.
#زمینه
#مهدی_رسولی
#شب_ششم_محرم
من اومدم برا جنگ تن به تن
انی انا القاسم وارث الحسن
منم فدایی شاه بی کفن
انی انا القاسم وارث الحسن
کریم اهل بیت بابامه
دعای مادرم همرامه
با یه ضربه تموم کار
سر ازرق توی دستامه
نجمه میگه که ماشالله
میگه بابام تبارک الله
میرسه از حرم تکبیر اباعبدالله
(انابن الحسن انابن الحسین)
رجز میخونم من با صوت جلی
انی انا القاسم من نسل علی
مدد میگیرم از والی الولی
انی انا القاسم من نسل علی
اره کم سن و سالم اما
بوده استاد رزمم سقا
حرز بابام دور بازوم
نقش سربند من یا زهرا
فاتح بی بدل هستم من
شیر شیر جمل هستم من
صاحب جمله ی اهلا من
عسل هستم من
(انابن الحسن انابن الحسین)
میلرزه زیر پام خاک کربلا
انی انا القاسم سبط المصطفی
ترسی ندارم از تیر و نیزه ها
انی انا القاسم سبط المصطفی
حالا که نیست علی اکبر
میزنم من به قلب لشکر
@emame3vom
تن دشمن میلرزه وقتی
توی میدون میگم یا حیدر
کربلا پر شد از تکبیرم
قاتل دشمنه شمشیرم
انتقام علی اکبر رو
خودم میگیرم
(انابن الحسن انابن الحسین)
حاج مهدی رسولی
https://eitaa.com/emame3vom/28900
.👇
زمینه | من اومدم برا جنگ تن به تن - حاج مهدی رسولی.mp3
10.61M
زمینه | من اومدم برا جنگ تن به تن...
بامداحی: حاج مهدی رسولی
هیئت ثارالله زنجان
قطعهای از مجموعه "دلواپس محرمیم"
🍁•بر کویر سفره های سائلان
..
🥀روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان
🌾🍂🌾🍂🌾
*امشب میخاییم برا این آقا و آقازاده هاش گریه کنیم .. از این جا به بعد سادات ببخشن منو ..*
یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر
آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی
بعد از آن کوچه فقط روی لب تو آه بود
غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود
وای مادرم .. مادرم .. اجازه بدید یه اشاره کنم هرکی میتونه عاشورایی گریه کنه .. میگه تو کوچه ها رسید به امام حسن گفت آقا منو شما هم سن و سالیم چرا انقدر زود موهاتون سفید شده؟! حضرت یه نگاه بهش کرد ، گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم ..
سادات ببخشید این حرف حضرتُ من اینطور تکمیل کنم برات ..آره اینا ارثِ شونه یه مادر ۱۸ ساله ی پیرم دارن .. (خانوما صدامو میشنون بگم..) آره دو سه شب قبل گفتیم یه دختر سه ساله پیرم دارن ..
جناده میگه حضرت اینو بهش گفت رفت ، میگه دیدم حضرت داره های های گریه میکنه .. گفتم یابن رسول الله چرا گریه میکنید آقاجان؟!
فرمود جناده میدونی کجا موهام سفید شد؟!.. اون روزی که دستم تو دستِ مادرم بود .. (خواهش میکنم هرکی میتونه ناله بزنه من راحت بگم..) یه وقت دیدم کوچه تاریک شد .. یه وقت دیدم یکی داره میاد جلو .. مادرم نقش زمین شد .. ان شالله هیچ وقت نبینی چادر مادرت خاکی بشه ..
دورو بر این گودال چقدر هوا تاریکه
امامشونُ کشتن قیامتی نزدیکه
شب پنجم ماه محرمه بدون مقدمه از عبدالله بگم برات .. یه وقت عبدالله دید صدا هل من ناصر امامش بلند شد .. اومد بالایِ بلندی
بی کس و بی سپر نه سپر نه پسر ..
چی میشه ای خدا میسوزه از جگر
تو عطش یه نفر تشنه تو قتلگاه
شمشیرو با خنجر میزاره رو حنجر
پیش چشم خواهر رو به رویِ مادر
میون قتلگاهش ببین غوغاست
برا چی من بمونم عموم تنهاست
این جا یه لحظه خانوم دست عبدالله رو رها کرد بی بی دستاشو گذاشت رو سرش .. عبدالله یه نگاهی این طرف و اون طرف کرد گفت الان وقتشه مگه تو از پسر جناده کمتری؟!.. میگن دوید به سمت عمو جانش دید یه عده دورش حلقه زدن .. اجازه بدید یه لحظه برگردم مدینه سادات ببخشید .. میدونید یاد کجا افتاد ؟ اون حلقه ایی که دور علی زدن .. مادرش زهرا رفت جلو دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت یه نامردی گفت قنفذ زهرا نمیزاره علی رو ببریم چه کنم ؟.. گفت دستشو کوتاه کن .. انقدر با قلاف به دستِ مادر زد ..
رسید به اون حلقۀ کینه .. رفت میون این نامردا .. یه وقت دید یه نامردی شمشیرشُ برد بالا .. دوید دستشو سپر کرد .. چنان زد رو دست عبدالله ، افتاد رو سینۀ حسین ..
فکر کردی روضه عبدالله اینجا تموم میشه؟.. یهو یه نفر گفت برید کنار حرمله داره میاد گفتن حرمله بچه مزاحمه .. یه حرفی بهت بزنم ببخشید توروخدا برو امشب فکر کن رو این حرف من .. حرمله تیر زیاد زده کربلا اگه به عباس تیر زد فاصله داشت اگه علی اصغرُ زد با فاصله زد .. اگه به سینه حسین زد فاصله داشت .. اما اینجا راحت ایستاد از یه فاصلۀ نزدیک
تیرُ گذاشت رو کمان چنان زد تو گلویِ عبدالله ..*
دوتا داغ دوتا مصیبت عظما مدینه رو دل امام حسن سنگینی میکرد .. یکی بازویه مادر بود .. که هر دو تا رو تو کربلا بچه هاش دیدن .. یکیش امشب عبدالله بود ، یکی ام شکستن سینه استخوان های مادر فردا شب برات میگم با قاسمش چه کردن ..
حالا با همین اشک چشمت دستتو بیار بالا شب پنجمه شبِ امام حسنُ یتیمشه به نیت پنج تن تو همین حالتون همه باهم پنج مرتبه همه باهم اللهم عجل لولیک الفرج ..
🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂
shalbafan Babolharam.mp3
6.5M
🌿بر کویر سفره های سائلان ..
🍁روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان
🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾
نوحه زمینه ده شب ماه محرم
حضرت مسلم علیه السلام
دمِ آخرمه پُرِ خونه چشام
میا کوفه حسین شده ورد لبام
میدونم آخرش میای امّا آقا
با سری که روی نیزه رفته بالا
اینجا همه خیره سَرن
از عاطفه بی خبرن
ترسم از اینه زینبُ
تا بزم شراب ببرن
برگرد مدینه یا حسین یا حسین
پائینه سرم از خجالت بخدا
همه حرفم اینه با رقیه نیا
بی حیاهایی که توی کوفه دیدم
واسه دختر تو فقط آه کشیدم
سنگ میزنن این ناکسا
سیلی میزنن بی هوا
گوشواره رو زود می¬کِشن
از روی گوش یتیما
برگرد مدینه یا حسین یا حسین
الهی نبینی غمِ طفل رباب
واسه شیشماهه رو نزنی واسه آب
الهی بمیرم نسوزه جیگرت
پُره خون نبینی گلوی پسرت
وای حرمله داره جنون
قنداقه میشه پُر خون
وای چسبیده میشه به تیر
حلقِ پسرت تا زبون
برگرد مدینه یا حسین یا حسین
زمینه ـ ورودیه به کربلا
چه زمینیه این خاک غرق مِحَن
که نشونده آتیش به دل و جون من
پُره دلشوره شد دلِ خواهر تو
الهی نشه کم یه مو از سرِ تو
دارم میمیرم بخدا
این خاک داره بوی عزا
آخر میدونم میگیره
از من تورو کربُ بلا
جانم یا حسین (۳)
واسه چی زیر لب آیه هی میخونی
وقتی آه میکشی منو میسوزونی
کردی خیمه بپا پیش اینهمه آب
خیالم راحته واسه طفل رباب
این دغدغه ی سَرَمه
این آبی که در بَرَمه
داداش بگو تا بدونن
مهریه ی مادرمه
جانم یا حسین (۳)
دُعام اینه نیاد روزی که یا اخا
بکِشی پنجه از تشنگی رو خاکا
جون میدم ببینم لرزه تو صداته
جای آب یا حسین نیزه رو لباته
از غم مثل من تو پُری
آخه ببینم چطوری
یه گوشه گیر افتادی و
هی نیزه داری میخوری
جانم یا حسین (۳)
زمینه ـ حضرت رقیه علیها سلام
چه عجب یه سری به یتیما زدی
قدمت سرِ چشم ولی دیر اومدی
خورشیدِ روی بوم شده دختر تو
شده دختر تو مثل مادر تو
موندن نمی ارزه پدر
پاهام داره لرزه پدر
جسمم دیگه خسته شده
از دستای هرزه پدر
بابا بابایی (۳)
الهی بمیرم واشه راهِ فرج
منو بسکه زدن صورتم شده کج
روضه ها همه باز غصه هام بی حده
روی گردن من اثر از لگده
جوهر تو صدام دیگه نیست
سویی تو نگام دیگه نیست
گوشواره دیگه نمیخوام
لاله به گوشام دیگه نیست
بابا بابایی (۳)
یتیمت وارثِ زخمای فدکه
مثل تو لب من بابا پُر تَرَکه
زخمِ روی سرت مثل گل وا شده
موهامون مثل هم یه معمّا شده
وای از آتیشِ بی امون
سوخته موهای دوتامون
تو توی تنور ولی من
تو آتیش خیمه سوزون
بابا بابایی (۳)
زمینه ـ طفلان زینب علیهم السلام
توی چشم ترم التماسُ ببین
واسه چی میزنی روی من رو زمین
چطوری ببینم داری غصه و غم
نشو راضی داداش سهم من بشه کم
به تحفه ها خُرده نگیر
دسته گُلامو بپذیر
راضی نشو زنده باشن
پیش اینا باشم اسیر
جانم یا حسین (۳)
هنو رو صورتت خون اکبرته
اونکه غُصه خوره توئه خواهرته
اینا رو میارم نگی یار نداری
این سپاه تا نگه کس و کار نداری
قربونیای خواهرت
نذر ی موی پسرت
رو نیزه میخوام به طواف
باشن دو تا دور سرت
جانم یا حسین (۳)
بزار اینا بِرن نشه قلبشون آب
نبینند مادرُ توی بزم شراب
بزار اینا برن حرفم این خواهشه
نبینن حرومی موهامُ میکِشه
از درد تو خیلی پُرم
واسم دعا کن نبُرم
راضی میشی باشن اینا
وقتی که لگد میخورم
جانم یا حسین (۳)
زمینه ـ عبدالله بن الحسن علیه السلام
مثل آهو عمو رسیدم کنارت
تا شاید بخورم عموجون به کارت
اومدم تا بشم یه سپر رو تنت
نزارم بزنن نیره تو دهنت
این بی حیاها چه بَدَن
تنها شدی و اومدن
خونم به جوش اومد عمو
با خنده تو رو می زدن
مظلوم عموجون (۳)
اومدم تا برات پَر و بالُ بدم
به همه جوابِ این سؤالُ بدم
که چرا واسه تو میدم اینجا دو دست
دست من شبیه دست زهرا شکست
من پیرو فاطمه ام
مثل شَهِ علقمه ام
مثل مادرت تو کوچه
زیر پاهای همه ام
مظلوم عموجون (۳)
همه فکر میکُنن که تویی پدرم
دوست دارم کنار تو جدا شه سرم
آبرو بُردم از قاتلِ بی حیا
گلومُ پاره کرد با تیر بی هوا
خوبه بمیره پیش تو
یک همسفر از خویش تو
خوبه بمیرم نبینم
پنجه میخوره ریش تو
مظلوم عموجون (۳)
زمینه ـ قاسم بن الحسن علیه السلام
عموجون منم اون عاشق بی بَدَل
پسر فاتح و پهلوونِ جمل
منم اونکه حسن مَردِ مَرده باباش
به درک می بَرَم اَزرق و پسراش
خون علی تو رگامه
من شیر جمل بابامه
تا جون بدم اینومیگم
کور شید که حسین آقامه
جانم عموجون (۳)
کجایی عموجون به دادم برسی
که نمونده دیگه برا من نفسی
نجاتم بده از زیر دست و پاها
میکِشه موهامو قاتلِ بی حیا
گ
4_5901980428499159705.ogg
248.4K
کربلایی#هادی صالحی
همه با همین سبک هست.👆
نوحه زمینه ده شب ماه محرم
حضرت مسلم علیه السلام
دمِ آخرمه پُرِ خونه چشام
میا کوفه حسین شده ورد لبام
میدونم آخرش میای امّا آقا
با سری که روی نیزه رفته بالا
اینجا همه خیره سَرن
از عاطفه بی خبرن
ترسم از اینه زینبُ
تا بزم شراب ببرن
برگرد مدینه یا حسین یا حسین
پائینه سرم از خجالت بخدا
همه حرفم اینه با رقیه نیا
بی حیاهایی که توی کوفه دیدم
واسه دختر تو فقط آه کشیدم
سنگ میزنن این ناکسا
سیلی میزنن بی هوا
گوشواره رو زود می¬کِشن
از روی گوش یتیما
برگرد مدینه یا حسین یا حسین
الهی نبینی غمِ طفل رباب
واسه شیشماهه رو نزنی واسه آب
الهی بمیرم نسوزه جیگرت
پُره خون نبینی گلوی پسرت
وای حرمله داره جنون
قنداقه میشه پُر خون
وای چسبیده میشه به تیر
حلقِ پسرت تا زبون
برگرد مدینه یا حسین یا حسین
زمینه ـ ورودیه به کربلا
چه زمینیه این خاک غرق مِحَن
که نشونده آتیش به دل و جون من
پُره دلشوره شد دلِ خواهر تو
الهی نشه کم یه مو از سرِ تو
دارم میمیرم بخدا
این خاک داره بوی عزا
آخر میدونم میگیره
از من تورو کربُ بلا
جانم یا حسین (۳)
واسه چی زیر لب آیه هی میخونی
وقتی آه میکشی منو میسوزونی
کردی خیمه بپا پیش اینهمه آب
خیالم راحته واسه طفل رباب
این دغدغه ی سَرَمه
این آبی که در بَرَمه
داداش بگو تا بدونن
مهریه ی مادرمه
جانم یا حسین (۳)
دُعام اینه نیاد روزی که یا اخا
بکِشی پنجه از تشنگی رو خاکا
جون میدم ببینم لرزه تو صداته
جای آب یا حسین نیزه رو لباته
از غم مثل من تو پُری
آخه ببینم چطوری
یه گوشه گیر افتادی و
هی نیزه داری میخوری
جانم یا حسین (۳)
زمینه ـ حضرت رقیه علیها سلام
چه عجب یه سری به یتیما زدی
قدمت سرِ چشم ولی دیر اومدی
خورشیدِ روی بوم شده دختر تو
شده دختر تو مثل مادر تو
موندن نمی ارزه پدر
پاهام داره لرزه پدر
جسمم دیگه خسته شده
از دستای هرزه پدر
بابا بابایی (۳)
الهی بمیرم واشه راهِ فرج
منو بسکه زدن صورتم شده کج
روضه ها همه باز غصه هام بی حده
روی گردن من اثر از لگده
جوهر تو صدام دیگه نیست
سویی تو نگام دیگه نیست
گوشواره دیگه نمیخوام
لاله به گوشام دیگه نیست
بابا بابایی (۳)
یتیمت وارثِ زخمای فدکه
مثل تو لب من بابا پُر تَرَکه
زخمِ روی سرت مثل گل وا شده
موهامون مثل هم یه معمّا شده
وای از آتیشِ بی امون
سوخته موهای دوتامون
تو توی تنور ولی من
تو آتیش خیمه سوزون
بابا بابایی (۳)
زمینه ـ طفلان زینب علیهم السلام
توی چشم ترم التماسُ ببین
واسه چی میزنی روی من رو زمین
چطوری ببینم داری غصه و غم
نشو راضی داداش سهم من بشه کم
به تحفه ها خُرده نگیر
دسته گُلامو بپذیر
راضی نشو زنده باشن
پیش اینا باشم اسیر
جانم یا حسین (۳)
هنو رو صورتت خون اکبرته
اونکه غُصه خوره توئه خواهرته
اینا رو میارم نگی یار نداری
این سپاه تا نگه کس و کار نداری
قربونیای خواهرت
نذر ی موی پسرت
رو نیزه میخوام به طواف
باشن دو تا دور سرت
جانم یا حسین (۳)
بزار اینا بِرن نشه قلبشون آب
نبینند مادرُ توی بزم شراب
بزار اینا برن حرفم این خواهشه
نبینن حرومی موهامُ میکِشه
از درد تو خیلی پُرم
واسم دعا کن نبُرم
راضی میشی باشن اینا
وقتی که لگد میخورم
جانم یا حسین (۳)
زمینه ـ عبدالله بن الحسن علیه السلام
مثل آهو عمو رسیدم کنارت
تا شاید بخورم عموجون به کارت
اومدم تا بشم یه سپر رو تنت
نزارم بزنن نیره تو دهنت
این بی حیاها چه بَدَن
تنها شدی و اومدن
خونم به جوش اومد عمو
با خنده تو رو می زدن
مظلوم عموجون (۳)
اومدم تا برات پَر و بالُ بدم
به همه جوابِ این سؤالُ بدم
که چرا واسه تو میدم اینجا دو دست
دست من شبیه دست زهرا شکست
من پیرو فاطمه ام
مثل شَهِ علقمه ام
مثل مادرت تو کوچه
زیر پاهای همه ام
مظلوم عموجون (۳)
همه فکر میکُنن که تویی پدرم
دوست دارم کنار تو جدا شه سرم
آبرو بُردم از قاتلِ بی حیا
گلومُ پاره کرد با تیر بی هوا
خوبه بمیره پیش تو
یک همسفر از خویش تو
خوبه بمیرم نبینم
پنجه میخوره ریش تو
مظلوم عموجون (۳)
زمینه ـ قاسم بن الحسن علیه السلام
عموجون منم اون عاشق بی بَدَل
پسر فاتح و پهلوونِ جمل
منم اونکه حسن مَردِ مَرده باباش
به درک می بَرَم اَزرق و پسراش
خون علی تو رگامه
من شیر جمل بابامه
تا جون بدم اینومیگم
کور شید که حسین آقامه
جانم عموجون (۳)
کجایی عموجون به دادم برسی
که نمونده دیگه برا من نفسی
نجاتم بده از زیر دست و پاها
میکِشه موهامو قاتلِ بی حیا
گ
یر افتادم اینجا غریب
جون دادن من شد عجیب
از طفل کریم آخرش
بُردند همه نعلا نصیب
جانم عموجون (۳)
شده جاری عسل از رو لباهام عمو
مثل سقا شده قد و بالام عمو
زیر بارون سنگ گمشده تن من
مثل تیرهایی که خورد به بابام حسن
قاسم داره جون میکَنه
خونین بدن و دهنه
اینکه داره میده صدا
زخمای جناق منه
جانم عموجون (۳)
زمینه ـ حضرت علی اصغرعلیه السلام
لالایی پسرم میکُشی پدرُ
خنده می کنی و میسوزی جیگرُ
پسرم نیگا کن بابا حیرونته
بابا حیرون این تنِ پر خونته
تیر اومد و بُرد سرتُ
بر هم زده حنجرتُ
بی تو چه کنم پسرم
بی تابی مادرتُ
لای لای پسرم (۳)
شوکه شد پدرت تا با تیر زدنت
این سه شعبه زده بیرون از دَهَنت
تو رو بی هوا زد منو از پا نشُوند
حرمله تا ابد جیگرم رو سوزوند
موندم با تنت چه کنم
با این بدنت چه کنم
با قنداقه ای که شده
مثل کفنت چه کنم
لای لای پسرم (۳)
دست و پا زدیُ بستی دست و پامُ
درآوردی علی اشکای چشامُ
الهی تورو تو صفِ سر نیارن
تنتُ از زیر خاکا درنیارن
کاش یکدفعه غوغا نشه
کاش جسم تو پیدا نشه
پیش چشای مادرت
نیزه تو گلوت جا نشه
لای لای پسرم (۳)
زمینه ـ حضرت علی اکبرعلیه السلام
وقتی از تو حرم رفتی ای پسرم
همه غم ها نشست میون جگرم
تشنه بودی و من خجالت کشیدم
از تو، عمرِ پدر دیگه دل بُریدم
حال پدرت رو ببین
شد چهره ی من پُره چین
این چند قدمُ تا تنت
با سر میخورم رو زمین
جانم پسرم (۳)
نخوابیده بودی پیش من تا حالا
نکش ای پسرم پاتُ روی خاکا
تو جوون منی باورم نمیشه
خورده های تنت پخشه مثل شیشه
داره میسوزه جگرم
چه خاکی شده به سرم
پهلوتُ مثل مادرمه
فرق تو مثل پدرم
جانم پسرم (۳)
لخته خوناتُ در میارم از گلو
پاشو بازم اذون واسه بابا بگو
یه بابا بگو تا آرامش بگیرم
یا بخواه از خدا پیش تو بمیرم
از بس زدنت بی هوا
ریز ریزه تنت بخدا
جسم تورو تا ببرم
باید بچینم تو عبا
جانم پسرم (۳)
زمینه ـ حضرت عباس علیه السلام
کجا افتادی ای همه هستِ داداش
پاشو تا نبینی تو شکستِ داداش
پاشو که کمرم شده تا بخدا
میادش سراغم بی تو درد و بلا
پاشو تا نمُرده حسین
تا جون نسپرده حسین
پاشو برادر تا با سر
رو خاکا نخورده حسین
جانم برادر (۳)
روی ماه تو شد پُره خون عزیزم
بی تو من چه خاکی به سرم بریزم
دیدم از دور تورو توی اون هیاهو
که با نیزه میشه بدنت زیرورو
خیرات شده بود بدنت
رَد میشدن از رو تنت
دیدن که تو دست نداری
با قهقهه میزدنت
جانم برادر (۳)
پاشو توی حرم تب و تاب توئه
حرمم تشنه ی مشک آب توئه
عمود خیمه تُ بِکِشم چطوری
نمی مونه بی تو دیگه هیچ چادری
بی تو میره زیر سؤال
امنیت اهل و عیال
بی تو پیش چشم رباب
اصغر میزنه پَر و بال
جانم برادر (۳)
زمینه ـ شب عاشورا
شب در به دری شب نوحه گری
شب آخره که تو پیش خواهری
گمونم زمون جدایی رسیده
میشه مثل گلوت نفسام بریده
داره میسوزه جیگرم
خم میشه یهو کمرم
رو نیزه سرِ بریده ت
میشه سایه بون سرم
جانم یا حسین (۳)
آرومم میکنه نگاهت یا حسین
تو بگو که چیه گناهت یا حسین
که میخوان تو رواز خواهرت بگیرن
رقص و هلهله ای رو سرت بگیرن
بی تو نمیخوام بمونم
داره میگیره زبونم
بازی میکُنَن با سرت
پیشم اینو من میدونم
جانم یا حسین (۳)
خدا عباسُ از دوتامون نگیره
یعنی هست ببینه خواهرش اسیره
یعنی بی تو باید تا کجاها برم
با اراذل شام با نامردا برم
خیلی بَدَن این ناکسا
وای من میمیرم بخدا
وقتی ببینم تنتُ
غارت میکُنَن یا اخا
جانم یا حسین (۳)
.
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
متن #روضه
امشب شبیِ که هنوز عاشورا نیومده روضه ی قتلگاه رو می خونیم
شب یه نوجوان ۱۱ ساله ست که مردانه از امامش دفاع کرد...
آیا منو شما هم اینجوری پای امام زمانمون میمونیم....
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
اما عبدالله به عمه جانش یه چیزی گفت که دیگه زینب نتونست این بچه رو نگه داره...
گفت عمه: (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید عمو خونین افتاده و یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
مَردم دفاعه از امام هزینه داره ..
لذا اون نانجیب تا شمشیر رو بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
💧غریب گیر آوردنت
💧با هر چی داشتن زدنت ...
عبدالله.. دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه....
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاه
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره... امام بی رمق افتاده
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
🔸حرامیان بی حیا
چند نفر به یک نفر ؟
عمو فتاده از نوا
چند نفر به یک نفر
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
چندتا تیر حساس زده.. حلق اصغر ...چشم اباالفضل ...قلبِ حسین اما ول کن نیست....
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر رو از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
علی اصغر که سندِ مظلومیتِ اباعبدالله و عبدالله هم ذخیرهء امام حسن برا کربلا بوده...
دیدن عبدالله... داره روی سینهء حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پَرِ خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
روضه دفتری عبدالله بن حسن
#دفتری #روضه_دفتری
https://eitaa.com/emame3vom/28902
.
.
#سربند_سبک_تسبحات_حضرت_زهرا
#ارباب_من
ارباب من
رهنمای هر دله گمراه
ذکرتو رو میخونم هر گاه
لبیک یا ابی عبدالله
.....
لبیک یا سیدالشهدا
لبیک یا امیره عالمین
لبیک یا شاه کرب وبلا
سیدُ المظلوم ایهاالحسین(ع)
صل الله علیک یا حسین (ع)
#زمینه
#زمینه_عبدالله_الحسن_ع
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#یا_عبدالله
☑️بند اول
یا عبدالله(ع)
یا ابنُ الکریم بی همتا
ای میوه ی قلب مجتبی (ع)
سلاله ی حضرت زهرا(س)
....
ای نجل زیبای امام حسن (ع)
تو قمر در قمر در قمری
دلخوشیِ عمو حسینی و
آئینه به آئینه حیدری
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
☑️بند دوم
ای عمو جان
مگه مرده باشه عبدالله
ببینه که با غمی جانکاه
رفتی تو گودی قتلگاه
.....
همیشه میگفتم به تو پدر
همیشه میگفتی به من پسر
حالا وقتشه که بشم فدات
دستم و میکنم برات سپر
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
☑️بندسوم
ای عبدالله (ع)
از جور یه لشکر کافر
پیش چشم من زدی پرپر
خنجر خورد به زیر اون خنجر
....
با تیغ شمر و تیرحرمله
روی خاکای داغ کربلا
جون دادی رو دست عمو حسین
پر پر زدی توو گودال بلا
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
💠💠1⃣0⃣0⃣5⃣💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
👇