eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14هزار دنبال‌کننده
56 عکس
44 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🕯در آغوش گرفتن سر امام حسین(ع) توسط حضرت رقیه سلام الله علیها وقتي سر بريده امام حسين را براي رقيه سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت حسين است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 📚منبع: المنتخب في جمع المراثي و الخطب طريحي؛ ص ۱۳۶
🔳گرفتن روح امام حسین ع🔳 ••✾🌻🍂🌻✾•• بسم الله الرحمن الرحيم 🍂اللهم صل على محمد و آل محمد و سلم تسلیما کثیرا🍂 ⁉️عزرائیل از گرفتن روح امام حسین(ع)، عذرخواهی کرد؛ پس چه کسی آن را بگیرد⁉ ✨ امام جعفر صادق(ع) با یارانش نشسته بود و در مورد عاشورا و اتفاقی که برای حسین(ع) می افتد، سخن میگفتند، ایشان فرمودند: آیا سخنی به شما بگویم که به واسطه آن، عرش خداوند سبحان و متعال میلرزد⁉ 🏴 وقتی جدم حسین(ع) افتاد و از اسبش به زمین افتاد و خاک آلود شد، شمر(خداوند لعنتش کند) روی سینه جدم حسین(ع) نشست؛ در‌ حالی که ایشان تشنه بود و او را به صورتش انداخت و شروع به بریدنِ رگِ گردن ایشان نمود و ایشان صدا میزد: وای از تشنگی 🥀 🏴 بدن پاکش باقی ماند و به سمتش سنگ پرتاب میکردند؛ در این هنگام بود که خداوند متعال به همه آفریدگانِ روی زمین و آسمان ها وحی نمود که به دوست رسول الله(ص) در این حالت نگاه کنید؛ در‌ حالی که او نسبت به بدی های دنیا و ترس هایش، شکیبایی میکند؛ خداوند به ملک‌الموت وحی کرد که روح حسین(ع) را بگیر 🥀 💥عزرائیل عرض کرد: پناه بر خدا از اینکه به من دستور دهی و آن را عملی نکنم و صدایت را پاسخ ندهم؛ من در مورد مساله فرزند دوستت، سرگردان هستم؛ پروردگارا، می اندیشم و به واسطه دوست و برگزیده ات و پیامبرت، پیامبر مهربانی، به تو توسل میکنم، تا عذرم را در گرفتن روح دوست و فرزند غریب دوستت بپذیری؛ او که تشنه ستم دیده به سوز و گُداز ‌افتاده میباشد. 🏴 خداوند بلند‌ مرتبه فرمود: ای عزرائیل، چرا در این مورد، از من اِلتماس میکنی⁉ 💥 عرض کرد: پروردگارا، عضو سالمی برای حسین(ع) نمانده است تا روحش را از او بگیرم و من از رسول الله(ص) خجالت میکِشم و از امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(ع) حیا میکنم و پروردگارا، شما به من دستور میدهی تا روحش را بگیرم😔 🏴 پروردگار فریاد زد: ای ملک‌الموت، جانش را از سرش بگیر 💥ملک الموت فریاد زد: تو میدانی که تیری در چشمانش فرو‌رفته است 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از دهانش 💥عرض کرد: آه، سوز‌و‌گُداز بر او، تیری در دهانش فرو‌رفته است و دندان هایش شکسته شده است 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از سینه‌اش 💥عرض کرد: چهار‌‌هزار جِراحت در سینه اش میباشد و سینه اش را قطعه قطعه کردند 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از پیشانی‌اش 💥فرمود: سنگی به پیشانی اش خورد 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از وسط‌بدنش 💥عرض کرد: ضربه ای به وسط بدنش خورده است و به این خاطر، به زمین افتاد 🥀 🏴 خداوند متعال به ساکنان آسمان ها و زمین خطابی را با خشم وحی نمود: 🔥ای مردم طُغیانگر ستمکار نسبت به فرزند دختر پیامبرش، سوگند به بزرگی و جلالتم، من نسبت به کشتنش افتخار میکنم و او خودش را به خاطر شما فدا کرده است؛ بدانید که هر فردی بر او گریه کند یا با او کند یا خودش را به حالت گریه اندازد و بدنش بلرزد و بترسد، من آتش را بر بدنش حرام میکنم و او را وارد بهشت خودم مینمایم، حتی اگر گناه انسان ها و جن را بیاورد 🥀 🏴 سپس خداوند جلیل فرمود: من خودم، روح حسین(ع) را میگیرم؛ ای ملک‌الموت و ای فرشتگانم، ای ساکنان آسمان ها و زمین؛ و ای مالک و نگهبان زمین و ای حاملان عرض، به زمین کربلا فرود آیید، وقتی روح حسین(ع) را گرفتم، به محمد مصطفی(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(ع) تسلیت بگویید و گریه کنید و 🥀 خاک بر سرتان‌بریزید 🥀 ◼ وقتی به زمین کربلا رفتند، هنگامی بود که شمر ملعون سر آقای ما امام حسین(ع) را از بدنش جدا میکرد 🥀 🏴 خداوند به روحش وحی نمود: 🥀 يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏ 🥀 ✨اى جان آرام گرفته و اطمينان يافته، به سوى پروردگارت در حالى كه از او خشنودى و او هم از تو خشنود است باز گرد؛ پس در ميان بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو✨ ◾ در این هنگام بود که روح مولای ما حسین(ع)، بیرون رفت و کائنات صدا زدند: 🏴 وا‌‌اماماه واحسیناه واذبیحاه واغریباه 📚 اكسير العبادات في اسرار الشهادات شيخ دربندی  
4_6001100349476177739.mp3
4.65M
‍ سینه_زنی_حضرت_رقیه س کربلایی_اکبر_عبادی کربلایی_محمودعیدانیان ازتوانتظارنداشتم منو تنها بذاری بری و دخترتو بدون بابا بذاری ازتوانتظارنداشتم بری ودیگه نیای میون این همه دشمن که منوجابذاری باشه,بابا عیبی نداره ، موی سرم باشه,بابا عیبی نداره ، اخ کمرم باشه بابا عیبی نداره گوشوارم ,چادرم, معجرم باشه,باباعیبی نداره ، زدنم باشه,باباعیبی نداره ، بدنم باشه,باباعیبی نداره سوخت تنم,بال وپرم,صورتم دخترت از دنیا بریده سه سالگی قدش خمیده موی سرش همه سفیده فقط بدون خوشی ندیده 🔰بابا منو ببر ازاین خرابه دیگه از همه بریدم به خدا که خسته ام عمه میدونه که دیگه بال و پر شکسته ام هرکجامنو زدن عمه سپر شد واسه من دیگه منتظر به راه اجلم نشسته ام بابا,بذاربرات بگم از ، شام بلا بابا,بذاربرات بگم از ، طشت طلا بابا,بذاربرات بگم از غصه ها, راس بالا,نیزه ها بابا,بذاربرات بگم از ، دخترا بابا,بذار برات بگم از ، طعنه ها بابا,بذار برات بگم از خنده ها,کوچه ها,گریه ها خوشی به قلبم دست رد زد یه بی حیا بهم لگد زد به زیر دست و پاکه بودم یه پیرزن منو چه بد زد 🔰بابا,منو ببر ازاین خرابه (شعروسبک : )کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
*زیارت نامه بی بی سه ساله حضرت رقیه س* *اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.* *التماس دعا*
((سبک سنتی)) نوحه حضرت رقیه(سلام الله علیها) بـوی بابا  بـر مشامم میرسد(2) عمه جان امشب امامم میرسد(2) می نشینم تا سحر در راه او بوسه میگیرم ز روی ماه او برجهان امشب امامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد ------------- ای اسیران بشنوید آوای من میرسد امشب ز ره بابای من امشب آن ماه تمامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد -------------- ای یتیمان ناله وزاری کنید عمه زینب را شما یاری کنید برشما هردم سلامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد یوسف حق پرست(غریب)کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه -واحد حضرت رقیه(س) بسـوز ای دل بگـو با آه و نـاله   به یاد یک گلستان یاس و لاله اگر کرب و بلا  می خواهی امشب بریز  اشک روان بهر سه ساله فدای شـور  و آوایش شـده پُر آبله پـایش دلش شد تنگ بابایش ولی امشب به پایان این سفر آید دل شب کنج  ویـرانه پـدر آید آه واویلا واویلا واویلا(2) رسیده شام هجـران رقیه  ملائک دیـده گریان رقیه بسوزید و بنالید سینه زنها  به  لب آمد دگر جان رقیه کجا بـودی بابای من ببینی زخم پـای من خرابه  گشته جای من ببین بابا گـرفته غم گلـویم را چرا با خود نیاوردی عمویم را آه واویلا واویلا واویلا(2) بیا عمـه گلِ خود را کفن کن     کفن بـا  پاره پاره پیرهن کن رسیده شام هجران عمه زینب  برایم رخت ماتم  را به تن کن همین جا کنج ویرانه تو خاکم کن غریبانه بسوزد شمع و پروانه بسوزید ای یتیمان در عزای من شـده کنج خرابـه کربلای من آه واویلا واویلا واویلا(2)   یوسف حق پرست(غریب )                                                        دو دمه حضرت رقیه(س) دختر سلطانم و ویرانسرا شد جای من(2) وای من ای وای من(2) آمده کنج خرابـه نیمه شب بابای من(2) وای من ای وای من(2) از همه دوستان التماس الدعا کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
امامم دست هایش سلسله بود به پای کودکان هم آبله بود خدا داند ازاین داغ وازین غم نمازم در نشسته نافله بود بدیدم نیزه ها بیش از ستاره نظر کردم به جسم پاره پاره سری از تن جدا بر نیزه دیدم در این ره نیزه شد دارالزیاره نبیند خواهری غم ها که دیدم هلال آسا شده سرو رشیدم پی یک نازدانه در بیابان به روی خارها بس که دویدم سر ششماهه بر نیزه عیان بود رباب لالائیش ذکر زبان بود به سینه شیر دارم اصغرم کو دگر از شیر دادن نا توان بود مصیباتی فزون در شام دیدم دو چشم تر همه ایتام دیدم دف و نی پایکوبی های دشمن به جای تسلیت آلام دیدم نگاهی تا به ظرف آب کردم نظر بر مادر بی تاب کردم رباب خونجگر میگفت با خود ز اشکم اصغرم را خواب کردم مگر این غصه می گردد فراموش پدر پیش پسر گردیده مدهوش تنی که ارباً اربا شد به میدان پسر در پیش بابا گشته خاموش فضای علقمه عطر گل یاس شمیم جان فزای اشجع الناس دودست ازتن جدا فرق شکسته مزین شد زمین با خون عباس سیدکمال میرصانعی ۹۹/۷/۱ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•پا به پایِ پدر سفر کردم.. و توسل به حضرت سکینه بنت الحسین سلام الله علیهما به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ «آه .. یابن الزهرا حسین ..» پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین در میان خرابه سر کردم ، آه حسین پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین در میان خرابه سرکردم‌ ، آه حسین پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین «آه .. یابن الزهرا حسین ..» تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین «آه .. یابن الزهرا حسین ..»کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
babolharam Hoseyni.mp3
5.94M
|⇦•پا به پایِ پدر سفر کردم.. و توسل به حضرت سکینه بنت الحسین سلام الله علیهما به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم... اگر دین ندارید لااقل باشید (این پیامی برای همه‌ی بشر است) کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
داستان مجلس یزید وجالوس به شهر شام بزمی کرده بر پا جنایت پیشه گشته مجلس آرا کسی که زاده ی مرجانه باشد ندارد درکی از اسلام اصلا سری برطشت زر درپیش رویش بود این سر عزیز جان زهرا به دستش جام می دارد ستمگر بنوشد تا شود قلبش تسلا گرفته چوب خزرانش به دستش که می زد بر لب و دندان مولا لبی که فاطمه بوسید و حیدر زده گلبوسه بر آن ماه بطحا به ناگه زلزله در مجلس افتاد ز صوت دلنشین و بانگ قرّا شده قاری قرآن پیمبر تمام مرد و زن کردند نجوا همه گفتند اعجاز عظیم است میان اهل مجلس کرده غوغا یکی گفتا یزیدا این که باشد تلاوت می کند با صوت زیبا بگفتا کیستی داری سؤالی منم جالوت و از اهل نصارا سفیر پادشاه روم هستم ز مدعوین تو هستم در اینجا چنین پاسخ شنید جالوس از او بگویم کن گزارش این خبرها سری که می کند قرآن تلاوت پدر حیدر بود عالی اعلا گرفته فاطمه او را در آغوش به دوش مصطفی بگرفته اوجا علی باب است و زهرا مادر او بود جدّش رسول حق تعالا به فریاد آمد آن مرد یهودی چه میگوئی نداری ترس و پروا گذشته شصت نسل من ز داود من از تو بر تر هستم از تو والا به هر معبر گذارم چونکه پایم کنند سرمه بچشم آن خاک پا را تو کشتی سبط خیرالمرسلینت گرفتی جشن شادی رقص و آوا به خشم آمد یزید و داد فرمان ز کینه حکم قتلش کرد امضا بگفت جالوت برمن گفته احمد توئی مهمان من جالوس فردا نبردم در جهان فیض حضورش فقط یکشب ورا دیدم به رؤیا برای آنکه بوسد راس پر خون ز جان بگذشته و گشته مهیا بپیش دیده اش خون خدا بود شهادت داده بر خلاق یکتا نگه بر سر نمود و شد مسلمان شهید راه دین شد آن نصارا به یک لحظه سعادت نائلش شد برات جنت اش بگرفته یک جا نگر بر این غلام و ذاکر تو مکن ردم به لب دارم تمنا سرشک(صانعی)ازهر دوعینست بود ذکر لب من وا حسینا سیدکمال میرصانعی ۹۹/۷/۲ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
مجموعه‌ای از رباعی و دوبیتی با عنوان با موضوع : آغشته به خون کاش به دیدار نیاید یا نیزه‌نشین بر سرِ بازار نیاید در کنجِ خرابه همه گفتند: خدایا ای کاش که دختر بغلی بار نیاید **** بابای خوبم! کامِ تلخم را عسل کن این بی‌قراری را به آرامش بدل کن یک خواهش از تو دارم ای رأس بریده: از روی نی پایین بیا من را بغل کن **** بلبلِ خوش‌نوا شده خاموش تک و تنها و مضطر و بیهوش گریه می‌کرد و زیرِ لب می‌گفت: پس چه شد قولِ بوسه و آغوش؟ **** تیره‌روزی شبیهِ شب دارم من که "ام‌البکاء" لقب دارم هم‌چنان بی‌قرار آغوشم هم‌چنان بوسه‌ای طلب دارم **** من اگرچه سه‌ساله‌ام، پیرم دیگر از زنده‌بودنم سیرم سخت دل‌تنگت ای پدر هستم بغلم کن وگرنه می‌میرم **** معنای این اندوهِ سنگین را بفهمید بر دردهایش رمزِ تسکین را بفهمید این روزها خیلی دلم تنگ رقیه‌ست دختر بغل باید شود... این را بفهمید **** به سینه درد و غم بسیار دارد به روی چهره‌اش آثار دارد برای جرعه‌ای آغوشِ بابا چهل منزل فقط اصرار دارد **** حدیثِ عشق را آغاز کن باز پدرجان! دخترت را ناز کن باز در این ویرانه خیلی گریه کردم بیا آغوشِ خود را باز کن باز **** روحی زلال و پاک چون آیینه دارم داغی به قدرِ آسمان در سینه دارم در انتظار بوسه‌ای بر روی ماهم آغوش بگشا، حسرتی دیرینه دارم **** از چشم، جای اشکِ ماتم، خون ببارم من وارثِ اندوه و رنجی بی‌شمارم روزی در آغوشِ پدر می‌آرمیدم حالا به دامانِ بیابان سر گذارم **** بی‌حرمتی در کوچه و بازار هم بود تنها نه یک سیلی فقط، تکرار هم بود وای از پریشانیِ رگ‌های بریده آغوشِ آخر، آخرین دیدار هم بود **** آن ظهرِ پر خوف و خطر یادم نرفته آن نیزه‌دار خیره‌سر یادم نرفته هرچند روی خارِ صحرا جان سپردم نرمیِ آغوش پدر یادم نرفته **** طفلک تمامِ هستی اش تاراج باشد سینه سپر، سیلی خورِ امواج باشد روزی نیاید کاش بابا روی نیزه، دختر به آغوشِ پدر محتاج باشد **** جای کبودی را به بابایش نشان داد شرحی غم‌انگیز از جفای ساربان داد افتاد سر در دامنِ طفلِ سه‌ساله در التماسِ لحظه‌ای آغوش جان داد **** پدر! بر تنم جای سیلی به‌جاست بغل کن مرا، ورنه جانم فداست برای کنیزی مرا می‌برند بر این "ناروا" گر بمیرم، "رواست" **** درمانِ من و دوای من باشد و بس سوزِ دلِ بینوای من باشد و بس ای شمر! بلند شو از آن جای بلند آغوشِ پدر برای من باشد و بس **** در خواب دیدم وعده ای داد و عمل کرد با بوسه‌ای شیرین، دهانم را عسل کرد اصلا اسیرِ دستِ نامردان نبودم بابا خودش آمد مرا محکم بغل کرد **** پایان شب‌های سیاه و تارم آمد بابا: یگانه مونس و غم‌خوارم آمد ای کاش من را سخت در آغوش گیرد شاید دوباره خنده بر رخسارم آمد **** تا آخرِ عمرم سیه‌پوشِ تو هستم عالَم بداند من بلانوشِ تو هستم تو روی نِی هستی و من هم در خیالم بابا! فقط سرگرمِ آغوشِ تو هستم **** حالی پریشان دارم و بشکسته بالی، با من بگو کِی می‌رسد روزِ وصالی در خواب دیدم: گرمِ آغوشِ تو هستم من راضی‌ام، حتی به آغوشِ خیالی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش