماهت را ببینم حسن رخ و چشم سیاهت را ببینم شاید که لایق بودم آهت را ببینم غمگین غم‌های نهانی ای حسن جان در می‌زنم درباز کن بر من نظر کن من شاعرت هستم به شعر من اثر کن منظومه‌ام را از غم خود با خبر کن از کوچه‌های کودکی خودت گذر کن تو آگه از سرّ نهانی ای حسن جان از کوچه‌ای که غم در آن تکثیر می‌شد ناموس ذات حق در آن تحقیر می‌شد بی حرمتی بر آیه‌ی تطهیر می‌شد آنجا که بغض و کینه‌ها تصویر می‌شد آن کوچه را تو روضه‌خوانی ای حسن جان وقتی که باد کینه در آن کوچه پیچید سد شد مسیر و ناگهان آن کوچه لرزید بعدش صدای نحس آن بی دین که غُرید وَ چشم‌های کودکی که داشت می‌دید وای از بلای آسمانی ای حسن جان هِی بر سرانگشتان پایت قد کشیدی هِی این طرف هی آن طرف‌تر می‌دویدی غمگین‌ترین تصویر خلقت را تو دیدی بی احترامی کرد و آقا تو شنیدی ناموس حق را پاسبانی ای حسن جان در قلب تو این ماجرا جاماند آن روز در چشم‌هایت این بلا جاماند آن روز در گوشت آن لحن و صدا جاماند آن روز وقتی به چادر جای پا جاماند آن روز این درد را تنها تو دانی ای حسن جان این روضه مرقومه را تنها تو دیدی وقت لگد، معصومه را تنها تو دیدی ضرب هجوم لطمه را تنها تو دیدی آن مادر مظلومه را تنها تو دیدی از دیده‌هایت خون فشانی ای حسن جان .
. ‍ ‍( ماه تمام ) یا مُعِزُّالمومنین علیک السلام ... مژده ای دل به جهان ماه تمام آمده است مُولِدِ خوش قَدَمِ ماهِ صیام آمده است گُلِ کوکب گُلِ شَبدَر گُلِ شبنم آمد نوه ی ارشدِ پیغمبرِ اکرم آمد حضرت فاطمه این بار قمر دار شده حضرت حیدر کرار پسر دار شده کوری چشم حسودان و همه خیره سران مظهرِ سوره ی " و الشمس ... " رسیده به جهان هر کجا از کرم و جود و سخا بوده سخن آمده روی زبانِ همگان نام حسن عادتم داده خداوند به احسان حسن می رسد روزی من صبح و شب از خوان حسن بی جهت نیست کرامت صفتش گردیده سفره ی نان شَبَش را به همه بخشیده بین میدان به علی شیر خدا گشت بدل صحبت از اوست که در معرکه ی جنگ جمل به دل دشمن خود وحشتِ کبری انداخت شتر قائله را ، شادی زهرا انداخت نور "خورشید" به شب خورد ، سحر شکل گرفت نور رویَش به سما خورد ، قمر شکل گرفت این حسن کیست که نامش سندِ غربت شد گوشه ای از حَرَمَش در دلِ من حسرت شد خلوتم پر شده از خلوت ایوان بقیع کِی شوم زائر آن زائر پنهان بقیع هر سحر ذکر من این است : الهی به حسن دَمِ افطار همین است : الهی به حسن موعدِ آمدنِ منجی ما را برسان حجت ابن الحسن آن شاه ولا را برسان ... ✍ ‌.
. تو کریمی و منم جیره خور احسانت جان و جانان جهان، جان جهان قربانت سفره دار حرم رحمت و مهری آقا اهلِ عرشند به والله بلاگردانت کرمت سفره خالیِّ مرا پر کرده جان گرفتم به خداییِّ خدا با نانت من به نان و نمک سفره ات عادت دارم من نشستم همه ی عمر به پای خوانت تو همانی که مریدت شده ارباب وفا من همانم که شدم ابر پر از بارانت حسنی ام به خداییِّ خدا تا محشر شکرُلله شدم عاشق سرگردانت کوریِّ دشمن تو ضربه دل یا حسن است به فدای تو و آن خاطره و طـوفانت آخرین تیر علی در جمل فتنه تویی ضربه ات حیدری ُّو کون و مکان حیرانت می رسد روز خوشی که به بقیعت برسم می شود مثل خراسان حرم ویرانت به علی می رسد آنروز که با ذکر علی به طواف تو بیایند همه مَستانت در رِکاب یوسف فاطمیون می سازد حرم عشق برایت به خدا ایرانت .
Shab 12 Ramazan 1403 Salahshor [Mohjat_Net] (1).mp3
2.75M
امشب ببخش ما را به احترام زینب با بنده کن مدارا به احترام زینب با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم اما مران گدا را به احترام زینب با دستگیری خود شرمنده کردی عمری این عبد بی حیا را به احترام زینب بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی طعم خوش شفا را به احترام زینب با برگه ی شهادت کن عاقبت به خیرم تکمیل کن عطا را به احترام زینب آیا شود ببینم هنگام جان سپردن ارباب باوفا را به احترام زینب با دیده های گریان من آمدم بگیرم امضای کربلا را به احترام زینب جای کفن بپیچید دور تنم رفیقان یک تکه بوریا را به احترام زینب شعر: قاسم نعمتی رمضان 1403 .
Shab 13 Ramazan 1403 Karimi [Mohjat_Net] (1).mp3
2.61M
به لطفت باز پیدا کرده امشب جان پناهش را همانکه دور شد از خانه ات گم کرد راهش را گنهکاری که کامش با گناهی تازه شیرین شد چگونه حل کند در چای روضه سوز آهش را منم آن حاملا ثقلی علی ظهری که هرباری به آنی میشکسته توبه های گاه گاهش را الهی هارب منک الیک همچو یک طفلم که در آغوش تو از یاد برده اشتباهش را ظلمت نفسی اما باز هم امهلتنی یا رب به روی دامن آلوده نیاوردی گناهش را وفا کردی جفا کردم چه خلصنا من الناری اگر قاضی کند این نو پشیمانت کلاهش را الهی باسمک یا خیر معروف عُرِف امشب نگیر از بنده ی وامانده ی خود تکیه گاهش را 1403 .
Shab 14 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net].mp3
6.14M
هرچه عمرم رفت و شد مویم سپید چشم تو از من بجز غفلت ندید قصه ی من هم به پایانش رسید نا امیدم نا امیدم نا امید آمده عبد فراری سر به زیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر گرچه من نان علی را خورده ام دل به دست او ولی نسپرده ام صاحبم را سال ها آزرده ام آخر کارم شده افسرده ام شرم بر من توبه کردم دیر دیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر رفت از یادم که نوبت میرسد این شلوغی ها به غربت‌ میرسد لحظه ی مرگم به سرعت میرسد نوبت آن قبر خلوت میرسد دو ملک هستند آن هم سخت گیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر دیگر این پرونده پیش قاضی است حضرت صاحب ز من ناراضی است من نماز و روزه هایم بازی است سال ها کارم فقط لفاظی ست تو بزرگی و من آن عبد فقیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آخر از امروز و فردا کردنم بوی معصیت گرفته این تنم دوستی ها میکنم با دشمنم آنکه عمرش را هدر داده منم حضرت باران بزن بر این کویر یا مجیر و ‌یا مجیر و یا مجیر غصه دارم غصه های بی حساب مستحقم تا بسوزم در عذاب مانده بهر من فقط یک انتخاب ناله از دل میکشم یا بوتراب من علی دارم امامی بی نظیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر مستم و هوشیار میگویم علی هر که گفت از یار میگویم علی یک صد و ده بار میگویم علی جای استغفار میگویم علی او گرسنه نوکرانش سیر سیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر شعر: رمضان 1403 .
. توی این دنیا غریب و آشنا فایده نداشت رو به هرکسی زدن غیر خدا فایده نداشت توی دنیا هرکی از یه عیب من باخبره دیگه حرف دل من برای اون بی اثره تا اجل نیومده شکر خدا بیدار شدم نم نمای آخره دوباره دست به کار شدم با دل شکسته امشب رو به قاضی میکنم دیگه هرجوری شده خدا رو راضی میکنم با تموم بدیام هرچی که هستم بدونید آی جماعت به خدا خداپرستم بدونید اون خدایی که از آتیشِ دلم با خبره گفته از هرچی گناهِ با یه توبه میگذره اون خدایی که فقط به ظاهرم نگاه نکرد پیش چشم دیگران رازمو برملا نکرد اون خدایی که دلِ گنهکارا رم میبره از تموم مادرای دنیا مهربون تره اون خدایی که هوای رو سیاها رو داره بد و خوب نداره وقتی داره بارون میباره اون خدایی که نخواسته خیلی حاجتامو داد تا غضب میکنه دست رحمتش جلو میاد اون خدایی که همیشه عاشق چشمِ تره آبروی منو امثال منو نمیبره اون خدایی که با من هرجوری بوده راه اومد تو بزنگاه زدن باز دوباره کوتاه اومد اون خدایی که تو دعوت منو جا نمیزاره توی مهمونی بدیامو به روم نمیاره اون خدایی که تموم درا رو وا میکنه همه عیبا رو میپوشونه و حاشا میکنه اون خدایی که دلای مهمونا رو زنده کرد تو دلم یاد امام و شهدا رو زنده کرد اون خدایی که تو سختیا مواظب منه دست رد به سینه ی گنهکارا نمیزنه اون خدایی که منو میشناسه بهتر از خودم که خودش خوب میدونه بدجوری عاشقش شدم اون خدایی که به جای شعله های بی امان آتیشم زده با عشق مهدی صاحب زمان کاری کرده با دلم که دارم آتیش میگیرم کاری کرده دارم از دوری آقام میمیرم بارالها اومدم با بار سنگینِ گناه منو این اشک پشیمونی و این آتیشِ آه دیگه از محبتت خیلی خجالت میکشم زیر بار منتت خیلی خجالت میکشم بهترین لطف تو بوده اعتقادم به حسین عاشق دلم شدی دلی که دادم به حسین راهِ راضی کردنِ خدا رو من خوب میدونم برای قبولی توبه یه روضه میخونم یکی بود یکی نبود همه با هیزم اومدن توی شهر مدینه یه خونه رو آتیش زدن دارم آتیش میگیرم به یاد شهر مدینه الهی هیچ پسری مادر زخمی نبینه معنی تازه ای داره یکی بود یکی نبود مادر اومد و پسر گم شده تو آتیش و دود مثل زهرا هیچکسی فدایی مولا نشد مادر افتاد رو زمین اما پسر پیدا نشد یکی بود یکی نبود برا حسین کاری کنه یکی بود یکی نبود اربابمو یاری کنه دلی که سوخته برای خیمه ها نسوزونی دلی که گم شده توی کربلا نسوزونی دارم آتیش میگیرم به یاد دشت کربلا خیمه ها و بوته ها و دامنای بچه ها شعر: ✍ رمضان 1403 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•باید اشک‌ چشم... ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ استاد حاج‌ منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باید اشک چشم را به کار بست این دهان را بعد استغفار بست این همه خانه تکانی کرده ایم جلد قرآن ها چرا پس تار بست باز هم آقا ز من راضی نشو باز هم سال گناهم بار بست تا که گفتم یا محول عفو کن زودتر پرونده را غفار بست دید زهرا راه را گم کرده ام پرچمش را بر روی دیوار بست من فراری بودم از مادر ولی در به روی طفل با اصرار بست زخم خوردم از همه رفتم نجف رخم من را حیدر کرار بست یا علی وقت ملاقاتی بده از حرم دورم دلم زنگار بست خواب دیدم دست معمار بقیع میزند صحن حسن را داربست عید من گریه است گریه بر حسین او که تقدیر مرا بسیار بست روضه ی بی دستی آب آورش دست من را موقع افطار بست تا که سقا مشک را بر شانه زد راه او را لشکر اشرار بست بی مهابا تیر بر چشمم زدند غرق خون شد پلک را دشوار بست انقدر از فاطمه شرمنده بود چشم خود را موقع دیدار بست لعنت حق بر کسی که بعد او راه زینب را سرِ بازار بست