eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
50 عکس
42 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🏴 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
⚫️جا داره بگه امانت من صورتش کبود نبوده ⚫️امانت من پهلوش شکسته نبوده 😭😭😭😭 ☑️چه تشابهی که جسم پاک حضرت پیمبر، نیمه ی شب دفن شد ☑️اونکه رفت سه ماه بعدش پیکر زار و کبود حضرت زهرای اطهر نیمه ی شب دفن شد ☑️بعد سی سال تحملِ غم هجران زهرا، پیکر مجروح حیدر نیمه ی شب دفن شد 👈سه تا از این ذوات مقدسه رو عرض کردم نیمه ی شب دفن کردند ⚫️ماجرای تیر با تابوت رو وقتی شنیدم گفتم ایکاش جسم مسموم حسن هم نیمه ی شب دفن میشد ⚫️کاش جسم بی سر سلطان دشت کربلا قبل از هجوم نعل مرکب دفن میشد 😭😭😭 🌾ده نفر به اسباشون، نعل تازه زدن انقده رو بدن امام حسین… 😭😭 ✅عرض کرد مادر،،، شما حالت خوب نیست چرا برا خودت دعا نمیکنی?? فرمود: اول همسایه ها… 💥کار همیشگیه خانم این بود اول برا همسایه ها دعا میکرد این همسایه هایی که مادرمون براشون دعا میکرد، کیا بودن?? چه کردن?? 🍁اون روزی که دست مولارو بستن، تو کوچه اون اتفافاتی که افتاده اُنظُر اِلی علی،،، همه تماشاچی بودن 🔵مادری که برا تماشاچیای مدینه دعا میکنه، مگه میشه برا من و شما دعا نکنه؟؟! 🔵اسم تماشاچی اومد، دلم یهو رفت کوفه و شام یه عده نامردای بی حیا، از بالا پشت بوم، یه عده تماشاچیای نامرد، هم سنگ میزدن هم ناسزا میگفتن 🔘هم خاکروبه میریختن 😭امان از تماشاچی های بزم حرام… 😭امان از تماشاچی های بزم شراب ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
ولگرد شبگردم خودم را میکشم سوی حرم پیمانه دست من نده چون مستم از بوی حرم اینجا بهشت است و خدا با اذن زهرا ریخته کوثر به عشق مرتضی در چشمه و جوی حرم پیراهن درویشیم، عیب مرا پوشانده است کشکول من لبریز شد، با ذکر هوهوی حرم من آن گلیم پاره ای هستم که با دست خودت گرد و غبارش را کشیدی زیر جاروی حرم گفتم مریضم خسته ام بیچاره ام درمانده ام محتاج تر کردی مرا، فوراً به داروی حرم چاقوی ضامن دار تو درد مرا فهمیده است یک بار شمشیری بزن بر پای آهوی حرم از پیش خود طردم نکن، از خانه بیرونم نکن وَلله وا کردم حساب ویژه ای، روی حرم حرف وداعت میشود فوراً پریشان میشوم زلف دلم عُمری گره خورده به گیسوی حرم مثل شلوغیه نجف تا کربلا در اربعین گم کن دوباره حاجتم را در هیاهوی حرم جسم حسین بن علی افتاد در گودال تنگ افتاد و با افتادنش، افتاد بانوی حرم 😭😭😭😭 پشت در با جگری سوخته، تب میکردی دست و پا میزدی و آب طلب میکردی خدا جیگرم داره میسوزه شدت زهر انقده زیاد بود جواد الائمه داره دست و پا میزنه گوشی ی حجره عطش، فاتحه ات را میخواند اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند همسرت، جَعده تباریست بمیرم مظلوم محرم راز دلت کیست،بمیرم مظلوم زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن های کنیزان، جگرت را سوزاند 😭😭😭 دستور داد کنیزها، هلهله کنن کف بزنن صدای ناله ی جواد الائمه رو کسی نشنوه تا وارد شهر شد، همه شروع کردن به هلهله کردن همه شروع کردن به کف زدن ... 😭😭😭 دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت کهنه داغی به دلِ داغْ نشین می ریزد آب را پیش نگاهت به زمین می ریزد کنیزِ میگه دیدم آقا داره دست و پا میزنه تشنگی و عطش همه ی وجودشو گرفت دلم سوخت رفتم آب بیارم نزدیک حجره ی جواد الائمه،،، اُمّ فضل بی حیا پرسید کجا میری؟؟ گفت برا پسر غریب فاطمه، آب آوردم ♨️آب از دستش گرفت گفت من همسرشم. من باشم و توئه کنیز آب برا جواد الائمه ببری آب گرفت، جلو چشم امام جواد آبُ ریخت رو زمین یکیم تو گودال گفت حسین... اگه همه ی درندگان بیابون سیراب بشن نمیزارم قطره ای آب به لبت برسه 😭😭😭 بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید حاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا از آب هم مضایفه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا تشنگی، زخم ترک روی سَبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد ناله ات را وسط هلهله ها، گم می کرد بر سر بام عجب مرثیه، جان فرسا بود سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود سه شبانه روز بدن امام جواد رو پشت بوم زیر آفتاب سوزان کبوترا مأمور شدن بالاشونو باز میکردن، رو بدن جواد الائمه پرواز میکردن آفتاب به بدن پسر غریب امام رضا نخوره آی حسیــــن... اُجرت کشتنتان، گندم مرغوب نشد پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد تشنه ای در گودیه گودال رفت آنقدر سنگش زدن از حال رفت یک طرف، پنجه به گیسو میزدن یک طرف چکمه به پهلو میزدن شمر با ارباب عالم تند شد خنجر او از خجالت کُند شد زنده بود و دست و پا میزد حسین مادر خود را صدا میزد حسین زیر دست و پای مرکب،جسم برادرم واویلا حسین واویلا ای خدا دیدی چه خاکی شد سرم، واویلا حسین واویلا بعد عباس شده،نوبت غارت حرم واویلا حسین واویلا بی حیا آمده چشم دوخته سوی معجرم، واویلا حسین واویلا واویلا واویلا برادرم، پر نیزه شکسته شد دور و برم برادرم، پِی نعشت ته گوداله مادرم مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد حسیـــــن... ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد انقده نیزه زدند پیکرت از هم وا شد حسیـــــن... حسیـــــن... همه هستیه خواهرت را بردند زر و خلخال دخترت را بردند کمی دیر آمدم، سرت را بردند نه فقط یک عدد، همان پیراهن همه اعضای پیکرت را بردند به کجا انگشترت را بردند سرت را بردند سَرِ تو روی نی شد مانندِ سر عباس مضطر و شرمنده شده قلبم ز داغ تو آکنده حرمله میخنده سنان میخنده که داره شمر،دست زینبُ میبنده ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Tr2-2-[fd].mp3
8.07M
🔥چقد عذابم داد، طنابی که دور گردنم بود 🔥چقد عذابم داد، لباس کهنه ای که تو تنم بود عذاب از این بدتر، چیزی نباشه که تو بپوشی عذاب از این بدتر، ماهارو بردن برده فروشی 😭 😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام 😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام 😭 💢 💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود 💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود 💢 😭 😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام 😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام 😭 💢 💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود 💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود 💢 🔰 🔰خلاصه بدترین لحظات 🔰 🔰روضه ی باز عمه ی سادات 🔰 🔺 🔺زینبی که مظهر عفافه، زخمیه احساسه 🔺دور و برم پر شد از غلام و زنای رقاصه 🔺 ⚪️سلسله رو دستام ⚪️ روی سرم خاکستر و آتیش میریختن از رو بام ⚪️محله ی یهودیا شنیدم ناسزا و دشنام ⚪️ 😭 ❇️کجا بودی عباس؟؟ ❇️وقتی که بردن منو تو بازار، کجا بودی عباس؟؟ ❇️همه منو دیدن توی انظار، کجا بودی عباس؟؟ 😭😭😭 🔆در بیابان همه ناموس تو آواره شده 🔆چادر و مقنعه ی دختر تو پاره شده 😭😭😭😭 # 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2