#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_میثم_مطیعی
محرمی که نباشی در آن
محرم نیست
بدون تو ، ضربان زمین
منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم
بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی
کم نیست
( ما داریم از تو جدا میشیم ، یه فکری بکن ، مولی من ، آقای من ... )
خودت بخواه
که دست از گناه بردارم
که عهدهایِ منِ روسیاه
محکم نیست
هزار بار ، خودت را
به ما نشان دادی
ولی چه فایده ؟
چشمان ما که مَحرم نیست
( یابنَ الحسن ، آنقدر با این چشمام گناه کردم ، که نمی بینمت ... )
هزار بار ، خودت را
به ما نشان دادی
ولی چه فایده ؟
چشمان ما که مَحرم نیست
خودم به چشم خودم
دیده ام که در روضه
حلاوتی ست
که در هیچ جای عالَم نیست
( وسعِ ما همین بود ، تقدیر ما این بود ، قسمت ما این بود ، از ما قبول کن ، از این خادم ها قبول کن ، این خادم ها یک عهدی با خودشون بستند ، گفتند آره ما نوکر توایم ، تو هم ارباب مایی ، ولی ما به این حد راضی نیستیم ، ما شما را اینجوری پائین نمیآریم که فقط بگیم نوکرتیم ، شما هم ارباب مایی ... ما میگیم ، شما امام ما هستید ، ما هم پیرو شمائیم ، شیعه و یار شمائیم ، اِی ی ی امام من ، اِی ی ی مولای من ، ممنونم به خاطر این روضه ها ... از مادرت ممنونم ، که امسال هم منو راه دادی ، امسال هم اومدم درِ خونه ی شما ، اگه ادامه این نوکری رو به خاطر بد عهدی خودم از دست میدم ، یه فکری برام بکن ، منم آدم بشم ، منم خوب بشم ، منم همونی بشم که مادرت فاطمه زهرا ازم راضی باشه ، ولی آقای من ، خوب یا بدم ، یه حقیقتی رو میگم ، خودت خبر داری ... )
حوائجم همه در بین روضه
یادم رفت
غمت چه کرده
غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را
بخوان آقا ..
( اون لحظه ای که آسمان تیره و تار شد ، منادی صدا زد « قتل الحسین »
بیا و روضه ی گودال را
بخوان آقا ..
مُحرمی که نباشی در آن
محرم نیست ...
#شاعر_احسان_نرگسی