.
#با_اهلبیت_علیهم_السلام ۳۰
#با_عباس_علیه_السلام ۵
#آیا_میدانید_که ۳
🔵⚪️ آیا میدانید که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام با امّ البنین علیهاالسلام ازدواج نمود؟
👈🏼👈🏼 مرحوم شیخ محمّدمهدی حائری در «معالی السّبطین» مینویسد:
〽️ قال مولی آقا الدّربندی رحمه الله فی «أسْرارالشهادة»: اَقْبَلَ زُهَیْرُ بْنُ القَیْنِ اِلَی عَبْدِاللهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ عَقیلٍ وَقالَ لَهُ: یا اَخی! ناوِلِنِی الرّایَةَ . فَقالَ عبدُالله: أ تَرَی فِیَّ قُصُوراً فی حَمْلِها؟ فَقالَ: لا، وَلکِنْ لی حاجةً اِلَیها.
فأخَذَ الرّایَةَ وَأقبَلَ، وَفی یَدِهِ رایةٌ حَتَّی وَقَفَ العبّاسَ، وَقالَ: یَابْنَ امیرالمؤمنین! اُریدُ أن اُحَدِّثَکَ بِحَدیثٍ وَعَیْتُهَ.
فَقالَ: إعْلَمْ یا أبَاالفضل! إنَّ أباکَ أمیرَالمُؤمنینَ لَمّا أرادَ أنْ یَتَزَوَّجَ بِأُمِّکَ اُمِّ البَنین، بَعَثَ إلی اَخیهِ عَقیلاً وَکانَ عارِفاً بِأنْسابِ الْعَرَبِ. فَقال: یا أخی! اُریدُ مِنْکَ أنْ تَخطُبَ لی إمْرأةً مِنْ ذَوِی الْبُیُوتِ وَالْحَسَبِ وَالنَّسَبِ وَالشَّجاعَةِ لِکَیْ أُصیبَ مِنْها وَلَداً یَکُونُ شُجاعاً عَضُداً یَنْصُرُ وَلَدِیَ الحُسَینَ علیهالسّلام لِیُواسِیَ بِنَفْسِهِ فِی طَفِّ کربلا، وَقَدِ ادَّخَرَکَ اَبُوکَ لِمِثْلِ هذَا الْیَومِ، فَلا تُقَصِّرْ عَنْ حَلائِلِ اَخیکَ وَعَنْ اَخَواتِکَ.
قالَ: فَارتَعَدَّ العَبّاسُ وَتَمَطَّی فی رکابَیْهِ حَتَّی قَطَعَهُما وَقالَ: یا زُهَیر! أتُشَجِّعُنی فی مِثلِ هذَا الْیَومِ؟ وَاللهِ لَأُرِیَنَّکَ شَیئاً ما رَأیْتَهُ قَطُّ.
📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۲۸
📝 مرحوم ملاّ آقا دربندی در «اسرار الشّهادة» مینویسد:
روز عاشورا زهیر بن قین نزد عبدالله بن جعفر بن عقیل آمد و گفت: برادرم! پرچم را به دست من ده. عبدالله گفت: مگر من در حمل آن کوتاهی کردهام؟ زهیر گفت: خیر، ولی به آن نیاز دارم. پس پرچم را گرفت و نزد حضرت عبّاس علیهالسلام رفت و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین! میخواهم حدیثی برایت نقل کنم.
ای اباالفضل، بدان! قبل از آن که پدرت امیرالمؤمنین علیهالسلام با مادرت امّالبنین علیهاالسلام ازدواج کند، برادرش عقیل را خواست، و عقیل کسی بود که از انساب عرب، کاملاً آگاهی داشت. پس به عقیل فرمود: برادرم! میخواهم زنی را برای من خواستگاری کنی که از خاندانی شریف و با حسب و نسب و معروف به شجاعت باشد تا از او فرزندی به دنیا آید که شجاع باشد و بتواند فرزندم حسین را در کربلا یاری کند و جانش را فدای او نماید. پس زهیر عرض کرد: (ای اباالفضل!) پدرت تو را برای چنین روزی خواسته بود، پس در دفاع از همسران برادرت و برادرانت کوتاهی نکن.
در این هنگام حضرت عبّاس علیهالسلام با شنيدن اين سخن به جوش آمد و چنان پا در ركاب زد كه تسمه ركاب پاره شد و فرمود: اى زهير! آيا با اين سخن مىخواهى به من جرأت دهى؟! سوگند به خدا، فداكارى خود را به گونهاى ابراز كنم كه هرگز نظيرش را نديده باشی.
@emame3vom
👈 #نشر_دهید
.
.
#با_اهلبیت_علیهم_السلام
#مطاعن_دشمنان
🔷🔶 #اصل_هر_خیر_و_ریشهی_همهی_شرور
👈🏼👈🏼 عَنْ أَبِي عَبْدالله علیهالسلام قَالَ:
نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّيَامُ وَ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِيءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِيرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْكَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِيمَةُ وَ الْقَطِيعَةُ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّي الْحُدُودِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ وَ رُكُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ كُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِكَ مِنَ الْقَبِيحِ فَكَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنَا.
📝 امام صادق علیهالسلام فرمود:
ما (اهل بیت) اصل و ریشهی هر خیری هستیم و همهی نیکیها از شاخههای وجود ماست. که از جمله این نیکیها توحید است و نماز و روزه و فرو بردنِ خشم و گذشت از بدکار و مهربانی با مستمند و تفقد از همسایه و اقرار به فضیلتِ اهل فضل.
◽️ و دشمنان ما اصل و ریشهی هر بدی هستند و همهی قبایح و زشتیها از شاخههای وجود آنان است. و از جمله این امور دروغ است و بخل و سخنچینی و بریدن از خویشاوندان و رباخواری و خوردنِ مال یتیم به ناحق و تجاوز از حدودی که خداوند به آن امر فرموده و ارتکاب زشتکاریهای ظاهری و باطنی، و زنا و دزدی و هر چیز قبیح که مانند اینهاست.
لذا دروغ میگوید آن که میپندارد با ماست در حالی که به شاخههای غیرِ ما آویخته است.
📚 منابع:
1⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج۸ ص۲۴۲
2⃣ بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج۲۴، ص۳۰۳
🌿 این روایت شریف علاوه بر اینکه تذکری است برای محبین اهلبیت -علیهمالسلام- که اصل و فرعِ ولایت (محبت و اقرار، و عمل به دستورات) ایشان را باید با هم داشت و اینها از یکدیگر جدا شدنی نیست، جوابی است به کسانی که اهل شرک و کفر را صاحب خصائل نیک، و نیکوکاری را جدای از دین و مذهب، و رهبران الهی میپندارند.
.