از چادر خاکی و بغض بی‌نشان ما تا داغ‌های کهنۀ مانده به جان ما از جسم در گودال تا رأس به روی نی وه که چه‌ها دیده‌ست چشم آسمان ما بر پیکر ما از پی پیکارها مانده‌ست زخمی گران از دوستان و دشمنان ما.. آری همه دیدند پایانی نخواهد داشت جز با رشادت، با شهادت داستان ما بی نور تو، بی نور تو، ای آیۀ روشن تاریک‌تر، تاریک‌تر می‌شد جهان ما پیران بیایند و ببینند و بیاموزند درس اصول عشق‌بازی از جوان ما با هر «شهادت» می‌روی یک پله بالاتر آری تو ممتازی! عزیزی! «آرمان» ما 📝 #حامد_اهور @navaye_asheghaan

#ایران_اسلامی #شهدا #غزل 🔹زندگان جاوید🔹 نمرده‌اند شهیدان که ماه و خورشیدند که کشتگان وطن، زندگان جاویدند خلاف شمع، که می‌گرید از هلاکت خویش به روز رزم، سپردند جان و خندیدند.. به جان خصم فکندند لرزه همچون بید ولی چو کوه، ز باد اجل نلرزیدند بر آستان رضا، چون غبار بنشستند بر آسمان شرف، همچو مه درخشیدند به جنگ دشمن، اگر نقد جان نمی‌دادند به جان دوست، چنین منزلت نمی‌دیدند اگر به دیدۀ بیگانه‌اند، چون شب تار ولی به دیدۀ ما، همچو صبح امیدند به جان پاک شهیدان که زنده‌اند «رهی» دلاوران، که سزاوار جشن جاویدند 📝 #رهی_معیری @navaye_asheghaan

تو همچون غنچه‌های چیده بودی که در پرپر شدن خندیده بودی مگر راز حیات جاودان را تو از فهمیده‌ها فهمیده بودی 📝 #قیصر_امین‌پور @navaye_asheghaan

┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ افتخاره منه مادر حسن؛ شـده مـــادرِ مـــــن🥀 🎤 حاج سید رضا نریمانی #فاطمیه #ایام_فاطمیه

#مدح_حضرت_زهرا_س قبضه ی خلقت ميان دست هايت فاطمه هر چه بود و هست خاک زير پايت فاطمه همسران و مادران ما كنيزان تو اَند بچه های ما فدای بچه هايت فاطمه بچه های ما فدای بچه هایت فاطمه روی بام خانه ی تو اعتكاف جبرئيل بس كه مشتاق است بر صوت دعايت فاطمه مثل پيغمبر نوای به علی به علی بوده هر شب زينت يا ربنايت فاطمه گرچه پنهان شد مزار تو ولی جان علی گشته ایوان نجف صحن و سرايت فاطمه 🔅دِرهمی بر ما عطا كن آبرو پيدا كنيم 🔅می كند سلطانی عالم گدايت فاطمه كنج اين خانه نشستی ذكر می گويی ولی ذكر تسبيح ملائک با صدايت فاطمه تا که پای آبروی حیدر آمد در میان از بهشت آمد انار آن شب برايت فاطمه سوره ی توحيد بسته دست شاعرهايتان ور نه می گفتم تو را دخت خدايت فاطمه وصله های چادرت کافر مسلمان میکند نیمه های شب اومد دید از چادر فاطمه نور بالا میره... زن یهودیه گفت چه سریه تا این نور دید.. نوشته اند تا هشتاد نفر یهودی از این نور مسلمان شدن.. نور از چادر فاطمه بالا رفت نیمه های دل شب یه زنی هم تو کوفه دید تو حیاط نور بالا میرفت. خدایا خودم تنورُ خاموش کردم. نکنه دوباره گُر گرفته. اومدم نزدیکای تنور.. زن خولی میگه یه زمزمه هایی به گوشم میخوره. 😭😭یکی میگه بُنَیَّ ✔️یکی میگه یا اماه یُمّاه یُمّاه یُمّاه یُمُاه 😭😭😭 وصله های چادرت کافر مسلمان میکند در تحیر مانده ام وقت ثنايت فاطمه فاطمه 😭😭چادرت خاکی شد و خاک دوعالم برسرم 😭😭زیر دست و پای مردم گشته جایت فاطمه له شدی اما کسی یک‌ تار مویت را ندید ماندن تو زیر در بود از حیایت فاطمه ✍️#خادمه_شهیده التماس دعای فرج🤲🏻 @navaye_asheghaan

#شور و #زمینه روضه ای #فاطمیه #حضرت_زهرا معلومه از حالت می خوای بری مادر  معلومه از حالت مسافری.  مادر. می خوای بری مادر موهای زینب و چند روزه که شونه نکردی چند روزی میشه  که تو کار این خونه نکردی چشمام که نم داره   قلبم چه غم داره چقدر زیر ایروت. مادر.  ورم. دارم. داره. پیشم. بمون مادره قامت کمون.  پیشم بمون خونه دلم از غمت ای مهربون پیشم بمون خواهش و از چشای  ترم بخون.  پیشم بمون پیشم بمون #بند_دوم معلومه از حالت نمی مونی‌ پیشم معلومه از حالت دیگه یتیم. میشم اشکای زینب و.   چند روزه که بند نمیادش روی لبه بابام.   دیگه  یه لبخند نمیادش. چقدر پریشونی محزونی دلخونی حال تو‌. میگه که پیشم نمی  مونی‌ می خوای بری. دل غمین و‌ . خسته ای.  می خوای بری می خوای بری پرو بال شکسته ای. می خوای بری چشم رو دنیا بسته ای می خوای بری می خوای بری می خوای بری #رضا_نصابی ✍. @navaye_asheghaan

📝#نوحه_حضرت_زهرا_س #کوچه_بنی_هاشم #کانال_گروه_نوای_ذاکرین وسط كوچه می زدم فریاد بی هوا زد كه مادرم افتاد مادرم افتاد كه من افتادم مگه اون لحظه میره از یادم دسته گل پرپرم خدا پشت در افتاد صدای خنده شون بلند شد تا مادر افتاد آخه چه جوری زدند مگه كه با سر افتاد وقتی یه لشكر می زنه معلومه كه در می شكنه بال كبوتر می شكنه پهلوی مادر می شكنه وای مادرم وای مادرم پشت در بود كه زدنش افتاد در نیم سوخته رو تنش افتاد رو تنش اُفتاد شعله ی هیزم میزدن بازم بی حیا مردم اون كه می خندید به اشكمون بابامونو برد پشت سرش مادر دوید كه باز زمین خورد آخه چه جوری زدند مگه كه محسنم مرد وقتی همه در بسوزه معلومه معجر می سوزه حتی موی سر می سوزه بچه با مادر می سوزه وای مادرم وای مادرم ناله زد مادر نفسش تنگ شد انگاری كوچه میدون جنگ شد یه سپاه اومد هركی می تونست با لگد میزد هركی می تونست كسی صدامو نمی شنید تو داد و فریاد یه لحظه انگار كه مادرم تو كوچه جون داد آخه چه جوری زدند مگه گوشواره اش افتاد وقتی برا جنگ اومدن معلومه با ما چه بدن وقتی همینو بلدن تا میتونستن میزدن وای مادرم وای مادرم @navaye_asheghaan

زبانحال حضرت علی (ع) در فراق حضرت زهرا (س) شاعر:حاج مهدی ملکی زنجانی ذاکر: حاج سید روح الله پناهی اولدی سندن صورا منزلیم غمخانه زهرا ورودیلار اود یانوب ظلمیله کاشانه زهرا   فتاح خیبر    یالقوز قالوبدی غم باشیم اوسته      سایه سالوبدی گول کیمی صولماقین قلبیمی یاندیردی زهرا قالموشام ایندی من فاطمه غملرده تنها بیر کسیم یوخ منیم آچ گوزون سن جان طاها تنگ اولوبدی منه فاطمه بو دار دنیا      فتاح خیبر             یالقوز قالوبدی غم باشیم اوسته       سایه سالوبدی آچ گوزون باخ منه قالموشام بی یار و یاور ایندی یالقوز قالوب فاطمه فتاح خیبر ایوده دورت غنچه گول آغلوری ای ماه انور قالدی آواره سندن صورا ساقی کوثر     فتاح خیبر              یالقوز قالوبدی غم باشیم اوسته.       سایه سالوبدی دوقوز ایل ای اولان حیدرین ایستکلی یاری تنگ ائدوبدی بیزه اهل کین بو روزگاری عمروون ظلمیله تئز خزان اولدی بهاری ترک ائدوبسن نه تئز فاطمه بو دلفکاری    فتاح خیبر            یالقوز قالوبدی غم باشیم اوسته.    سایه سالوبدی آلدی آخر سنی اهل کین زهرا الیمدن من نجه ال چکوم ایندی بو صولموش گولومدن اولسا عمروم نقدری آدون دوشمز دیلیمدن ورودی تئز ئولماقین ضربه ی محکم بئلیمدن آیریلیق چوخ چتیندیر منه ای ماه تابان آغلادار حیدری نسکلین ای جان جانان سینه وین یاره سین ایلدون بو ایوده پنهان اولدی زینب سنین فاطمه هجرونده گریان آچ گوزون ای مه انور یم زهرا اماندی قلب زاریم منیم فاطمه اود دوتدی یاندی ایوده سندن صورا روز و شب آه و فغاندی بو یانان قلبیمه باخ منیم بیر پارچا قاندی @navaye_asheghaan