eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
51 عکس
41 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک: ستاره بریزید آمد ماه عالمین ... به ماه خدایی ، آمد یار مه لقا ستاره ها مستِ ، روی ماه مجتبی ( گل نازم ، قبله ی رازم ، به تو می نازم ، خوش آمدی ) ۲ گل دامان مجتبی شده مهمان جان ما تویی یارم ، دارو ندارم ، مهر تو دارم ، خوش آمدی به میان مستان ، آمد ماه انجمن صفای دل و جان ، نور دیده ی حسن تو صفایی ، ز مجتبایی ، حبیب مایی ، خوش آمدی همه جا نور تو عیان چه چراغان شده جهان تویی ماهم ، سوی نگاهم ، پشت و پناهم ، خوش آمدی شراره می بارد ، سوی جان عاشقان دوباره می آید ، عشق اهل آسمان به فدایت ، منم گدایت ، به خاک پایت، خوش آمدی گلی سوی چمن شده نور چشم حسن شده ز تو مستم ، دل به تو بستم ، ای همه هستم ، خوش آمدی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:کانال ماندگاروبروز ایتا↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روزه ی ما امشب از جام عسل واشد دسته گل رو دستای شاه جمل واشد اومده خوشگل تر از حور و پری امشب خوشگلیش رونق برا ضرب المثل هاشد بازم خبر اومد در و گوهر اومد از عرش حق روی زمین قرص قمر اومد رو لبها این نغمه اومد گل نجمه اومد اونی که پشت نوکرهابهش گرمه قاسم مدد قاسم قاب تصویر حسن رو دستای زینب تاسحر جشن توی بیت الحسن امشب دست خالی هیچکس نمیره از در خونش تا باشه ذکر مدد قاسم روی هر  لب دلم بهش وصله شاه پر از فضله  از حالا معلومه که خاطرخواش اباالفضله هم دلبر و دلدار  هم سرور و سالار دعوت شدیم بیت الحسن امشب همه افطار قاسم مدد قاسم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:کانال ماندگاروبروز ایتا↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در خانه کریم عنایت زیاده شد مستی‌ماهمه‌زشراب‌و زباده‌شد سائل شدن به بیت کریمی گناه نیست بخشش‌زدست پرکرمش کارساده شد خورشید را ستاره‌ای از نور آمده‌ست در پیش روی ماه چه مسرور آمده‌ست بند تعلق از همه عالم گسیخته ست پای برهنه رفته و از طور آمده ست بیت کریم آل علی بی مثال شد عاشق رسیده عشق چه خوش خط و خال شد اهلا من العسل به لبش نقشه بست و بعد بر سینه‌ی کریم ولایت مدال شد نام کریم زاده به عالم چو برده شد قاسم رسید و نجمه به زینب سپرده شد قنداقه‌اش به دوش علمدار کربلاست غصه در این میانه ز شادی فسرده شد کوه عسل ببین ز لبش موج میزند موی سیاه و تاب و تبش موج میزند از آسمان حُسن ستاره دمیده است انوار پر فروغ شبش موج میزند این یادگار فاتح جنگ جمل شده بین تمام جرعه کشان بی بدل شده شاگرد رزم حضرت عباس تا که شد در جنگ گفته‌اند که ضرب‌المثل شده ارث شهامت تا ز گل یاس برده است روح ادب ز مکتب عباس برده است درکفّ‌باکفایتش همه احساس بوده و بهرامام خویشتن احساس برده است حالا دوباره نوبت بخشیدن آمده‌است از آسمان طلیعه‌ی باریدن آمده‌است این ماه رحمت از کرم زاده حسن گسترده گشته موقع جوشیدن آمده‌است با کام خشک و تشنه صدا زدعمو بیا دشمن به تیر و نیزه مرا زد عموبیا ظرف من از عسل شده لبریز بین خون افتاده‌ام ز عشق به صحرا عمو بیا ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:کانال ماندگاروبروز ایتا↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روزه ی ما امشب از جام عسل واشد دسته گل رو دستای شاه جمل واشد اومده خوشگل تر از حور و پری امشب خوشگلیش رونق برا ضرب المثل هاشد بازم خبر اومد در و گوهر اومد از عرش حق روی زمین قرص قمر اومد رو لبها این نغمه اومد گل نجمه اومد اونی که پشت نوکرهابهش گرمه قاسم مدد قاسم قاب تصویر حسن رو دستای زینب تاسحر جشن توی بیت الحسن امشب دست خالی هیچکس نمیره از در خونش تا باشه ذکر مدد قاسم روی هر  لب دلم بهش وصله شاه پر از فضله  از حالا معلومه که خاطرخواش اباالفضله هم دلبر و دلدار  هم سرور و سالار دعوت شدیم بیت الحسن امشب همه افطار قاسم مدد قاسم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:کانال ماندگاروبروز ایتا↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
حی علی خیرالعمل          رسیده اهلی من عسل خبربدین که اومده              گل پسر شیر جمل اومده کرده دلو منجلی توصف دلبری اولی کریم ابن الکریم ابن الکریم قاسم ابن الحسن ابن العلی دلبرو دلداره ، یه تنه سرداره نوی پسری حیدرکراره توی مبارزه شاگرد علم داره مددی یامولا(3)  یاابن الحسن وقتی می جنگه خودو زره            نکه نشه به تنش جا شه میخواد که وقت نبرد مثل              پدربزرگش علی باشه مثه باباش یل جنگاوره توی دشمن اگه نام اوره سروکارش باتو باشه ازش می مونه یه تنی که بی سره ذکرتو دم سازه ، فوق هر اعجازه پیش چشمای تو یوسف دلشو میبازه وقتی می جنگه عمو جونش بهش مینازه مددی یامولا(3)  یاابن الحسن اونکه منو عاشقم کرده            تورم کریم زاده پرورده ازدرخونت کسی اقا        محاله دست خالی بر گرده توکریمو منم اقا گدام خیره به لطف و عطای شمام شمارو واسطه کردم اقا کربلایی عموتونو میخوام کربلا رویامه ، رویایه شبهامه کربلا زیباترین ارزوی دنیامه کربلا قیامتو محشرو عقبامه مددی یامولا(3)  یاابن الحسن شاعر:محمدجوادحیدری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:کانال ماندگاروبروز ایتا↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مدیون عطای قاسم ابن الحسنم مجنون صفای قاسم ابن الحسنم بر کل جهان مفتخرم وقتی که در زیر لوای قاسم ابن الحسنم باید که خدا شناسم از وجه الله من عبد خدای قاسم ابن الحسنم از بس که جمال دلربایش زیباست بیمار شفای قاسم ابن الحسنم دل را به علی و آل پاکش دادم دربست برای قاسم ابن الحسنم شاهنشه عالمم از آن روی که من عمریست گدای قاسم ابن الحسنم ما را به خدا نوکریش قیمت داد من‌ کلب سرای قاسم ابن الحسنم عمریست که من ذکر خدا میگویم مشغول نوای قاسم ابن الحسنم او وجه و اراده ی خدای احد است مشتاق دعای قاسم ابن الحسنم در حال عبادت خدا هستم چون دنبال رضای قاسم ابن الحسنم گویند بلای عشق او شیرین است‌ در دام بلای قاسم ابن الحسنم او ساقی جام عسل نوکرهاست مشتاق لقای قاسم ابن الحسنم در روز فرج به رجعت آل الله افتاده به پای قاسم ابن الحسنم /عبدِ کریم/ منم آواره ی زلفِ سیاهت مرا دیوانه کرده آن‌ نگاهت چه کردی با دلم در عالم‌ذر که مستانه فتادم بین راهت خداوند ملاحت، جان فدایت خدا باشد عیان در روی ماهت الهی دولت الزهرا که آید ... به رجعت بنگرم شورِ سپاهت /عبدِکریم/ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتیدبه‌:کانال ماندگاروبروز ایتا↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🩸عمو به فدایت شود! تو را بعد از آنکه به «بلای‌عظیم» گرفتار شدی، به قتل می‌رسانند … در روایتی امام زین‌العابدین علیه‌السلام فرمودند: 🥀 در شب عاشورا وقتی که پدرم سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه وعده شهادت را به اصحاب باوفایش داد، قاسم بن الحسن علیهماالسلام به پیش آمد و عرضه داشت: ای عموجان! من هم به شهادت می‌رسم؟! پدرم با دست عطوفت بر سر او کشید و سپس فرمود: 📋 يَا ابْنَ أَخِي كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ!؟ ▪️ای پسر برادرم! مرگ (در راه یاری من) را چگونه می‌بینی؟! 🥀 قاسم علیه‌السلام عرضه داشت: 📋 يَا عَمِّ! أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ ▪️ای عموجان! به خدا قسم اینگونه مرگی از عسل برایم شیرین‌تر است. 🥀 پدرم فرمود: آری به خدا؛ این مرگ خیلی شیرین است! 📋 إی واللّه فِداکَ عَمِّک! إنّک لأَحَدُ مَنْ يُقْتَلُ مِنَ الرِّجَالِ مَعِي بَعدَ أَنْ تَبْلُوَ بِبَلَاءٍ عَظِيم ▪️آری … عمویت به فدایت شود! تو هم با کسانی که همراه من کشته می‌شوند، به شهادت می‌رسی! اما بعد از آنکه تو را به «بلای عظیم» گرفتار کنند … 📚الهداية الكبرى،ص۲۰۴ (با اندکی تفاوت) 📚مدينة المعاجز، ج۴ ص۲۱۴ 📚نفس المهموم، ص۲۳۰ ✍ ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده مثل تن علی دل من پرپرت شده تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد گفتم خدا به خیر کند محشرت شده رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه که لخته خون عذار رُخ انورت شده داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن که نو عروس تو نگران خاطرت شده پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده ای‌کاش با زِره تو به میدان می آمدی تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده مانند مادرم شده خُرد استخوان تو این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده تو درد میکشی و دلم تیر میکشد دردِ جناق وا شده درد سرت شده در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است مثل عموی خود شده ای باورت شده ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸ای عموجان! من چگونه شما را یکّه و تنها بین دشمنان ببینم؟! در نقل‌ها آمده است: سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه به وقت وداع قاسم علیه‌السلام، با دلی پر حسرت به او فرمود: 📋 يَا وَلَدِي أَتَمْشِي بِرِجْلِكَ إِلَى الْمَوْتِ؟ ▪️ای پسرم! آیا با پای خودت داری به سمت مرگ می‌روی ؟! 🥀 قاسم علیه‌السلام عرض کرد: 📋 رُوحِي لِرُوحِكَ الْفِدَاءُ وَ نَفْسِي لِنَفْسِكَ الْوِقَاءُ وَكَيْفَ يَا عَمِّ وَأَنْتَ بَيْنَ الْأَعْدَاءِ وَحِيداً فَرِيداً؟ ▪️جان و دلم به فدای شما! تمام وجودم سپر بلای‌تان گردد! عموجان! من چگونه شما را بین دشمنان، یکّه و تنها ببینم؟! 📋 فَلَمْ يَزَلِ الْغُلَامُ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيْهِ؛ ▪️پس در آن حال، به روی پای سیدالشهداء علیه‌السلام افتاد و دست و پای عمویش را می‌بوسید. 📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص۳۱۵ ✍ هر چه آمد به سر من به فدای سر تو به فدای سر گیسوی علی اصغر تو خم شدی تا که مرا تنگ در آغوش کشی قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو نذر کردم همه دشت پر از من بشود تا ببینی شده‌ام مثل علی اکبر تو غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو سینه‌ام تاب ندارد که عمو گریه کند حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز هر چه آمد به سر من به فدای سر تو ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸نوعروسان شامی، جمع شدند و سر مطهر قاسم علیه‌السلام را سنگ‌باران کردند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که سر های مطهر شهدای کربلا را وارد شهر شام کردند، هر یک از سرها که از دروازه شهر می‌گذشت، معلونی بر در دروازه ایستاده بود و نام صاحب آن سر را می‌پرسید. 🥀 تا نوبت به سر مطهر قاسم علیه‌السلام رسید، آن حرامزاده امر کرد که عروس‌ها هر یک سنگی را برداند و سر قاسم علیه‌السلام را سنگ باران کنند. 📚سرور المؤمنین،نائینی، ص ۱۰۵، بازنویسی شده (نسخه خطی) ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸حضرت قاسم علیه‌السلام، محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد پدر و عمویش … در نقلی آمده است که زینب‌ کبری سلام‌الله‌علیها فرمودند: 🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلوات‌الله‌علیه» بود که ما را یک به یک در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید و وداع می‌کرد؛ چون نوبت به قاسم علیه‌السلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید. 🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیه‌السلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود: 📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیه‌السلام في يَومِ عاشورا ▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه می‌کند. 🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیه‌السلام هم در کربلا به شهادت رسیده‌اند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیه‌السلام طبق روایت امام سجاد صلوات‌الله‌علیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانی‌شدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است) 📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك! ▪️و در آن حال دست قاسم علیه‌السلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیه‌السلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو. 📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵ 📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی) 🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» می‌نویسد: 📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کرده‌اند: 📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیه‌السلام إلى عَمِّه الحُسين علیه‌السلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛ 🔻همانگونه که از نقل ها استفاده می‌شود،‌محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد سیدالشهداء علیه‌السلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود. 🗯 و شاهد این مطلب، همان‌ نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیه‌السلام با سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه آورده است: 📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیه‌السلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴ ✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم مستغرق ذات کبریایی قاسم مثل علی اکبری برای ارباب چشم تو کند گره گشایی قاسم حالا که پسر دار شده شاه کریم داغ است بساط هر گدایی قاسم از گوشۀ لبهات عسل می ریزد مدهوش ز باده ی بقایی قاسم دل می برد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صدایی قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنی معصومی و از گنه جدایی قاسم تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود زیبای امام زاده هایی قاسم سوگند به پینه های پیشانی تو با سن کمت پیر دعایی قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملی الحق حسن کرب و بلایی قاسم زیر پر عباس کشیدی شمشیر شاگرد امیر خیمه هایی قاسم گردن زده ای ازرق و اولادش را زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم ای وای گرفتند همه دورت را چون گل به میان خارهایی قاسم پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر افتاده میان دست و پایی قاسم زیر سم اسب نرم شد پیکر تو بر داغ عظیم مبتلایی قاسم بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم از کهنگی نعل کفن پاره نشد سربسته شده چه روضه هایی قاسم جان داشتی و تن تو را کوبیدند فرق من و توست ماجرایی قاسم نجمه همه گیسوان خود را می کَند تو قاتل او به نیزه هایی قاسم ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸ای‌کاش هزار قاسمِ من فدا بشود اما خاری به پای برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» نرود … در نقلی آمده است: 🥀 لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام بود که دائم از هوش می‌رفتند و سپس به هوش می‌آمدند. یک‌بار به هوش آمدند، با صدای بی‌رمقی فرمودند: برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» کجاست؟ 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به روضه منوّره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفته تا برای شما دعا کند! 🥀 پس امام حسن علیه‌السلام آهی کشید و فرمود: چه نعمت خوبی‌ست که شخصی در حال جان دادن باشد و برادرش بالای سرش باشد! ای‌خواهرم زینب! در دنیا مصیبتی بزرگ‌تر از مصیبت برادر نیست! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: آری …برای خواهر، داغ برادر، بزرگ است اما برای مرد، داغ پسر سخت‌تر است. 🥀 در این هنگام امام حسن علیه‌السلام فرمودند: کاش هزار نفر مثل پسرم قاسم علیه‌السلام شهید شوند ولی خاری به پای برادرم حسین صلوات‌الله‌علیه نرود! 🥀 ... پس امام حسن علیه‌السلام به زن و مرد بنی‌هاشم، مصیبت‌های کربلا را خبر داد و همه بسیار گریه کردند. تا اینکه امام حسن علیه‌السلام فرمود: 📜 خدایا! شکرت که مُردم و ندیدم روزی که سر خونین برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» را به نیزه زده‌اند و در هر ولایت و مجلسی می‌گردانند! 📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ص۱۳۶ (بازنویسی شده) ✍ أبناءِ مجتبی همه بر این عقیده‌اند ما را برایِ یاریِ تو آفریده‌اند پیش از ازل به نامِ تو ما را خریده‌اند از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیده‌اند اصلاً برایِ کشته‌شدن برگزیده‌اند جز نامِ تو نبُردم و آوازه‌ام نشد چیزی به جز غمِ تو غمِ تازه‌ام نشد غیر از لباس و جامه که شیرازه‌ام نشد... غصه نخور اگر زره اندازه‌ام نشد عمامه بینِ خیمه برایم بُریده‌اند از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن حالا که من فِتاده‌ام از پا شتاب کن مشکل شده‌ست کارِ من اینجا شتاب کن تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن این‌ها سواره بر سرِ جسمم رسیده‌اند نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم... یا سنگ می‌خورد به لبم یا به صورتم با هر طریق، خونِ مرا هم مکیده‌اند جانا بیا که خانه‌ام اینجا خراب شد خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیده‌اند شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده پیچیده پیکر من و همچون گره شده دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیده‌اند یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من با چنگ می‌زند به سر و روی و مویِ من خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من جشنی گرفته‌اند و زِ رویم پریده‌اند ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
🩸مانند ماه‌ْپاره‌ای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز می‌خوانْد … در نقل‌ها آمده است: 📋 فَخَرَجَ و دُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ: ▪️او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود، چنين رجز مى‌خواند: 📋 إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ / سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ ▪️اگر مرا نمى‌شناسيد، من شاخه حسنم. نواده پيامبرِ برگزيده و امين. 📋 هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ / بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ ▪️اين، مولایم حسين علیه‌السلام است، بسان اسيرى در بند ميان مردمى (تشنه مانده) كه خدا کُنَد آن مردمان هیچ‌گاه از آب باران ننوشند! 📋 و حَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، ▪️سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى‌مانْد. جنگيد و با وجود كمىِ سنّش، ۳۵ حرامی را به درک واصل کرد 🔖 حُمَيد بن مسلم، گوید: 🥀 من در لشكر ابن سعد بودم و به آن نوجوان، مى‌نگريستم. او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگه‌اش پاره بود، و از ياد نبرده‌ام كه لنگه چپ آن بود. 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۳۴ 📚المناقب، ج۴ ص۱۰۶ ✍ بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید کیست این ماه که حیدر به نظر می آید اینچنین که سوی میدان خطر می آید.. پدر ازرق شامیست که در می آید! از جلال و جبروتش همه میترسیدند بعد ده سال همه روی حسن را دیدند این‌ عمامه که به سر بسته برای حسن است تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است کیف کرده است حسین از رجز فاطمی اش جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش مثل باباش چه با غیظ و غضب میجنگد گاه گاهی ز جلو گه ز عقب‌ میجنگد یک‌تنه با همه یلهای عرب میجنگد همه گفتند که این‌ تشنه عجب‌ میجنگد خسته شد!دوروبرش آه چه غوغایی شد سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد آیت الکرسی لبهاش ترک‌میخورد و.. سیب زهرا وسط معرکه لک میخورد و.. نیزه از هر طرفی سوی فدک میخورد و.. قاسم از چند نفر داشت کتک میخورد و.. نیزه مانند نوک میخ به پهلوش افتاد بی وضو دست به پیچ و‌خم گیسوش افتاد وسط اینهمه دعوا بدنش بود و‌نبود زیر سم های ستوران دهنش بود و نبود دست و پا و سر او بند تنش بود و‌نبود با لب پاره مجال سخنش بود و نبود سینه اش خرد شد و گریه نکرد و خندید یک عمو گفتن او چند نفس طول کشید! ماند عمو پیکر او را ببرد یا نبرد تا به خیمه تک و تنها ببرد یا نبرد شده هم قامت سقا ببرد یا نبرد این بدن را سوی زنها ببرد یا نبرد نجمه برخیز حسین با قد خم می آید شیر مردت به چه وضعی به حرم می آید ┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝