زمزمه مناجات با خدا ماه رمضان
درمونده و تنهام. ببخشم خدایا 2
بارونیه چشمام. ببخشم. خدایا 2
قسم میدم من به اشکای زینب
ببخش این بنده ی عاصی و یارب
خسته از گناهمو خدایا ببخش 3
خیلی بی پناهمو. خدایا ببخش 3
ببین تو دل شب. خدا اشک و اهم 2
به حق علی بگزر. تو از اشتباهم. 2
خودم اعتراف می کنم که گنهکارم
ولی با همین رو سیاهی دوست دارم
دست خالی رد نکن. گدارو خدا. 3
روزی کن زیارت. کربلارو خدا. 3
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#شب_قدر
#امام_علی
وقتی از تیغ غمت حکم مماتم دادند
شهد شیرین تو را با صلواتم دادند
با اذان لب تو اذن صلاتم دادند
"دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند"
در شب قدر قرین برکاتم کردند
فکری از راه وفا بهر نجاتم کردند
ساکن بارگه صبر و ثباتم کردند
"بی خود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلّی صفاتم دادند"
آمد از جانب گل جلوه تابنده شبی
سحر از چهره او ساخته زیبنده شبی
بود بر عاشق دلباخته بالنده شبی
"چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند"
می برد نام تو از دیده و دل گرد ملال
چکد از لعل لبت در همه جا آب زلال
پرده از چهره بینداز که شد وقت وصال
"بعد ازین روی من و آینه وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند"
ای که دادی به جگر سوخته منزل چه عجب
برده ای جان مرا جانب ساحل چه عجب
شده ای راهبر گم شده محمل چه عجب
"من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند"
کرم و لطف تو ای دوست مرا خجلت داد
عشق تو آمد و بر عاشق تو عزت داد
جلوه ات باز مرا جرأت این صحبت داد
"هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند"
شبنم از دیده ی تو در چمنم می ریزد
شمعم و شعله ز افروختنم می ریزد
عطر از مهر تو بر جان و تنم می ریزد
"این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
اجر صبری ست کزان شاخ نباتم دادند"
ای حرمخانه وصلت همه جا رشک جنان
آمدم جانب درگاه تو جاروب کشان
تا کنم بنده گی کوی تو را از دل و جان
"کیمیایی ست عجب بنده گی پیر مغان
خاک او گشتم و چندین درجاتم دادند"
ماه و خورشید در آیینه او پنهان بود
هر سخن با نفسش آیه ای از قرآن بود
آنچه «یاسر» ز طلوع رخ او بر جان بود
"همت «حافظ» و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایّام نجاتم دادند"
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
|⇦•یا مدارا می کرد ...
#سینه زنی وتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_بیست_ویکم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
یا مدارا می کرد
یا گره ی کارایِ مردمُ وا می کرد
اونکه بین حق و ناحق و جدا می کرد
دنبالِ دردِ همه بود و دوا می کرد
نیمه شب ها برایِ همه دعا می کرد
چه گناهی داشت؟!
غیر از این که بود پناهِ ضُعفا
چه گناهی داشت؟!
غیر از این که بود برا دردا دوا
چه گناهی داشت؟!
غیر از این که بود امیدِ فقرا
ثواب کشته شد
سؤالی بود که بی جواب کشته شد
کتاب موند و روحِ کتاب کشته شد
قلبِ محراب، ابوتراب کشته شد
تَهَدَّمَت وَالله اَرکانُ الهُدی
کشته شد آخر پدرِ خونِ خدا
یا نصیحت می کرد...
یا به تقوایِ خدا مردم و دعوت می کرد
با همه حتی با دشمنم مُروّت می کرد
اونکه هر لحظه خلافت نه، امامت می کرد
اگه تلخم بود صحبت از حقیقت می کرد
تویِ غربت بود
حتی تویِ لشکرش یار نداشت
توی غربت بود
واسه ی موندنش اصرار نداشت
این دمِ آخر
دیگه هیچ کی با علی کار نداشت
سلام کشته شد
نماز و زکات و صِیام کشته شد
هر خیری دنیا داشت، تمام کشته شد
اَلا أیُهالنّاس! امام کشته شد
تَهَدَّمَت وَاللّه اَرکانُ الهُدی
کشته شد آخر پدرِ خونِ خدا
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
14010203eheyat-rasouli-zamine.mp3
1.95M
|⇦•یا مدارا می کرد ...
#سینه زنی و توسل به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_ویکم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی رسولی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
شب قدر، گشاينده پنجره کشف و شهود بر منظر روح عارفان است
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
|⇦•ای پدر جان! عجب دلی داری...
#روضهوتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام وحضرت رقیه سلام الله علیه ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_و_یکم یکم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی سلحشور
⚫️⚫️⚫️⚫️
امامحسن و امامحسین از تشیع جنازه ی بابا که برگشتن، غریبانه، نیمه ی شب گذرشون افتاد به خرابه دیدن صدای جانسوزی از خرابه میاد.. یه پیرمردی داره ناله میزنه گریه میکنه: خدایا! امشب آقای من رو نفرستادی؟ غمخوار من رونفرستادی؟ سنگ صبورم رونفرستادی؟ امامحسن وامام حسین علیه السلام همدردی کردن باهاش...
پیرمرد! چه کسی رو داری میگی؟ وقتی نشانه ها رو داد، با پیرمرد نشستن، باهم شروع کردن گریه کردن...
فرمودن: این نشانه هایی که میدی نشانه های بابای غریب ما علی است. پیرمرد شروع کرد گریه کردن. گفت: این آقا هرشب میومد به من سر میزد خودش لقمه درست می کرد تو دهانم میذاشت...
آقای من! مولای من! مرام شما این بود به بیچاره ها سر می زدید. مرام شما این بود به خرابه نشین ها سر می زدید. غم خوار خرابه نشین ها بودید. شما که مرده و زنده ندارید حتما توخرابه ی شام هم اومدی آقاجان...
اون وقتی که صدای دردانه ی حسین بلند شد، عمهجان این سر مُنوّر را کمکم میکنی که بَردارم؟ شامیان ای حرامیان دیدید که من راست گفتم پدر دارم...*
گفت: ای پدر جان! عجب دلی دارم
ای پدرجان عجب سری داری
گیسویم را به پات میریزم
تا ببینی چه دختری داری
هر بلایی که بود یا میشد برسر زینبِ تو آوردند
قاری من! چرا نمیخوانی چه به روز لب توآوردند؟
*گفت: بابا جان! بذار برات درد و دل کنم ... وقتی چشم تو را دور دیدند. وقتی دیدند بابا ندارم، برادر ندارم، عموندارم، غریب گیر آوردن..*
دستی از پشت خیمه ها آمد
لاجرم راه چاره ام گم شد
در هیاهوی غارتِ خیمه
ناگهان گوشواره ام گم شد
*وقتی بین راه که این سرهارو حمل میکردن، این نانجیبها در یکی از این منازل اتراق کردند زن وبچه یه طرف، سرها یه طرف. ایننانجیبها به مِی گُساری مشغولند...
میگه دیدم نیمه ي شب یه بچه ی سه، چهار ساله ای آروم آروم با دست و پاش اومد سمت نیزه ای که سر ابی عبدالله بالا نیزه است... از پایین داره التماس می کنه به سرِ بالای نیزه... گفت: بابا! یا تو بیا پایین، یا من و ببر پیش خودت...
میگه دیدم یه وقت نیزه خمشد سر اومد توي دامن این بچه، سر رو شناخت رفت سمت سر، اما چه کرده بودن با این سر...
وقتی تو خرابه سر رو گذاشتن مقابلش با تعجب نگاه کرد گفت: عمه جان! "هذا رَأسُ مَن؟" این سر کیه عمه جان؟ تا گفت این سر بابات حسینه..."وضعت فمها على فمه الشّریف " این لبهارو گذاشت به لبهای بابا.. یه وقت زینب نگاه کرد دید سر یه طرف... سه ساله یه طرف...*
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
14010203eheyat-salahshor-roze.mp3
2.72M
|⇦•ای پدر جان !عجب دلی داری
#روضه و توسل به امیرالمؤمنین علیه السلام وحضرت رقیه یلام الله علیه ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_ویکم مبارک رمضان ۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی سلحشور
⚫️⚫️⚫️⚫️
از اعمال #شب_بیست_و_یکم:
✓اول :
در این شب #صلوات زیاد بفرستید
✓دوم :
#نفرین بر ظالمان آل محمد علیهم السلام و #لعن بر قاتل امیرالمومنین علیه السلام
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
ﺍﻻﻏﯽ، ﭘﻮﺳﺖ ﺷﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ، ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻻﻍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ :
«ﺍﮔﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮ ﺩﺍﺩﯼ ﺍﺣﻤﻖ!»
ﯾﮏ ﺍﺣﻤﻖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ، اما ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﭼﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻟﻮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.
🍃
🌺🍃
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امیرالمومنین_ع_مدح
خارج از درک عُقولاند خدا با حیدر
میرسد تا به خدا، هر که رسد تا حیدر
ذات حق در وجنات علوی جلوه نمود
بهترین آینهی عالی اعلیٰ، حیدر
انبیا را به خداوند رساندهست علی
ذکر توحیدی موسی و مسیحا، حیدر
مرتضی مطمئِناً بوده سراپا احمد
مصطفی مطمئِناً بوده سراپا حیدر
فضّه و قنبر این طایفه بودن...، عشقست
ما که هستیم مگر؟! نوکر زهرا_حیدر
خانهی اهل تشیُّع، نجف اشرف اوست
کاش باشیم شبی منزلِ باباحیدر
عبد خاطی به کجا جز در مولا برود
آخرین ملجأ درماندگی ما...، حیدر
هر زمان در زدهام، در به رویم باز شده
بخدا رد ننمودهست گدا را حیدر
**
زیر قرآنِ علی رنگ خدا میگیریم
سایبانِ سرِ ما در شب احیا، حیدر
بَه..، چه خوب است اگر موقعِ قرآن به سرم
برگهی بندگیام را کُند امضا حیدر
بعلیًّ بعلیًّ بعلیًّ بعلی...
این قسم رمز نجات است...، به مولاحیدر
تا خداوند گناهان تو را پاک کند
صد و ده بار شبِ قدر بگو: یا حیدر
✍ #بردیا_محمدی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
علی با فرق منشق درمیان بسترست امشب
زمین وآسمان برحال اوچشم ترست امشب
حسین و مجتبی پروانه سان برگردشمع او
زدیده خونفشان ازبهربابا دخترست امشب
یتیمان درب خانه آمدند با کاسه های شیر
نگاه هریتیمی تاسحر براین درست امشب
سُراید دم به دم اناالیه الراجعون حیدر
که بیتاب گل دامادخود پیغمبرست امشب
علی لحظه شماری می کند بر دیدن زهرا
به جنت منتظرزهرا برای حیدرست امشب
طبیب آمدولی گوید نیازی برطبیبم نیست
برای رستگاری علی زخم سرست امشب
یقین دارم که زخم سر دگر درمان نمیگردد
برای اِلتیام مرهم بدست کوثرست امشب
ابر مرد دو عالم ( صانعی ) افتاده در بستر
که هنگام وداعِ آن دلیر خیبرست امشب
سیدکمال میرصانعی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
نوحه شب شهادت امیرالمومنین ع
سبک حاج ناظم ره
قرآن ناطق قبله گاه حاجات
خفته به بسترممنوع الملاقات
خون چکدازسرش به پیش دخترش
بگذشته کارازکارحیدر
رودسوی زهرای اطهر
واویلتا آه واویلا 4بار
گاهی به هوش آیدرودگه ازهوش
شهد شهادت راعلی کند نوش
سیرازاین زمانه به جنت روانه
اززهرکین رنگش پریده
دربستر مرگ آرمیده
واویلتا
سرپدر بالا گرفته زینب
قرآن ببراحیاءگرفته زینب
درعزای پدر زند زینب بسر
جاندادنش کندتماشا
مرگ ازخدا کن تمنا
واویلتا
اب الیتاماو اخ المساکین
رود ز دنیا باجبین خونین
دعای بوتراب شد امشب مستجاب
امشب علی مظلوم دنیا
درقبرمهمان شد به زهرا
واویلتا آه واویلا
(عبدالحسین محبی)
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113