eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
435 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دلم امشب هوای یار کرده هوای دیدن دلدار کرده هم او که خواب شیرین شبم بود سحرگاهان مرا بیدار کرده خیالش راحت از جانها ربوده دلم را طالب دیدار کرده نفسهایش نسیم دلکش وصل نگاهش آسمان را خوار کرده صدایش برترین آوای عشق است که جان را محرم اسرار کرده مرا دلداده مهرش نموده دگر از غیر او بیزار کرده به یاران دلربایی ها نماید که دل را فارغ از اغیار کرده میان باغ گل چون رخ گشاید ز حسنش هر گلی را خار کرده ز زیبایی رویش صد چو یوسف به مستی راهی بازار کرده خیال او بهشت است و دلم را رها از جنت و از نار کرده به یمن مقدم بس نازنینش دو عالم را چنین پر بار کرده به دستان پدر تابیده آن سان که خورشید و قمر را تار کرده رضای حق به دیدارش رضا داد که شکر درگه دادار کرده غلام درگه ابن الرضایم که با عشقش مرا بیمار کرده @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ستاره سحری مژده سحر می داد فروغ صبح ز پایان شب خبر می داد ز صحن سینه ما دست عاطفت از شوق کبوتر دل ما را به عرش پر می داد فضای شهر مدینه معطر از گل بود شبی که گلبن باغ ولا ثمر می داد مگر نسیم ز باغ بهشت آمده بود که بوی ناب گل وسبزه های تر می داد سحاب رحمت حق بر مدینه سایه فکند خدا به حجت خود کوثری دگر می داد فلک به یمن قدومش ستاره باران بود خدا به شمس سپهر ولا قمر می داد زدیدگان پدر اشک شوق جاری بود شبی که بوسه به رخساره پسر می داد برای خلق گنهکار در شب میلاد خدا به نخل شفاعت دوباره بر می داد نهم سپهر ولایت جواد اهل البیت کریم بود و به هر بینوا گهر می داد هنوز کعبه شهادت دهد بدان محفل هرآن که مسئله پرسید از او نظر می داد دلم گرفته چه می شد اگر خدا یک شب چنان نسیم به کویش مرا گذر می داد چه عقده ها که وفایی زدل نمی شد باز به ما اگرکه خدا برگه سفر می داد شاعر : استاد سید هاشم وفایی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای پسر حجت هشتم جواد قبلگه حاجت مردم جواد گوهر دریای ولایت توئی چشمه فیاض عنایت توئی از همه خلق خدا برتری بعد رضا بر همگان رهبری ریزه خور خوان تو اهل زمین بنده فرمان تو روحُ الامین بحر کرم معدنِ جود و سخا شاهد جود و کرمت هل اتی قبله حاجات جهان کوی تو چشم امید همگان سوی تو قدر تو از علم تو پیدا شده نزد همه خصم تو رسوا شده مِهر تو جاری است در اعضای من ذکر تو آسایش فردای من جِن و مَلَک در ره تو پایبند اهل جهان از نِعَمَت بهره مند نام تو سر لوحه دیوان من مهر تو سرمایه ایمان من مظهر جودی و نامت جواد از کرم خویش خدا بر تو داد ای که به خلق دو جهانی امیر روز جزا دست مرا هم بگیر @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام حضرت باران سلام یا مولا امام زاده ی سلطان سلام یا مولا گدا برای تو بودن بهانه می خواهد ظهور معرفتی عاشقانه می خواهد شکوه حسن تو را آسمان نمی داند سرود اوج تو را جز ملک نمی خواند نگاه لطف تو را عالمی گدا بوده فقیر منّت آیات هل اتی بوده سحاب رحمت و رافت ، عطای بی منّت جواد جود و کرم ، نور ذاتی عصمت قنوت صبح دعا در نگاه شبهایت نشسته خیره به هر لحظه ی تماشایت به جان خریده ام آقا مدال دینت را شکوه صبح طلایی کاظمینت را رفیق نیمه شب از آسمان دعایم کن برای صبح زیازت مرا صدایم کن صدا کن ای تو مرا مقتدای زیبایی سرود آبی گلواژه های دریایی مدام معتکفم در حریم احسانت نشسته ام به گدایی روح ایمانت نشسته ام که امام الهدی مرا بخری مرا خریده و تا وادی فنا ببری شبیه رقص کبوتر کنار آینه ها طواف می کنم این لحظه ها به دور شما کنار شمع وجودت که حرف سرما نیست تو هستی از چه بترسم که نار بر ما نیست شاعر: وحید محمدی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باده را تا آخرش سر می کشم آسمانی می شوم پر می کشم نعره مستانه دارم در گلو مست کردم تا بیابم آبرو یا گریبان می درم، رسوا شوم مست کردم تا کمی شیدا شوم همچو می می خواستم یک دل شوم با اجازه، گر شود، دعبل شوم او پدر را می ستاید من پسر او ز جان گفت است من هم از جگر لیک شعر ما کجا آقا کجا ذکر افلاک است ما اُحصی ثنا ما کجا و صحبت از مدح امام سیر تا خورشید روی پشت بام؟ ما کجا و باده های سلسبیل دست ما کوتاه خرما بر نخیل سائلی بودم که تو ره دادیم من مریض عشق، مادرزادیم لکنتم را رفع کن در این رسا باز می گویم که لا اُحصی ثنا ای تو آقازاده خورشید طوس روح و جان حضرت شمس الشموس گوشه ای ز آب لبت نهر رجب حوض کوثر! سید عالی نسب! السلام ای حضرت باب المراد باب حاجات تمام این بلاد یا رئوف بن رئوف بن رئوف یا کریم و یا جواد و یا عطوف ای به گهواره مسیحا را امام ای مسیح بن مسیحا! السلام شد مسیحا خاکبوس بر درت مریم عذرا کنیز مادرت بی سبب لیلا به تو مجنون نشد بی سبب روی تو گندم گون نشد التماس چشم چشمه سارها برکت و روزی گندم زارها سفره های نان به زیر دین توست رنگ گندم ها از این رو عین توست برکت از میلاد تو لبریز شد عشق لایزرع چه حاصل خیز شد کار مژگان بلندت شد شکار از دل صیدت درآوردی دمار دل به یک لحظه شود تسلیم تو امر کن تا جان شود تقدیم تو پیشکش بر غمزه، سر آورده ام زخم می خواهم، جگر آورده ام زخم تو کار مسیحا می کند زخم تو دردم مداوا می کند السلام ای درد و درمان رضا السلام ای وصله جان رضا دائم الخمرم بنوشم می زیاد یا جواد و یا جواد و یا جواد بوسه بر کفش تو زد یک پیرمرد می گرفت از روی نعلین تو گرد گرد کفشت خاک یا اینکه زر است سرمه چشم علی جعفر است دستخط آمد برای تو ز طوس نامه را بر دیده بگذار و ببوس نامه شرح غصه ی هجران توست شرح دلتنگی باباجان توست میوه قلب پدر عمرت بلند سر سلامت باشی از شر و گزند شد دلم تنگ و ز دوری تو چاک یا جواد بن علی روحی فداک کاش بابای تو در آن حجره بود زهر بود و جسم تو زرد و کبود یک کبوتر پر شکسته در قفس سخت تا کام تو می آمد نفس پشت در کف بود و سوت و هلهله در میان آسمان ها زلزله بین حجره بال و پر می خورد زخم تشنه بودی و جگر می خورد زخم تشنه بودی آب را بر خاک ریخت خاک بر روی سرش افلاک ریخت قلب بابای خراسانی شکست دیده ات را دست زهرا تا که بست باز هم بی احترامی بر امام می شود تشییع جسمت تا به بام کاش می بردند جسمت با عبا ای علی اکبر به روی بام ها **** شاعر: محسن حنیفی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 وقتی بساط عشق بازی چیده می شد سجاده سبزی کنارش دیده می شد یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش در امتحان عاشقی سنجیده می شد صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد گویا دوباره کوثری در بین راه است کم کم سحر شام دل غمدیده می شد از نور زهراییِ این فرزندخورشید طومار غربت در جهان برچیده میشد دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟ در آسمانها این چنین نامیده میشد او کیست؟آقازاده شمس الشموس است آرامش جان و دل سلطان طوس است او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد همچون رسول الله پیغمبر ترین شد از آسمانها آمد و جاری تر از اشک مانند زهرا مادرش کوثرترین شد سر تا به پایش بود توحید مجسم بر باده رب الکرم ساغر ترین شد او چندسالی گرچه مهمان بود ما را اما تجلی کرد و نام آور ترین شد بر تار گیسویش گره خورده دل ما این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد در چند جایی که عیان شد غیرت او با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد فرمودبابایش از او بهتر نباشد مولود ازاو بابرکت تر نباشد او آمد و ابن الرضایی کرد مارا از برکت نامش خدایی کرد مارا مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و تا عرش برد و کبریایی کرد مارا دست کریم این امام ذره پرور یک عمر مشغول گدایی کرد مارا صوت دل آرای مناجاتش سحرها سر مست جانان و هوایی کرد مارا بوسیدن خال رطب دارش در این ماه مهمان بزم باصفایی کرد مارا یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا از گوشه صحن و سرای کاظمینش مست حسین و کربلایی کرد مارا نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم لبخند او آرامش جان رضاشد یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد سجاده بابا شده گهواره ی او لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد با غمزه ای جانانه جانان رضا شد آمد که باقی مانده توحید باشد با نام او شیعه مسلمان رضا شد قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است قد راست کرد اصل ارکان رضا شد هر کس که از باب الجواد آمد زیارت با دست پر مشمول احسان رضا شد اما خدالعنت کند فامیل بد را که باعث قلب پریشان رضا شد امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک چله نشینی پای خَم کرده شرابم امشب دخیل گوشه گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلیم کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ ششماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناس پاک طینت عبد علی اصغر کند زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین ، حنجری پاره ببیند وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود آقای عالم را چه بیچاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست قاسم نعمتی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز بر نخل ولایت ثمری داده خدا آسمان عظمت را قمری داده خدا در بهاری همه زیبائی و امید و صفا گلشن مهر و وفا را ثمری داده خدا دهم ماه رجب لیله قدر دل ماست وه بر این شب چه مبارک سحری داده خدا شب قدر است بخوان سوره کوثر زیرا به رضا کوثر و قدر دگری داده خدا حجره کوچک ریحانه بهشتی دگر است که بر این خانه صفای دگری داده خدا به جهان بشریت ز حریم ملکوت با جمال ملکوتی بشری داده خدا تا که در بادیه عشق توقف نکند باز این قافله را راهبری داده خدا همه از مرحمت این پدر و این پسر است هر چه بر هر پسر و هر پدری داده خدا هم چو او نیست دگر پر برکت مولودی مقدمش را چه مبارک اثری داده خدا اولیاء جمله جوادند ولیکن ز جواد جود را جلوه تابنده تری داده خدا تا دهد قدرت فرعونی مامون بباد به جگر گوشه موسی پسری داده خدا جز مدیح علی و آل (موید) را نیست آری آری که به هر کس هنری داده خدا @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش زمین برای همیشه پر از مسیحا شد درست مثل زمان تولد زهرا مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد هزار حظ منزه به دیده اش آمد همین که چشم ستاره به روی تو وا شد و آسمان اگر امروز این همه بالاست به پای قامت طوبایی شما پا شد صدای پای کریمانه تو می آید دلم به پشت در خانه تو می آید تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است میان خیل هزاران هزار بخشنده برای جود خودش انتخابتان کرده است هزار و چهار صد سال می شود که خدا مرا پیاله به دست شرابتان کرده است تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است قسم به کعبه برای شفاعت فرداست اگر جواد الائمه خطابتان کرده است خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند کریمی اش به کریمی تو ظهور کنتد مسیح سبز نفس های تو حیاتم داد شعاع نور ضریحت به جاده ام افتاد برای آنکه خدا حاجت مرا بدهد مرا نوشت و مرید تو را نوشت مراد به روی صفحه پیشانی ام ملائک تو نوشته اند سگ خانه امام جواد چگونه لطف نداری به این اسیری که غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد صدای اول عشق و صدای آخر عشق تمام عشقی و ای عشق خانه ات آباد رسیده است به روی مهت سلام رضا علی اکبر در خانه امام رضا تو آمدی پی اکرام و هم نشینیمان جواب عاطفه باشی به مستکینیمان تو آمدی ز طبق های آسمان پایین و کردی از پی چشمانتان زمینیمان چگونه دست توسل نیاوریم آقا تو آمدی که همیشه گدا ببینیمان تویی تو ماحصل چله توسل ها تویی شراب طهورای اربعینیمان تویی که حق خدایی به گردنم داری تو آفریده شدی تا بیافرینیمان تو را جواد و مرا آفریده ات کردند قتیل آن دو کمان کشیده ات کردند نگاه بی مثلت از تبار خورشید است ضریح چشم قشنگت مدار خورشید است کواکب از جریان تو نور می گیرند طلوع نور شما تا دیار خورشید است تو انعکاس جمال امام خورشیدی شبیه آینه ای که کنار خورشید است همین که سردی مان رفت و فصل گرما شد به گوش خویش سرودم که کار خورشید است قسم به حرمت خاک زمین کرب و بلا به ان دیار که مهپاره بار خورشید است جواب کودک خورشید سر بریدن نیست جواب نور گلوی سحر بریدن نیست @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اي روي تو شبيه جمال ابالحسن وي خوي تو مثال كمال ابالحسن آوردن قيافه شناسان روا نبود سيماي توست وجه جمال ابالحسن آيينه ي تمام نماي رضا تويي اي سرو قامت تو مثال ابالحسن اي حاصل دعاي چهل ساله ي رضا رخسار توست كوثر آل ابالحسن با نرگس نگاه پدر ميشوي شكار اي قد و قامت تو غزال ابالحسن اي ديدن رخ تو حرام حراميان در كعبه شد طواف تو اعمال حاجيان نامت اگر نبود رضا زينتي نداشت كوثر بدون نام جواد آيتي نداشت دنيا بدون نور تو ظلمت سراي محض عُقبا به جز بهشتِ رُخَت جنتي نداشت دشمن تورا به فصل جواني شهيد كرد جز مرگ فاطمي دل تو حاجتي نداشت با تشنگي ز كرب و بلا ياد ميكني جز يا حسين بر جگرت لذتي نداشت @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دلگیر تر از سینۀ تنگم قفسی نیست در خانۀ تنهایی من هم نفسی نیست تنهاتر از این بی‌كس دلمرده كسی نیست من یكسره فریادم و فریادرسی نیست در حسرت آغاز بهار است كویرم واكن دهن شیشۀ من را به لبی یا دم كن نفس شرجی من را به تبی یا پر كن بغل سرد مرا یك دو شبی یا سر كن با من چند سحر در رجبی یا فرصت بده تا پیش قدمهات بمیرم وقتی كه به موی تو مسیر دلم افتاد صدها گرۀ كور سرِ مشكلم افتاد شور لب تو بر بدن ساحلم افتاد صد شكر كه در خانۀ تو منزلم افتاد در پیچ و خم عشق تو در آمده پیرم آغاز بهار است صدای قدم تو جنگل شدم از آب و هوای قدم تو سر می‌دود از شوق، برای قدم تو چشمان مدینه شده جای قدم تو از هرچه به غیر از قد و بالای تو سیرم جان همۀ شهر به گیسوی تو بسته است نان همه بر همت بازوی تو بسته است بند دل عیسی به دم هوی تو بسته است طاقی است دل ما كه به ابروی تو بسته است با دست تو ورز آمد از آغاز خمیرم با آمدنت ختم شده غصۀ بابا لبخند تو شد ساحل آرامش دریا شد بسته دَرِ تهمت بی ‌پایه و بی‌جا مبهوت شد از ذره‌ای از علم تو یحیی* گفتی كه من از طایفۀ علم غدیرم خورشید شدی ساقی این نور علی شد نوری نبوی آمد و منشور علی شد آتش خودِ حق بود ولی طور علی شد تأكید به مستی شد و انگور علی شد از عقل جدا شد سرِ این كوچه مسیرم حرف از علی و آینه‌ها شد چه بجا شد دستم پُر باران دعا شد چه بجا شد غم، پشت سرم آبله‌ پا شد چه بجا شد این شعر فقط صرف خدا شد چه بجا شد از شعلۀ این راز گُل انداخت ضمیرم شاعر:محمد بختیاری @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 نشسته‌ام بنویسم گدا نمی‌خواهی؟ میان خانه‌ی خود بینوا نمی‌خواهی؟ نشسته‌ام بنویسم کریم یعنی تو کریم‌زاده تو حاجت روا نمی خواهی شنیده‌ام که عطایت زبانزد همه است نیازمند برای عطا نمی‌خواهی به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد تو علم و معجزه و کیمیا نمی‌خواهی قسم به روی شما خوب می‌شوم آقا فقط بیا و نگو که مرا نمی‌خواهی منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو من از نگاه تو خواندم شما نمی‌خواهی... ... که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم که می‌کنی ز محبّان خود هواخواهی هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا من آمدم که بگویم به تو سپاسم را و جمع می‌کنم این بار من حواسم را که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز به غیر کوی شما دست التماسم را برای آنکه بیایم به محضرت آقا روا بُود که مرتّب کنم لباسم را برای جلب نظر از شما بسوی خودم من استفاده کنم عطر ناب یاسم را میان آیِنه‌کاری چنان شدم تکثیر هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را به غیر نان شما که نخورده ام هرگز ببین زبان و دهان نمک‌شناسم را میان دغدغه ها عطر عاشقی آید فرو نشاند در این دل غم و هراسم را دلم کنار شما خانه در فلک دارد جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد برای ذات خداوند امتدادی تو دوباره نور خدا را به سینه دادی تو زمینِ مُرده‌ی مردم دوباره احیا شد از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو تو از مریضی هر شیعه غصّه می‌خوردی ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر من از ولایت ‌تو آبرو گرفتم پس کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر تو در کرانه‌ی یا ربّنای من هستی من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر هزار غبطه به پای نگات می‌ریزم تمام عمر خودم را به پات می‌ریزم من از نگاه مدامت دوام می‌گیرم ولایت از سخنان امام می‌گیرم به خاک میکده من سر فرود آوردم فقط ز دست کریم تو جام می‌گیرم من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا که آخر از تو عَلَیکَ السّلام می‌گیرم اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده من از دوای شما التیام میگیرم کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین فقط پر از سر این برج و بام می‌گیرم به سنگ‌فرش حریم تو می‌کشم دستم تبرُّکاً در بیت الحرام می‌گیرم تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم چه خوب پیش شما من مقام می‌گیرم غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد تو آمدی که شوی قبله‌گاه مردم ما تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم محبّت تو بُود باعث تفاهم ما تو آمدی که شوی با گدات همسفره که نان جو بخوری جای نان گندم ما کنار حضرت معصومه یادتان کردم چه وقت بهر زیارت تو می‌روی قمِ ما؟ دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد به سر هوای پریدن به کاظمین آمد امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی خدای جودی و جود خدای منّانی به سائلت کن عطا‌ یا جواد ادرکنی طواف کوی تو برتر بُود ز بیت‌الله قسم به سعی و صفا‌‌ یا جواد ادرکنی رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی نشسته‌ام که بگیرم برات رفتن خود به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی تویی تو زاده‌ی شمسُ الشّموس یا مولا علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا نشسته مرد غریبی کنار گهواره کنار گریه‌ی بی اختیار گهواره رضا نشسته بخواند نوای لالایی برای کودک زیبا عُذار گهواره چقدر شب به سحر درد و دل کند با این گلی که شد همه باغ و بهار گهواره چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت چقدر سخت گذشت انتظار گهواره دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی دوباره مرثیه‌ی شیرخوار گهواره میان هُرم عطش مادری صدا می‌زد بخواب کودک دل بیقرار گهواره امان ز اشک رباب و غم علی اصغر چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای محمدجواد پرچمی @navaye_asheghaan
بر سر مأذنه گل داده اقاقیِ سپید باز هم نغمۂ «أین الرّجبیون» پیچید ماه دلدادگی و ماه وصالِ ما شد باز هم لطف و کرم شامل حالِ ما شد از همه ثانیه هایش برکت می بارد چه شب و روزِ پُر از خیر کثیری دارد کاش با دست علی ع آب حیاتی برسد فاطمه س لطف کند برگ براتی برسد تا پس از کرب و بلا راهی مشهد بشویم در شبِ عید به پابوسی آقا برویم آن امامی که رئوف است و پسردار شده حُسن بی حد شده، آیینۂ سرشار شده هشتمین نور شده صاحب دردانه بیا محض تبریک به زهرا س و به شکرانه بیا نور چشمان رضا ع در دل ما جا دارد پسر حضرت نجمه س چه تماشا دارد گذر دل به درِ خانۂ او افتاده کاظمینی شده هر کس که سلامی داده پر کشیده ست دلم از حرمش تا حرمی چون رسیده ست گلِ محترم و با کرمی دور شش گوشه پُر از بالِ ملائک شده است واژه هایم به ضریحش متبرّک شده است داده بر اهل ولا دستِ خدا هدیۂ ناب نوۂ حضرت زهرا س ؛ پسر نازِ رباب س دستِ خورشید چه خیرالعملی آورده باز هم حضرت ارباب علی ع آورده شیرخواره ست ولی رزم عیانی دارد وقت ایثار عجب تاب و توانی دارد پا به پایِ علی اکبر ع شده سرمستِ پدر اوج شش ماهگی اش شد سپر دست پدر چقدر روحیۂ رزم شناسی دارد کنج گهوارۂ خود اشکِ حماسی دارد دل به میدان زد و شور علوی در سر داشت حرمله آمد و یک تیرِ سه شعبه برداشت تیر در چلّه چه حیران شده و غمگین شد گوش تا گوشِ علی اصغرِمان خونین شد کمرش خم شده و محوِ پسر گشته حسین ع سمت خیمه دو قدم رفته و برگشته حسین ع مرضیه عاطفی امام جواد (ع) میلاد