eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
435 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بند ۱ قطره به قطره بارون ، از رحمت تو جاری شد بر دلم رَوونه ، در اوج بی قراری مثل همیشه هستم ، محتاج دست یاری خزون شده عمرم و شد وقت غروبم کسی رو جز تو ندارم خدای خوبم در خونَه ت رو شبونه دارم می کوبم، دارم می کوبم جز این خونه جایی ندارم که رو دیوارش سر بذارم ای همه ی دار و ندارم ای کس و کارم۲ خدای من، خدای من، خدای من، ای مهربونم (۳) بند ۲ چیزی ندارم ای دوست ، قلب سیاه آوردم دلی که بی تو مونده، چه بی پناه آوردم چشمای خیس اشک و ، یه ذره آه آوردم جز توکسى رو ندارم دلم گواهه خودم می دونم که دلم خیلی سیاهه تموم سرمایه ی عمر من گناهه، حسرت و آهه اما یه مهربون خدامه دست محبتش باهامه اسمش برام ذکر مدامه حیدر آقامه ۲ علی علی ، علی علی ، علی علی ، دردت به جونم ۳ بند۳ هر کس که نور عین است ، محبوب عالمین است هر دل که با علی است ، هر دل که با حسین است یاد همه شهیدان ، با پیری از خمین است یاد شهیدان شلمچه یا که مجنون هور الهویزه یا دو کوهه غرق در خون یاد شهید علقمه دل گشته محزون ، غم ها شد افزون گرچه اباالفضل را اسیریم باید اگر چه سر به زیریم ذکر رقیه هم بگیریم شاید بمیریم۲ مولاتنا ، مولاتنا ، مولاتنا ، رقیه جان ۳ محمد مبشری
. که داری زیر لب بگو 👇 یادت نرود بانو!  هربار که از خانه پا به بیرون میگذاری  گوشه ی چادرت را در دست بگیر و  آرام زیر لب بگو؛  "هذه امانتک یا فاطمة الزهراء"  این امانت زهراست س🌸 پیام .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل تقدیم به شهدای دولت مدافعان حرم مدافعان امنیت و وطن شهدایِ دفاع مقدّس و بسیج از جان گذشته‌اند که جانان رضا شود ایران کمی شبیه  به کرب‌و‌بلا شود خونی که در مسیرِ خدا خرج می‌شود اصلاً عجیب نیست که خونِ خدا شود آنقدر با حسین عَجین بوده اند که.... هر یادواره صفحه‌ای از روضه‌ها شود خونِ شهید  ضامنِ حفظِ نظامِ ماست پس نیست دشمنی که حریفِ ولا شود این نهضتِ خمینی و راهِ حسینی است باید بـلایِ کاخِ یزیـد و جفا شود مــــــــا زیرِ بارِ ظلمِ ستمگر نمی‌رویم حتی اگر سر از بـدنِ مــا جدا شود ما پیشمرگِ رهبر و اسلام و میهنیم تا ساعتی که فاطمه حاجت‌روا شود آن روز با علی به حرم وصل می‌شویم باید تقاصِ یــاسِ کمانی اَدا شود @navaye_asheghaan
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل تقدیم به شهدایِ خدمت مهمان حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام شهید حسین امیرعبداللّهیان و شهید سیّد مهدی موسوی دوباره میهمانِ کربلایِ شهرِ تهرانی شبِ جمعه شبِ روضه تو در آغوشِ جانانی تمامِ دیپلماسیِ شما یاریِ مظلومین مرامِ تو نشان داده که در خطِّ شهیدانی مدالِ افتخارِ تو وزارت با کیاست بود دلیلِ عزّتِ ایرانِ ما در اوجِ بحرانی به همراهِ رفیقانت مقیمِ کویِ معشوقی تو عبداللّهیان هستی تو عبدِ ربِّ رحمانی پس از این من به یادِ تو در این روضه پریشانم گلی گم کرده‌ام می‌جویمَش با چشمِ بارانی گلی گم کرده‌ام من در گلستانی ولی زینب.... گلی گم کرده بود آن شب خدایا در بیابانی گلِ ما که زمین افتاد مردم گریه می‌کردند گلِ زهرا زمین خورد و سپس با خنده حیوانی... لباسِ کهنه و عمّامه و انگشترش را برد بخوان ندبه بگو آری سلیمانی و عریانی 📄۱۴۰۳/۳/۲
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل پیوسته ولایی و شهدایی هفته‌یِ بسیج سنگر عوض کرده ولی جبهه همان جبهه‌َست تا روزِ محشر خانه‌یِ این پهلوان جبهه‌َست یک روز در دستَش سِلاحی بود در میدان حالا به دستَش حَربه‌ای دیگر در آن‌جبهه‌َست ویروس باشد می‌شود کارش پرستاری قحطی ُو سیل ُو آتش ُو بحران چنان‌جبهه‌َست علم و تلاش و معرفت ایثار و هَمِّیَّت زیباترین جایی که دیده این جهان جبهه‌َست گاهی نظامی می‌شود گهگاه فرهنگی گاهی نبردی اقتصادی در همان جبهه‌َست باشد بسیجی اِمتدادی از اَزل تا حشر که باخِصالش می‌دهد دین و وِلا را نشر این ظاهرِ اَمر است با فرمانِ روح اللّه .... جان داده‌ او امّا نداده خاکِ ایران را این پرچمِ عشق است پرچمدارِ آن مولاست تضمینِ بالا ماندنَش شد کوچه‌یِ غمها دستِ غریبی بسته و دستی شکست اِی وای دارد غلافِ بُخل و کینه می‌رود بالا سنگینیِ ضربه شکسته قلب و بازو آه چادر که خاکی شد حسن می‌گفت واٰ اُمّاه اوّل بسیجیِ ولایت مادرِ سادات مانده به رویِ چادرش در کوچه ردِّ پا هرکس ولایی شد به عشقِ رهبرش جان داد حتی اگر عاشق شد آسان سخت تاوان داد کرب‌و‌بلا از این بسیجی‌ها فراوان دید پیر و جوان در راهِ جانان بی‌امان جنگید حُرُّ و حبیب و مسلم و عون و زُهیر و جوُن که خونشان تضمینِ دین شد بر زمین خشکید تکّه‌حصیری تکّه‌هایِ پیکری را برد اَشکِ پدر جاری شد امّا دشمنش خندید ایثارگر بی‌دست سویِ خیمه‌ها می‌رفت مشک و عَلم افتاده و چشم و سرَش پاشید بالایِ تل با گریه بانویی تماشا کرد خنجر اگر چه سخت اَمّا داشت می‌بُرّید خونِ بسیجی‌هایِ دین نذرِ ولایت شد بالایِ نیزه ندبه و قرآن تلاوت شد @navaye_asheghaan