.
« #یک_اربعین_هجران»
زینب ای در هر خطر یار امام
کربلا خوش آمدی خواهرسلام
السلام ای یار چندین ساله ام
باغبان یک گلستان لاله ام
ای که زهرا و علی را دختری
سرفرازم چون تو دارم خواهری
ای گرفته از رخ دشمن نقاب
خوش درخشیدی بسان آفتاب
گر نبودی کوفه و شام بلا
دفن می شد نام من در کربلا
خواهرم ممنونم از یاری تو
مرحبا بر این علمداری تو
آمدی خواهر فدای مقدمت
ای بقربان قدِ از غم خَمَت
آمدی خواهر دوباره کربلا
تو مگرکم دیده ای اینجا بلا؟
آمدی آنجا که دل خون کردنت
درغم مرگم پریشون کردنت
ای ز هر سو بردلت باریده درد
این چهل روز دوری ام باتوچه کرد؟
ای رشیده ، سرو قدِ تو خم است
صورتت چین وچروک و درهم است
جان مادر نیست زینب باورم
اینقدر تو پیر گردی خواهرم
آمدی با اشک وآه ای دل غمین
خیرمقدم گویمت ای نازنین
اولین باراست خواهر ما دوتا
این چنین گردیده ایم ازهم جدا
توسلامم کرده ای ای دل کباب
سر ندارم تا تو را گویم جواب
ای سراپا ناله و اندوه و درد
این چهل روزه غمم با تو چه کرد؟
آمدی درگلشنی که یاس نیست
خواهرم اینجا دگر عباس نیست
یاد داری زینبم آن جمع را؟
آن همه پروانه دور شمع را؟
در کنار خود برادر داشتی
قاسم و عباس و اکبر داشتی
بادل خون آمدی ای دل کباب
نیست عباسم دگر گیرد رکاب
تاکه دیدم غصۀ جانکاه تو
آمدم من با سرم همراه تو
گرچه از نیزه نگاهت کرده ام
گوش بر افغان و آهت کرده ام
گریه کردم تا که برسر می زدی
ناله های ای برادر می زدی
کاش می شد آیم استقبال تو
تابپرسم چون همیشه حال تو
چشم من روشن رسیدی ازسفر
از سفرخواهر چه آوردی خبر؟
هرچه می گردم میان کاروان
از رقیه نیست خواهرجان نشان
خواهرم روح و روان من کجاست؟
دخترشیرین زبان من کجاست؟
خواهرم ازمن مگرافسرده است؟
یامگر از دوری من مُرده است؟
دارد اینک خواهشی از توحسین
ازگلوی خسته ات برگو، حسین
شد دلم تنگ برادر گفتنت
دوست دارم روی زانو خفتنت
خواهری که بوده ای چون مادرم
همچو مادر کن دعایم خواهرم
درد دلهای مرا «مداح» گفت
بیت بیت از سوز دل با آه گفت
علی اکبراسفندیار«مداح»
#زبانحال #امام_حسین با #حضرت_زینب در زیارت #اربعین
.