ShabNimeShaban1397[01].mp3
16.87M
🎙جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه (#نجوا_با_امامزمان"عج")
🔺بانوای: حاج #میثم_مطیعی
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهی عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچهی بشکفتهی این باغ که بوید
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
شاعر: شیخ بهایی
#در_خانه_بمانیم
ShabNimeShaban1397[02].mp3
12.15M
🎙زودتر جان مادرت برگرد (#نجوا_با_امامزمان"عج")
🔺بانوای: حاج #میثم_مطیعی
زودتر جان مادرت برگرد
ندبهخوان با دو چشم تر، جمعه
رفت مادر به سمت در، جمعه
كوچه را شست، آب و جارو كرد
مثل هر هفته مثل هر جمعه
سر كوچه نشست تا خود ظهر
تا بيايى تو از سفر جمعه
چهل و چند سال منتظر است
آه! بس نيست اينقدر جمعه؟
تشنهام اى هميشه رود بيا
مادرم تا نرفته زود بيا
خيلى از اهل دردها رفتند
مردهاى نبردها رفتند
چه جوانها كه بى تو پير شدند
چقَدَر پيرمردها رفتند
در همين چند سال خيلى از
جمع مهديهگردها رفتند
عدهاى خوب رو سفيد شدند
به اميد شما شهيد شدند
ما ولى خوب در به در نشديم
گريه كرديم خونجگر نشديم
شرم دارد كه بعد اين همه سال
سيصد و سيزده نفر نشديم
تو خبردار بودى از ماها
ما ولى از تو باخبر نشديم
زودتر جان مادرت برگرد
تا از اين روسياه تر نشديم
كى شود تا كه با شما باشيم
يك شب جمعه كربلا باشيم
مىشود بشنوى صداى مرا
السلام عليکهاى مرا
آل ياسين جمعه شبهايم
اثرى مىدهى دعاى مرا؟
مىدهى دست پنجره فولاد
رزق و روزى كربلاى مرا
به حساب فرج ذخيره كنيد
اين همه يا رضا رضاى مرا
بين روضه مرا نبر از ياد
نيمهشب پشت پنجره فولاد
شاعر: علی زمانیان