#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#یا_قاسم_ابن_الحسن
#شعر_مدح
ما را بنویسید نوکر خانه ی قاسم
دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی قاسم
شمع است گلِ باغ حسن بر همه عالم
ما نوکر دیوانه و پروانه ی قاسم
مِی گرچه حرام است به احکام شریعت
صد باده حلال است به میخانه ی قاسم
منظور من از باده نباشد ز حرامش
این باده بُود جلوه ی جانانه ی قاسم
عیسی ز گدایی درش رتبه گرفته
اعجاز مسیحاست ز پیمانه ی قاسم
با گوشه ی چشمی دل ما در به درش شد
قربان نگاه و دمِ مستانه ی قاسم
ما مور،سلیمان جهان است امیرم
ما ذره ی ناچیز به کاشانه ی قاسم
در کرببلا شیر جمل را همه دیدند
یک لشکر و یک ضربت شیرانه ی قاسم
ای آنکه گرفتاری و دربند حوادث
این راه نجات است،فقط خانه ی قاسم
ما را چه نیازی است به صد حاتم طایی
تا هست به عالم ید شاهانه ی قاسم
تا دولت آن یار ، فقط نذر ظهورش
هستیم همه عاشق و ویرانه ی قاسم
/عبدِ کریم/
@navaye_asheghaan
#مدح_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
شبى گشتم مقيم گلشن قم
سحر چون گل
شكفتم با تبسّم
بلى چون گل شود
با گل مقابل
در او لطف و صفا
يابد تجسّم
چه گلزارى
كه مى روبد نسيمش
غبار محنت و رنج و تألُّم
چه بانويى
كه در اوصاف ذاتش
زبان را نيست ياراى تكلُّم
يگانه دختر باب الحوائج
گرامى خواهر سلطان ِ هشتم
مپوش از آستان فاطمه چشم
اگر دارى از او چشم ترحّم
بر اين در هر كه
سايد روى اخلاص
بفردوسش بوَد حقِّ تقدّم
زهى معصومه
كاندر زهد و عصمت
كند مريم در اين مكتب تعلّم
نگهبانند كشور را دو گوهر
فروزان تر ز مهر و ماه و انجم
از آن مردم ز قم جويند حاجت
كه قم شد كعبه حاجات مردم
«رسا» در وصف گلهاى نبوّت
كند طبع خدا دادش تَرنُّم
بخاك آستانش دادخواهان
نهاده رخ پى عرض ِ تظلّم
يكى تابان
چو خورشيد از خراسان
دگر رخشان چو ماه
از وادى قم ...
#شعر_مدح
#دکتر_قاسم_رسا
#مدح_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
اي دختر عقل و خواهر دين
وي گوهر درج عزّ و تمكين
عصمت شده پاي بند مويت
اي علم و عمل مقيم كويت
اي ميوه شاخسار توحيد
همشيره ماه و
دخت خورشيد
وي گوهر تاج آدميّت
فرخنده نگين خاتميّت
شيطان به خاطب «قُمْ»
براندند
پس تخت تو را
به قم نشاندند
كاين خانه بهشت و
جاي حوّاست
ناموس خداي
جايش اينجاست
اندر حرم تو
عقل مات است
زين خاك
كه چشمه حيات است
جسمي كه در اين زمين
نهان است
جاني است كه در تنِ
جهان است
اين ماه مُنير و مِهر تابان
عكسي بوَد از قم و خراسان
ايران شده
نوربخشِ ارواح
مشكاة صفت
به اين دو مصباح
از اين دو حرم
دلا چه پرسي
حق داند و وصفِ
عرش و كرسي
هر كس به درت
به يك اميدي است
محتاج تر از همه
« وحيدي » است ...
#شعر_مدح
آية الله وحيدی خراساني
#پیامبر_اکرم #شعر_مدح #مثنوی
باز هم از غیب خبر میدهند
آگهی از راز دگر می دهند
خیل ملک رو بـه زمین می کنند
زمزمه از عشق چنین میکنند
راهبر راه و حقیقت رسید
پیشرو عشق و طریقت رسید
نور جلال احدیت دمید
شور کمال بشریت رسید
باب وفا بر همگان باز شد
راه کمال بشر آغاز شد
از قدمش هیبت کسری شکست
بتکده ویران شد و بت ها شکست
تا کـه محمد بـه زمین پا گذاشت
چشم فلک را به تماشا گذاشت
باز از این موکب فرخنده فر
چشم مـن از شوق و شعف گشت تر
رو بـه سویش کرد بـه صد احترام
گفت پس از عرض سلام و سلام
ای تـو هستی ملکوتی صفات
نور خداوندی و مرآت ذات
واسطۀ فیض خدا بر همه ی
عرش برین را تـو شدی قائمه
زیر لوای تـو همه ی کائنات
پرچم تـو بیرق صبر و ثبات
آینۀ ذات خدا روی توست
عطر جنان نکهتی از بوی توست
ان صدفی کـه همه ی پر گوهر اسـت
در یتیمی کـه گهر پرور اسـت
خلق عظیمی کـه تـو را داده دوست
پرتوی از روشنی خلق اوست
خواجۀ لولاک تـو را گفته اند
بانی افلاک تـو را گفته اند
ای کـه توئی آینۀ نور ذات
ختم شده در تـو نزول صفات
ای کـه بود خادم تـو صد خلیل
بوسه زده بر قدمت جبرئیل
آیت حسن احدیت توئی
محور دین صمدیت توئی
نخل امید از قدمت آب خورد
بهره ز میلاد تـو ابلیس برد
خلق گدایان حریم تواند
سائل دستان کریم تواند
قبلۀ مـن کعبۀ امید مـن
چشمۀ جوشندۀ توحید مـن
مـن کـه رسیدم بـه برت با امید
کی روم از درگه تـو نا امید
قطرۀ ناچیزم و دریا توئی
بندۀ درگاهم و مولا توئی
گر کـه نگاهی بـه «وفایی» کنی
هستی او را تـو خدایی کنی
✍️: #سید_هاشم_وفایی
#پیامبر_اکرم #امام_صادق #شعر_مدح #قصیده
ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن آفريننده سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرنده ی مذهبی
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را بـه دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله
بـه گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هردو بی همتا
محمد کیست جان جان جان عالم خلقت
که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه ی ی ی دنیا
محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها پیشتر می زیست با آفريننده
محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی
محمد محور عالم محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی محمد سید بطحا
محمد کیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس بـه غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه بـه مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا
صداقت از لبش خیزد فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
بسی زهاد و عبادند بی مهرش همه ی ی ی کافر
بسی عالم بسی عارف همه ی ی ی بی نور او اعمی
دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان دو بحر دانش و تقوی
مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا
بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذریه ی زهرا
از ان بر خویش کردم انتخاب نام میثم را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
✍️: #غلامرضا_سازگار
#پیامبر_اکرم #امام_صادق #هفته_وحدت #شعر_مدح #رباعی
روزی کـه شکوه باغ گُل دیدن داشت
با مقدم دوست جزء و کُل دیدن داشت
در دامن آمنه چنان خورشیدی
انوار رُخ ختم رُسل دیدن داشت
#پیامبر_اکرم #امام_صادق #هفته_وحدت #شعر_مدح
این ماه ربیع است که دل برده به یغما
یا مهر وصال است و به جان داده تجلا
.
روزش همه رخشنده تر از چهره ی یوسف
شب هاش معطّر تر از زلف زلیخا
.
پیچیده در امواج فضا نغمه ی مریم
جوشیده ز انفاس جهان معجز عیسی
.
هر جا نگرم بارقه ها در شجر طور
هر سو شنوم زمزمه ها از لب موسی
.
با ناز نسیم آید از دامن گلشن
یا بوی بهشت است که پیچیده بدنیا
.
گیتی همه دم خرّم ، گوئی دل احمد
عالم همه جا روشن چون دیده ی زهرا
.
در محفل یکرنگی ، هر ابیض و اسود
با رایت یکتائی ، هر اصفر و حمرا
.
گردیده سموات به گرد کره ی خاک
یا خاک زند پهلو بر گنبد خضرا
.
خورشید نماز آرد بر خاک مدینه
زیرا که در آن جلوه گر آمد مه طاها
.
بگذاشته از صلب شکافنده ی دانش
استاد اساتید دو گیتی به جهان پا
.
توحید مجّسم ولی الله معظم
سرمایه ی عترت خلف سید بطحا
.
مصداق جمال ازلی حضرت صادق
میزان ترازوی عمل حجت یکتا
.
پا تا به سر آئینه رخسار محمد
سر تا به قدم مظهر الله تعالی
.
هستی همه در دستش چون موم کف دست
عالم همه بر پایش چون خاک کف پا
.
ناری که بر ابراهیم گردید گلستان
بر شیعه ی وی آمد برداً و سلاما
.
آیت ز رخش تافته مشعل مشعل
دانش ز لبش ریخته دریا دریا
.
در خط تولایش یک ره همه عالم
در موج تجلّایش یک پارچه عقبی
.
افتد به تن مدعیان لرزه هماره
یک لحظه هشام از بگشاید لب خود را
.
عیسی که کند زنده تنی را عجی نیست
بس که مرده ی جان کز نفس او شده احیاء
.
با لیله ی میلاد محمد شده توأم
میلاد همایون امام ششم ما
✍️: #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#شعر_مدح
#ورود_حضرت_معصومه_س_قم
صفا گرفت تا که نهادی تو پا به قم
شفاگرفت دل مردم ز مرهمت
به پا و سر همه سوی تو می دوند
به این امید که ببینند مرحمت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
صفا گرفت شهر قمی که خراب بود
به برکت قدمت این زمین خدایی شد
که تا به پا نمودند مرقد و حرمت
خودش برای خودش کربلایی شد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هزار عاشق و دلداده داری ای بانو
که سر نهاده اند بر ضریح زیبایت
تمام عالم امکان فدای تو بی بی
که گفته موسی جعفر(ع) فدات بابایت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حرم حرم حرمت بوی فاطمه(س)دارد
شباهت تو به زینب(س)چه قدر دیدنی است
اگرچه صبح و شام باصفاست مرقد تو
شعاع نورحرم شب چه قدر دیدنی است
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
تمام کون و مکان هم فدای تو بی بی
نگاه هر دو جهان هم به دست تو بی بی
به طوس نور ولایت درخشش پیداست
ولایتعهدی ایران به دست تو بی بی
وحید محمدی
@navaye_asheghaan
#مدح_حضرت_زهرا
#سلام_الله_علیها
تارِ مویِ فاطمه
بیش از بهایِ عالَم است
دخترِ خَیْرُالْبَشَر
خَیْرُالنِّسایِ عالَم است
در کدامين مکتب و
مذهب بوَد مانند او ؟
مدّعي ، مانند زهرا
در کجاي عالم است
فاطمه يعني
گُلِ گلهاي جنّاتِ نعيم
مُنتشر عطر وجودش
در فضايِ عالَم است
اي که مي گوئي
صفا در عالَم ايجاد نيست
فاطمه از اول عالَم
صفاي عالم است
گر هُماي رحمت عالَم
عليّ المرتضي است
فاطمه بنتُ الهدي
فَرّ ه ُماي عالَم است
گر علی ، کَشتیِ دین را
ناخدایی میکند
فاطمه نوحِ علی و
ناخدای عالَم است ...
کيمياي عشق
يعني دوستی با اهل بيت
عشق مولا ، مِهر زهرا
کيمياي عالَم است
صوت حق را
از گلوي فاطمه بايد شنيد
فاطمه گُلبانگ آزادي
براي عالَم است
جام جم ، در ديده ي زهرا
ندارد جلوه اي
بُقعه ي مِحراب او
قبله نماي عالَم است
انبيا و اوليا
مشکل گشا هستند و ليک
پنجه هاي فاطمه
مشکل گشاي عالَم است
در مدینه ، فاطمه
دارد مُحَقَّرخانهای
آستانِ فاطمه ،
دارُالشَّفای عالَم است ...
بينِ قبر و منبر ِطاها
مُطهّر روضه اي است
آن مبارک روضه هم
دارُالوِلاي عالَم است
سفره ي اهل ريا
باب دل خوش زاد نيست
« بيت زهرا ... » بهترين
سفره سراي عالَم است
#شعر_مدح
#ام_الائمه
#سیدحسن_خوشزاد