eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Moghadam-13940507[01].mp3
5.91M
▪️واست میدم من این سرو▪️ 🎤 سبـک : زمـیـنـه #امام_حسین #جلسه_هفتگی #زمینه
🔹 ؛ 🔸حضرت زهرا سلام الله علیها روزی حضرت امیر(علیه السلام) به خانه آمد، دید زهرا (سلام الله علیها) بیمار افتاده. چون شدت بیماری و تب آن بانو را دید، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر كرد و گریست و فرمود: یا فاطمه ! چه میل داری ؟ از من بخواه. آن معدن حیا و عفت عرض كرد: یا پسر عم ! چیزی از شما نمی خواهم. علی (علیه السلام) دوباره اصرار نمود. آن بانوی معظمه قبول نكرد، به علت آنكه پدرم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: از شوهرت علی هرگز خواهش مكن ، مبادا خجالت بكشد. حضرت فرمود: ای فاطمه ! به جان من تو آنچه میل داری ، بگو. عرض كرد: حال كه قسم دادی ، چنانچه در این حالت اناری باشد، خوب است . علی (علیه السلام) بیرون رفت و از اصحاب جویای انار شد، عرض كردند: فصل آن گذشته ، مگر آن كه چند دانه انار برای شمعون آوردند. ✅ حضرت خود را به در خانه شمعون رسانید و دق الباب نمود. شمعون بیرون آمد، دید اسدالله الغالب بر در است ، عرض كرد: چه باعث شد كه خانه مرا روشن نمودی ؟ حضرت فرمود: شنیده ام كه از طایف برای تو اناری آورده اند، اگر چیزی از آن باقی مانده یك دانه به من بفروش كه می خواهم برای بیمار عزیزی ببرم . عرض كرد: فدای تو شوم ، آن چه بود مدتی است فروخته ام . آن حضرت به فراست علم امامت می دانست كه یكی باقی مانده ، فرمود: جویا شو، شاید دانه ای باقی باشد و تو بی خبر باشی . عرض كرد: از خانه خود باخبرم . همسرش پشت در ایستاده بود و گفت و گو را می شنید، گفت : شمعون ! یك انار در زیر برگ ها ذخیره و پنهان كرده ام. آن انار را خدمت حضرت آورد. حضرت چهار درهم داد. شمعون گفت : یا علی ! قیمت این انار نیم درهم است . حضرت فرمود: همسرت آن را برای خود ذخیره كرده بود و اضافه پول برای او باشد. 🔻 آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شد، اما در راه صدای ضعیف و ناله غریبی شنید. از پی آن رفت تا داخل خرابه شد، دید شخصی كور و بیمار غریب و تنها به خاك افتاده ، از شدت ضعف و مرض می نالد. امام بر بالین او نشست و سر او را در كنار گرفت و پرسید: ای مرد! چند روز است ، بیمار شده ای ؟ عرض كرد: ای جوان صالح ! من از اهل مداین هستم ، قرض زیادی داشتم مدتی است به كشتی سوار و به این دیار آمده ام كه شاید خدمت امیر مؤمنان برسم تا علاجی در قرض من نماید، در این حال مریض شدم و ناچار گردیدم . آن جناب فرمود: یك انار در این شهر بود كه برای بیمار عزیزی آن را به دست آوردم ، اما نمی توانم تو را محروم كنم . نصف آن را به تو می دهم و نصف دیگر آن را برای او نگه می دارم . آن گاه انار را دو قسمت كرد و به دهان آن مریض گذاشت تا نصف تمام شد، آن گاه فرمود: دیگر میل داری ؟ عرض كرد: بسیار دلم بی قرار است ، هر گاه نصف دیگر را احسان نمایی ، كمال امتنان است. 💬 آن جناب سر خود را به زیر افكند به نفس خود خطاب نمود: یا علی ! این مریض در این خرابه غریب افتاده ، از این جهت به رعایت سزاوار است . شاید برای فاطمه وسیله دیگر فراهم شود. پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند. چون تمام شد، آن بیمار كور دعا كرد. 🍃 حضرت با دست تهی ، متفكر و متحیر، كه آیا چه جوابی به زهرا(سلام الله علیها) بگوید، زیرا به او وعده انار داده بود، از خرابه بیرون آمد، اما آهسته آهسته به عرق خجلت آمد تا به در خانه رسید و از داخل شدن خانه شرم داشت و سر مبارك را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن مخدره در خواب است یا بیدار. دید آن بانوی معظمه عرق كرده و نشسته ، و طبقی از انار نزد آن بانو است كه از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید. خوشحال شده و داخل خانه شد و از واقعه جویا شد. ✨ فاطمه (سلام الله علیها) عرض كرد: پسر عمو! زمانی كه رفتید، چیزی نگذشت كه بهبودی در من پیدا شد و ناگاه دق الباب شد، فضه رفت و دید شخصی طبقی انار آورده كه آن را جناب امیرالمؤمنین داده كه برای سیده زنان ، فاطمه بیاورم. @emame3vom 📚 منبع؛ داستان فضایل و كمالات فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، صفحه ۱۴۶-۱۴۸.
• ﷽ • سبک: حضرت متن:چه کوبنده است... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چه کوبنده است چه برنده است کلام تو نمی گنجد به فهم ما مقام تو کند کار مسیحایی هر آن کس که به عالم گشته است عبد و غلام تو نعره میزنی به روی ابن مرجانه کاخ ظلم و جور را میکنی ویرانه بعد عباس علی علم به دوشی تو فتح شام و کوفه میکنی تو مردانه کنز حیا زینبه ای با وفا زینب ذکر تموم اسرا در کربلا زینب ای حامی و ناجی دین خدا زینب 🌑سیدتی یا زینب🌑 @emame3vom ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ تمام انس و جان باشند به فرمانش ببالد حق به گفتار و به ایمانش الهی قسمتم گردان که روزی من که در راهش کنم جان را به قربانش فاضل و عابد و عالمه زینب خواهر امیر و شاه علقمه زینب ای جمال و ای جلال حضرت زهرا ای فهیمه ی غیر مفهمه زینب تاب و توان زینبه آرام جان زینب عشق تمومی عالم امکان زینب به قلب زار منی تو ضربان زینب 🌑سیدتی یا زینب🌑 ♦️ کانال رسمی کربلایی وحید شکری .
. خورشید و نورش پیشت مثه فانوسه که لطف تو دریا نیست مثه اقیانوسه کارم اینه توی وقتای دلتنگی @emame3vom میگیرم آقا هر بار از عکس حرم بوسه کربلا خواب زیبای من یه زیارت شده رؤیای من برگ این نوکری سینمه سُرخیه سینه ام امضای من ... یاحسین ، آقام آقام آقام (2) یا ثارالله ... قلب شکستم به عشق تو محکومه تا وقتی دلم باشه به نام تو آرومه کجا نوشته ست که از دم پُر خیرت کسی که پشیمونه تو حکم یه محرومه نوشتم آقا با آب طلا در قلبم همین جمله رو زیبا ورود همه ممنوعه چون داری توی دلم منزل و مأوا ... یاحسین ، آقام آقام آقام (2) یا ثارالله ... بدیِ مارو گرفتی تو نادیده دلم میگه هی اینو آقا تورو بخشیده کاشکی به جرم دیوونگیمون آقا بگن تا ابد تو کربلای تو تبعیده یا حسین أنت نعم الأمیر وصف تو جا نمیشه توی تفسیر لطف تو هر نفس با منه دست و پاهای منو بسته به زنجیر ... یا حسین ، آقام آقام آقام (2) ، یا ثارالله ... 🆔 @emame3vom .
. دل دیوونه ی من مثل آهو به در لطف تو پناه آورده آقا شرمندتم به جای هدیه روی شونه فقط گناه آورده @emame3vom تو که نورٌ علی نوری ، تو که گنامو میشوری کربلامو بده امشب تا که نَمُردم از دوری بدم اما جون زهرا آقا نگی که معذوری تو دلم شوری انداخت نمک اسمت ارباب حرارتت تو قلبم آقاجون مثل آتیشه ندیده عاشق هستم ، ببینم کاش چشاتو به خدا تا نبینمت دلم آروم نمیشه ... یا حسین یَابنَ زهرا ، یا حسین یَابنَ زهرا ... توی شاهای عالم شاه حسینه اینو من نمیگم همه میدونن مریداش همشون زمینی نیستن به خدا خیلیشون تو آسمونن پُره عشقش توی خونم ، دست من نیست که دیوونم تا که میگم یا حسین جان ، بی بی زهرا میگه جونم تمومیِ نفسامو به همین روضه مدیونم شفا تو چای روضه ست آخه فاطمه ریخته به خدا راسته زهرا بانیِ اصلی اینجاست کلیدا دست اونه ، واسه اون قفلا بازه به خدا هر کی هر کجا رسیده دست زهراست ... یا حسین یَابنَ زهرا ، یا حسین یَابنَ زهرا ... تا که اسمت میاد دست خودم نیست آقا بی اختیار دیوونه میشم از رگ گردنم نزدیکی به من تورو حس میکنم همیشه پیشم تو لطیفی مثل یاسی ، تو که خدای احساسی میمیرم من واسه چشمات آقاجون بی رودَرواسی مثل بابات علی مَردی یا حسین حضرت عباسی همه چیمو تو دادی من که چیزی نداشتم آقا هر جا رسیدم فقط از لطف شما بود نگاه تو زهیرو تو یه لحظه زهیر کرد اگه نگاه لطف تو نبود الآن کجا بود ... یا حسین یَابنَ زهرا ، یا حسین یَابنَ زهرا ... 🆔 @emame3vom
بقیع ای مدفن گلهای پرپر بقیع ای تربت زهرای اطهر   بقیع ای گلشن آل محمد(ص) بقیع آئینه دار نور سر مد   بقیع بر عاشقان بزم حضور است بقیع محنت سرای پنج نور است   بقیع قبر حسن در آفتاب است دل هر عاشقی بهرش کباب است   بقیع فریاد زین العابدین است بقیع هم مجتبی هم ساجدین است   بقیع دارد گلی همچون شقایق یکی باقر یکی شمس الحقایق   بقیع عطر گلاب یاس دارد نوای مادر عباس دارد   بقیع هر شب کنارش ناله دارد بقیع زهرای هجده ساله دارد   بقیع کی میرود این غصه از یاد که زهرا با کتک در کوچه افتاد   بقیع بر تو مولا گریه کرده تمام هستی اش را هدیه کرده   (امیری فر)
. خواستم کرب و بلا باشم شبی اما نشد زیر قُبه یک شب جمعه ولی آقا نشد با چه رویی من بگویم نوکرت بودم حسین سهمم اما یک زیارت بین زائرها نشد بعد از عمری گریه کردن در میان روضه ها یک سفر تا کربلا در خواب هم حتی نشد @emame3vom ترس دارم دوستان گویند بعد از مُردنم که فلانی هم آخرش رفت از دنیا نشد نشد نشد .
Moghadam-13940514[01].mp3
9.2M
▪️دل دیوونه ی من مثل آهو به در لطف تو پناه آورده▪️ 🎤 سبـک : زمـیـنـه 🆔 @emame3vom
Moghadam-13940514[02].mp3
5.35M
▪️خورشید و نورش پیشت مثه فانوسه▪️ 🎤 سبـک : شــور 🗓مراسم : جلسه هفتگی @emame3vom
Moghadam-13940514[03].mp3
2.27M
▪️خواستم کرب و بلا باشم شبی اما نشد▪️ 🎤 سبـک : شعرخوانی
4_5791663433292187490.mp3
2.72M
🎧سبک: #شور 📝متن:چه کوبنده است... #کربلایی_وحید_شکری
zamine.mp3
7.44M
▶️ ریان ابن شبیب جد مارو غریب.../زمینه 🎤 کربلایی مجتبی رمضانی ✅شنبه های پاک مورخ ۱۳۹۸/۱۰/۰۷ 🚩هیات کربلا_رفسنجان @emame3vom
97.10.14_3.mp3
17.82M
🔊 باز هم این سفره های هیئتی رونق گرفت رونق این روضه ها از اعتبار فاطمه ست.. @emame3vom ◾ روضه شب جمعه #پیشنهاد_دانلود 🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی روضه #شب_جمعه - حجت الاسلام میرزامحمدی: این صفای سینه هامان از صفای فاطمه ست هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه ست چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه ست باز هم این سفره های هیئتی رونق گرفت رونق این روضه ها از اعتبار فاطمه ست باز هم مهدی ما شال عزا انداخته باز دل خون از غم و سوز عزای فاطمه ست بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی کوچه های شهر مست ربّنای فاطمه ست آبرومان رفته اما باز هم ما را خرید آنچه آورده است ما را هم دعای فاطمه ست من نمیدانم چه سِری است در خلقت ولی خلق مجنون علی ، او مبتلای فاطمه ست از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود او برای حیدر و حیدر برای فاطمه ست کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است مادری کرده برای بی پلاکان شهید قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است علت این گریه های ماست، اشک فاطمه گریه های ما همه از گریه های فاطمه است گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد این صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است
roze.mp3
14.31M
▶️ اللهم صل عَلی علی ابن موسی.../روضه 🎤 کربلایی مجتبی رمضانی ✅ مورخ ۱۳۹۸/۱۰/۰۷ 🚩هیات کربلا_رفسنجان @emame3vom
محمود بهرامی: _ زهرا بیت «۱۱۶» @sholeizirekhakestarha مدال افتخارم نوکری بر حضرت زهر است که این سان نوکری، شاهی من بر عالم بالاست تپش های دل و قلب و زبان هر لحظه می گویند که اربابم به هر جایی، فقط صدیقه ی کبری است چو مسکن می گزینم در میان خانه ی گورم درون سینه ی خفته، صدای ناله ای بر جاست همه گویند رفته است از جهان و اشکها جاری ولیکن نوکر اکنون، میهمان مادرش زهرا ست پدر، مادر، برادر یک به یک اینگونه می گویند که امشب این عزیز دل، میان قبر خود تنهاست ولی مادر تو می آیی، به من سر می زنی آن شب که من در ظلمت و نور تو فوق نور اختر هاست میان وحشت و ظلمت، به آوای رسا گویم که نوکر باشم و ارباب من آن دختر طاها ست تو خود گفتی که هر کس برغریب کربلا گرید میان قبر تنها نیست، حسینم منتظر آنجاست «کمیل» اینگونه فهمیده، در این دنیا، در آن دنیا کجا بهتر شود پیدا، حسین ارباب بی همتاست 🔸شاعر: محمود بهرامی
دو جهان ریزه خور سفره ی احسان تواند مهر ومه مشتری شمع شبستان تواند ز طفیل کرمت جود و عطا می ریزد جود و احسان و کرم ریزه خور خوان تواند نه فقط کرببلا را غمت آتش زده است دل دیوانه ی ما کلبه ی احزان تواند جانثاران خودت را تو اگر اذن دهی همچو عابس به خدا کشته ی میدان تواند ای فدای لب خشکیده ی تو آقاجان آبها، خونجگر از حنجر عطشان تواند دیده ها تا به ابد اشک فشان غم توست خونفشان دیده ز داغ تن عریان تواند به همان کعبه شش گوشه ات ای عشق،قسم دست ما معتکف گوشه ی دامان تواند انبیاء ناله کنان هر شب جمعه آقا همره مادرتان زائر و مهمان تواند
نوحه مسجدی حضرت زهرا سلام الله علیها نوای عاشقان همه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه عرش خدا را قائمه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه ای شده جان تو فدا در رَهِ عشقِ وَلی ذکر تو در پشت درِ خانه بُوَد یا علی نامِ تو ما را زمزمه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه نوای عاشقان همه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه عرش خدا را قائمه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه بهرِ غریبیِ علی رفته زِ کف قرارت صورت نیلی تو شد مدال افتخارت علیمه ای و عالمه فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه نوای عاشقان همه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه عرش خدا را قائمه ۲بار فاطمه یا فاطمه فاطمه یا فاطمه @navaye_asheghaan
صدا ۰۰۱_sd.m4a
31.93M
قرائت زیارت عاشورا در بقعه شریف حضرت آقانورالدین اراکی در شب جمعه و ذکر توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها توسط ذاکر اهل بیت علیهم السلام کربلایی هادی صالحی سازمان بسیج مداحان استان مرکزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 کارکنان سفارت آمریکا در عراق گریختند 🔸منابع آگاه عراقی اعلام کردند در پی ترور سفارت آمریکا از تمامی کارکنان آمریکایی خود خواسته فورا عراق را ترک کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اما تو سردار، امنیت آوردی و دیگر بازنگشتی...😭 اما دلم می‌سوزد که باید برای تو نیز بوریا بیاورند متن روضه 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند