eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.6هزار دنبال‌کننده
38 عکس
38 ویدیو
175 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
Haj Meysam MotieeShab05Moharram1400[02].mp3
زمان: حجم: 23.22M
اگر که من شهید نشم می‌میرم می‌بینی عمه، توو قتلگاه افتاده به زیر دست و پای سپاه افتاده من عبداللهمو واللهِ بابای من اباعبدالله‌س آخه این رسمشه؟ من زنده‌ام، ولی اون تنهاس! دارم میام یه ذره دیگه صبر کن عمه با گریه داره میگه صبر کن ولی من میرم دووم بیار یه خرده دیگه بابا تا من نیومدم نزن دست و پا برات می‌میرم «اگر که من شهید نشم می‌میرم، شهیدت میشم» دارن شمشیرا بالا و پایین میرن مدام رو زخمای قبلی جا می‌گیرن پاشو با هم بجنگیم بازم اومده پسرِ کوچیکت دستام میشه شبیه عباس، سپرِ کوچیکت دستای من فقط به یه مو بنده دشمن به ناله‌های من می‌خنده عموی خوبم منو توو آغوشت بگیر و ناز کن در شهادتو به رو من باز کن عموی خوبم «اگر که من شهید نشم می‌میرم، شهیدت میشم» دارم می‌بینم بابا حسن رو اینجا کنارش رو خاک مادربزرگم زهرا بابام خیلی هواشو داره گرفته زیر شونه‌هاشو یاد کوچه به مادر میگه، از رو خاک پاشو... هرچی تا حالا قصه‌شو می‌شنیدم دم شهادتی به چشمام دیدم دارم می‌سوزم هنوز خمیده قامتش وای مادر هنوز کبوده صورتش وای مادر دارم می‌سوزم «اگر که من شهید نشم می‌میرم، شهیدت میشم» برادر زاده داشت با عمو حرف میزد که با تیری راه حنجرش بند اومد حرمله با یه تیر ذبحش کرد خونش پاشید به روی مولا دست و پا زد توو آغوش عشق، رسید به بابا جسمش رو با نیزه کنار زد دشمن دوباره به جون حسین افتادن حسین زجرکش شد... دیگه چیزی باقی نموند از اون تن آقای مارو ذره ذره کشتن حسین زجرکش شد... «برای تنهاییت بمیرم مولا، بمیرم واست» شاعر: سید مهدی سرخابی 💠💠
Haj Meysam MotieeShab05Moharram1395[03].mp3
زمان: حجم: 22.14M
"ه ابن الحسن شهید گودال آه وقتی میگن دست بریده دلا سوی علقمه میره خوبه ولی از دل گودال کسی سراغی نمی‌گیره از اون گلی که، تیغو سپر شد از غربت حسین وجودش شعله ور شد از کودکی که، نذر عمو شد دستای کوچیکش با شمشیر روبرو شد (آه ابن الحسن شهید گودال) آه یتیم مجتبا چه زیبا جون میده تو آغوش مولا چه خوبه موقع شهادت حسین نمونده تک و تنها با درد دستش، گفته یا اماه آخه مصیبتای زهرا رو شنیده فقط نه دستش، گلوش بریده شبیه تر از اون به حسین، آیا کی دیده؟ (آه ابن الحسن شهید گودال) آه بازم امون از دل زینب از روی تل، چه ها که دیده فردا چه سخته خطبه خوندن از اون گلوهای بریده از دل زینب، خبر نداریم ماهم بیایم حسینشو تنها نذاریم ما هم شبیه، عزیز حسن جونمونو برای او هدیه بیاریم (آه ابن الحسن شهید گودال) شاعر: میلاد عرفان پور" 🌹 🌹 💠💠
بن_الحسن(ع) 🥀🥀🥀 می‌میرم از غمت توو وجودم غوغایی به پاست دستم توو دستای عمه و قلبم توو گودال قتلگاست نمی‌ذارم بازم قلبم رو لبریزِ غم کنن نمی‌ذارم یک بارِ دیگه نامردا باز یتیمم کنن ای تکیه گاه و ای پشت و پنام عمو طاقت بیار یه کم دارم میام عمو از پیش من نرو بمون برام عمو طاقت بیار یه کم دارم میام عمو آخرین یارتم تا زنده ام طرفدارتم می‌دونم کوچیک هستم ولی سربازِ حسن تَبارِتم چه کرده با تنت دشمنِ خدانشناس تو ای کاش می‌شد عمه هم بیاد بیاره مرهمی واسه تو نکو برم حرم آخه نمی‌تونم من اومدم فدات بشم عمو جونم تا آخرین نفس همینجا می‌مونم من اومدم فدات بشم عمو جونم عبداللهِت بشه قربونِ زخمای پیکرت وقتی با صورت خوردی زمین بابامو دیدم بالا سرت میدم دستم رو تا علمدارِ این مقتل بشم! تنها آرزوم این بود منم توی آغوش تو حل بشم! همیشه گردنم به زیر مِنَته فدای تو شدن تَهِ سعادته برای من چی بهتر از شهادته فدای تو شدن تَهِ سعادته 🥀🥀 حضرت_قاسم بن_الحسن(ع) پیچیده بوی خون لابلای موهام ای عمو توی این لحظه ی آخرم جز تو رو نمی‌خوام ای عمو می‌ریزه لخته خون از کنج لبهام روی زمین بیا که گلبرگای گلت با خاک صحرا شد همنشین! از خون پیکرم موهام گرفته رنگ روی سر و تنم نیزه کشیده چنگ یکی شده تنم با ریگ و رمل و سنگ روی سر و تنم نیزه کشیده چنگ تازه داماد تو زیر دست و پا افتاد عمو یادگار داداشت حسن آخرش واست جون داد عمو حالم خیلی بده دست و پا می‌زنم روی خاک تا یه بار دیگه ببینمت از رو چشمم بکن خون و پاک شبیه وحشیا سنگم زدن همه شکسته پهلوهام شبیه فاطمه نگو چرا قدم بلند شد اینهمه شکسته پهلوهام شبیه فاطمه دست شمشیر و سنگ مثل گل پرپرم کرد عمو بیشتر از زخمای رو تنم غربت تو داره درد عمو فکرت کُشته منو ای قاسم قربون گریه هات شرمندم نشد بیشتر ازین کاری کنم عمو جون برات خدانگهدارت ای معنیِ دردا قرارمون باشه رو نیزه ها فردا تنهات می‌ذارم توو لشکر نامردا قرارمون باشه رو نیزه ها فردا 🥀🥀 (ع) لالایی اصغرم توی آغوشم آروم بگیر می‌ترسم از غصه دق کنم شمع خاموشم آروم بگیر لالایی اصغرم ای تنها دلخوشی رباب می‌دونی تلظی کردنت خیلی میده مادر رو عذاب می‌بینی مادرت از غصه پیر شده لبای خشک تو مثل کویر شده آبم بهت بِدَن باز خیلی دیر شده لبای خشک تو مثل کویر شده می‌ترسم حرمله داغت و بذاره رو دلم می‌دونم روزی آخر میشه غصه ی رفتنت قاتلم می‌کُشه مادر و فکر دوری از تو اصغرم توو قلبم انگار آشوبیه وای از دل زار و مضطرم فکر نبودنت رباب و می‌کُشه بعدِ بابا دلم به بودنت خوشه نذار که مادرت آواره ی تُو شِه بعدِ بابا دلم به بودنت خوشه کاشکی بارون بیاد یا از فرات عمو جون بیاد کم مونده که از هُرمِ عطش از تَرَکِ لبهات خون بیاد دوست داری با عطش راهی به سوی دریا بشی می‌دونم که تو هم دوست داری امروز قربون بابا بشی برو عزیزکم دست علی باهات اگه فدا شدی فدا سرِ بابات برو مادر به قربونِ قد و بالات اگه فدا شدی فدا سرِ بابات 🥀🥀 (ع) مرگم قطعی شده! نشسته اَجَلم توو کمین تا دیدم اوضاع احوالتُ و پیشِت با زانو خوردم زمین سخته مرگ جَوون سخته بِبینیش توو خاک و خون از رو خاک بلند نشی علی می‌میره بابات این و بدون چشات و واکُن و چشم تر و ببین بلند شو خنده ی یه لشکر و ببین شکستگیِ قلبِ پدر و ببین بلند شو خنده ی یه لشکر و ببین می‌دونست دشمنم با کُشتنت منم می‌کُشه می‌دونست توو این دنیا فقط دل من به بودنت خوشه دست و پا می‌زنی می‌لرزه دست و پای منم کاش پاشی واسم کاری کنی من دارم اینجا جون می‌کَنم اهل حرم همه دنبالت اومدن با بُغض و کینه ی علی تو رو زدن هر قسمتش یه جاست اعضای این بدن با بُغض و کینه ی علی تو رو زدن باید از توی دشت ذره به ذره جَمِت کنم دست من نیس که بُهتم زده چیکار باید با غمت کنم کاری کرد داغ تو از فرطِ گریه هق هق کنم ممنونم از عمه زینبت اومد نذاشت اینجا دق کنم روزم شده دیگه سیاه مث شبا دارم می‌چینَمِت به روی این عبا تا به مدینه بُرد بوت و باد صبا دارم می‌چینَمِت به روی این عبا ✍بهمن عظیمی ادامه⏬⏬⏬