قسمت دوم : #نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده #واحد : تو حجره بیقرارم ... #حرم_مطهر_حضرت_شاهچراغ (علیه السلام)

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_مهدی_اکبری آن طائر بهشتی تنها در آشیانه چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه سوزش شرار سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه ( آه و واویلا ) تکرار او با کُهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دست تازیانه کاهیده بُد تن او کز بهر کُشتن او منصور ، لحظه لحظه بگرفت از او بهانه آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه ( آه و واویلا ) تکرار هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه آوُخ که کُشت منصور او را به زَهر و انگور دردا که گشت خاموش آن گریه ی شبانه هفتاد سالِ عمرش هفتاد سال غم بود هر لحظه دید بیداد از فتنه ی زمانه ( آه و واویلا ) تکرار آن عزّت رفیعش آن غربت بقیعش جز تلّ خاک نبوَد از قبر او نشانه فردا اگر چه در خاک مدفون شد آن تنِ پاک تا روزِ حشر باشد این نور جاودانه ... ( آه و واویلا ) تکرار #شاعر_استاد_سازگار

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_مهدی_سلحشور لبریزِ درد و ماتمم سر رفته از چشا غمم در شبِ تلخِ ، داغ شقایق شبِ عروجِ ، حضرت صادق مدینه شهر غربته کوچه هاشم مصیبته آتیش کِشیدن ، به آشیونم شبونه ریختن ، میون خونم میونِ کوچه های غم ذکرِ علی ، رو لبتِ حضرت زهرای بتول فداییِ مکتبتِ الهی که بمیرم ، شنیدم ، دستاتُ بستن نمازتو با کینه ، میونِ ، خونت شکستن غریبه نیستن آقا قاتلای مادر هستن ( آقام آقام آقام ، امام صادق ) تکرار میخوام که زائرت بشم مرغِ مهاجرت بشم پَر بگیرم تا ، کنار قبرت فدات بشم با این همه صبرت روحِ مناجات منی قبله یِ حاجات همه هرکی میاد کنار تو ذکرش میشه یا فاطمه چقدر دلم داره با تو ، حس رهایی فقه تو باعث شد تا بشیم ،کرببلایی کربلا و مدینه دیگه بسه جدایی ( آقام آقام آقام ، امام صادق ) تکرار

. #واحد_سنتی #شهادت_امام_صادق نوحه سنتی امام صادق علیه السلام مدینة النبی شده سیه پوش... در غم صادقش شد مولا مدهوش عالم غمین است زهرا حزین است بقیة الله آجرک الله... از ظلمِ دشمنِ زهرا و حیدر شیخ الائمه شد بی‌تاب و مضطر جان‌ها فدایش غرق عزایش بقیة الله آجرک الله... همچون علی شده داغِ گِرانَش آتش زده عدو بر آسِتانَش مانند زهراست بی یار و تنهاست بقیة الله آجرک الله... شکر خدا کفن شد پیکر او! کِی شد بر نیزه‌ها دیگر سر او؟ نوحه کُنان بود... حسین عطشان بود بقیة الله آجرک الله... #سبک_آه_واویلتا_آه_و_واویلا #مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍ #نوحه_امام_صادق #واحد_شهادت_امام_صادق .👇 @navaye_asheghaan

. #نوحه_امام_صادق #زمینه_امام_صادق #نوحه_سنتی #سبک_در_کودکی_شدقسمت_من_خانه_داری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بزم عزای حضرت صادق بپا شد سرتاسر عالم پر از شور و نوا شد قلب همه دنیا برای او شکسته گویا مدینه از غمش کرببلا شد مهدی عزادار غمش عالم گرفته ماتمش آه و واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صحن بقیعت قبله ی اهل مناجات خاک مزارت گشته بر ما باب حاجات سینه زن و نوحه گرت شد کل عالم گریه کنان روضه ات اهل سماوات چشم فلک گریان تو جّن و ملَک نالان تو آه و واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یاحضرت صادق به قربان مرامت باخون دل شد مکتب شیعه بنامت اهل مدینه مردمی نامرد و پستن گردیده طی با غصه و غم صبح و شامت یاصادق آل عبا آقا نگاهی کن به ما آه و واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم بر روی قلب پُر از خونت نشسته دشمن جسارت کرده و حُرمت شکسته پای برهنه ای عزیز جان زهرا در کوچه ها کشاندنت با دستِ بسته با یاد مادر می روی با ذکر حیدر می دَوی آه و واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا اگر این غصه ها آمد سر تو دیگر کسی سیلی نزد بر دختر تو بر اهل خانه ات نشد آقا جسارت زیر ثم اسبان نرفته پیکر تو با یاد شاه سر جدا دل پرکشیده کربلا آه و واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #میلاد_یعقوبی ✍ #شهادت_امام_صادق @navaye_asheghaan

#امام_صادق #حاج_منصور_ارضی خدمتگزارت جبرئیل حضرت صادق شیخ الائمه الدخیل حضرت صادق بنیانگزار هیئت تو هستی با گریه پای روضه نشستی آه و واویلا / آه و واویلا **** در پیش اهل خانه ات حضرت صادق شد حمله بر کاشانه ات حضرت صادق آمد اگرچه این غم سرِ تو سیلی نخورده بر همسر تو آه و واویلا / آه و واویلا **** آن شب که شد آتش به پا آه و واویلا شد زنده یاد کربلا آه و واویلا پای پیاده دنبال مرکب ناله کشیدی با یاد زینب آه و واویلا / آه و واویلا **** خاکی شده پیراهنت آه و واویلا نیزه نخورده بر تنت آه و واویلا قربان جسمی که شد لگدمال پیکر یکی شد با خاک گودال مظلوم حسین جان #نوحه_امام_صادق #منصور_ارضی #شهادت_امام_صادق 1403 @navaye_asheghaan

#بیست_و_پنج_شوال #نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #آواز_بیات_ترک باز هم ، تاریخ غم تکرار شد ... باز هم ، ظلم و ستم تکرارشد ... بار دیگر دست مردی بسته شد ... ! رادمردی از جفا دلخسته شد ... باردیگر خانه ای آتش گرفت شهپرِ پروانه ای آتش گرفت ... ( وامصیبت وامصیبت ، وای ما ... ) تکرار حضرت صادق ، عزیزِ فاطمه با خدای خویشُ اندر زمزمه کِی خدا ، شاهد تویی بر حالِ من ... بین عدو ، چون آمده دنبالِ من ... سربرهنه ، پابرهنه ، میروم او سواره ، من پیاده میدَوم ( وامصیبت وامصیبت ، وای ما ... ) تکرار دشمن از کین ، بر دلِ او ، زد شرَر نیمه شب ، از بام و در شد حمله ور ... #دشتی سوخت از زَهرِ جفا پا تا سرش آتشی زد تشنگی بر پیکرش ... #بیات_ترک بودُ اندر پیچ وتاب و شور و شِین تشنه لب جان داد او همچون حسین ... یاحسین و یاحسین و یاحسین #نوحه_بیات_ترک @navaye_asheghaan

#بیست_و_پنج_شوال #نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_حسین_سیب_سرخی #آواز_بیات_اصفهان باز هم ، تاریخ غم تکرار شد ... « ظلم یثرب » باز هم تکرار شد ... باز هم ، یک خانه را آتش زدند ... پیش بلبل ، لانه را آتش زدند ... باز هم گلچین شقایق را شکست حُرمتِ قرآن ناطق را شکست ... باز گلچین رونق از گلخانه بُرد عندلیبِ عشق را از لانه بُرد ... باز از بیداد قلبی خسته شد باز دستِ راد مردی بسته شد ... باز هم در پیش چشم کودکان یک پدر با دستِ بسته ، شد روان نیمه شب از خانه صاحب خانه رفت ! در حِصار ظلم مظلومانه رفت ... یوسفی عازم به سوی چاه شد « پا برهنه ... ! » سوی قربانگاه شد « بینِ ره » میکرد با خود زمزمه بارِخود را بسته ام « یا فاطمه ... » #نوحه_بیات_اصفهان @navaye_asheghaan

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_محمد_رضا_طاهری صادق آل زهرا فرزند مرتضایم کُنج غربت انیسِ سوز زهرِ جفایم زِ فرط پیری ، کمرم خمیده زِ پا نشستم ، نفسم بُریده دگر زمانِ ، اَجلم رسیده آه ، وا غربتا وا غربتا عمری برمن گذشت و یک روزِ خوش ندیدم با این زانویِ لرزان پشتِ مَرکب دویدم سِرشک غربت همه دم فشاندم ز کوچه خود را به زمین کِشاندم به یاد آن شب ز رقیه خواندم آه ، وا غربتا وا غربتا ( تکرار بند اول ) تار و پود مرا با چنگال غم دریدند حتی سجاده را از زیر پایم کشیدند در آن شب تلخ که پُر از بلا بود حریم من در دلِ شعله ها بود دلم به یاد غم کربلا بود آه ، وا غربتا وا غربتا ( تکرار بند اول ) @navaye_asheghaan

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_مهدی_اکبری آن طائر بهشتی تنها در آشیانه چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه سوزش شرار سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه ( آه و واویلا ) تکرار او با کُهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دست تازیانه کاهیده بُد تن او کز بهر کُشتن او منصور ، لحظه لحظه بگرفت از او بهانه آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه ( آه و واویلا ) تکرار هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه آوُخ که کُشت منصور او را به زَهر و انگور دردا که گشت خاموش آن گریه ی شبانه هفتاد سالِ عمرش هفتاد سال غم بود هر لحظه دید بیداد از فتنه ی زمانه ( آه و واویلا ) تکرار آن عزّت رفیعش آن غربت بقیعش جز تلّ خاک نبوَد از قبر او نشانه فردا اگر چه در خاک مدفون شد آن تنِ پاک تا روزِ حشر باشد این نور جاودانه ... ( آه و واویلا ) تکرار #شاعر_استاد_سازگار 1385 @navaye_asheghaan

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_محمود_کریمی آن طائر بهشتی ( واویلا ، واویلا ) تنها در آشیانه ( واویلا ، واویلا ) چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه ( واویلا ، واویلا ) سوزش شرار سینه ( واویلا ، واویلا ) ذکرش ترانه ی دل ( واویلا ، واویلا ) آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه ( واویلا ، واویلا ) کی دیده زاهدی را ( واویلا ، واویلا ) وقت عبادت شب ( واویلا ، واویلا ) با دست بسته دشمن ( واویلا ، واویلا ) بیرون بَرَد ز خانه ( واویلا ، واویلا ) او با کُهولت سن ( واویلا ، واویلا ) با قامت خمیده ( واویلا ، واویلا ) این با قساوت قلب ( واویلا ، واویلا ) در دست تازیانه ( واویلا ، واویلا ) آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر ( واویلا ، واویلا ) این بود کز سرایش ( واویلا ، واویلا ) آتش کِشد زبانه ( واویلا ، واویلا ) هر چند خانه اش سوخت ( واویلا ، واویلا ) از دود و شعله افروخت ( واویلا ، واویلا ) دیگر نخورد یارش ( واویلا ، واویلا ) سیلی در آستانه ( واویلا ، واویلا ) آن عزّت رفیعش ( واویلا ، واویلا ) آن غربت بقیعش ( واویلا ، واویلا ) جز تلّ خاک نبوَد ( واویلا ، واویلا ) از قبر او نشانه ( واویلا ، واویلا ) #شاعر_استاد_سازگار 1384 @navaye_asheghaan

#نوحه_امام_صادق (علیه السلام ) #کربلایی_حسن_ثابت_جو در بينِ حُجره با حال مُضطر با خود بخواند با دیده ی « تر » #ملودی_دوم شرح وداعِ ، عطشان بی سر #ملودی_سوم جان مي‌دهد بنيانگذارِ مكتبِ عشق شد شيعه گريانِ امیرِ مذهبِ عشق آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه ، حجتَ الله(۲) #بند_دوم دلبند طاها قلبش حزین ست فرزندِ زهرا سر بر زمين ست #ملودی_دوم همچون صنوبر از زهرِ كين ست #ملودی_سوم لب تشنه امّا خون به لب واي از دلِ او وا كن خدا امشب گِره از مشكلِ او آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه ، حجتَ الله(۲) #بند_سوم شیعه به اشکِ ، غم مبتلا شد شهرِ مدينه ، كرب و بلا شد #ملودی_دوم زهرا دوباره ، صاحب عزا شد #ملودی_سوم بيتِ عزيزِ فاطمه گرديده خاموش بهرِ پدر شد حضرتِ « کاظم » سيه پوش آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه ، حجتَ الله(۲) #شاعرحسن_ثابت_جو #زنجیر_زنی @navaye_asheghaan