eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
یعقوب دوباره راهیِ کنعان شد گریان شد و حیران شد و سرگردان شد عاشق شدن این است، خدا می خواهد یعقوب اگر مطیعِ الرَّحمن شد میخواست خدا صبور باشد در هجر در مصر، عزیز کرده اش زندان شد یک رشته ی این هجر، توسل بوده پیمودن این راه، اگر آسان شد با یادِ خدا اسیر هم آزاد است زندانیِ این عقیده، با ایمان شد پس اهل مدافع حرم ها، این است... که خانه ی حَبسِشان همان هجران شد سر خم نکنند زیر بار ذلت این ارثِ رسیده، عزت مردان شد مردان شمال، جان به جانان دادند از داغ جوان، مادری گریان شد در راهِ دفاعِ از حرم جان دادند پس نام شهید ماند و جاویدان شد زان گفته، که خط سرخِ ما شامات است امروز رگِ سوریه، خان طومان شد در وصف جنوب سوریه باید گفت این منطقه هم شلمچه ی ایران شد ___________________________ هرچه بخواهی شیر نر داریم یا زینب ما را ببر، ما هم هنر داریم یا زینب ما را ببر دنیا بدون تو نمی ارزد شوق شهادت را به سر داریم یا زینب ما قوم سلمانیم و دنیا هم خبر دارد اندازه ی سلمان جگر داریم یا زینب از آن جوانانی که بین خاک و خون دیدی از جان گذشته بیشتر داریم یا زینب شمشیر ما برَّنده تر از قبل خواهد شد وقتی یزیدی خیره سر داریم یا زینب شمر و سنان ها بار دیگرتوطئه کردند پس حق بده میل خطر داریم یا زینب آنگونه که تو شام را زیر و زبر کردی آنگونه امیّدِ ظفر داریم یا زینب قاسم سلیمانی همان کِیْسانِ ایرانی است مانند کِیسان صد نفر داریم یا زینب حرف از شرافت هر کجا باشد همان جاییم در حفظ دین سینه سپر داریم یا زینب اهل بصیرت بوده و هستیم و می مانیم از دشمنانِ خود خبر داریم یا زینب نسلِ علی ابتر نخواهد شد به واللهِ ما شیعه ایم و، برگ و بر داریم یا زینب سر بندِ ما نحنُ فِداکِ زینب کبراست با این نشانه بال و پر داریم یا زینب ____________________________
(عج) گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه چه توبه ای؟! که فقط هست آه ، پشت گناه جوانی است زمانِ رسیدنِ به خدا جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه رجب گذشت ... یکی هم به داد من برسد چرا که نیست دلم رو به راه ، پشت گناه رسید سوی من آقا و رفت از دستم دوباره روزی دیدار ماه ، پشت گناه حکایتی است پر از دردِ خنده ، عاشقی ام دو چشم خیسِ نشسته به راه ... پشت گناه! دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم به پیش یار شدم رو سیاه ، پشت گناه گناهِ هیچ کسی نیست ، با خودم قهرم همیشه رفته سر من کلاه ، پشت گناه چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه شاعر؟؟؟ ____________________________
(عج) صدای پای کسی از بهشت می آید خدای عاطفه و سرنوشت می آید و عطر یاس حسینی سرشت می آید کسی که ناحیه ها را نوشت می آید به صورتش جلوات پیمبری دارد میان حنجره اش صوت حیدری دارد شب تولدش آغاز عاشقی می شد ترانه ساز، گل سرخ رازقی می شد نوید آمدنش صبح صادقی می شد بخوانمش چه؟، که قرآن ناطقی می شد به روی دوش پدر هم سخن وری می کرد به گاهواره اش از خلق، دلبری می کرد رسید و از دل بابا گرفت غم ها را رسید و چشم ترش آفرید دریا را رسید و رنگ خدا داد اهل دنیا را رسید تا که کند زنده یاد زهرا را رسید و از قدمش باغ ها شکوفا شد رسید و سبزترین سبزپوش زهرا شد ستاره های بهشتی به پاش می ریزد سبد سبد گل یاس از نگاش می ریزد نگاه فاطمه از خنده هاش می ریزد فرشته بال و پرش را، به راش می ریزد رسید و با قدمِ خود بهار را آورد به دست کوچک خود ذوالفقار را آورد ملائکه همه جمعند دور بالینش دل از عشیره برد خنده های شیرینش به غیر راه خدا نیست شیوه ی دینش مرام حضرت زهراست رسم آیینش سبد سبد گل نرگس نثار پاهایش چه ناز خواب شده در کنار بابایش کمال مرتضوی می چکد ز رخسارش تمام خلق زمین و زمان گرفتاری و انبیا همه شاگرد درسِ رفتارش هزار میثم تمار، بر سر دارش دمیده از نفسش آهِ صورِ اسرافیل و بالش سرش از بالهای جبرائيل به دست حیدری اش زهره و زهل دارد چه قدر بر لب شیرین خود عسل دارد صفات بارزی از رب بی بدل دارد که جبرئیل به وصفش دو صد غزل دارد گشود لب به سخن لا اله الا الله محمد است رسول و علی ولی الله عجب نگاه ملیحی به چهره اش دارد عسل نه، از لب او عطر یاس می بارد به باغ فاطمه بذر بهشت می کارد اگر که پرده ز رخسار خویش بردارد نهیبِ آتش دوزخ که سرد می گردد نفس به سینه گرفتار درد می گردد اگرچه خُلقِ نکویش به مصطفی رفته فصاحت و جبروتش به مرتضی رفته به صبر و حلم و بلاغت به مجتبی رفته خلاصه رفته به زهرا که تا خدا رفته کرشمه های نگاهش دل از پدر برده و مُهرِ سوره ی کوثر به بازویش خورده خدا صدای علی را به حنجرش بخشید گناه حیدریون را به خاطرش بخشید طواف کرببلا را به نوکرش بخشید بهشت و هرچه در آن را به مادرش بخشید صفات بارز او را فقط خدا داند و قدرِ لعل لبش را فقط دعا داند مقابل سخنانش سخنوران هیچند به دلبریِ رخش خیل دلبران هیچند به علم و حلم و وقارش پیمبران هیچند به اوجِ بندگی اش هم فرشتگان هیچند که او تمامِ وجودش خدای لم یزل است اساس و پایه ی دینش، اساس و راه علی است خدا شفاعت ما را به دست او داده گناهِ خلقِ بشر را که شستشو داده به ما به خاطر او قدری آبرو داده و تشنه ایم و خدا دست او سبو داده چه می شود که فقط در کنار من باشد گدای او شوم و او نگار من باشد کمی به داغ فراقش دچار کن ما را شبی کنار خودش همجوار کن ما را به بی قراریِ او بی قرار کن ما را به تیر معرفت او شکار کن ما را بگیر پرده ز رویش که مبتلا بشوم قضا شدم به حضورش اگر، ادا بشوم چه خوب بود نگاهش کمی به ما برسد به ما به خاطر زهرا کمی عطا برسد بیاید و قدمِ ما به کربلا برسد بیاید و به حساب دو بی حیا برسد بیاید و به دعایم کمی اثر بدهد به این کبوتر بی بال، بال و پر بدهد رسول و هادی و مشگل گشای عالم اوست فرشته ای به لباس شریف آدم اوست به سيدالشهدا، بانیِ مُحَرم اوست کتاب مقتل علامه ی مُقَرَّم اوست قسم به فاطمه امروز سینه بی تاب است امامِ عصر پیِ کاروان ارباب است ____
روزگاری پر از صفا بودیم مرد میدان هر بلا بودیم دورمان هرچه بود خوبی بود از دروغ و ریا جدا بودیم بال پروازمان که وا می شد از کران تا کران رها بودیم دلمان صاف بود و بی کینه مؤمن و پاک و با خدا بودیم دلمان دل نبود دریا بود بنده ی خوب و سر به را بودیم بندگیمان به شرط مزد نبود به قضا و قدر رضا بودیم در پی کبر نه- ریا هم - نه ولی دنبال کبریا بودیم نیمه شب جانمازمان پهن و… همه مشغول ربنا بودیم اهل العفو گفتن و توبه اهل پرهیز از خطا بودیم دستمان میل مهربانی داشت بهر هر کار خیر پا بودیم آن قدر بین مان محبت بود جای "من ها" همیشه "ما "بودیم صبح هرجمعه عهد میخواندیم با مفاتیح آشنا بودیم کربلا هم اگر نمی رفتیم زائر مشهد الرضا بودیم جایمان ازدحام هییت بود عاشق این برو بیا بودیم هر شب جمعه بین سجاده همه گریان روضه ها بودیم هرچه بودیم هرچه که هستیم ما بدون “حسین” نابودیم 🔸شاعر: ____
زمینه فاطمیه اجرا :حاج مهدی رسولی. فاطمیه فصل عزاست،لباس مشکیتو بپوش شهیدامون دارن میرسن،پرچم مشکی روی دوش میرسه از عرش خدا،نوای روضه خا به گوش دلا پرخون،چشا خیس بارونن در و دیوار،دارن روضه میخونن شهیدای،پهلو شکسته گریونن میخونن همه؛اهل کائنات (حبُّ فاطمه،طریق النجات) مادری و گریه کنا،فاطمه فرزند توئن میون ظلمت تشنۀ،طلوع لبخند توئن اسیر ماجراهای،لطف گلوبند توئن میخوان باشن،تو صحن نگاه تو سپاه اشک،باشن در پناه تو کم ازشمشیر،نبود تیغ آه تو جون مرتضی؛جونمون فدا (حبُّ فاطمه،طریق النجات) اشک چشای حیدرو،دست پرستو میگیره چی شده که زهرا توی،خونمونم رو میگیره مادر کشتی نجات،شکسته پهلو میگیره اگر سوختی،اگرچه شکست پهلو نشد کم از،سر مرتضی یک مو تو الگوی،ابوفاضلی بانو میزنن صدا؛موج های فرات (حبُّ فاطمه،طریقُ النجات)
1_1386287767.MP3
5.91M
اسما دست رو دلم نزار... همچین که غسل میدادم،دستم خورد به بازوی ورم کرده اسما بریزد آب و مولا،غسلش نماید اما هنوز از زخم کهنه خونابه آید طفلان،فریاد مولا آسمانی اندوه و غم داشت دستش رسیده بر همان دستی که ورم داشت 😭😭😭😭😭😭😭 بدنو غسل داده،معمولا همینجوریه رسمه... لحظه آخر بچه ها میان وداع میکنن، تا این ندا از دو لب امیرالمومنین جاری شد، بچه ها خودشونو انداختن رو بدن مادر امام حسن،امام حسین،زینبین یکی صورت رو صورت مادر گذاشت حسین،صورت کف پای مادر گذاشت یه صحنه ای خلق شد، ندا اومد علی بچه هارو از فاطمه جدا کن. آسمونیا طاقت ندارن این صحنه رو ببینن آی حسینیا... امشب بگید آسمونیا طاقت نداشتید این صحنه رو ببینید، کجا بودید روز عاشورا؟؟!!! 😭😭😭 بچه ها اومدن بالا تل، ابی عبدالله باهمون حال که افتاده شمر رو سینه با ایما و اشاره به زینب اشاره کرد که بچه هارو ببر... رقیمو ببر، سکینمو ببر همه رو آورد توی خیمه، یه چند لحظه نگذشت یوقت دید زینب،زمین کربلا داره میلرزه آسمون کربلا تیره و تار شده یا علی ابن الحسین چی شده؟؟ پر خیمه رو کنار زد، عمه گوشواره رو از گوش بچه ها جداکن خلخالارو جداکن،زیور آلاتو جداکن عمه_بابامو_کشتن 😭😭😭😭 حاج_عباس_طهماسب_پور
فرمانده ی ما، یوسف گمگشته ی زهراست می آید و با دولت خود منجی دنیاست ما منتظر آمدن صبح وصالیم امروزه که عالم همه زخمی ستمهاست آری بنویسید که در دوره ی غمها انصاف راهِ نجات همه ی ماست ما تشنه ی دیدار گل روی نگاریم چون برکه ی خشکیده که در حسرت دریاست این الحسنِ شیعه، ز سوز جگر اوست داغ دل ما، آمدن حضرت مولاست از روز ازل سائل دربارِ ولائیم این پرچم عشق است که هر ثانیه بالاست سخت است ببینیم همه را، غیر رخ تو چشمان همیشه ترمان غرقِ تمناست برگرد بیا، منتقم سیلی مادر برگرد بیا منتظرت زینب کبراست : 💔 بیش از هزار سال تو خون گریه کرده‌ای ای خون جـگـر زِ قــامـت بیا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای حــاصل عمــــر علی برخــیز و یاری کن مرا از چه نمی گویی سخن آرام جـــــان مرتضـــی پنهان کنـی روی از علی ای یاس خوشـبوی علی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یافاطمه،،، یافاطمه،،،)) ۴ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای هستیــم پابست تو هسـتـم فـدای هست تو بین شیشه ی عمر علی باشد کنون در دست تو ای یار دلجـــــوی علی دیده گـشــا سوی علی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یافاطمه،،، یافاطمه،،،)) ۴ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دل می بری از ذات حـق گاهِ دعــــا وقت نماز امـــا چـــرا یا فاطمه بنشـسته می خوانی نماز بشکسته پهلویت زِ در در پیش چشــمان پسر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یافاطمه،،، یافاطمه،،،)) ۴ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتی تو می خواندی مرا دشمن دلم راخسته بود کــــردم اراده ســـــوی تو اما دو دسـتم بسته بود وقتی شدی نقش زمین مـردم منِ خـــانه نشین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یافاطمه،،، یافاطمه،،،)) ۴ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:طاهر کاشانی
دل غمدیده ما در جهان غمخوار هم دارد دل برای راز گفتن محرم اسرار هم دارد سخن بسیار دارد دل ز جور روزگار اما اگر گوید سخن داند ضرر بسیار هم دارد نمیگویم بغیر از حق بعالم گر چه میدانم که گوش از بهر بشنیدن در و دیوار هم دارد زبان سرخ سر سبز را آخر میدهد بر باد چرا ؟؟چون حرف حق گفتن طناب دار هم دارد اگر تیغ تو می برد مبــــــــــر نان کسی هرگز که این برندگی را خنجــــر خونخــــوار هم دارد بگرد هیچ بهر هیچ در این عالم مپیچ ای هیچ! که این پیچیــــــدگی را در طبیعت مار هم دارد بجای نوش دائم میزنی نیـــــــش و نمیدانی که این راه و روش را عقــــرب جـــــرار هم دارد غنی حق ضعیــــــــفان را به غارت میبرد اما نمی داند جهان یک خالق قهــــــــــــار هم دارد مکن ظلم و ستم ظالم بترس از آه مظلومان که روز روشـــــن هر فـــــرد شام تار هم دارد هنوز ای مدعـــــــی بهر فراز دار در عالم علی مرد خدا در مکتب خود میثم تمار هم دارد گنه کارم من ژولیده یا رب خود تو میدانی که گل با آنهمه حسن و لطافت خـــــار هم دارد ژولیده نیشابوری
💠 ✍زراره و ابوبصیر می‌گویند: به امام صادق علیه السلام عرض کردیم: مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده، و هرچه نمازش را تکرار می‌کند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟ حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.» سپس فرمودند: وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک می‌اندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد. إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان می‌خواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمی گردد. آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار است بلکه درکارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع و روانی است که باید جدأ از آن پرهیز نمود. 📚بحار ج 27، ص 8 و 270
✳️دنيا محل آسايش مطلق نيست! 🌸🍃دنيا محل بدون اندوه نيست. مطمئن باشيد راحتي شما در اين است که دنيا را محل آسودگي مطلق ندانيد. آن جا که سراسر راحتي و آسودگي است، بهشت است. خداوند متعال مي فرمايد: من راحتي را در بهشت قرار دادم و مردم آن را در دنيا مي کنند و به همين جهت آن را نمي يابند.[1] طلب کردن و نيافتن موجب احساس در شما مي شود و احساس ناکامي موجب فشار رواني مي گردد. شما از آن جهت غمگين و افسرده مي شويد که آنچه را طلب کرده ايد، به دست نياورده ايد. ممکن است شما خيلي چيزها نداشته باشيد ولي موجب رنج و عذاب شما هم نگردد؛ چون آن ها را نمي خواسته ايد. وقتي دچار فشار رواني مي گرديد که آن چه را مي خواستيد، به دست نياورده باشيد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روزي به مردم گفتند: هر کس چيزي را طلب کند که آفريده نشده، خود را به انداخته و چيزي به دست نمي آورد! مردم پرسيدند: اي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آن چيست که خلق نشده است؟! حضرت فرمود: آسايش مطلق در دنيا.[2] پس بهتر است انتظارتان از دنيا را اصلاح کنيد. دنيا جاي تلاش و است نه جاي پاداش و آسايش. هميشه به ياد داشته باشيد که «اگر بدانيم دنيا جاي آسايش نيست، راحت زندگي مي کنيم». مهارت هاي خود را در سر بلندي از امتحانات دنيا نشان دهيد! ما به دنيا نيامده ايم تا آن گونه که مي خواهيم زندگي کنيم، بلکه به دنيا آمده ايم تا هنر و مهارت خود را در هماهنگ شدن با کش و قوس هاي دنيا نشان دهيم. اين جا کارگاه امتحان است. سئوالات امتحان و مواد آزمون به دلخواه ما تعيين نمي شوند، بلکه ما بايد به امتحانات پاسخ مثبت دهيم تا شيريني کارنامه و را بچشيم. بدانيد که امتحان، مزاحم شما نيست بلکه رشد دهنده شما است. پس بهتر است به جاي اين که امتحان را به دلخواه خودتان تغيير دهيد، پاسخ مناسب به امتحانات بدهيد. امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: هرگاه آنچه را خواستي نشد، اهميت نده که در چه حالي هستي،[3] آنچه را شد بخواه،[4] و از آن چه هست دلگير مباش.[5] اگر چنين شود، هم توان با سختي ها را پيدا خواهيد کرد و هم در آرامش زندگي خواهيد کرد. 📚[1] . عوالي اللالي، ج4، ص 61، ح11. [2] . جامع الاخبار، ص517، ح1464. [3] . غرر الحکم، ح4060. [4] . همان، ح 4058. [5] . نهج البلاغه، حکمت 69.