خون زيادے از پاي من رفتہ بود. بي حس شده بودم عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم زيرلب فقط مےگفتم:《يا صاحب الزمان ادركنی》 هوا تاريك شده بودجوانے خوش سيما و نورانے بالاي سرم آمد چشمانم را بہ سختے باز ڪردم.مرا بہ آرامے بلند ڪرد.ازميدان مين خارج شددر گوشہ اي امن مرا روے زمين گذاشت آهستہ و آرام من دردے حس نمےڪردم! آن آقا کلے با من صحبت ڪرد بعدفرمودند: "ڪسي مےآيد و شما را نجات مي دهد. او دوست ماست!" لحظاتے بعد ابراهيم آمد با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن جمال نوراني، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش... 📚 #سلام_بر_ابراهیم جلد ۱ ص۱۱۸ #شهید_ابراهیم_هادی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ #هیات_عاشقان_قمربنی_هاشم #علیه_السلام_گرگان خیابان امام خمینی ره آفتاب دهم ╭┅─────────┅╮ @navayeabas ╰┅─────────┅╯

شهید بهشتی: سرنوشت مقلدان خمینی(ره) چیزی جز شهادت نیست #سید_محرومان #شهید_جمهور #سیدالشهدای_خدمت #سلام_بر_ابراهیم #خادم_الرضا_ع #هیات_عاشقان_قمربنی_هاشم #علیه_السلام_گرگان خیابان امام خمینی ره آفتاب دهم 🔲 @navayeabas