#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
ببین مادر که یاست را به سوی خار می بردند
مرا با این کهولت از پی آزار می بردند
شبانه،پا برهنه،بی عمامه،در پی مرکب
مرا با دست بسته با دلی خونبار می بردند
کسی بر من دلش جز آتش خانه نمی سوزد
مرا در پیش چشم کودکانم زار می بردند
به ضرب تازیانه بین ره بر من جسارت شد
حرامیها مرا در مجلس اغیار می بردند
مرا شب در میان کوچه بردند و دلم سوزد
که زینب را به روز روشن از بازار می بردند
کسی در کوچه بر افتادنم اصلا نمی خندید
ولیکن عمه را با خنده ی انظار می بردند
دویدن سخت باشد بهر پیر مرد و یک دختر
سه ساله عمه ام را با کتک اشرار می بردند
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
اگر چه سخت روز و شب چو ابری زار می گریم
نه از اینکه شدم بی یاور و بی یار می گریم
شده هر صحنه ای از غربتم یادآور یک غم
چو جد خویش مثل حیدر کرار می گریم
اگر چه خانه ام آتش گرفت از کینه،تنها من
به یاد سینه ی صدیقه و مسمار می گریم
به کوچه بد زمین خوردم که زهرا را صدا کردم
به یاد صورتی که خورده بر دیوار می گریم
مرا در کوچه گرداندند یاد شام افتادم
به یاد عمه ام در کوچه و بازار می گریم
شنیدم عمه ام را می زدند و خارجی خواندند
چو او بوده اسیر خنده ی انظار می گریم
کشیده تیغ بر رویم سه بار آن بی حیا و،من
به یاد آن لب و دندان که شد خونبار می گریم
دلم شد غرق خون وقتی که شد جسمم کفن،شائق
بر آن جسمی که دیده زیر نعل آزار می گریم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قطعه
کاش آید اجل از راه و ببیند حالم
غیر غم ها به دل سوخته زانو نزدند
بسته شد دست من و یاد علی افتادم
همسرم را به خدا ضربه به بازو نزدند
به رخم سیلی و ،شلاق به تن خورد ولی
وسط هلهله و بین هیاهو نزدند
مثل عمه سر هر کوچه مرا گرداندند
ولی از بام دگر سنگ ز هر سو نزدند
می کشیدند مرا در وسط کوچه ولی
مثل گودال،دگر چکمه به پهلو نزدند
گرچه بی عمامه می بردند نیمه شب مرا
سر برهنه شدم و پنجه به گیسو نزدند
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
در این مدینه هیچ به جز غم خبر نبود
از غصه سوخت دل ولی چون جگر نبود
از بس که آب گشته تنم از جفای خصم
باقی زجسمِ من اثری غیر سر نبود
صد شکر،گرچه خانه ام آتش گرفته است
ناموس من به خانه دگر پشت در نبود
اطفال من چو جوجه،همه لرزه بر بدن
امّا یکی از آنهمه بشکسته پر نبود
با دست بسته برد مرا دشمنم ولی
در بین کوچه خواهر من دربدر نبود
تیع ستم کشید به رویم عدو ولی
دیگر سخن ز چوب و سر و طشت زر نبود
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
از غربتم کسی بخدا با خبر نشد
کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد
آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل
خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد
وقتی که سوخت در،زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد
شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام
امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد
هر سو دوید دختر من بین شعله ها
امّا کسی به جانب او حمله ور نشد
پای پیاده در پی مرکب دویده ام
با اینهمه بریده زتن دست وسر نشد
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد
گل یاست به تیغ چیده نشد
بین شعله دوید ناموست
گیسوی دخترت کشیده نشد
میخ بر سینه ای نزَد آسیب
ناله ی همسرت شنیده نشد
سر برهنه به کوچه ات بردند
ولی از تن سرت بریده نشد
پشت مرکب تو را کشاند عدو
پهلویت ازسنان دریده نشد
تیغ بر قتل تو کشید ولی
خون ز لبهای تو چکیده نشد
شکر حق خواهر عزادارت
بین نامحرمان خمیده نشد
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
.
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
پیرمردم نکشیدم ندهید آزارم
بگذارید به همراه عصا بردارم
به زمین میخورم و طاقت ره رفتن نیست
در همین اول ره،کاش که جان بسپارم
مویم آشفته شد از بس که کشیدید مرا
کاش می شد که عمامه به سرم بگذارم
پا برهنه،وسط کوچه به دست بسته
به خدا هر قدمم فکر سر بازارم
عمه ام را سر هر کوچه تماشا کردند
مثل یک ابر بهار، از غم او می بارم
جگرم سوخت همان لحظه که خانه می سوخت
خانه ام سوخت ولی یاد درو دیوارم
خانه پر دود شد و شکر ،که در میخ نداشت
دائماً یاد تن فاطمه و مسمارم
صورت همسرم از شعله ی در گُر نگرفت
صورت مادر ما سوخت و من بیمارم
زن و اطفال من از ترس به خود لرزیدند
نزند هیچ کسی لطمه به روی یارم
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_صادق
....................................................@navaye_asheghaan
#رباعی_روضهیِ اباعبداللّه و ظهور
دارم به لبَم ذکرِ بِکَ یا اللّه
در مجلسِ روضهیِ اباعبداللّه
یکبار شبِ شهادتت میآیم
با مهدیِ زهرا حرم انشاءاللّه
#حسین_ایمانی
@navaye_asheghaan
#مناجات_با_امام_زمان_عج
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی
گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی
گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت
چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی
ای بنازم کرمت را که خریدی همه را
طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی
سفره انداختی و من بهمش ریخته ام
دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی!
به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح
دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی
به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم
تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی
حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی
جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی
پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم
خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی
عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر
سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی
نجفم دیر شده، من گله دارم به علی
جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی
درد دارم به خدا، زود دوا را برسان
باز به داد دلم کرب و بلا را برسان
#مناجات_امام_زمان_عج
@navaye_asheghaan
بنام خدا
ای که هر دم دم ز مولا میزنی
پس چرا وقت عمل جا میزنی؟
جمعه میگوئی غلام مهــدی ام
خرم از یک جرعه جام مـهدیام
ندبه میخوانی به صـد شور و نوا
میشوی آدینه ها از خود جدا
در میان ندبه شــاعر میشوی
همچو باران پاک و طاهر میشوی
می ســـرائی از رخ زیبای یار
می شوی از درد هجـران اشکبار
اشک شوقت میشود هر دم روان
میرود از جسم تو روح و روان
نوحه خوانی میکنی با حـال زار
میزنی چه چه چو مرغـان بهار
در سر هر بیت گوئی این سـخن
العجل آقـــای مـــا یـا بن الحسن
بر زبـــانت میبـــری نــــام ورا
با دل غـــم دیــده میگوئی بـیا
تـا به پــایان میرســـد آدینـه ها
میشویم غـــافل ز یـــار دل ربا
میشویم بر کشتی غـــفلت سوار
میرود از یادمان عهد و قرار
میزنیم بر کار نیکو دسـت رد
میرویـم دنــبال یکـصد کار بـد
میشویم بـر اسب نــامردی سوار
کم فروشی میکنیم درکسب و کار
میکنیـم مـــا در مسیر غیر سیر
میخوریم چون مار افعی مال غیر
میشویم غـــافل ز یـــاد کــردگار
رشوه خواری میکنـیم با افــتخار
می پـــرستیم نی خدا بلــکه ریال
هرچه پیش آید خوش آید بی خیال
یک صباحی میشویم شیطان
پرست
میشویم از جام شیطان مست
مست
روز فـــردا میشویم شیــخ زمان
خـطبه میخوانیم بر پیر و جوان
روزها بر ما شده تــاریک و تار
وای بـر مــا وای بر این روزگار
ما نبــاید که فقــط زاری کنیــم
از بـــرای آمـــدن کاری کنیــم
فاخرا یـــک مصــرع از اشعار تو
وا کنـد صد ها گــره از کـــار تــو
*🖋️مسلم فرتوت فاخر*
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_علیه_السلام
🔘 کجای عالَم چنین آقایی پیدا میشود؟!
⚡️ حکایت بسیار زیبا، از کنیزکی که نوزاد امام صادق علیهالسلام را کُشت...
راوی گوید:
روزی به خانه إمام صادق علیهالسلام وارد شدم و رنگ چهره حضرت را دگرگون دیدم؛ سبب تغییر حال حضرت را پرسیدم که آن إمام علیهالسلام فرمود:
من نهی کرده بودم که در خانه، کسی بالای پشتبام برود، امروز داخل خانه شدم؛ یکی از کنیزان که تربیت یکی از اولاد مرا به عهده داشت،دیدم که طفل مرا در بردارد و بالای نردبان است؛ چون نگاهش به من افتاد متحیر شد و لرزید و طفل از دست او بر زمین افتاد و از دنیا رفت.
تغیر رنگ من از جهت غصه مُردن آن طفل نیست.
و إنّما تَغيَّرَ لَونٖي لِمٰا أدخَلَتْ عَلَيها مِن الرُّعبِ.
🔻بلکه به سبب آن ترسی است که آن کنیزک از نگاه من پیدا کرده بود.
راوی گوید: این در حالی بود که إمام علیهالسلام به آن کنیز فرموده بود:
تو را در راه خدا آزاد کردم؛ باکی بر تو نیست؛ باکی بر تو نیست.
📚المناقب، ابنشهرآشوب،ج۱۱ ص۴۱۲
#امام_زمان_عج_مناجات
دلم هوای تو کرده، هوای آمدنت
صدای پای تو آید، صدای آمدنت
بهار با تو بیاید به خانهی دل ما
سری به خانهی ما زن، صفای آمدنت
هنوز مانده به یادم که مادرم میخواند
زمان کودکیام قصههای آمدنت
حساب کردم و دیدم که با حساب خودم
تمام عمر نشستم به پای آمدنت
چقدر وعدهی وصل تو را به دل بدهم؟
چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت؟
نیامدی و دلم را شکستی ای مولا
چه نذرها که نکردم برای آمدنت
✍ #محسن_عرب_خالقی
@navaye_asheghaan