eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.8هزار دنبال‌کننده
51 عکس
41 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه های مدینه پر از غمه همه جا سیاهپوش ماتمه با شمام خسته دلای فاطمه اومده وقت عزای فاطمه کاش می شد تا مدینه پر بزنیم یه سری خونه حیدر بزنیم کنار بستر زهرا بیشینیم حال زهرا و علی رو ببینیم ببینیم حال علی غم انگیزه کاسه صبر خدایی لبریزه عقده ی دل علی باز شده سفر فاطمه آغاز شده مرتضی نشسته پیش فاطمه خسته دلشکسته غرق زمزمه رفته از کَفِش دیگه چاره علی حرفای نگفتنی داره علی فاطمه حیدرُ تنها نذاری منو بین دشمنا جا نذاری تو که غم رو توی چشمام می خونی چی میشه فاطمه پیشم بمونی اشک چشم من دوای درد تو معنی غربتم آه سرد تو بخدا می کشیم آه مکش پیش من ناله جانکاه مکش باغ آتیش زده رو صفا تویی مایه ی امید بچه ها تویی آسمون زندگیم تیره شده چشم بچه ها به تو خیره شده پاشو و جارو به این خونه بزن گیسوی زینبمُ شونه بزن سفره ی عمر تو برچیده شده شاخه یاس علی چیده شده كاشكي من بجای تو مرده بودم تُو کوچه تازیونه خورده بودم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
ابری شده آسمون چشم من اشک غمه میهمون چشم من مدینه امشب همه غرق خوابن فقط یه خونه بیدار و بیتابن دور یه تابوت همه زار می زنن آروم آروم سر به دیوار می زنن غم دل اونا رو نشون گرفته هر کسی یه جوری زبون گرفته یکی میگه : مادر ما جوون بود پس چرا قامتش مث کمون بود ؟ یکی میگه : صورت او نیلیه یکی میگه : ببین جای سیلیه یکی میگه : که پهلوش شکستن یکی میگه : دست بابا رو بستن حرف دل علی یه چیز دیگه ست دستشو هی میزنه بر روی دست پیشونیشو روی تابوت گذاشته ساعتیه سرش رو بر نداشته حرفای او دلُ کباب میکنه حتى دل سنگُ هم آب میکنه فاطمه جان رفتی و تنها شدم تُو مدینه اسیر غم ها شدم جون على توی سینه اش اسیره كاشكي می شد به جات على بميره بمیره و داغ تو رو نبینه صفا نداره بعد تو مدینه صفای خونه ام ز خونه رفتی باشه ، ولی چرا شبونه رفتی از حال زینبت خبر نداری دختر تو کجا و خونه داری کاشکی شب علی سحر نمی شد فاطمه راهی سفر نمی شد هفت نفر غریبونه بی صدا آروم آرم می رفتن از کوچه ها تابوتیُ روی شونه می بردن جایی که هیچکی ندونه می بردن فاطمه نه ، جون علی رو بردن نیمه ی شب اونو به خاک سپردن ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝