eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
40 عکس
40 ویدیو
175 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 327.5K
علیه السلام 🥀🥀🥀🥀🥀 سبک: بریده بریده  نفس میزنم از این زندگی دل   بریده منم خدا میدونه زهر   چه کرده که من میلرزه دو دست و    میلرزه تنم کجایی تو ای ماه زیبای من ببین رو به قبله   شده پای من چقدر پا کشیدم   به روی زمین برسون تو آبی    به لبهای من چشم انتظارم تا بیایی می‌سوزه جگرم کجایی وقت جدایی شد امان از جدایی تو سنِ جَوونی    شدم قد کمون چشام غرق اشک و    دلم غرق خون شدم دست به دیوار   میخوام راه برم مثه مادرم من   شدم نیمه جون شده روضه خون این   لبِ خشک من بر اون تشنه آقای پاره بدن کفن رو بیارید    دم آخری کنم گریه ها بر   شه بی کفن تا ابد از یادم نمیرِ جسمی که به روی حصیرِ برتنش هزار جای شمشیر و تیرِ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
زمان: حجم: 166.7K
علیه السلام 🥀🥀🥀🥀🥀 یابن الحسن رخت عزا به تن کن در ماتم پدر حسن حسن کن شد امام دگر پاره پاره جگر بنگر به تاب و تب بابا آبی رسان بر لب بابا یابن الحسن بیا و کن تماشا افتاده لرزه بر دو دست بابا خاک غم به سر کن هی پدر پدر کن بنگر به تاب و تب بابا آبی رسان بر لب بابا یا بن الحسن دیدارِ آخر آمد کم کم ز جنت بویِ مادر آمد می‌رسد از جنان فاطمه نوحه خوان بنگر به تاب و تب بابا آبی رسان بر لب بابا ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
زمان: حجم: 338K
علیه السلام 🥀🥀🥀🥀🥀 سبک :_آه_ریان..... آه بابا یتیمی زوده برایِ ما آه بابا با دلت چه کرده این دنیا آه بابا ای غریبِ شهر سامرا داره میسوزه چو شمعی حاصلم ای وای دلم پدرم جون میده در مقابلم ای وای من به کی بگم چی اومد به سرم وای از جگرم لرزه افتاده به جسم پدرم وای از جگرم آه بابا بی تو من غریبم و تنها آه بابا یه سحر دیگه بمون با ما آه بابا غمت آتیش زده بر دلها تو شدی پرپر و من شکسته پر ای جان پدر اگه میشه با خودت منو ببر ای جان پدر رسید آتیش از جگر بر بدنت میلرزه تنت مثه مادر توی خونه کشتنت میلرزه تنت آه بابا بدنت نمونده رو خاکا آه بابا رو تنت نرفته مرکب ها آه بابا نزدی رو خاکا دست و پا حرمتت رو نیزه داری نشکست قلب ما شکست بی حیایی روی سینه ات ننشست قلب ما شکست لبِ خشکیده ی تو نخورده چوب خون شده قلوب ناموست نگشته یک صبح تا غروب خون شده قلوب ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
ابراهیم رهبر1_10760956798.mp3
زمان: حجم: 1.66M
العجل ای امید جهان گل العجل ای امید جهان گل 😭🕋 یوسف فاطمه هارداسان گل گوزلریم یولدا قالدی اماندی 😭🕋 الامان یا امام زمان گل الامان یا امام زمان گل 😭🕋 شیعه توش اولدی موج بلایه ظلم اولور بس که اهل ولایه 😭🕋 ایمروغ باش بیز اهل نفاقه  اقتدا اتمیشوک کربلایه 😭🕋 اقتدا اتمیشوک کربلایه ظلم و جوری جهانه دایانما 😭🕋 شمعی تک درد هجرانه یانما گوز یاشی باخدی عزت قازاندی 😭🕋 شکر اوله درگهونده قوجالدیم شکر اوله درگهونده قوجالدیم 😭🕋 بیر نظر ایله زهرا بالاسی باشدا وار کربلا هواسی  😭🕋 باشدا وار کربلا هواسی  کیم دییر شام ظلمه سحر یوخ 😭🕋 فاطمه یوسفی نن خبر یوخ اربعین کربلاده دییدوخ 😭🕋 ای قلم سوزلرینده اثر یوخ ای قلم سوزلرینده اثر یوخ    😭🕋 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
1_20208117631.mp3
زمان: حجم: 819.1K
‍ ‍ ✅یوسف عشق(مناجات با امام زمان عج ) ✍مجید قلعه بیگی (فقیرخویی) ✅ ترکی ای فاطمه نین فرزندی وی قلبلرین پیوندی         ایللردی گوزوم یول گوزلور       گَل شیعه لرین دلبندی یورولموشام بو هجره مهدی--- هایانداسان وفالی تز گل اورك تلاطم ایلیر آخر--- گوره او گول جمالی تز گل (آغام آغام آغام آغام ای سنه فدا آتام آنام ای )     هجرین منی دلدن سالدی آرامیمی الدن آلدی       ناله مده اثردن دوشدی       گوز گوشهٔ درده قالدی دوزنمورم فراقه مهدی---هایانداسان عزیز زهرا قوتار بو موسم فراقی--- یورولموشام بو غمده مولا          ✅ فارسی گر غرق گناهم پستم بر لطف من دل بستم     از جام مئی لبهایت     تا آمدنت سرمستم بیا بیا‌بجان زینب--- دل شکسته را جلا دِه امید من مرا دوباره---برات خاک کربلا ده ای از همه گل زیباتر در کلّ جهان تنهاتر     میسازی و ما میسوزیم      دل خون شده و مینا تر دگر برُیدم از فراقت--- امید عاشقان کجایی طلب کن از خدای رحمان--- بحق فاطمه بیایی            مولا مهدی-مولا مهدی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ اللهم صل علی فاطمة وأبیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ماأحاط به علمک اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ وَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سُكَينه یا بِنْتَ وَلِي اللهِ يا بِنْتَ الحسين الشهيد وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ببر به سمت غم نگاه محزون را ببین پُر از ماتم سکینه خاتون را نوای آن بانو به نینوا رفته به همره بابا به کربلا رفته *بی بی سکینه سلام الله علیها آرامش دل باباش ابی عبدالله بود ، لذا توی اون آخرین وداعِ روز عاشورا، وقتی این دختر گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم.... این جمله ی آخر میدونید یعنی چی؟یعنی اینکه سکینه ی من تا لحظه ی آخر مقابل من گریه نکن، دیگه نگفت بعد من گریه نکن، یعنی بعد من هر چی خواستی گریه کن؛ دیگه من نیستم جیگرم آتیش بگیره، دیگه بابا رو ندید تا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته...* نوای آن بانو به نینوا رفته به همره بابا به کربلا رفته به کربلا دیده غم فراوان را به قتلگه دیده گلوی عطشان را چه شعله ها دارد دل غم افروزش به دل زند آتش وداع جانسوزش به قتلگه آری چو مشعل آمد او به همره زینب به مقتل آمد او کنار تن آمد سری نداشت آن تن که شد دل زارش لبالب از شیون بگقت با زاری ، به چشم تر بابا چه کس ز جسم تو بریده سر بابا چه کس مرا بابا چنین یتیمم کرد چنین گرفتارِ هراس و بیمم کرد بابا رو از اسب آوُرد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من داییِ تو هستم، من سایه ی سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم... اما بابا الان داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! یه حرفی زد صدای گریه ي حسین رو بلند کرد. گفت: بابا یه صحنه ای دیدم سؤالي برام پیش اومد، من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو ببوسن. عمه ام چرا زیر گلوت رو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. با هم گریه کردن. بغلش کرد، نوازشش کرد آرومش کرد. آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی میخوام، اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودش رو انداخت رو بدن. اي حسین... لااله الا الله. یه دختر روي بدن باباش بیوفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله: سکینه بابارو بغل کرد. "فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فَجَرّوها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا اونجا اینقدر با سیلی تو صورت زینب زدن. اي حسین... دستتو بیار بالا، اشکتم بمال کف دستت. با همه وجودت... با همه عشقی که به حسین داری... برای فرج تمام زمانت، سلامتی رهبری، شفای همه ی مریضا، عاقبت به خیری جَوُونا، ناله بزن: حسین... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
»علیه السلام» 🥀🥀🥀🥀🥀 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم بسم الله الرَّحمن الرَّحیم "یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین" اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا 🤲 تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهرِ دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن ⏬ *امشب صاحب عزا امام زمانِ، امشب دیگه باید بگیم: آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ اَبیک... نمیدونم امشب کجا برا باباش مجلس روضه برپا کرده، اما دلمون میگه امشب حتما آقامون سامراست، تو حرم بابای غریبش...* ⏬⏬ طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خونِ جگر یابن الحسن ⏬ *اینقدر امام حسن عسکری تو حجره، صدا زد: جگرم داره میسوزه! یه کسی که زهر خورده بشدت تشنه میشه، بشدت ناتوان و ضعیف میشه... ⏬⏬ صدا زد: مهدی جان پسرم بیا، آقا اومد ظرف آبی برداشت دیگه اینقدر دستای آقا می‌لرزید از ضعف و ناتوانی، نتونست آب رو بخوره، لذا آقا اومد این ظرف آب رو برداشت جلو دهان مبارک حضرت گرفت، نمی‌دونم آقا خورد یا نه، اما میگه همچین که این ظرف رو گرفت جلو دهان مبارک، این ظرف به دندانهای مبارک میخورد... ⏬⏬  امام رو خود امام باید بهش نماز بخونه و کفن و دفنش رو انجام بده، خود امام زمان، اومد پدر رو نماز خوند و بدن مبارک رو داخل قبر گذاشت، این یه امام بود، یه امام دیگم کربلا سراغ دارم همچین که بدن بابا رو داخل قبر گذاشت، بنی اسد دیدن آقا بیرون نمیاد، آقاجان! چی شده؟ بنی اسد! هر کُشته ای رو خاک میکنند طرف راست صورت رو به خاک میذارن، اما من چه کنم بابام سر به بدن نداره.... ⏬⏬ امام سجاد از قبر بیرون آمد نمیدونم چطور توانست خاک روی قبر بریزد..وقتی روی قبرو پوشانید غصه به امام سجاد هجوم آورد یه جمله با انگشت سبابه روی قبر نوشته نشان از عمق غصه و مصیبت حضرت دارد."هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً.." ⏬⏬ از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا *خدایا به اشک های صبح و شام امام زمانمون، به غربت امام زمانمون به شال سیاه امام زمانمون الساعه فرجش نزدیک بفرما🤲 مارو جزو یاران و اَعوانش قرار بده، قلب نازنینش از ما راضی و خوشنود بگردان🤲 رهبر عزیزمان در سایه لطفش معصوم و محفوظ بدار🤲 تعجیل در ظهور حضرتش،‌ شادی ارواح طیبه شهدا، امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات التماس دعا🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
»علیه السلام» 🥀🥀🥀🥀🥀 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم بسم الله الرَّحمن الرَّحیم لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم حسبنا الله و نعم الوكيل نعم المولی و نعم النصیر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکِىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّه ⏬⏬ کیستم من؟ گوهر ِده بحر ِ نور ِ کبریایم آفتاب ِ سامره، روشنگر ِ مُلک ِ خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رُکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم منظـر ِ حسـن خـدا مصباح انوارُالهدایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده ⏬⏬ *امشب صاحب عزا خودِ امام زمانِ ،اگه همه ی روضه های سالت بانیِ عزا امام زمانِ ، امشب دیگه دم در می ایسته و شال عزا به گردن می اندازه...* ⏬⏬ بشنوید ای آسمانی‌هـا، زمینی‌ها صدایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دِینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم هم بوَد زهد و کمال و عصمت ِ خیرالنسایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم  من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم ⏬⏬ *صدا زد: امام‌عسکری علیه السلام خادمش رو، ظرف آبی براش بیاره، میگه: ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن‌عسکری،اینقدر این آقا ضعیف شده،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه،ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید،ظرف آب رها شد،ریخت رو زمین،صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن،مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد،یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا...کمکِ مادرت کن.... ⏬⏬ اومد امام زمانِ من و تو کنار پدرش،ظرف آبی رو برداشت،با دستای مبارکِ خودش نزدیکِ دهان امام حسن...اینقدر امام حسن ضعیف شده،دندان ها بهم میخوره،میلرزه،ظرف رو آورد جلو... میگه:امام حسن شروع کرد گریه کردن، صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟گفت:برا تو گریه میکنم،خیلی غریبی،بعد از من بیابون گرد میشی... بعد از من خیلی بی کس میشی... ⏬⏬ من میگم:شاید ظرف آب رو جلو امام حسن آوردن،یاد لب های خشک حسین هم افتاده باشه، یاد اون لحظه ای که راوی میگه: دیدم لب های حسین داره بهم میخوره... از لب ها داره خون جاری میشه...لبها خشکیده است...ظرفِ آب رو برداشتم برا حسین آب ببرم،تا اومدم تویِ گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد،ظرفِ آب رو ازم گرفت،برای کی داری آب می بری؟ گفتم:مگه نمی بینی حسینِ فاطمه تشنه است؟ گفت:نمیخواد آب ببری، الان خودم سیرابش کردم...اما دیدم بدنش داره میلرزه،چرا بدنت داره میلرزه؟ صدا زد:آخه اون لحظه ای که نشستم رو سینۀ حسین،دیدم یه صدایی داره میاد،یکی هی داره میگه: "بُنیَّ!..." پسرم...حسین... ⏬⏬ خدایا فرج امام زمان(عج) ما را برسان🤲 در ظهور ارباب و  ولی نعمت ما تعجیل بفرما🤲 قلب حضرت رو از ما راضی و خوشنود بگردان🤲 چشمان آلوده و گنهكار ما رو به دیدارحضرتش روشن ومنوربگردان🤲 دستان آلوده و گنهكار ما رو به ضریح شش گوشه اباعبدالله الحسین علیه السلام برسان🤲 رهبر مارو در سایه لطف آقا امام زمان(عج)مصون و محفوظش بدار🤲 بر توفیقاتش بیفزای،طول عمر با عزت به ایشان عطا بفرما🤲 انقلاب مارا به انقلاب امام زمانمان متصل بگردان🤲 این قلیل توسلات رو از ما قبول و ذخیره شب اول قبرمان قرار بده🤲 از بانیان خیر به احسن وجه قبول بفرما🤲 تعجیل در ظهور امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات🤲 التماس دعا🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
»علیه السلام» 🥀🥀🥀🥀🥀 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم "السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ  وَ رَحْمَةُ اللَّه وَ بَرَکاتُهُ" ⏬⏬ *شب شهادت آقامون امام حسن عسکری ست، دلامون رو از همین راه دور روانه حرم شریفش در سامرا کنیم، ان شالله چنین مجلسی سامرا برای آقامون داشته باشیم اونجا عرض ادب کنیم...* ⏬⏬ دوستان بر من و سوزِ جگرم گریه کنید به شرار دل و اشکِ بصرم گریه کنید حسنم، پاره جگر مثل عمویم حسنم بر من و بر عمویِ خون جگرم گریه کنید من شهیدم ولی از خصم نخوردم سیلی همه بر مادرِ نیکو سیرتم گریه کنید بعد من مهدی من بی کس و تنها ست به غریبی ِ یگانه پسرم گریه کنید ⏬⏬ *یا امام حسن عسكری! حق داشتی دم مرگ یاد ِ فرزندت باشی،آخه كودك توی اون سنِ كم نیازِ به بابا داره، چی می خوام بگم؟ دلت رو ببرم كربلا،می خوام بگم:یا امام عسكری! شما دم آخر نگران بچه ات بودی،هر پدری نگران ِ بچه اشِ... زود اهل روضه، روضه رو میگیرن،رو هوا روضه رو بزن، آقا جان خدا رو شكر بعد از شهادت ِ شما، پسرِ شما، مهدی ِ شما، از نظرها غائب شد،كسی مهدیت رو اذیت نكرد، مأمورین اومدند اما امام زمان رو پیدا نكردن،خدا رو شكر هنوز آقای ما هست، هنوز آقای ما سالمِ، كسی نتونست بچه ات رو اذیت كنه، اما كربلا حسین روی زمین افتاده،همچین كه بچه هاش اومدن دور ِ بدن...امام زمان! شما یه پسرِ چند ساله بودید،از نظر غائب شدی كسی صدمه نزد،اما كربلا دختر ِ حسین، خانم سكینه میگه:افتادم روی بدن،كی اومد دورش؟ می دونی چه كردن؟ نوازش نكردن، چه كردن؟ فجروها عن جسد ابیها (یعنی گرفتن كشیدنش)،یا صاحب الزمان شما پسر بودید،پسرها كمتر از دخترها عاطفی هستند،بازم داغ دیدی اما باباتو زخم دار ندیدی،باباتو مجروح ندیدی،آقا جان خدارو شكر یه زخم به صورت و بدن بابات ندیدی،اما قربون اون دختر ِ سه ساله ای برم كه وقتی كه سرِ بریده رو بغل كرد شروع کرد با بابا درد و دل کردن صدا زد: بابا!* ⏬⏬ همه ي دنیا برای بقیه سَرِ گَرد و خاکیتم برای من بسه دیگه این تنور و اون طبق یکمم بیا بشین رو پایِ من ⏬ *مگه دختر نداري ميري تويِ تنور؟ مگه رقيه نداري ميري تويِ طشتِ طلا، بيا بشين رو پايِ خودم... چیکار کرد اين دختر؟ اين لباش رو گذاشت رويِ صورتِ بابا، چه جوري آروم بشم، چه جوري باهات حرف بزنم، يه كاري كرد، هيچ كي اين كار رو نكرده بود، نه زينب، نه زين العابدين، نه علي اكبر، اين كار مالِ رقيه است، لباش رو گذاشت روِ لبايِ پاره پاره...حسين...* ⏬⏬ دوتامون لبامون پُر از خونِ موهام مثلِ موهات پريشونِ حالا مثلِ تو من يه دندونه، شكسته دارم ⏬ دوتامون موهامون پُر از دوده قرارِ جدايي مگه بوده يتيمي برا من هنوز زوده، سِني ندارم ⏬⏬ امشب بيا خودم، مادر ميشم برات خاكا رو پاك كنم، از صورت و لبات حالا كه اومدي بيشتر پيشم بمون لبات هات رو مي بوسم، قرآن برام بخون ⏬ *بابا! من چوب ندارم، قرآن بخون، راحت باش، بابا من لبات رو مي بوسم، من لبات رو چوب نميزنم، واسه دخترت قرآن بخون... اي حسين... وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ هر کجا نشستی چند مرتبه صدا بزن: حسین.. تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات التماس دعا🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
»علیه السلام» 🥀🥀🥀🥀🥀 اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ ،ذِكْرُكُمْ فِی الذَّاكِرِینَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِی الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُكُمْ فِی الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِی الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِی النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِی الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِی الْقُبُورِ... ⏬⏬ از ما زمینیان به شما آسمان سلام مولای دلشکسته امامِ زمان سلام یابن الحسن! مولای من!.. این روزها هزار و دو چندان شکسته ای حالا کجایِ روضۀ بابا نشسته ای؟ رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت قربانِ ریشه های نخ شال گردنت آماده می کنی کفن و تربت و لحد مَردِ سیاه پوش، خدا صبرتان دهد ⏬⏬ *امشب شبِ یتیمیِ امام زمانِ .. امشب، شبِ شروعِ غربتِ آقامونه .. میخوام بگم این رسمه عالمه ، اگه یه پدری از دنیا بره ، وقتی میری تو مجلس عزای اون پدر شرکت میکنی این رسمه؛ میگی بذار یه طوری برم حتما خودم رو به صاحب عزا نشون بدم .. اگه ببینی پسرش دم در ایستاده میری جلو خودتُ یه جوری نشون میدی تو رو ببینه .. میری جلو عرض تسلیت میدی .. حرفم اینه ، میخوام بگم امشب آقا نمیدونم کجای این مجلس شَرَفِ حضور دارند .. اما حرفم اینه یه طوری گریه کن حضرت برگرده نگاهت کنه...* ⏬⏬ يا صاحب الزمان! آماده می کنی کفن و تربت و لحد مَردِ سیاه پوش، خدا صبرتان دهد *فقط امشب تو امام زمان رو صدا نمی زنی،یه آقای دیگه ای هم هست،چشم انتظار،تو بستر مرگ افتاده، چشم انتظار آقازاده اش ِ،هی صدا می زنه: پسرم مهدی جان!...* ⏬⏬ سوخت از زهر زپا تا سر ِ من ای پسرم مانده بر راه تو چشم تر ِ من ای پسرم آخرین لحظه ی دیدار رسیده است بیا می دهد بوی سفر بسترِ من ای پسرم با لب ِ تشنه و با این جگرِ پاره شده نام تو زمزمه ی آخر ِ من ای پسرم همه ی هستی ِ من سوخته در غربت و غم بنشین بر سر ِ خاكستر ِ من ای پسرم حجره ی بسته ی من چون قفس تنگ شده در قفس ریخته بال و پر من ای پسرم جان به لب دارم و از درد كشم پا به زمین ای قرار ِ دل من، دلبر ِ من، ای پسرم همه ی غصه ی من غربت تنهایی توست این چنین گریه نكن در بر من ای پسرم با قد خم شده خویش مرا می خواند از جنان مادر غم پرور من ای پسرم ⏬⏬ *امام عسکری، امامی ست که جوان از دنیا رفته .. بیست و هشت سالش بود شهید شد، مسمومش کردند .. میگن سم چنان به ایشان اثر کرد، آب که میخواست بنوشه دستانِ مبارکش میلرزید .. این کاسۀ آب هی میخورد به دندانِ حضرت .. جوانِ بیست و هشت ساله نمیتوانست آب رو بخوره . اما در تاریخ دارد اینجا به همسرشون که نرجس خاتون باشد گفت بگید پسرم مهدی بیاد. هر پدری آرزوش اینه اون لحظۀ آخر پسرش بیاد .. سرشُ به دامن بگیرد .. صدا زدن حضرت مهدی تشریف آوردند، کودک و بچه ی پنج ساله بود .. اومد این سرِ پدر رو گرفت به دامنش؛ سر رو گذاشت رو پاهایِ حضرت مهدی (عجل الله) این جوشانده رو آرام آرام ریخت به کام حضرت عسکری علیه السلام .. پدر رو سیراب کرد و پدر در دامن پسر جان داد .. اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»... امام حسینم آرزو داشت تو گودال پسرش بیاد ... زین العابدین تو خیمه ها تبدار بود .. ابی عبدالله هرچی نگاه میکرد ببینه پسرش میاد سرشُ به دامن بگیره ، پدر در دامن پسر جان بده ( خیلی معذرت میخوام ، امام زمان ببخشید.) یک وقت چشم هارو باز کرد دید شمر رو سینه ش نشسته .. پسرش نیومد.اما خواهرش زینب اومده بالا گودال داره نگاه میکنه اشک میریزد .. ابی عبدالله هی میفرماید خواهرم برگرد این صحنه رو تو نمی تونی ببینی .. خواهرم «اِرجِعی الی الفُسطاط ..» زینب یه قدم میومد هی برمیگشت عقبُ نگاه میکرد .. نمیتونست دل بکند .. اما هنوز به خیمه نرسیده بود یه وقت دید زمینِ کربلا شروع به لرزیدن کرد .. طوفانِ سیاهی شروع به وزیدن گرفت .. بیاد بالای تل زینبه ببیند، شمشیردار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با نیزه میزند .. این دست ها رو گذاشت رو سرش .. هی صدا میزد وا محمدا .. وا علیا .. حالا دستتُ بیار بالا به قصدِ فرج ، زن و مرد این اشکِ چشمتُ با کف دست پاک کن بالا بیار ؛ خودِ خدا فرمود اگه بنده ای با من کار داره منو صدا بزنه ، دستشُ از سر بیاره بالاتر منه خدا حیا میکنم اون بنده رو دستِ خالی برگردونم .. اگه مریض داری، جوان داری، آبروت در خطره .. هر حاجتی داری تو این دعا جمعِ .. همه با هم دستامونُ بیاریم بالا 🤲 پنج مرتبه به حقِ عمه جانِ امام زمان :اللهم عجّل لولیک الفرج...* التماس‌دعا🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
»علیه السلام» 🥀🥀🥀🥀🥀 اللهم صل عَلی محَمد وَ آلِ محَمدٍ و عَجل فَرجهم لَا حَول وَ لَا قوة إِلا بِالله العلِی العَظیم، حسبنا اللّه وَ نعم الوكيل نعم المولَى‌ و نعم النصیر  أَستَغفِر اللهَ الذى لا إِلـه إِلا هو الرحمنُ الرحیم، الحَى القیوم ، بدیع السماواتِ وَ الأَرض ، مِن جِمیع ظلمى وَ جرمى و إِسرافى على نفسى وَ أَتوب إِلَیه. ⏬⏬ اَللهم كُنْ لِوَلِيكَ الْحجةِ بنِ الْحَسَنِ صَلَواتك عَلَيْهِ و على آبائِهِ في هذِهِ الساعَةِ وَفي كُل ساعةٍ و لِيا وَحافِظا و قائِداً و ناصِراً وَدَليلا و عيْنا حتى تسكِنهُ أَرضكَ طَوعاً وتمتعَهُ فيها طَويلاً ⏬⏬ وقتی امام عصرِ ما امشب عزادار است برپایی این روضه ها واجب ترین کار است پیراهن و شال عزا، مولا به تن دارد امشب تمام عرش با آقا عزادار است بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟ ⏬⏬ *امام عسکری علیه السلام سالها زندان بود، یکی از زندانبانها خیلی انسان نانجیب و پستی بود. به دستور خلیفه تصمیم گرفت حضرت عسکری رو ببرد مقابل شیران درنده، به گمانش اینکه شیران درنده حمله میکنند حضرت رو از بین میبرند. هر چی تو تاریخ اومده همسرش بهش اصرار کرد این کار رو نکن فرزند پیغمبر خداست اما گوش نداد. امام عسکری علیه السلام را آورد وارد قفس شیران درنده کرد، نگاه میکرد دقت میکرد فکر میکرد الان شیران درنده حضرت رو میدرند اما دید حضرت با آرامش تمام،میان شیران ایستادن به نماز، شیران درنده دور حضرت حلقه زدند ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند... یا امام عسکری شیران درنده احترام کردند دور شما رو گرفتن آقاجان، اما چه گرگهای درنده ای بودن کربلا، یکی نیزه میزد، یکی شمشیر میزد، یه عده سنگ میزدند، یه عده پیرمردا با عصا میزدند...* ⏬⏬ زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است ای کاش قدری معتصم شرم و حیا می کرد اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟ با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است ⏬⏬ *میدونین امام عسکری چند سالشون بود؟ بیست و هشت سال داشت اما زهر کاری با حضرت کرد بدنشون میلرزید. حتی  آبی که دارو داشت رو نتوانست میل کنه. به غلامش فرمود: برو تو حجره، پسرم رو بگو بیاد، میوه ی دلم رو بگو بیاد...* ⏬⏬ مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است ⏬⏬ *نذاشتن کفنش پیغمبر خشک بشه؛ اهل مدینه هیزم آوردن،خبردار شده بود اون بادیه نشین، پیامبر از دنیا رفته، اومده بود محله ی بنی هاشم، عرب رسمشه ، تا عزادار میشن، تنور روشن نمیکنن، میگه: نزدیک محله ی بنی هاشم دیدم آتش روشنه، گفتم خبر مرگ پیامبر دروغِ، رسید نمیدونست چه خبره، دید گردن یه آقایی، با عمامه ی خودش، از یه طرف چهل نفر، از یه طرف یه خانوم....* ⏬⏬ در سامرا بوی مدینه می رسد انگار آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است ⏬⏬ *تاریخ نوشته‌: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن ..  این‌خانواده عادت دارن مثل همین روزها بود هیزم پشت در خانه ی آقا امیرالمؤمنین هم آوُردن، خودِ ملعون دومی نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلو‌چشمام رو‌ گرفت بالگد به در زدم...* ⏬⏬  چند تایی زدن با پا در تاکه افتاد روی زهرا در همه کج رفتن‌حتی میخ همه لج‌کردن حتی در  ⏬⏬ *صدای زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم... میخوای بدونی این ایام چه‌خبر بود؟بگم و‌ رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن ... ناله بزن یا زهرا!.... ⏬⏬ اِلٰهی بحق فاطمة وَ أَبیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السر المستودعِ فیها، اِستجِب دُعائنا یا الله🤲 خدایا!فرج امام زمان مابرسان🤲 درظهورش تعجیل بفرما🤲 ماروجزو یارانش قرار بده🤲 مرگ مارو شهادت دررکابش قرار بده🤲 رهبرمان تاظهورش حفظ بفرما🤲 انقلاب ما به انقلاب امام زمان متصل بگردان🤲 اموات ما، پدر و مادر ما ببخش و بیامرز🤲 مارو حسینی زنده بدار عاشورایی بمیران🤲 خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار🤲 التماس دعا🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
«علیه السلام» 🥀🥀🥀🥀🥀 "بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم"   "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ" ⏬⏬ همانگونه که دلتنگم برای کربلا، آقا همان مقدار می سوزم ز هجر سامرا، آقا تو تنها می روی ما را ببر دنبال خود یک شب ز سرداب مقدس تا نجف تا نینوا، آقا کنار مضجع پاک امام عسکری خوب است زیارت نامه خواندن از تو و گریه ز ما، آقا ⏬⏬ *یابن الحسن ، آقاجانم سرت سلامت .. قربونِ تو آقا برم که میگن لحظه های آخر امام عسکری هی نگاه به صورت شما می انداخت هی اشک میریخت، عرضه داشت چرا دارید گریه میکنید؟! فرمود پسرم دارم برا تو گریه میکنم ..برا اون شبا و روزایی که بیابان گرد میشی بابا .. بی کس و تنها میشی ..* ⏬⏬ کنار جد تو هادی ، بابایت حسن، آری صفا دارد که با زهرا شود دل همنوا، آقا به نرجس مادرت سوگند دارم آرزو روزی که در مدح حکیمه عمه ات گویم ثنا، آقا ⏬⏬ *امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم " امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم ... بهت تسلیت بگیم آقا ... مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری ... آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته ... همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن ... خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید ... صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید ... حالا با پای دلمون بریم سامرا، بُعد منزل نَبُوَد در سفرِ روحانی...* ⏬⏬ آقا سلام بر تو و بر سامرای تو زانوی غم گرفته دلم در عزای تو آقا سلام بر تو و بر پاره ی تَنَت یعنی نشسته یوسف زهرا به ماتمت رفتی و با غمت دل مهدی شکسته است گَرد فِراق تو به رُخ او نشسته است با ما بگو که با جگر اطهرت چه کرد ؟ زهر جفای دشمن دون با تنت چه کرد از یادمان نرفته شکستند حُرمتت ویران نموده دشمن تو صحن و تُربتت مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی ⏬⏬ *حضرت امام‌حسن عسکری مسموم بود، تشنه شده بود فرمود:"يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ"امام زمان علیه السلام پدر رو سیراب کرد وصایای امامت رو دریافت کرد. در حالیکه فرزند بزرگوارش سرش رو به دامن داشت رحلت فرمود.امام زمان بدن پدر رو تدفین کرد، غسل داد، بر بدن پدر نماز خواند...* ⏬⏬ مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی ⏬⏬ *اما آقاجان!...* شکر خدا سر از تن پاکت جدا نشد بر خاک سامرا بدن تو رها نشد شکر خدا سَرَت به روی نیزها نرفت خنجر به زیر حنجرِ پاک شما نرفت آقا سلام بر تو و لب های تشنه ات یاد حسین می دَمَد از نای تشنه ات ⏬⏬ *ببرمت امشبی کربلا،روضه بدونِ کربلا انگار یه چیزی کم داره...امام عسکری رو با زهر کاری کردن که تعادلش بهم بخوره،‌‌‌‌ مادر سادات با غلاف شمشیر...با تازیانه، تعادلش بهم خورد، یه آقایی هم سراغ دارم کربلا...سوارِ ذوالجناح... عطش غالب شده بود بر حسین.... زخم ها،تیرها،‌ شمشیرها... دیدن هر کاری کنن حسین از ذوالجناح نمی اُفته...چه کردن؟ یه نانجیبی با نیزه به پهلوش زد... تعادلش رویِ ذوالجناح بهم خورد،" فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ، عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ..." از بالایِ ذوالجناح با صورت...ای حسین... ⏬⏬ خدایا! به امروز امام زمان،به سوز دلش، به اشک چشمش، خدایا! دیگه امرفرجش رااصلاح بفرما🤲 موانع ظهور و فرج و قیامش هر چه هست برطرف بفرما🤲 خدایا!امروزدیگه بامژدهۀ ظهورو فرجش قلب نازنینش شادبفرم🤲 با دست با کفایتش مُهمات دنیا و آخرت همه ی ما کفایت بفرما🤲 التماس دعا🤲 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ 💠کانال نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2