eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14هزار دنبال‌کننده
56 عکس
43 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ ✳️ 💠 ع 🏴فرزند اما دهمین را صلوات 🏴مفخر اهل زمین را صلوات 🏴عسکری آن گلِ گلزار رسول 🏴حجت دین مبین را صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات () ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن   ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد    ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س)    ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز)     ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی  زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠
❣﷽❣ 🔲 🏴آسمان ماتم گرفته از جفا یابن الحسن 🏴سر کشیده ساقی آن جام بلا یابن الحسن 🏴بر دل یاران غمی ناگفتنی بنشسته است 🏴غرق ماتم گشته شهر سامرا یا بن الحسن 🏴دانم از داغ پدر گریان و سوزانی چو شمع 🏴در کنار قبر او داری نوا یابن الحسن 🏴ای امید آخرین ای روشنی بخش دلم 🏴ای که باشی کنون صاحب عزا یابن الحسن 🏴در عزای باب خود صاحب عزای مجلسی 🏴بر عزاداران خوش آمد گو بیا یابن الحسن ♨️روز شهادت مولا و آقامون امام حسن عسگری است ، امروز شیعه عزادار است کاش امروز سامرا بودیم در حرم مطهر آن بزرگوار عرض ادب می کردیم یابن الحسن سرت سلامت . امروز عاشقان اینجا مجلس عزا برای بابای مظلومت منعقد کردند . آقا رسم است صاحب عزا می آید دم در می ایستد هر کسی وارد مجلس می شود خوش آمد می گوید : آقا نظر کن . 🔘از دیده سرشک غم ببارد مهدی 🔘بر قبر پدر جبین گذارد مهدی 🔘هر جا که عزای عسکری منعقد است 🔘در بزم عزا حضور دارد مهدی 🔲امروز سامرا چه خبر بود؟ امام زمان در سن کودکی بر بدن نازنین بابا نماز خواندند شیعیان و دوستان بودند ، بدن آن امام را با عزت و احترام تشییع نمودند سامرا ، کنار قبر پدر بزرگوارشان امام هادی آن بدن دفن شد . دلهاتان آماده است یک جمله بگویم : بفدای آن بدنی که خواهرش زینب نشناخت ، دیدند زینب خیره خیره به آن بدن نگاه می کند یک وقت هم صدا زد : آیا تو حسین منی و ... همه صدا بزنید حسین ...
❣﷽❣ 🔘 سرسفره عزای امام عسگری بگو یا صاحب الزمان ما عزادار پدر بزگوارتیم یازده بار جهان در دل زندان كم نیست كنج زندان بلا گریه باران كم نیست امام عسگری هم مثل جدغریبش سالها در زندان معتمد عباسی بود قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست خبر داری كه امام عسكری نتونست،در طول عمرش یه بار هم سفره حج بره، گشت بابای تو مسموم از جفا یا بن الحسن سوخت از زهر ستم سر تابه پا یا بن الحسن بدستور معتمد ملعون امام عسگری رو مسموم کردن یه وقت امام به عقید خدمتکارش فرمود عقید به حجره برو کودکی در حال عبادته همراه خودت بیار – عقید میگه وارد حجره شدم کودکی پنج شش ساله سر به سجده گذاشته بود همراه خودم به نزد امام آوردم – تا امام نگاهش به میوه دلش افتاد اشک در چشمانش حلقه زد یه وقت دیدم امام با کمک فرزندش وضو گرفت و اسرار امامت رو به عزیز دلش انتقال داد – امام میفرمود تو حجت خدا بر زمینی – تو صاحب الزمانی هرجا نشستی بگو یا صاحب الزمان عقید میگه یوقت دیدم آقام جان به جان آفرین تسلیم کرده آسمان ماتم گرفته از جفا يا بن الحسن سر کشيده ساقي من جام بلا يا بن الحسن بر دل ياران غمي نا گفتني بنشسته است غرق ماتم گشته شهر سامرا يا بن الحسن شیعیان خبر دار شدن بدن عزیز زهرا رو غسل دادن و کفن کردن با چه شکوهی - امام زمان بر بدن پدر نماز خواند - دلاتون آماده است يک جمله بگم عرضم تمام : به فداي اون آقایی که خواهرش زينب نبدن پاره پارشو شناختش ، ديدن زينب خيره خيره به اون بدن نگاه مي کند میگه آيا تو حسين مني همه صدا بزنين حسين جان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حال همه با هم نوحه بخوانیم و به امام زمان تسلیت بگیم تسلیت یابن الحسن تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن تسلیت یابن الحسن کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست زود کردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين لحظه لحظه ريختي اشک از بصر يابن الحسن دانم از داغ پدر گريان و سوزاني چو شمع در کنار قبر او داري نوا يا بن الحسن دوبیتی آخر : اي اميد آخرين اي روشني بخش دلم اي که مي باشي کنون صاحب عزا يا بن الحسن
❣﷽❣ 🔘 سرسفره عزای امام عسگری بگو یا صاحب الزمان ما عزادار پدر بزگوارتیم یازده بار جهان در دل زندان كم نیست كنج زندان بلا گریه باران كم نیست امام عسگری هم مثل جدغریبش سالها در زندان معتمد عباسی بود قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست خبر داری كه امام عسكری نتونست،در طول عمرش یه بار هم سفره حج بره، گشت بابای تو مسموم از جفا یا بن الحسن سوخت از زهر ستم سر تابه پا یا بن الحسن بدستور معتمد ملعون امام عسگری رو مسموم کردن یه وقت امام به عقید خدمتکارش فرمود عقید به حجره برو کودکی در حال عبادته همراه خودت بیار – عقید میگه وارد حجره شدم کودکی پنج شش ساله سر به سجده گذاشته بود همراه خودم به نزد امام آوردم – تا امام نگاهش به میوه دلش افتاد اشک در چشمانش حلقه زد یه وقت دیدم امام با کمک فرزندش وضو گرفت و اسرار امامت رو به عزیز دلش انتقال داد – امام میفرمود تو حجت خدا بر زمینی – تو صاحب الزمانی هرجا نشستی بگو یا صاحب الزمان عقید میگه یوقت دیدم آقام جان به جان آفرین تسلیم کرده آسمان ماتم گرفته از جفا يا بن الحسن سر کشيده ساقي من جام بلا يا بن الحسن بر دل ياران غمي نا گفتني بنشسته است غرق ماتم گشته شهر سامرا يا بن الحسن شیعیان خبر دار شدن بدن عزیز زهرا رو غسل دادن و کفن کردن با چه شکوهی - امام زمان بر بدن پدر نماز خواند - دلاتون آماده است يک جمله بگم عرضم تمام : به فداي اون آقایی که خواهرش زينب نبدن پاره پارشو شناختش ، ديدن زينب خيره خيره به اون بدن نگاه مي کند میگه آيا تو حسين مني همه صدا بزنين حسين جان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حال همه با هم نوحه بخوانیم و به امام زمان تسلیت بگیم تسلیت یابن الحسن تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن تسلیت یابن الحسن کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست زود کردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين لحظه لحظه ريختي اشک از بصر يابن الحسن دانم از داغ پدر گريان و سوزاني چو شمع در کنار قبر او داري نوا يا بن الحسن دوبیتی آخر : اي اميد آخرين اي روشني بخش دلم اي که مي باشي کنون صاحب عزا يا بن الحسن
💠💠 ✳️ 💠 ع 🏴فرزند اما دهمین را صلوات 🏴مفخر اهل زمین را صلوات 🏴عسکری آن گلِ گلزار رسول 🏴حجت دین مبین را صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات () ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن   ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد    ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س)    ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز)     ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی  زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠 ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
💠💠 🔲 🏴آسمان ماتم گرفته از جفا یابن الحسن 🏴سر کشیده ساقی آن جام بلا یابن الحسن 🏴بر دل یاران غمی ناگفتنی بنشسته است 🏴غرق ماتم گشته شهر سامرا یا بن الحسن 🏴دانم از داغ پدر گریان و سوزانی چو شمع 🏴در کنار قبر او داری نوا یابن الحسن 🏴ای امید آخرین ای روشنی بخش دلم 🏴ای که باشی کنون صاحب عزا یابن الحسن 🏴در عزای باب خود صاحب عزای مجلسی 🏴بر عزاداران خوش آمد گو بیا یابن الحسن ♨️روز شهادت مولا و آقامون امام حسن عسگری است ، امروز شیعه عزادار است کاش امروز سامرا بودیم در حرم مطهر آن بزرگوار عرض ادب می کردیم یابن الحسن سرت سلامت . امروز عاشقان اینجا مجلس عزا برای بابای مظلومت منعقد کردند . آقا رسم است صاحب عزا می آید دم در می ایستد هر کسی وارد مجلس می شود خوش آمد می گوید : آقا نظر کن . 🔘از دیده سرشک غم ببارد مهدی 🔘بر قبر پدر جبین گذارد مهدی 🔘هر جا که عزای عسکری منعقد است 🔘در بزم عزا حضور دارد مهدی 🔲امروز سامرا چه خبر بود؟ امام زمان در سن کودکی بر بدن نازنین بابا نماز خواندند شیعیان و دوستان بودند ، بدن آن امام را با عزت و احترام تشییع نمودند سامرا ، کنار قبر پدر بزرگوارشان امام هادی آن بدن دفن شد . دلهاتان آماده است یک جمله بگویم : بفدای آن بدنی که خواهرش زینب نشناخت ، دیدند زینب خیره خیره به آن بدن نگاه می کند یک وقت هم صدا زد : آیا تو حسین منی و ... همه صدا بزنید حسین ... ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
💠💠 🔘 سرسفره عزای امام عسگری بگو یا صاحب الزمان ما عزادار پدر بزگوارتیم یازده بار جهان در دل زندان كم نیست كنج زندان بلا گریه باران كم نیست امام عسگری هم مثل جدغریبش سالها در زندان معتمد عباسی بود قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست خبر داری كه امام عسكری نتونست،در طول عمرش یه بار هم سفره حج بره، گشت بابای تو مسموم از جفا یا بن الحسن سوخت از زهر ستم سر تابه پا یا بن الحسن بدستور معتمد ملعون امام عسگری رو مسموم کردن یه وقت امام به عقید خدمتکارش فرمود عقید به حجره برو کودکی در حال عبادته همراه خودت بیار – عقید میگه وارد حجره شدم کودکی پنج شش ساله سر به سجده گذاشته بود همراه خودم به نزد امام آوردم – تا امام نگاهش به میوه دلش افتاد اشک در چشمانش حلقه زد یه وقت دیدم امام با کمک فرزندش وضو گرفت و اسرار امامت رو به عزیز دلش انتقال داد – امام میفرمود تو حجت خدا بر زمینی – تو صاحب الزمانی هرجا نشستی بگو یا صاحب الزمان عقید میگه یوقت دیدم آقام جان به جان آفرین تسلیم کرده آسمان ماتم گرفته از جفا يا بن الحسن سر کشيده ساقي من جام بلا يا بن الحسن بر دل ياران غمي نا گفتني بنشسته است غرق ماتم گشته شهر سامرا يا بن الحسن شیعیان خبر دار شدن بدن عزیز زهرا رو غسل دادن و کفن کردن با چه شکوهی - امام زمان بر بدن پدر نماز خواند - دلاتون آماده است يک جمله بگم عرضم تمام : به فداي اون آقایی که خواهرش زينب نبدن پاره پارشو شناختش ، ديدن زينب خيره خيره به اون بدن نگاه مي کند میگه آيا تو حسين مني همه صدا بزنين حسين جان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حال همه با هم نوحه بخوانیم و به امام زمان تسلیت بگیم تسلیت یابن الحسن تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن تسلیت یابن الحسن کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست زود کردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين لحظه لحظه ريختي اشک از بصر يابن الحسن دانم از داغ پدر گريان و سوزاني چو شمع در کنار قبر او داري نوا يا بن الحسن دوبیتی آخر : اي اميد آخرين اي روشني بخش دلم اي که مي باشي کنون صاحب عزا يا بن الحسن ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
❣﷽❣ 🔲 🏴آسمان ماتم گرفته از جفا یابن الحسن 🏴سر کشیده ساقی آن جام بلا یابن الحسن 🏴بر دل یاران غمی ناگفتنی بنشسته است 🏴غرق ماتم گشته شهر سامرا یا بن الحسن 🏴دانم از داغ پدر گریان و سوزانی چو شمع 🏴در کنار قبر او داری نوا یابن الحسن 🏴ای امید آخرین ای روشنی بخش دلم 🏴ای که باشی کنون صاحب عزا یابن الحسن 🏴در عزای باب خود صاحب عزای مجلسی 🏴بر عزاداران خوش آمد گو بیا یابن الحسن ♨️روز شهادت مولا و آقامون امام حسن عسگری است ، امروز شیعه عزادار است کاش امروز سامرا بودیم در حرم مطهر آن بزرگوار عرض ادب می کردیم یابن الحسن سرت سلامت . امروز عاشقان اینجا مجلس عزا برای بابای مظلومت منعقد کردند . آقا رسم است صاحب عزا می آید دم در می ایستد هر کسی وارد مجلس می شود خوش آمد می گوید : آقا نظر کن . 🔘از دیده سرشک غم ببارد مهدی 🔘بر قبر پدر جبین گذارد مهدی 🔘هر جا که عزای عسکری منعقد است 🔘در بزم عزا حضور دارد مهدی 🔲امروز سامرا چه خبر بود؟ امام زمان در سن کودکی بر بدن نازنین بابا نماز خواندند شیعیان و دوستان بودند ، بدن آن امام را با عزت و احترام تشییع نمودند سامرا ، کنار قبر پدر بزرگوارشان امام هادی آن بدن دفن شد . دلهاتان آماده است یک جمله بگویم : بفدای آن بدنی که خواهرش زینب نشناخت ، دیدند زینب خیره خیره به آن بدن نگاه می کند یک وقت هم صدا زد : آیا تو حسین منی و ... همه صدا بزنید حسین ...
❣﷽❣ 🔘 سرسفره عزای امام عسگری بگو یا صاحب الزمان ما عزادار پدر بزگوارتیم یازده بار جهان در دل زندان كم نیست كنج زندان بلا گریه باران كم نیست امام عسگری هم مثل جدغریبش سالها در زندان معتمد عباسی بود قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست خبر داری كه امام عسكری نتونست،در طول عمرش یه بار هم سفره حج بره، گشت بابای تو مسموم از جفا یا بن الحسن سوخت از زهر ستم سر تابه پا یا بن الحسن بدستور معتمد ملعون امام عسگری رو مسموم کردن یه وقت امام به عقید خدمتکارش فرمود عقید به حجره برو کودکی در حال عبادته همراه خودت بیار – عقید میگه وارد حجره شدم کودکی پنج شش ساله سر به سجده گذاشته بود همراه خودم به نزد امام آوردم – تا امام نگاهش به میوه دلش افتاد اشک در چشمانش حلقه زد یه وقت دیدم امام با کمک فرزندش وضو گرفت و اسرار امامت رو به عزیز دلش انتقال داد – امام میفرمود تو حجت خدا بر زمینی – تو صاحب الزمانی هرجا نشستی بگو یا صاحب الزمان عقید میگه یوقت دیدم آقام جان به جان آفرین تسلیم کرده آسمان ماتم گرفته از جفا يا بن الحسن سر کشيده ساقي من جام بلا يا بن الحسن بر دل ياران غمي نا گفتني بنشسته است غرق ماتم گشته شهر سامرا يا بن الحسن شیعیان خبر دار شدن بدن عزیز زهرا رو غسل دادن و کفن کردن با چه شکوهی - امام زمان بر بدن پدر نماز خواند - دلاتون آماده است يک جمله بگم عرضم تمام : به فداي اون آقایی که خواهرش زينب نبدن پاره پارشو شناختش ، ديدن زينب خيره خيره به اون بدن نگاه مي کند میگه آيا تو حسين مني همه صدا بزنين حسين جان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حال همه با هم نوحه بخوانیم و به امام زمان تسلیت بگیم تسلیت یابن الحسن تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن تسلیت یابن الحسن کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست زود کردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين لحظه لحظه ريختي اشک از بصر يابن الحسن دانم از داغ پدر گريان و سوزاني چو شمع در کنار قبر او داري نوا يا بن الحسن دوبیتی آخر : اي اميد آخرين اي روشني بخش دلم اي که مي باشي کنون صاحب عزا يا بن الحسن 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
سرسفره عزای امام عسگری بگو یا صاحب الزمان ما عزادار پدر بزگوارتیم یازده بار جهان در دل زندان كم نیست كنج زندان بلا گریه باران كم نیست امام عسگری هم مثل جدغریبش سالها در زندان معتمد عباسی بود قسمت كعبه نشد تا كه طوافت بكند بر دل كعبه همین داغ فراوان كم نیست خبر داری كه امام عسكری نتونست،در طول عمرش یه بار هم سفره حج بره، گشت بابای تو مسموم از جفا یا بن الحسن سوخت از زهر ستم سر تابه پا یا بن الحسن بدستور معتمد ملعون امام عسگری رو مسموم کردن یه وقت امام به عقید خدمتکارش فرمود عقید به حجره برو کودکی در حال عبادته همراه خودت بیار – عقید میگه وارد حجره شدم کودکی پنج شش ساله سر به سجده گذاشته بود همراه خودم به نزد امام آوردم – تا امام نگاهش به میوه دلش افتاد اشک در چشمانش حلقه زد یه وقت دیدم امام با کمک فرزندش وضو گرفت و اسرار امامت رو به عزیز دلش انتقال داد – امام میفرمود تو حجت خدا بر زمینی – تو صاحب الزمانی هرجا نشستی بگو یا صاحب الزمان عقید میگه یوقت دیدم آقام جان به جان آفرین تسلیم کرده آسمان ماتم گرفته از جفا يا بن الحسن سر کشيده ساقي من جام بلا يا بن الحسن بر دل ياران غمي نا گفتني بنشسته است غرق ماتم گشته شهر سامرا يا بن الحسن شیعیان خبر دار شدن بدن عزیز زهرا رو غسل دادن و کفن کردن با چه شکوهی - امام زمان بر بدن پدر نماز خواند - دلاتون آماده است يک جمله بگم عرضم تمام : به فداي اون آقایی که خواهرش زينب نبدن پاره پارشو شناختش ، ديدن زينب خيره خيره به اون بدن نگاه مي کند میگه آيا تو حسين مني همه صدا بزنين حسين جان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حال همه با هم نوحه بخوانیم و به امام زمان تسلیت بگیم تسلیت یابن الحسن تسليت اي حجت ثاني عشر يابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن تسلیت یابن الحسن کودک شش ساله بودي بر پدر خواندي نماز ريختي از چشم خود خون جگر يابن الحسن زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست زود کردي جامه ي ماتم به بر يابن الحسن طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين لحظه لحظه ريختي اشک از بصر يابن الحسن دانم از داغ پدر گريان و سوزاني چو شمع در کنار قبر او داري نوا يا بن الحسن دوبیتی آخر : اي اميد آخرين اي روشني بخش دلم اي که مي باشي کنون صاحب عزا يا بن الحسن ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
از ما زمینیان به شما آسمان سلام مولای دلشکسته امام زمان سلام این روزها هزار و دو چندان شکسته ای حالا کجای روضه بابا نشسته ای رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت قربان ریشه های نخ شال گردنت آماده می کنی کفن و تربت و لحد مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای این روزها کنار دو بستر نشسته ای انگار غصه دار جراحات سینه ای گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای یک بار فکر زهر و دل پر شراره ای یک بار فکر واقعه گوشواره ای با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای اما به یاد مادر پهلو شکسته ای ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
❣﷽❣ ✳️ 💠 ع 🏴فرزند اما دهمین را صلوات 🏴مفخر اهل زمین را صلوات 🏴عسکری آن گلِ گلزار رسول 🏴حجت دین مبین را صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات () ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن   ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد    ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س)    ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز)     ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی  زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید