#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دیدن روی تو
آسوده مُیسر نشود
این عطا بر منِ آلوده
مُقدَّر نشود ...
ادبم رنگ ریا دارد و
« بی اخلاصم ... »
عمَلم همقدمِ
امرِ تو دلبر نشود !
هرکسی ، سمتِ ظهورِ تو
قدم بردارد
دلش از ظلمت ایام
مُکدَّر نشود ...
#شعر_انتظار
#جواد_حیدری
@navaye_asheghaan
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دیدن روی تو
آسوده مُیسر نشود
این عطا بر منِ آلوده
مُقدَّر نشود ...
ادبم رنگ ریا دارد و
« بی اخلاصم ... »
عمَلم همقدمِ
امرِ تو دلبر نشود !
هرکسی ، سمتِ ظهورِ تو
قدم بردارد
دلش از ظلمت ایام
مُکدَّر نشود ...
#شعر_انتظار
#جواد_حیدری
@navaye_asheghaan
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از زمین ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماه رخت روز و هفته ها
هر شب نشستهام به تماشا ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لب تشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی) بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
#شعر_انتظار
#امام_زمان_عج
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
در شهـر عشـق ، شاه ترین شهـریار ، تو
بر خلقــت زمیـن و زمـان ، اعتبــار ، تو
روشن بنام توست دلِ کوچه های شهر
با چتـر نور ، بر سـرِ ما ، سـایه سار ، تو
آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــق
تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نگار ، تو
بر قامت بلنـد غـزل ،خوش نشسـته ای
بر شاخه های خشکِ غزل،برگ وبار ، تو
هر چشمه قطره ایست فقط، از یَمِ شما
ای مایـهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو
باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام
بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو
بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم
ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو
افســرده در کنارِ زمستـان نشســته ایم
بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو
غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان
ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو
در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز!
از دست رفتــه ایم ولــی ، برقـرار ، تو
فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران
هستی به پنج گنبــد خود ، آشـکار ، تو
از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان
مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو
از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه
تا کربـــلا و شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو
دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری
شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو
پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم
در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ، تو
چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من
بر بیت بیتِ هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
✍رقیه سعیدی
@navaye_asheghaan
(اَللّٰهـْـمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّـكَ الْفـَــرَج)
#بهار
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
عیـــد آمد و ما بــدون تو غــــم داریم
در سـیـنهی انتظــــار ، مـــاتـــم داریم
گـل کـرده اگرچـه دشـت و بسـتان اما
ای رونــق بـوسـتان! تـو را کـــم داریم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@navaye_asheghaan
#شعر_انتظار
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔸کوچههای کنعانی🔸
بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی
بیا که بیتو نیامد شبی به چشمم خواب
برای تو چه بگویم از این پریشانی؟
چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟
تو حال و روز دلم را نگفته میدانی!
نه دل بدون تو طاقت میآورد دیگر
نه تو اگر که بیایی همیشه میمانی
چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت
چه کرده با دلم این گریههای پنهانی
ببین سراغ تو را هر غروب میگیرم
قدم قدم من از این کوچههای کنعانی
نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد
نسیم آمده با حال و روز بارانی
نسیم آمده با عطر عود و خاکستر
نسیم آمده با نالهای نیستانی
بیا که دختر تو نیست ماندنی بیتو
بیا که کُشت مرا این شب زمستانی!
✍🏻 #یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
#شعر_انتظار
#امام_زمان_عج
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
در شهـر عشـق ، شاه ترین شهـریار ، تو
بر خلقــت زمیـن و زمـان ، اعتبــار ، تو
روشن بنام توست دلِ کوچه های شهر
با چتـر نور ، بر سـرِ ما ، سـایه سار ، تو
آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــق
تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نگار ، تو
بر قامت بلنـد غـزل ،خوش نشسـته ای
بر شاخه های خشکِ غزل،برگ وبار ، تو
هر چشمه قطره ایست فقط، از یَمِ شما
ای مایـهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو
باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام
بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو
بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم
ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو
افســرده در کنارِ زمستـان نشســته ایم
بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو
غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان
ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو
در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز!
از دست رفتــه ایم ولــی ، برقـرار ، تو
فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران
هستی به پنج گنبــد خود ، آشـکار ، تو
از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان
مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو
از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه
تا کربـــلا و شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو
دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری
شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو
پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم
در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ، تو
چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من
بر بیت بیتِ هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
@navaye_asheghaan
#شعر_انتظار
#غزل
🔹همه هست آرزویم...🔹
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننمودهای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتوگویی...
شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی...
📝 #فصیح_الزمان_شیرازی
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
#شعر_انتظار
#امام_زمان_عج
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
در شهـر عشـق ، شاه ترین شهـریار ، تو
بر خلقــت زمیـن و زمـان ، اعتبــار ، تو
روشن بنام توست دلِ کوچه های شهر
با چتـر نور ، بر سـرِ ما ، سـایه سار ، تو
آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــق
تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نگار ، تو
بر قامت بلنـد غـزل ،خوش نشسـته ای
بر شاخه های خشکِ غزل،برگ وبار ، تو
هر چشمه قطره ایست فقط، از یَمِ شما
ای مایـهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو
باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام
بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو
بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم
ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو
افســرده در کنارِ زمستـان نشســته ایم
بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو
غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان
ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو
در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز!
از دست رفتــه ایم ولــی ، برقـرار ، تو
فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران
هستی به پنج گنبــد خود ، آشـکار ، تو
از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان
مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو
از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه
تا کربـــلا و شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو
دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری
شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو
پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم
در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ، تو
چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من
بر بیت بیتِ هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
#شعر_انتظار
#سه_شنبه_های_دلتنگی
#امام_زمان_علیه_السلام
─┅═࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅═┅─
در شهـر عشـق ، شاه ترین شهـریار ، تو
بر خلقــت زمیـن و زمـان ، اعتبــار ، تو
روشن بنام توست دلِ کوچه های شهر
با چتـر نور ، بر سـرِ ما ، سـایه سار ، تو
آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــق
تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نگار ، تو
بر قامت بلنـد غـزل ،خوش نشسـته ای
بر شاخه های خشکِ غزل،برگ وبار ، تو
هر چشمه قطره ایست فقط، از یَمِ شما
ای مایـهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو
باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام
بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو
بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم
ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو
افســرده در کنارِ زمستـان نشســته ایم
بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو
غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان
ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو
در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز!
از دست رفتــه ایم ولــی ، برقـرار ، تو
فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران
هستی به پنج گنبــد خود ، آشـکار ، تو
از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان
مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو
از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه
تا کربـــلا و شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو
دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری
شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو
پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم
در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ، تو
چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من
بر بیت بیتِ هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو
─┅═࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
@navaye_asheghaan
.
#عید_سعید_فطر
لباس عید به تن کن دوباره عید رسیده
به او سلام کن، اینبار با نوید رسیده
قرار نیست به تقویمها محل بگذاریم
فراتر از خبرِ هرچه «سررسید» رسیده
بعید نیست همین روزها خبر برسانند
رسید آنکه به ذهن همه بعید رسیده
قدمزنان به حضورش نمیرسی، چه وصالی؟!
در این مسیر کسی که به سر دوید، رسیده
بدون ماه، همه روزهای ما شب یلداست
رسید عید و به دل مژدهٔ امید رسیده
خوشا به بخت تو ای ماه اینکه چشم تو هرشب
به درک سایهٔ آن قامت رشید رسیده
اگر چه بست گناهان، هزار باب کرم را
فراتر از همهٔ قفلها، کلید رسیده
حسین دیگری از راه میرسد؛ که دوباره
زمان پس زدن فتنهٔ یزید رسیده
به جرم اینکه برای امام نامه نوشتم
برایم از همه سو وعدهٔ وَعید رسیده
به جستجوی تو... خیرالعمل مگر بهجز این است؟
خبر رسید میآیی... خبر، جدید رسیده
خوشا به ماه، به تن کرده است حولهٔ احرام
پی طواف تو با هالهٔ سپید رسیده
خوشا به حال کسی که شهید زیسته عمری
به بارگاه تو چون جون، روسپید رسیده
تمام دشت پر از ردّ پای جستجویم شد
پس از هزار تفحص، دلم شهید رسیده
تبسمی کن و رنگی به زخم کهنهٔ من دِه
به لطف عشق، به من زخم نوپدید رسیده
هماره بخشش و لطف است آیههای نگاهت
امید بسته به تو آنکه ناامید رسیده
تو را ندیدهام اما، به سویت آمدهام که...
اسیر مرگ شدم، وقت بازدید رسیده
رسیدهها نرسیدند و هرکه گفت رسیدم
به سیب سرخ شهادت اگر رسید، رسیده
::
نماز عید بهپا شد بیا بهحق محمد
اذان تمام شد و وقت «یا حمید» رسیده
✍🏻 #جمعی_از_شاعران
🏷 #عید_فطر | #شعر_انتظار
.
@navaye_asheghaan
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
#شعر_انتظار
#امام_زمان_عج
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
در شهـر عشـق ، شاه ترین شهـریار ، تو
بر خلقــت زمیـن و زمـان ، اعتبــار ، تو
روشن بنام توست دلِ کوچه های شهر
با چتـر نور ، بر سـرِ ما ، سـایه سار ، تو
آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــق
تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نگار ، تو
بر قامت بلنـد غـزل ،خوش نشسـته ای
بر شاخه های خشکِ غزل،برگ وبار ، تو
هر چشمه قطره ایست فقط، از یَمِ شما
ای مایـهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو
باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام
بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو
بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم
ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو
افســرده در کنارِ زمستـان نشســته ایم
بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو
غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان
ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو
در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز!
از دست رفتــه ایم ولــی ، برقـرار ، تو
فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران
هستی به پنج گنبــد خود ، آشـکار ، تو
از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان
مــاه شـبِ چهـــــاردهِ ایـن تبــــار ، تو
از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه
تا کربـــلا و شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو
دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری
شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو
پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم
در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ، تو
چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من
بر بیت بیتِ هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو
─┅═࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)