#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_جمعه
#⃣ #متن_کامل_روضه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
*خوش بحال اونایی که این شب جمعه ای الان کربلان، بین الحرمین نشستن، یه نگاه به گنبد سیدالشهدا میکنن يه نگاه به گنبد حضرت اباالفضل اشک میریزن، خدا نکنه کسی ناکام از دنیا بره حسرت کربلا به دلش بمونه، یا اباعبدالله! مارو هم یه شب جمعه بطلب کربلا اونجا عرض ادب کنیم، اونجا روضه بخونیم، حالا مگه شب های جمعه کربلا چه خبره؟..*
شبهای جمعه زینب ورودی حرم از حال میره
شبهای جمعه زهرا به سمت گودی گودال میره
با درد پهلو، اونجایی که پیکر شده پامال میره
آنقَدَرحسین زیر نعل ها پا خورد
مثل پیراهنش تنش تا خورد
این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خورد
پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
*بازم بگم از شب های جمعه ی کربلا؟...*
شبهای جمعه مادر بُنَیَّ میگه و خواهر میفته
چشمای زهرا، بازم به زخم گودی خنجر می افته
مادر به یادِ، اون پنجه های شمر و موی سر می افته
باد گرمی وزید در گودال
شمر با چکمه پرید در گودال
پنجه در گیسوی حسین انداخت
مادرش را ندید در گودال
بهروی سینهی حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
حسین!
روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب
جز پنجه هایِ شمر حالا شانه ای نیست
از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر برايِ صورتِ تو چانه ای نیست
پنجه گذاشته لابه لای موت
خنجرش رو گذاشته رو گلوت
بمیره خواهرت که این طوری
با نوک نیزه کرده زیر و روت
مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن
بي پيروهن هي زير و روت كردن
مقتل ميگه: از مادر آب خواستي
پيرهنت رو آقا بردن راستي
*بازم از شب های جمعه ی کربلا بگم؟...*
شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره
انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می گیره
شبهای جمعه با آهِ زهرا کربلا آتیش می گیره
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
چقدر تیر آوُردن برا کشتنش
غریب گیر آوُردن تویِ قتلگاه
چقدر نامُرتب زدن نیزه رو
بریدن سرش رو ولی بی گناه
جلو چشمِ مادر، بالایِ سَرِش
به شوقِ غنیمت، قیامت شده
نه کهنه لباس و نه انگشتری
امون از غریبی که غارت شده
*روز عاشورا امام حسین سه بار خورد رویِ زمین، هر سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین" فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ،عَنْ فَرَسِهِ الَي الارْضِ عَلي خَدِّهِ الاءيْمَن" از رویِ اسب با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: " وا اَخاه، وا سَيّداه، وا اَهْلَ بَيْتاه، وا جَدّاه " حسینم افتاد...
تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد" وَ ضَرَبَهُ آخَرُ عَلي عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً كَبا بِها عَلي وَجْهِه" یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتاد...
دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین...
چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، سه نفر اسمشون تویِ مقاتل هست، یکی نیست، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد...
دومی سنانِ، خوب صبر کرد، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد...
سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله...اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، دلها بسوزه برای عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها
چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ با کعب نی و تازیانه...
ناله بزن بگو: یا حسین!...
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#آمریکا_اسرائیل_حریفت_منم
🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_دهم_محرم
#⃣ #شب_عاشورا
#⃣ #ایام_محرم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم
ياصاحب الزمان!
من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم
به سنگِ تُهمتِ مردم شکسته شد بالم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
*شیخ حسن سامرایی، میگه تویِ سامرا ، امامِ زمان رو دیدم، فرمود: شیخ حسن! به مردم بگو برا من دعا کنند. گفتم: آقا! همه شمارو دعا می کنن. فرمود: خدارو به عمه جانم قسم بدن…*
قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما
به گریه دلنگرانِ حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را
وگرنه پیر شَوی پایِ جسمِ پامالم
*یکی از روضه هایی که امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره میکند این روضه است
میفرماید: یا اباعبدالله! اگر تماممصائبت را فراموش کنم اون ساعتی که اسب بی صاحبت برگشت را فراموش نمی کنم.
تمام این زن و بچه چشم انتظارن حسین برگرده تا آقا رو دوباره ببینن... یه وقت شنیدن صدای شیهه ذوالجناح میاد همه خوشحال شدن، گفتن: خدایا شکرت بابامون برگشته، از خیمه بیرون آمدند دویدن سمت ذوالجناح، اطراف ذوالجناح رو گرفتن یکی می گفت: آی ذوالجناح! بابام کجاست؟ یکی می گفت: ذوالجناح! برادرم کجاست؟ دختر کوچولوی امام حسین جلو آمد، این دستا رو به گردن ذوالجناح انداخت، صدا زد آی اسبِ بابام! می دونم یتیم شدم، می دونم بابا ندارم، می دونم بابام رو کشتن
اما یه سؤال دارم. آی ذوالجناح! وقتی بابام میدان میرفت این لبهاش خشکیده بود، به من بگو بدانم آیا کسی به بابام آب داد، یا لب تشنه سر از بدن بابام جدا کردن؟
ميگن: این حیوان سرش رو به زیر انداخت به سمت گودال رفت، این زن و بچه هم به دنبالش، یعنی خودتون بیایید ببینین چه خبره. رسیدن بالای تل زینبیه، صحنه ای رو زینب دید نگاه کرد دید" الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِك. حسین....
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ي گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدممن
امشب همه ي عالم دارن میگن: حسین! اما یه نفر حسین حسین گفتنش با همه عالم فرق داره. یه مادر قد خمیده هم امشب میگه: حسین..*بُنَیَّ قَتَلوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنعوکَ.
يه وقت صداي هلهله بلند شد، يه عده دارن كف ميزنن، يه عده دارن تكبير ميگن، زمين كربلا داره ميلرزه، حضرت زينب سلام الله عليها اومد پيش امام سجاد، آقا داره توي تب ميسوزه، پرده ي خيمه رو كنار زدن، نگاه كردن سري به نيزه بلند است در برابر زينب.
اي كُشته ي گرسنه و تشنه
ابي عبدالله
حلقومتو سپردي به دشنه
ابي عبدالله
هر دفعه كه صدا زدي مادر
ابي عبدالله
سنگت زدن سياهيِ لشكر
ابي عبدالله
روز عاشورا امام حسین سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین، تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: ” وا اَخاه، وا سَیّداه، وا اَهْلَ بَیْتاه، وا جَدّاه “ حسینم افتاد…
تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتا، بگو:حسین…
دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین.
چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد
دومی سنانِ، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد…
سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله…اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، میگه: اینقدر لگد به پهلوهایِ زینب زد…
خدايا فرجِ امامِ زمانِ برسان...
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_دهم_محرم
#⃣ #شب_عاشورا
#⃣ #ایام_محرم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم
ياصاحب الزمان!
من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم
به سنگِ تُهمتِ مردم شکسته شد بالم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
*شیخ حسن سامرایی، میگه تویِ سامرا ، امامِ زمان رو دیدم، فرمود: شیخ حسن! به مردم بگو برا من دعا کنند. گفتم: آقا! همه شمارو دعا می کنن. فرمود: خدارو به عمه جانم قسم بدن…*
قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما
به گریه دلنگرانِ حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را
وگرنه پیر شَوی پایِ جسمِ پامالم
*یکی از روضه هایی که امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره میکند این روضه است
میفرماید: یا اباعبدالله! اگر تماممصائبت را فراموش کنم اون ساعتی که اسب بی صاحبت برگشت را فراموش نمی کنم.
تمام این زن و بچه چشم انتظارن حسین برگرده تا آقا رو دوباره ببینن... یه وقت شنیدن صدای شیهه ذوالجناح میاد همه خوشحال شدن، گفتن: خدایا شکرت بابامون برگشته، از خیمه بیرون آمدند دویدن سمت ذوالجناح، اطراف ذوالجناح رو گرفتن یکی می گفت: آی ذوالجناح! بابام کجاست؟ یکی می گفت: ذوالجناح! برادرم کجاست؟ دختر کوچولوی امام حسین جلو آمد، این دستا رو به گردن ذوالجناح انداخت، صدا زد آی اسبِ بابام! می دونم یتیم شدم، می دونم بابا ندارم، می دونم بابام رو کشتن
اما یه سؤال دارم. آی ذوالجناح! وقتی بابام میدان میرفت این لبهاش خشکیده بود، به من بگو بدانم آیا کسی به بابام آب داد، یا لب تشنه سر از بدن بابام جدا کردن؟
ميگن: این حیوان سرش رو به زیر انداخت به سمت گودال رفت، این زن و بچه هم به دنبالش، یعنی خودتون بیایید ببینین چه خبره. رسیدن بالای تل زینبیه، صحنه ای رو زینب دید نگاه کرد دید" الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِك. حسین....
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ي گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدممن
امشب همه ي عالم دارن میگن: حسین! اما یه نفر حسین حسین گفتنش با همه عالم فرق داره. یه مادر قد خمیده هم امشب میگه: حسین..*بُنَیَّ قَتَلوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنعوکَ.
يه وقت صداي هلهله بلند شد، يه عده دارن كف ميزنن، يه عده دارن تكبير ميگن، زمين كربلا داره ميلرزه، حضرت زينب سلام الله عليها اومد پيش امام سجاد، آقا داره توي تب ميسوزه، پرده ي خيمه رو كنار زدن، نگاه كردن سري به نيزه بلند است در برابر زينب.
اي كُشته ي گرسنه و تشنه
ابي عبدالله
حلقومتو سپردي به دشنه
ابي عبدالله
هر دفعه كه صدا زدي مادر
ابي عبدالله
سنگت زدن سياهيِ لشكر
ابي عبدالله
روز عاشورا امام حسین سه بار با گونه ی راست خورد رو زمین، تا افتاد، یه خانومی از بالایِ تَل، صدا زد: ” وا اَخاه، وا سَیّداه، وا اَهْلَ بَیْتاه، وا جَدّاه “ حسینم افتاد…
تا دید خواهر بیتاب شده، اومد با هر وضعی شده بلند بشه، کمک گرفت از نیزه، اومد بلند شه تا خواهر رو خوشحال کنه، تا یه ذره بلند شد یکی رسید، چنان نیزه ای به شونه ی آقا زد، استخوانهای شونه خُرد شد، دوباره با طرفِ راست صورت رویِ زمین افتا، بگو:حسین…
دوباره صدایِ خواهر رو شنید، میخواست دوباره بلند بشه، دفعه ی سوم: اینبار دیگه کسی نزد، از بس خسته بود، از بس خون رفته، ازبس داغ دیده، از بس بدن تیر خورده، دیگه نتونست تحمل کنه، دوباره با طرفِ راستِ صورت افتاد رو زمین.
چهار نفر روزِ عاشورا خیلی ابی عبدالله رو اذیت کردن، یکیش حرمله است، تا ابی عبدالله لباسِ عربی رو بالا زد تیر به قلبِ مقدسِ آقا زد
دومی سنانِ، یه پیرِ مرد محاسن سفیدکه تیر خورده،داغ دیده، استخون شکسته، بدن پُر از جراحت، این دیگه نیزه زدن نداره، اومد بالا سَرِ حسین، دیدن حسین داره شکر خدا میکنه، تا دهان باز شد…
سومی شمر بود، مقاتل میگن: دو کارِ زشت شمر کرد، اول پاش رو گذاشت رویِ سینه، دوم پنجه زد به موهایِ ابی عبدالله…اما اسمِ چهارمی نیومده که بشه لعنش کنیم، چهارمی رو فقط مردها متوجه میشن، دید یه خواهری به سر زنان داره میاد، رفت سراغِ این خواهر، میگه: اینقدر لگد به پهلوهایِ زینب زد…
خدايا فرجِ امامِ زمانِ برسان...
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #روضه_امام_حسین
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_دهم_محرم
#⃣ #شب_عاشورا
#⃣ #ایام_محرم
"السلام علیکم یا مظلوم بلاناصر یا سیدنا المظلوم.... سیدنا الغریب، سیدنا العطشان..سیدنا العریان"...
امشب اصلاً روضه خون نمیخواي... شب عاشوراست امشب امام زمان هم شال عزا به گردنشه...قلب آقا در فشاره، براي سلامتي قلب امام زمان امشب صدقه كنار بذارید...
مثل امشبی حال رباب رو تصور کن... همچین که علی رو میخوابونه؛میگه پسرم غصه نخور! روزای سخت تموم میشه...پسرم خدا تو رو تنها نمیذاره...اما فرداشب این موقع رباب هم همسر شهیده هم مادر شهید...
شب عاشوراست همه مون دلهره داریم، الهی برا بچه هات بمیرم، همه شون دلشوره داشتن، رقیه خواب نداشت، هی گاهی خواب میدید از خواب میپرید، عمه زینب بغلش میکرد آروم باش... امام تمام غصه ها یه طرف غصه ی عمه سادات یه طرف، میدونه مثل فردایی بی برادر میشه... زینبی که یک لحظه بدون حسینش زندگی نکرده، زینبی که هر جا حسینش رفته اونم رفته... امان از دل زینب...*
نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه…
تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه
کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری
*مادرم رفت دلم به تو گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیهگاهم تو بودی داداش..*
باید جوابتو با نفسم بدم
بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
حسین! هر چی که پیش اومد
باید کنار هم باشیم
داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی بری
حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری
من روی خاک و تو سوار مرکبی
من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی
آهسته تر برو بزار منم باهات بیام
حسین! دیگه نمیکشه پاهام
که پا به پا به بیام
* مثل فردایی ابی عبدالله آمد محضر بی بی، صدا کرد خواهرم پیراهنی که مادرم آماده کرده بیار. پیراهنو گرفت گذاشت رو زمین بی بی دید داره با خنجر این پیراهنو پاره میکنه. عرض کرد داداش! چرا پیراهنو پاره می کنی؟یه نگاه کرد زینب جان! اینا خیلی بی حیا و نامردند.لذا ابی عبدالله پیراهنو به تن کرد سوار مرکبش شد. همچی که داشت می رفت دید یکی آروم هی میگه "مهلاً مهلا یا ابن الزهرا "حسین غرق در شهادته اما یه وقت دید یکی داره با نام مادرش صدا میزنه
برگشت دید زینبه، چیه خواهرم؟ عرض کرد داداش! وصیت مادرم مونده، چه وصیتی ؟حسین جان! مادرم وصیت کرده زیر گلوت رو ببوسم. وصیت مادر و انجام داد ابی عبدالله رفت جنگ نمایانی کرد. یه لخظه ذوالجناح رو نگه داشت. نفسی تازه کنه ،یه نانجیب یه سنگ به پیشانی مبارکش زد هر کاری کرد خون پیشانی بند نیامد. پیراهن عربیشو بالا زد خون پیشانی رو پاک کنه صدرا لحسین نمایان شد. یه وقت دیدند حرمله نشست رو زانو چنان تیر به قلب حضرت زد هر کاری کرد تیر رو از جلو بیاره بیرون نشد. نوشتند خم شد تیر رو از پشت سر بیرون کشید.. حسین...*
آهسته تر برو بذار منم باهات بیام
حسین! دیگه نمیکشه پاهام
که پا به پا به بیام
دل نگرونه خواهرت باش
به فکر اشک دخترت باش
فردا بلا سرت میارن داداش
خیلی مراقب سرت باش
باشه برو ولی زینب فدا بشه
راضی نشو روی تنت برو بیا بشه
تنهای بی سپاه، مظلوم بی گناه
جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه
فردا عصر از کنار گودی قتلگاه ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها،زینش واژگون شده، بدنش پر از تیر شده، خون اباعبدالله روی گردنش ریخته...این دختر دوباره آمد جلو یه سوال کرد: فرمود: ای اسب پدر! من یه سوال دارم! من که میدونم بابامو کشتن..؟ فقط به من بگو به بابای من آب دادن یا نه...؟ اي حسين...
با تمام وجود فریاد بزن، دست بیاد بالا، امشب شبی نیست دستت پایین باشه، فرمود: دستی که به سمت ما دراز بشه ما خجالت میکشیم خالی برگرده، ببین هر کی اومد تو گودال دست پر برگشت، حتی ساربان...
دستت بیاد بالا...صدا بزن:حسین... فرج امام زمان، سلامتی رهبری، نابودی اسرائیل و آمریکا بازم ناله بزن: حسین!*
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #فیش_روضه_شب_جمعه
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_جمعه
#⃣ #متن_کامل_روضه
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.."
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
*دلمون ميخواست مثل همچین شب جمعه ای کربلا باشیم، یا اباعبدالله ..به همه ی ما توفیق بده دوباره عرض ادب کنیم، بخدا دلمون تنگ شده برا کربلات حسین جان، ما هم دوست داریم بیایم بین الحرمین، دوست داریم بیایم بالای تل زينبیه، دلمون تنگ شده برا خیمه گاه، برا قتلگاه، برا حرم ابالفضل العباس...*
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
*هر کس که بمیرد از شیعیان ابی عبدالله، امام حسین به بالینش میاد، امام صادق اشاره کرد به اون یارش که داشت از محبت ابی عبدالله گریه میکرد، فرمود: بخدا وقتی جانت به حلقومت برسه اون وقت میفهمی محبت جدم حسین چیه...
اما مؤمنین و شیعیان حسین وقتی میمیرن تازه ابی عبدالله رو میبینن، فرمود: عزرائیل از شیعه ی ما میپرسه، این حسینه، این بهشته، این جای توئه، اگه میخوای بمیر اگه میخوای زنده بمان، خودش با اشتیاق با شوق میگه نه بخدا قسم دیگه نمیخوام زنده باشم میخوام برم با حسین...*
شب زیارتی است و حرم صفا دارد
دلم هوای سحرهای کربلا دارد
حسین... زندگی من، حسین... یار دلم
کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟!
بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده
بگو حساب مرا از همه سوا دارد
*امام صادق فرمود: هیچ چشمی اجازه ی گریستن بر جد غریبم حسین رو پیدا نمی کنه مگر اینکه روح جدم میاد مقابلش مینشیند تو چشماش نگاه میکنه میفرماید: حالا تو برا من گریه کن...*
به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه
هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد
هزار بار بمیرم به شوق دیدارت
دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد
اگرچه میل دل نوکران زیارت توست
دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد
بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است
حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد
*وقتي حبيب بن مظاهر رو مرحوم كاشفِ الغطاء در عالمِ خواب ديد، گفت: آرزويي داري يا نه؟ گفت: ما وقت نكرديم برا اربابمون حسين گريه كنيم، آرزوم اينه بيام تويِ دنيا، اينبار فقط بشينم برا اربابم ابی عبدالله گريه كنم...*
عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم
کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد
شب زیارتی ابی عبدالله، همه میدونن مادرش زهرا امشب تو حرم حسینه امشب روضه خون مادرش زهراست هی صدا میزنه" بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک...*
عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم
کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد
هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟!
نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد
*از عالمی پرسیدن این حرف با عقل ما جور نمییاد هزارو نهصد و پنجاه زخم که سید تو مقتلِ لهوف گفته.. دیدن اون عالم نشست رو زمین عمامه اش رو برداشت گفت درست گفته سید توی لهوف، آقا چه جوری ممکنه؟ گفت: میاومدن، میرسیدن به بدن، میدیدن جای سالمی نداره نیزه تو جای قبلی فرو میکردن، شمشیر تو جای شمشیر قبلی، زخم تو جای زخم قبلی ،یه جای سالم تو بدن آقای ما نذاشتن ...ای حسین!
تنِ به روی زمین مانده، دیدنش سخت است
سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد
کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد
فقط برای تو این کوفه بوریا دارد
#محمد_جواد_شیرازی ✍
*خدايا به اربابمون ابي عبدالله فرجِ امامِ زمانِ مارو برسان، آقامون از ما راضي بفرما، خيلي ها گرفتارن،حاجتمندن، حاجت روا بفرما، اين دست هاي ما كه به سويت بلند است، خالي برمگردان، اين دست ها به ضريحِ سيدالشهدا برسان، دشمنانِ ما خار و ذليل بگردان، همه مرضامون شفايِ عاجل مرحمت بفرما، اموات و گذشتگانمون سَرِ اين سفره بهره مند بفرما، مشكلات و گره هاي زندگيمون مرتفع بفرما، آنچه گفتيم و نگفتيم و تو بهتر ميداني در حقِ اين جمع به اجابت برسان"الفاتحه مع صلوات"
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
#⃣ #فیش_روضه_امام_حسین
#⃣ #فیش_روضه_شب_جمعه
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_جمعه
#⃣ #متن_کامل_روضه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الْوَکیلُ نِعمَ الْمَولى وَ نِعمَ النَّصیرُ
اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
*یا صاحب الزمان! آقاجانم!.*
این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست
نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
*یا صاحب الزمان! اگه این شب جمعه ای زیر قُبه ی جدتون ابی عبدالله دعا کردید، مارو هم فراموش نکنید، خیلی ها امشب اومدن گرفتارن، دکتر جواب کرده دارن، هنوز خیلیا مدینه و کربلا رو ندیدن آقاجانم! ...*
کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است
سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن
روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است
باز روضه، تو نخوان، فکرِ دلِ مادر کن
*شب جمعه ست با امام امام زمانمون بریم کربلای معلی، کربلایی که امام صادق علیه السلام فرمود: مادرم فاطمه حاضر میشه نزد زوار قبر جد بزرگوارم حسین، اولین کاری که مادرم میکنه اینه: "فَتَستَغفِر لَهُم ذُنُوبَهُم" مادرم برا گنه کارا،اونایی که زائر حسینن،استغفار می کنه،امشب فاطمه مادرش کربلاست، امشب اگه گوش دل داشته باشی صداي ناله ي "بُنَیَّ..." اگه کربلا بلنده...*
آید ز حرم ناله ی زهرا شب جمعه
غوغا بشود عرش معلا شب جمعه
یک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر تا شب جمعه
زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه
با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه
پیراهن خونی شده بر دست بگیرد
بر پا بشود محشر کبری شب جمعه
گوید پسرم موی تو را شمر بهم ریخت
ترکیب سر و روی تو را شمر بهم ریخت
*یا صاحب الزمان! آقاجان معذرت میخوان، سادات منو حلالم کنید امشب اینجوری روضه میخونم، اگه شب جمعه نبود نمیگفتم...*
با دسته ی خنجر به سر و صورت تو زد
زیبایی ابروی تو را شمر بهم ریخت
بر صورت خود چنگ زدم داد کشیدم
هربار که گیسوی تورا شمر بهم ریخت
آمد به سرت آنچه سر مادرت آمد
با پازد و پهلوی تورا شمر بهم ریخت
ترسید که نفرین نکنی بر دهنت زد
لبهای دعاگوی تورا شمر بهم ریخت
#قاسم_نعمتی
حالا هر کی دلش کربلایی شده بسم الله، هر کی دلش میخواد با من بیاد حرم بسم الله: امام سجاد فرمودند: هر موقع خواستي به زيارتِ پدرم بري، با سر و صورت آشفته برو، با شكمِ گرسنه، با لبايِ تشنه...چرا آقا؟ آخه پدرم با لبايِ تشنه شهيد شده، گرسنه بود كشتنش، اونقدر بابام رو تويِ گودال چرخوندن، سر و صورتِ بابام خاكي شد...هر جا نشستي برو كربلا، ناله بزن: حسين...*
ای خسته تر از خسته
ای تشنه تر از تشنه
کی راه گلوتو بست
با سرنیزه و دشنه
یه مسلمون پیدا نمیشه
غارتت بی رحمانه میشه
التماسش کردم ولی شمر
از روی سینت پا نمیشه
امام زمان تو زیارت ناحیه مقدسه فرمودن: وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"
شمر ملعون با دوتا چکمه اومد، نشست "قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِیَدِهِ" محاسن حسین رو گرفت..زانوش رو گذاشت تو گودی گلوش ... *
آه تا دل مادرمو شکست
حرمت معجرمو شکست
با ته نیزه یه بی حیا
دم گودال سرمو شکست
ای زخمی تر از زخمی
ای تنها تر از تنها
مظلوم بلا ناصر
ای مقطع الاعضا
غربتت اشکم رو در آورد
تو زمین خوردی خواهرت مرد
تو شلوغیِ غارتِ تو
سرتو خولی با خودش برد
آه جَوُون و پیر میزدن تو رو
وقت تکبیر میزدن تو رو
تو گرسنه بودی دشمنا
یه دل سیر میزدن تو رو
ای خورشید رو نیزه
ای قرآن روی خاک
بی غسل و کفن موندی
عریان با تن صد چاک
آه زیر رو رو شد بدنت حسین
خاک و خونه کفنت حسین
ساربون داره میره کجا
با عقیق یمنت حسین
آخر مقتل روضه ی بازه
ده سوارِ با نعل تازه
میگیرن واسه پیکر تو
دم عصری تشیع جنازه
آه ابیعبدالله...
عمر سعدِ نانجیب صدا زد:« چه کسی حاضره بر سینه و بر پشت حسین اسب بتازونه؟! ده نفر سوار بر مرکب شدند، انقدر بر سینه و پشت حسین تازوندن...
سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار روی پهلوش، یه بار روی کمرش... "نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" روي بدن ابي عبدالله تاختن، بدن جوري شده بود كه خواهرش نمي شناخت برادر رو، هي ميگفت: آيا تويي برادر من؟ آيا تو حسينِ مني؟... بيار دستت رو بالا، بالحسينِ الهي العفو....*
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝